eitaa logo
،، احکام و مسائل شرعی ،،
3.1هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
40 فایل
برای پرسیدن سوالات شرعی به آیدی زیر مراجعه فرمایید . @Javanmardi_Ahkam
مشاهده در ایتا
دانلود
👆👆👆 💕 به سند معتبر روایت شده : محمّد بن سلیمان از حضرت جواد (علیه‌السلام) پرسید : " شخصی به عنوان حج تمتع ، حج واجب خود را انجام داد و پس از آن به مدینه رفت و حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را زیارت نمود ، آنگاه به نجف رفت و پدرتان امیرمؤمنان را زیارت کرد ، درحالی‌که حق او را می‌شناخت و می‌دانست که او حجت خدا بر خلق و باب‌الله است که از آن باب باید به خدا رسید ، بر آن حضرت سلام کرد و به کربلا رفت و حضرت امام حسین (علیه‌السلام) را زیارت کرد ؛ سپس به بغداد رفت و حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) را زیارت کرد و پس از این زیارت‌ها به شهر خود بازگشت .در این وقت خدا آن‌قدر مال به او روزی کرد که می‌تواند به حج برود ، برای این مرد که حج واجب خود را انجام داده کدام یک از این دو عمل بهتر است ، آیا برگردد و دوباره حج کند یا به خراسان رفته و پدرتان حضرت رضا (علیه‌السلام) را زیارت کند ؟ فرمود : بلکه برود بر پدرم سلام کند که این افضل است و باید که در ماه رجب باشد و در این زمان انجام ندهید که بر ما و شما از خلیفه زمان خوف رسوا ساختن و عیب‌جویی است ". 💕شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» از حضرت امام جواد (علیه‌السلام) روایت کرده : " در میان دو کوه طوس قطعه‌ای از زمین است که از بهشت برداشته شده ، هرکه وارد آن شود در روز قیامت از آتش ایمنی یابد ". 💕 و نیز از آن حضرت [حضرت امام جواد (علیه‌السلام)] روایت کرده : " من از جانب حق‌تعالی بهشت را ضمانت می‌کنم برای هرکه قبر پدرم را در طوس زیارت کند ، درحالی‌که عارف به حق آن حضرت باشد ". 💕 شیخ صدوق در کتاب «عُیون اَخبار الرّضا» روایت کرده : " مردی از نیکان ، حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را در خواب دید ، خدمت آن حضرت عرضه داشت : یا رسول‌الله ، از فرزندانت کدام یک را زیارت کنم ؟ فرمود : بعضی از فرزندان من زهر نوشیده و برخی کشته شده پیش من آمدند . گفتم : با پراکنده شدن مشاهد ایشان کدامیک از آنان را زیارت کنم ؟ فرمود : آن را که به تو نزدیک‌تر است زیارت کن ، یعنی آن را که محل تو به بارگاهش نزدیک‌تر است و او را در زمین غربت به خاک سپرده‌اند ، گفتم : یا رسول‌الله ، از این فرمایش «رضا» را قصد کردید ؟ فرمود : بگو : « صلّى اللّٰه علیه »، بگو : « صلّى اللّٰه علیه »، بگو : « صلّى اللّٰه علیه »، این جمله را «سه بار» فرمود . در کتاب «وسائل» و «مستدرک» فصول و ابوابی ذکر شده در مورد استحباب تبرّک به مشهد امام رضا و مشاهد امامان (علیهم‌السلام) و استحباب اختیار زیارت امام رضا (علیه‌السلام) بر زیارت امام حسین (علیه‌السلام) و بر زیارت دیگر امامان (علیهم‌السلام) و بر حج مستحب و عمره مستحب و چون این کتاب گنجایش بسط مطلب را ندارد ، ما به همین چند روایت که عشره کامله است اکتفا کردیم . 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ ✅ سفر حضرت امام رضا (علیه السلام) به خراسان و عبور از شهرهای قم و نیشابور و سناباد 📝 از محوّل سجستانی روایت شده است : چون مأمون حضرت رضا (علیه‌السلام) را از مدینه به خراسان خواست ، حضرت برای وداع با قبر پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) وارد مسجد شد و مکرّر با قبر آن حضرت وداع می‌کرد و بیرون می‌آمد و نزد قبر برمی‌گشت و هر بار صدای مبارکش به گریه بلند بود ، من نزدیک آن حضرت رفته و سلام کردم و آن جناب جواب داد ، آنگاه حضرت را به آن سفر تهنیت گفتم ، فرمود : مرا زیارت کن ، همانا از جوار جدّم بیرون می‌شوم و در غربت می‌میرم و مجاور هارون مدفون می‌شوم . 📝 شیخ یوسف بن حاتم شامی در کتاب «درّ النظیم» فرموده : جماعتی از اصحاب امام رضا (علیه‌السلام) روایت کردند که آن حضرت فرمود : زمانی که خواستم از مدینه به جانب خراسان بیرون بیایم ، عیال خود را جمع کردم ، آنان را دستور دادم که بر من گریه کنند تا گریه آنان را بشنوم ، آنگاه دوازده هزار دینار بین ایشان تقسیم کردم و به آن‌ها گفتم من هرگز به سوی عیالم برنمی‌گردم ، سپس ابوجعفر جواد را برگرفتم و او را به مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بردم و دست او را کنار قبر گذاشتم و وی را به آن قبر شریف چسبانیدم و حفظ او را به سبب رسول‌ خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) خواستم و جمیع وکلا و خدمتکاران خود را به شنیدن و اطاعت فرمایش او امر کردم و اینکه با او مخالفت نکنند و به آنان فهماندم که او جانشین من است . ✅ ورود آن حضرت به قم و نیشابور و سناباد در سفر خراسان 📝 سید عبدالکریم بن طاووس روایت کرده : زمانی که مأمون امام رضا (علیه‌السلام) را از مدینه به خراسان طلبید ، حضرت از مدینه به جانب بصره حرکت کرد و به کوفه نرفت و از بصره بر طریق کوفه به بغداد توجّه نمود و از آنجا به شهر قم و سپس وارد قم شد ، اهل قم به استقبال حضرت آمدند و برای مهمان کردن آن حضرت با هم مخاصمه می‌نمودند و هرکدام میل داشتند ، آن بزرگوار به خانه او وارد شود . حضرت فرمود : شتر من مأمور است ! یعنی هر کجا زانو زد ، من آنجا وارد می‌شوم ، پس آن شتر آمد تا در یک خانه خوابید و صاحب آن خانه ، در شب آن روز خواب دیده بود که حضرت امام رضا (علیه‌السلام) فردا میهمان او خواهد بود ! چندی نگذشت که آن محل ، مقام رفیعی یافت و در زمان ما مدرسه‌ای آباد است . 📝 شیخ صدوق به سند خود از اسحاق بن راهَوَیه نقل کرده : چون حضرت رضا (علیه‌السلام) به نیشابور آمد و خواست از آنجا حرکت کند ، اصحاب حدیث خدمت آن حضرت جمع شدند و عرضه داشتند : یابن رسول‌الله ، از نزد ما می‌روی و برای ما حدیثی نمی‌فرمایی که به واسطه آن از حضورتان استفاده کنیم ؟ آن حضرت در آن هنگام در عماری نشسته بود ، سر خود را بیرون کرد و فرمود : شنیدم پدرم موسی بن جعفر فرمود : شنیدم پدرم جعفر بن محمّد فرمود : شنیدم پدرم محمّد بن علی فرمود : شنیدم پدرم علی بن الحسین فرمود : شنیدم پدرم حسین بن علی فرمود : شنیدم پدرم امیرمؤمنان علی بن ابیطالب فرمود : شنیدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود : شنیدم جبرئیل می‌گفت : شنیدم خدای عزّوجل فرمود : " لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ حِصْنِي، فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذابِي " قلعه من است ، هرکه وارد قلعه من شد از عذابم ایمن گشت . این حدیث شریف را فرمود و حرکت کرد ، چون شتر به راه افتاد ، ما را خواند و فرمود : " بِشُرُوطِها وَأَنَا مِنْ شُرُوطِها " به شرط‌های آن و من از شرط‌های آن هستم . 📝 ابوالصلت روایت کرده : امام رضا (علیه‌السلام) زمانی که به نزد مأمون می‌رفت چون به منطقه دِه سرخ رسید ، گفتند : یابن رسول‌الله ، ظهر شده ، نماز نمی‌خوانید ؟ حضرت پیاده شد و آب طلبید ، عرضه داشتند آب به همراه نداریم ، پس به دست مبارک خود ، زمین را کاوید ، به اندازه‌ای آب جوشید که آن حضرت و هرکه با او بود وضو ساختند و اثرش تا امروز باقی است . چون وارد سناباد شد ، پشت مبارک خود را به کوهی گذاشت که از آن دیگ‌ها می‌تراشند و فرمود : خدایا به این کوه سود ببخش و در ظرفی که از این کوه تراشند ، هرچه گذارند ، برکت ده و فرمود برای آن حضرت دیگ‌ها از سنگ تراشیدند و دستور داد طعامش را جز در آن دیگ‌ها نپزند ، مردم از آن روز به بعد، دیگ‌ها و ظرف‌ها از آن تراشیدند و برکت یافتند . 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ ❤️ شیخ صدوق به سند خود از اسحاق بن راهَوَیه نقل کرده : چون حضرت رضا (علیه‌السلام) به نیشابور آمد و خواست از آنجا حرکت کند ، اصحاب حدیث خدمت آن حضرت جمع شدند و عرضه داشتند : از نزد ما می‌روی و برای ما حدیثی نمی‌فرمایی که به واسطه آن از حضورتان استفاده کنیم ؟ آن حضرت در آن هنگام در عماری نشسته بود ، سر خود را بیرون کرد و فرمود : شنیدم پدرم موسی بن جعفر فرمود : شنیدم پدرم جعفر بن محمّد فرمود : شنیدم پدرم محمّد بن علی فرمود : شنیدم پدرم علی بن الحسین فرمود : شنیدم پدرم حسین بن علی فرمود : شنیدم پدرم امیرمؤمنان علی بن ابیطالب فرمود : شنیدم رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمود : شنیدم جبرئیل می‌گفت : شنیدم خدای عزّوجل فرمودد : 💕 لَاإِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ حِصْنِي ، فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِي أَمِنَ مِنْ عَذابِي 💕 قلعه من است ، هرکه وارد قلعه من شد از عذابم ایمن گشت . این حدیث شریف را فرمود و حرکت کرد ، چون شتر به راه افتاد ، ما را خواند و فرمود : 💕 بِشُرُوطِها وَأَنَا مِنْ شُرُوطِها 💕 " به شرط‌های آن و من از شرط‌های آن هستم ". 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
✅ خدمت امام رضا (ع) در حمام نیشابور 🔹روزی امام هشتم به صورت ناشناس و هم چون مردم عادی وارد حمام نیشابور شدند ، به طوری که هیچ یک از حاضران در حمام متوجه حضور ایشان نشد . ✍ ابن شهر آشوب می نویسد: " یکی از کسانی که در حمام بود [و ایشان را نمی شناخت] از آن حضرت درخواست کرد تا دلاکی نماید و پشت او را کیسه بکشد . حضرت هم درخواست او را پذیرفتند و مشغول کار شدند . تا این که برخی از مردم تازه وارد امام را شناختند و به آن مرد گفتند : می دانی چه کسی تو را دلاکی می کند ؟! مرد گفت : نه ! آنها گفتند : ایشان علی بن موسی الرضا(ع) است . در این هنگام مرد شروع به عذرخواهی کرد ، با این حال امام به او آرامش می دادند و هم چنان به دلّاکی او مشغول بودند ". 📚 برگرفته از کتاب اسلام دین آسان نوشته استاد حسین انصاریان @Javanmardi_langarudi
﷽؛ می‌گوید : ازحضرت جواد علیه‌السلام پرسیدم : کسی که پدرتان را در خراسان زیارت کند ، چه پاداشی خواهد داشت ؟ فرمود :《 اَلْجَنَّةُ واللهِ الْجَنّةُ وَاللهِ》 " به خدا قسم بهشت ، به خدا قسم بهشت !"
﷽؛ می‌گوید : " من ازطرف مأمون ، مامور بودم تا علیهماالسلام را از مدينه به مرو بياورم ... به خدا قسم نديدم به مانند او مردى را در و و ". " اوّل هر دعايى بر محمّد و آل محمّد مى‌فرستاد و در نماز و غير نماز ، بسيار صلوات مى‌فرستاد ". " و شب در بستر خواب بسيار مى‌كرد و چون به آيه‌اى مى‌رسيد كه در آن آيه سخن از بهشت و جهنم بود گريه مى‌كرد ..." 📚 عيون أخبار الرضا عليه‌السلام ، ج۲، ص۱۴۹ از کتاب به یاد بضعه‌ی خاتم انبیا صلی‌الله‌علیه‌وآله، آیت الله العظمی وحید خراسانی
442-استاد انصاریان.mp3
5.46M
را شرمنده نکن... ⬅️ برخورد عجیب امام رضا (علیه السلام) با حاجی نیازمند @Javanmardi_langarudi
﷽؛ 🌧 هنگامى كه صلّى‌اللَّه‌عليه‌وآله سلام‌الله‌علیها را از شهادت فرزندش و آن مصائبى كه بر آن حضرت وارد می‌شود آگاه نمود ، آن بانو گريه شديدى كرد و گفت : « پدر جان ! این مصائب در چه موقع رخ می‌دهد؟ » 🌧 فرمود : « در آن زمانى كه من و تو و على در دنيا نباشيم !» 🌧 گريه سلام‌الله‌علیها شديدتر شد و گفت : « پدر جان ! پس چه كسى براى حسينم گريه خواهد كرد و چه كسى بر او می‌کند ؟» 🌧 پيامبر فرمود : « اى فاطمه ! زنان امت من بر زنان اهل‌بيتم و مردان ايشان بر مردان اهل‌بيت من گريه خواهند كرد ؛ همه ساله هر گروهى پس از ديگرى عزادارى را تجديد می‌نمايند . هنگامى كه روز قيامت فرا رسد ، تو زنان امت من و من مردان آنان را خواهيم كرد ». 📚 بحارالأنوار، ج‏۴۴، ص۲۹۲
﷽؛ 🌧 حبّ‌الحُسَین عَلیه‌السّلام... 📝 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قال: «مَنْ أَرَادَ اللَّهُ بِهِ الْخَیْرَ قَذَفَ فِی قَلْبِهِ حُبَّ الْحُسَیْنِ علیه السلام وَ حُبَّ زِیَارَتِهِ.» 📖 علیه السلام فرمودند : «هرکسی که خداوند خیرش را بخواهد ، علیه‌السلام و را در قلب او می‌اندازد.» 📚وسائل الشیعه، ج۱۴، ص۴۹۶
﷽؛ (علیه السلام): " هر کس که خدا خیرخواه او باشد ، محبت حسین (علیه السلام) و زیارتش را در دل او می اندازد ".
﷽؛ ✅ وطن اتخاذی 📝 سؤال : قصد دارم تا یکی دو ماه آینده برای زندگی به شهر دیگری منتقل شوم و آنجا را به عنوان انتخاب کنم ؛ آیا از اکنون ـ که هنوز در آن شهر مستقر نشده ام ـ در سفرهای کمتر از 10 روز ، می توانم در آنجا نماز را کامل بخوانم ؟ 📖 جواب : تا زمانی که به عنوان زندگی در آنجا مستقر نشده اید ، شکسته است . ┈┉┅━❀💌❀━┅┉┈ @Javanmardi_langarudi
﷽؛ ، به پف تو ، خاموش شدنی نیست ! 💕 اگر بخواهید بدانید "صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم" کیست ، آیه‌ی نور را بخوانید : « اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ » ؛ « وَلِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلَى » ؛ " خدایی که مِثل ندارد ، خودش را به او مَثَل زده ". ☀️ این آفتاب می‌تابد ، احدی قدرت دارد پا روی شعاعش بگذارد ؟ هر کسی پا بگذارد ، نور می‌افتد روی پای او ؛ اگر نور این آفتاب پامال شدنی نیست ، نور آن آفتاب هم پامال شدنی نیست ؛ «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ»؛ این است ؛ نور خدا ، به پف تو ، خاموش شدنی نیست ! سوره‌ی نور ، آیه35 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 @Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ 📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ : قالَ أمْيرُالمؤمِنينَ عليه السلام : " أحَبُّ الْأعْمالِ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فى الْأرْضِ ألدُّعاءُ وَأفْضَلُ الْعِبادَةِ ألْعِفافُ قالَ : وَكانَ أميرُالْمُؤمِنينَ رَجُلًا دَعَّاءً ". 📖 امام صادق عليه السلام فرمود : اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد : " محبوب ترين اعمال در روى زمين نزد خداوند دعا است و بهترين عبادت پرهيزكارى و پارسايى است و اميرالمؤمنين مردى بود كه دعايش بسيار بود ".  📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قال : قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله : " ألدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُ الدّينِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالْأرْضِ ". 📖 امام صادق عليه السلام مى فرمايد : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : " دعا سلاح مؤمن و پايه دين و روشنى آسمان ها و زمين است ". 📝 قالَ : قالَ أميرُالْمُؤمِنينَ عليه السلام : " ألدُّعاءُ مَفاتيحُ النَّجاحِ وَمَقاليدُ الفَلاحِ وَخَيْرُ الدُّعاءِ ما صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِىٍّ وَقَلْبٍ تَقِىٍّ وَفى الْمُناجاةِ سَبَبُ النَّجاةِ وَبِالإخْلاصِ يَكُونُ الْخَلاصُ فَإذا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإلىَ اللّهِ الْمَفْزَعُ " 📖 و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود : اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود : " دعا كليدهاى نجات و گنجينه هاى رستگارى است و بهترين دعا آن دعايى است كه از سينه پاك و دلى پرهيزكار برآيد و وسيله نجات در مناجات است و خلاصى به اخلاص به دست آيد و چون فزع و بى تابى سخت شود ، مفزع و پناهگاه خداست ". 📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ : " ألدُّعاءُ أنْفَذُ مِنَ السِّنانِ الْحَديدِ " 📖 امام صادق عليه السلام فرمود : " دعا از نيزه تيز نافذتر است ". 📝 عَنْ عَلاءِ بْنِ كامِلٍ : قالَ لى أبُوعَبْدِاللّهِ عليه السلام : " عَلَيْكَ بِالدُّعاءِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ " 📖 علاء بن كامل مى گويد : حضرت صادق عليه السلام به من فرمود : " بر تو باد به دعا كه دعا درمان هر دردى است ". 📝 عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ : " إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لايَسْتَجيبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قاسٍ " 📖 امام صادق عليه السلام فرمود : " خداوند دعايى كه از روى دل سخت و با قساوت باشد مستجاب نمى كند ". ✍ پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت استاد حسین انصاریان
﷽؛ 🌈 (ص) به روایت 🌈 📝 ميلاد مبارك حضرت ختمى مرتبت رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مطابق روايت معروف ، در روز هفدهم ربيع الأول و طبق روايت غيرمعروف ، در دوازدهم آن واقع شده وماه شادى و جشن و سرور است . 📝 لذا تكريم ، تعظيم و بزرگداشت اين روز بسيار بجاست ، به نحوی که در تكريم و تعظيم اين روز به خاطر ولادت شخص اوّل عالم امكان و سرور همه ممكنات حضرت نبىّ اكرم (صلى الله عليه و آله) سفارش بسيار شده است . 📝 از این رو سزاوار است مسلمين با تشكيل جلسات ، هرچه بيشتر با شخصيّت نبىّ مكرّم اسلام (صلى الله عليه و آله) ، سيره و تاريخ زندگى او آشنا شوند . ✅ ولادت پیامبر اسلام در یک نگاه 📝 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) ، از پدرى به نام «عبدالله بن عبدالمطلب» و مادرى به نام «آمنه بنت وهب» در مکه دیده به جهان گشود ، و زمان ولادتش هنگام طلوع فجر ، روز جمعه ، سنه عام الفيل بوده است . ✅ نامگذاری پیامبر اکرم (ص) 📝 در تاريخ زندگى مادر گرامى پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله) آمنه عليها السلام چنين آمده است كه در آن هنگام كه پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) را در رحم داشت فرشته اى به او گفت : و تو آقاى اين امت را در رحم دارى ، هنگامى كه متولد شد بگو : من او را به خداوند يگانه از شر هر حسودى پناه مى دهم ، سپس نام او را «محمد» بگذار ، اين بانو در هنگام حمل مشاهده كرد نورى از او خارج شد و به وسيله آن نور قصرهاى «بصرى» را در سرزمين شام مشاهده كرد ! ✅ حوادث شب ولادت پيامبر (ص) 📝 در شب ولادت حضرت خاتم الانبيا ، رسول معظم اسلام (صلی الله علیه و آله) ،  معجزات مختلفى روى داد ؛ مطابق نقل تواريخ ، همزمان با تولّد آن حضرت بتها در خانه كعبه فرو ريختند ، آتشكده فارس خاموش شد ، درياچه ساوه كه مورد پرستش گروهى بود خشكيد و قسمتى از قصر شاهان جبّار در هم شكست و فرو ريخت . ✅ ولادت نبی مکرم اسلام ، آغازی بر پایان بت پرستی 📝 در برهه اى از زمان ، بت پرستان براى پرستش ، بت هايى از موجودات بى جان و بى شعور عالم طبيعت ، انتخاب مى كردند . به همين جهت ، عده اى خورشيدپرست شدند ، و برخى به عبادت ستاره ها پرداختند، و گروهى ديگر ماه را عبادت نمودند و حتى برخى ، بعضى از رودخانه ها و درياچه هاى مهم مانند رودخانه نيل و درياچه ساوه را مى پرستيدند و شايد خشك شدن درياچه ساوه و خاموش گشتن آتشكده فارس در هنگام ولادت حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) ، از اين جهت بوده است كه اين دو ، مورد پرستش انسان ها قرار داشتند . 📝 لذا بركاتى كه هنگام تولّد او براى جهانيان فراهم گشت، همه و همه ، بيانگر آغاز عصر جديدى در مسير توحيد و مبارزه با شرك و بت پرستی بود . ✅ رابطه ولادت پیامبر اسلام (ص) و هلاکت لشکر ابرهه 📝 مقارن تولّد پيامبر (صلی الله علیه و آله) داستان اصحاب الفيل رخ داد .  «اصحاب فیل» كسانى بودند كه از سرزمين يمن برخواسته ، و بنا به دلايلى به قصد ويران كردن كعبه به سمت مكه لشكركشى كرده ، و به فرمان خداوند همه آنها نابود شدند . 📝 خلاصه داستان اصحاب الفيل به شرح زير است : 👈 مسيحيّت در سرزمين يمن در جنوب عربستان در حال گسترش بود . فرمانده اى از طرف مسيحيان آن سوى دنيا در آنجا حكومت مى كرد ، كه نام وى ابرهة بن الصباح الاشرم جدّ نجاشى معاصر پيامبر (صلی الله علیه و آله) بود . او كليساى بى نظيرى در يمن ساخت كه شايد مانند آن در دنياى آن روز وجود نداشت . ابرهه كه به اين كليسا دلبستگى شديدى داشت ناگهان متوجّه شد كه عدّه اى شبانه آن را آتش زده و خاكستر كردند . 👈 وى از اين حادثه بسيار ناراحت و پريشان ، ومشغول تحقيق از عوامل آن شد. به اين نتيجه رسيد كه شايد مشركان عرب مكّه دست به اين كار زده باشند . لذا لشكر بزرگى فراهم و به سمت مكّه حركت كرد . تا با تخريب خانه كعبه از مشركان مكّه انتقام گيرد . هنگامى كه لشكر ابرهه به نزديك مكّه رسيد ، و مردم مكّه آن لشكر بزرگ را ديدند ، سخت وحشت كردند . زيرا : سپاه فيل سوار نديده بودند ، و : تا آن زمان شاهد سپاهى به آن عظمت و بزرگى نبودند . 👈 ابرهه نزديك يكى از كوه هاى مكّه توقّف كرد ، و مأمورى فرستاد تا بزرگ و رئيس مكّه را نزد وى آورند . عبدالمطلب جدّ بزرگوار پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)، كه در آن زمان بزرگ مكّه بود ، نزد ابرهه آمد . عظمت و ابهّت عبدالمطلب سبب شد كه ابرهه از تخت پايين آمده، و دست عبدالمطلب را گرفته ، و كنار وى روى زمين بنشيند . سپس هدفش را از لشكركشى به مكّه به وى اعلان كرد و گفت : از من چه تقاضايى دارى ؟ 👇👇👇
👆👆👆 👈 عبدالمطلب گفت : من دويست شتر داشتم كه مأموران تو آن ها را مصادره كرده اند ، دستور بده آن ها را آزاد كنند ! ابرهه كه انتظار داشت عبدالمطلب در مورد حمله به كعبه با وى گفتگو كند از اين تقاضا متعجّب شد ، و گفت : شما فقط در مورد شترانت سخن مى گويى ؟ 👈 عبدالمطلب گفت : « اَنَا رَبُّ الاْبِلِ، وَ اِنَّ لِلْبَیْتِ رَبّاً سَیَمْنَعُهُ : من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی (خدائی) دارد که از آن دفاع می کند ». 👈 عبدالمطلب به شهر بازگشت ، و به مردم دستور داد كه در كوه هاى اطراف مكّه متفرق شده، و پناه گيرند . سپاه ابرهه به سمت خانه خدا و به قصد تخريب آن حركت كرد . فيل سواران ناگهان ابرى را مشاهده كردند كه از سمت درياى احمر به سوى آنها حركت مى كرد . وقتى كه نزديك تر شد شاهد پرندگان كوچكى بودند كه هر يك سه عدد سنگ كوچك به اندازه نخود يكى در منقار و دوتاى ديگر را در ميان پاهايشان گرفته بودند . خداوند در مقابل سپاه عظيم فيل سواران، سپاه عظيم ترى تهيّه نكرد . بلكه با اين پرندگان كوچك به مبارزه و مقابله با پيل سواران آمد . هر پرنده اى مأمور كشتن سه نفر از سپاهيان ابرهه بود . پرندگان كوچك مأموريّت خود را به طور كامل انجام داده ، و تمام سپاهيان ابرهه را به قتل رساندند . تنها يك نفر از آنان جان سالم به در برد، تا خبر شكست مفتضحانه پيل سواران را به يمن ببرد . 👈 جمعى معتقدند كه ميان ولادت پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) و هلاکت لشکر ابرهه رابطه اى وجود داشته ، گويا خداوند مى خواهد هشدار دهد كه در آينده نزديك شخصى از سرزمين مكّه ظهور خواهد كرد و اين خانه مقدّس را احيا نموده، و جهان را مملوّ از ايمان و محبّت و دوستى مى كند . 👈 در حقیقت ، اين ماجرا كه مقارن ميلاد مسعود پيغمبر اكرم ص واقع شد زمينه ساز آن ظهور بزرگ بود ، و پيام آور عظمت اين قيام ، و اين همان چيزى است كه مفسران از آن تعبير به «اِرهاص» كرده اند . 👈 به هر حال اهميت اين حادثه بزرگ بقدرى بود كه آن سال را «عام الفيل » (سال فيل) ناميدند و مبدأ تاريخ عرب شناخته شد . ✅ احمد ، پیامبر موعود تورات و انجیل 📝 در كتاب هاى موجود يهود و نصارى امروز نشانه هاى اين پيامبر بزرگ را مى يابيم . در سه مورد از انجيل يوحنا روى واژه فارقليط يا فارقليطا تكيه شده است كه در ترجمه هاى فارسى به تسلّى دهنده ترجمه شده است ، از جمله : در يك جا مى خوانيم : « و من از پدر خواهم خواست و او تسلى دهنده ديگر (فار قليطا) به شما خواهد داد كه تا به ابد با شما باشد ». 📝 در جاى ديگر آمده است : « و چون آن تسلى دهنده (فارقليطا) بيايد كه من از جانب پدر به شما خواهم فرستاد ، يعنى روح راستى كه از طرف پدر مى آيد ، او درباره من شهادت خواهد داد ». 📝 در باب بعد نيز آمده است : « ليكن به شما راست مى گويم كه شما را مفيد است كه من بروم كه اگر من نروم ، آن تسلى دهنده (فارقليطا) به نزد شما نخواهد آمد ، اما اگر بروم او را به نزد شما خواهم فرستاد ». 📝 فارقليط كه در زبان يونانى پريكلتوس يا پراقليقوس گفته مى شود، مطابق با نام احمد است و با آيه شش سوره صف كه مى فرمايد : « وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ ؛ من بشارت به رسولى مى دهم كه بعد از من مى آيد و نامش احمد است » كاملًا تطبيق مى كند . 📝 بشارت ديگر در سفر تكوين و پيدايش تورات در فصل هفتم به چشم مى خورد ، كه نشانه هاى آن جز بر پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) تطبيق نمى كند . در جمله هاى 17 تا 20 چنين مى خوانيم : « و ابراهيم به خدا گفت : « كه اى كاش اسماعيل در حضور تو زندگى نمايد ...» و در حق اسماعيل (دعاى) ترا شنيدم ، اينك او را بركت دادم و او را بارور گردانيده به غايت زياد خواهم نمود، و دوازده سرور توليد خواهد نمود ، و او را امت عظيمى خواهم نمود » 📝 در كتاب انيس الاعلام متن اين جمله هاى تورات را كه با زبان عبرى در اختيار داشته است نقل كرده و در ترجمه آن چنين مى نويسد : «... و او را بارور و بزرگ گردانيد به ماد ماد و دوازده امام كه از نسل او خواهد بود و او را امت عظيمى خواهم نمود». 📝 سپس مى افزايد : « ماد ماد همان عبرانى محمد(صلی الله علیه و آله) است ». 📝 با توجه به اين كه پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) مسلماً از دودمان اسماعيل است و در بشارت فوق آمده كه او را امت عظيمى خواهد بود ، و دوازده سرور و امام به وجود خواهد آورد ، روشن مى شود كه مصداقى جز شخص پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) ندارد ، و اگر واژه ماد ماد نيز به آن ضميمه شود كه در متن عبرى آمده هر چند در ترجمه عربى به فارسى ، آن را نياورده اند مسأله بسيار روشن تر خواهد بود . 📝 البته بشارات متعدد ديگرى نيز از كتب عهدين ذكر كرده اند كه شرح تمام آنها به طول مى انجامد . 👇👇👇
👆👆👆 ✅ بشارت بزرگمهر حکیم به آمدن پیامبر اسلام (ص) 📝 بوزرجمهر (بزرگمهر) حكيم وزير انوشيروان از دين پدران خود كه گبرى مسلك و زردشتى بودند ، به دين عيسى (عليه السلام) روى آورد ، و افراد را نصيحت كرد و گفت شنيده ام كه : در آخر الزمان پيامبرى به نام محمد مصطفى (صلى الله عليه وآله) خواهد آمد ، اگر روزگار او را درك كنم نخستين ايمان آورنده به او هستم ، و اگر نيابم اميد حشر با امت او را دارم . 📝 خبر به انوشيروان رسيد و حكم دستگيرى او را صادر كرد، و به او گفت : تو با اين كار قصد شورانيدن مردم را بر ضد من داشتى ، و يا توبه مى كنى يا تو را مى كشم ، گفت مردم مرا حكيم و خردمند مى انگارند ، و فرد حكيم و فرزانه چون از تاريكى به روشنائى آمد ، ديگر به تاريكى نرود ، وگرنه بى خرد باشد ، انوشيروان حكم به زندانى كردن او داد، و در نهایت دستور داد او را كشته و مثله كردند . (روز ولادت پيامبر اكرم (ص) مبدأ جديد تاريخ بشريت است) 📝 شکی نیست که روز هفدهم ربیع الاول از اعیاد بزرگ اسلامی و از روزهای بسیار مهم و تاریخی است ، همانطور که ارباب تواریخ نوشته اند ، حوادث مقارن ولات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ، نشان داد برگ تازه ای در تاریخ بشریت زده شده است ، در واقع این تغییرات تکوینی، مقدمه ای بود برای تحولی که پیغمبر اکرم (ص) در جهان ایجاد کرده است ، و واقعاً تاریخ قیام آن حضرت ، تاریخ بسیار زرینی است که فصل جدیدی را در زندگی انسان ها رقم زده است . ~~~~~ سالى است كه ابرهه با لشكرش كه بر فيل سوار بودند به قصد تخريب كعبه آمد، ولى همگى نابود شدند. به معنى معجزاتى است كه قبل از قيام پيامبر واقع مى شود ، و زمينه ساز دعوت او است اين واژه در اصل به معنى «پايه گذارى» و اولين رديف سنگ و آجرى است كه در زير ديوار مى نهند ، و به معنى آماده شدن «ايستادن» نيز آمده است . http://mk6.ir/ChTeQ 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی }💎🎆 https://eitaa.com/Javanmardi_langarudi 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
﷽؛ 📝 حوادث شب ولادت حضرت محمد (صلّی الله علیه وآله) " فروریختن قسمتی از قصر شاهان جبار در مدائن و خاموش شدن آتشكده‏ فارس ، در شب میلاد حضرت‏ رسول اکرم (صلى الله عليه و آله‏) ، نوید بخش آغاز عصری جديد در مسير توحيد و مبارزه با شرك بود ".
﷽؛ ✅ داستان اصحاب الفیل 📝 مفسران و مورخان این داستان را به صورت های مختلفی نقل کرده اند ، و در سال وقوع آن نیز گفتگو دارند ، اما اصل داستان آن چنان مشهور است که در ردیف اخبار متواتر قرار گرفته ، و ما آن را طبق روایات معروف که از "سیره ابن هشام" و "بلوغ الارب" و "بحارالانوار" و "مجمع البیان" خلاصه کرده ایم می‌آوریم : "ذو نواس" پادشاه یمن ، مسیحیان نجران را که در نزدیکی آن سرزمین می‌زیستند تحت شکنجه شدید قرار داد ، تا از آئین مسیحیت بازگردند ، (قرآن این ماجرا را به عنوان اصحاب الاخدود در سوره "بروج" آورده ، و ما آن را در تفسیر همان سوره مشروحاً بیان کردیم) . 📝 بعد از این جنایت بزرگ مردی بنام "دوس" از میان آنها جان سالم به در برد ، و خود را به "قیصر روم" که بر آئین مسیح بود رسانید ، و ماجرا را برای او شرح داد . 📝 از آنجا که فاصله میان "روم" و "یمن" زیاد بود "قیصر" نامه ای به "نجاشی" سلطان "حبشه" نوشت تا انتقام نصارای نجران را از "ذو نواس" بگیرد ، و نامه را با همان شخص برای "نجاشی" فرستاد. 📝 " نجاشی" سپاهی عظیم بالغ بر هفتاد هزار نفر به فرماندهی شخصی بنام "اریاط" روانه یمن کرد "ابرهه" نیز یکی از فرماندهان این سپاه بود . "ذونواس" شکست خورد ، و "اریاط" حکمران یمن شد ، بعد از مدتی ، ابرهه بر ضد او قیام کرد و او را از بین برد و بر جای او نشست . 📝 خبر این ماجرا به نجاشی رسید ، او تصمیم گرفت "ابرهه" را سرکوب کند ، ابرهه برای نجات خود موهای سر را تراشید ، و با مقداری از خاک یمن به نشانه تسلیم کامل نزد نجاشی فرستاد و اعلام وفاداری کرد . نجاشی چون چنین دید او را بخشید و در پست خود ابقا نمود . 📝 در این هنگام "ابرهه" برای اثبات خوش خدمتی کلیسای بسیار زیبا و مهمی بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت ، و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای "کعبه" به سوی آن فرا خواند ، و تصمیم گرفت آنجا را کانون حج عرب سازد ، و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند . 📝 برای همین منظور مبلغان بسیاری به اطراف ، و در میان قبائل عرب و سرزمین حجاز فرستاد ، اعراب که سخت به "مکه" و "کعبه" علاقه داشتند و آن را از آثار بزرگ "ابراهیم خلیل" می‌دانستند احساس خطر کردند . 📝 طبق بعضی از روایات گروهی آمدند و مخفیانه "کلیسا" را آتش زدند ، و طبق نقل دیگری بعضی آن را مخفیانه آلوده و ملوث ساختند ، و به این ترتیب در برابر این دعوت بزرگ عکس العمل شدید نشان دادند و معبد "ابرهه" را بی اعتبار کردند . 📝 "ابرهه" سخت خشمگین شد ، و تصمیم گرفت خانه "کعبه" را به کلی ویران سازد ، تا هم انتقام گرفته باشد ، و هم عرب را متوجه معبد جدید کند ، با لشگر عظیمی که بعضی از سوارانش از "فیل" استفاده می‌کردند عازم مکه شد . هنگامی که نزدیک مکه رسید کسانی را فرستاد تا شتران و اموال اهل مکه را به غارت آورند ، و در این میان دویست شتر از "عبد المطلب" غارت شد . 📝 "ابرهه" کسی را به داخل مکه فرستاد و به او گفت بزرگ مکه را پیدا کند ، و به او بگوید : "ابرهه" پادشاه "یمن" می گوید : من برای جنگ نیامده ام ، تنها برای این آمده‌ام که این خانه کعبه را ویران کنم ، اگر شما دست به جنگ نبرید نیازی به ریختن خونتان ندارم ! 📝 فرستاده "ابرهه" وارد مکه شد و از رئیس و شریف "مکه" جستجو کرد ، همه "عبد المطلب" را به او نشان دادند ، ماجرا را نزد "عبد المطلب" بازگو کرد "عبد المطلب" نیز گفت : ما توانایی جنگ با شما را نداریم ، و اما خانه کعبه را خداوند خودش حفظ می‌کند . 📝 فرستاده ابرهه به عبد المطلب گفت ، باید با من نزد او بیایی ، هنگامی که عبد المطلب وارد بر ابرهه شد ، او سخت تحت تاثیر قامت بلند و قیافه جذاب و ابهت فوق العاده عبد المطلب قرار گرفت ، تا آنجا که "ابرهه" برای احترام او را از جا برخاست و روی زمین نشست ، و "عبد المطلب" را در کنار دست خود جای داد، زیرا نمی خواست او را روی تخت در کنار خود بنشاند ، سپس به مترجمش گفت از او بپرس حاجت تو چیست ؟ مترجم گفت : حاجتم این است که دویست شتر را از من به غارت برده اند دستور دهید اموالم را بازگردانند . 📝 ابرهه سخت از این تقاضا در عجب شد ، و به مترجمش گفت : به او بگو هنگامی که تو را دیدم عظمتی از تو در دلم جای گرفت ، اما این سخن را که گفتی در نظرم کوچک شدی تو در باره دویست شترت سخن می‌گویی ، اما در باره "کعبه"که دین تو و اجداد تو است و من برای ویرانیش آمده‌ام مطلقا سخنی نمی گویی ؟! "عبد المطلب" گفت : انا رب الإبل ، و ان للبیت ربا سیمنعه !: " من صاحب شترانم ، و این خانه صاحبی دارد که از آن دفاع می‌کند " (این سخن ، ابرهه را تکان داد و در فکر فرو رفت). 👇👇👇
👆👆👆 📝 "عبد المطلب" به مکه آمد ، و به مردم اطلاع داد که به کوه‌های اطراف پناهنده شوند ، و خودش با جمعی کنار خانه کعبه آمد تا دعا کند و یاری طلبد ، دست در حلقه در خانه کعبه کرد و اشعار معروفش را خواند : لا هم ان المرء یمنع رحله فامنع رحالک لا یغلبن صلیبهم و محالهم ابدا محالک ! جروا جمیع بلادهم و الفیل کی یسبوا عیالک لاهم ان المرء یمنع رحله فامنع عیالک و انصر علی آل الصلیب و عابدیه الیوم آلک " خداوندا ! هر کس از خانه خود دفاع می‌کند تو خانه ات را حفظ کن "! " هرگز مباد روزی که صلیب آنها و قدرتشان بر نیروهای تو غلبه کنند ". " آنها تمام نیروهای بلاد خویش و فیل را با خود آورده اند تا ساکنان حرم تو را اسیر کنند ". خداوندا ! هر کس از خانواده خویش دفاع می‌کند تو نیز از ساکنان حرم امنت دفاع کن". " و امروز ساکنان این حرم را بر آل صلیب و عبادت کنندگانش یاری فرما ". 📝 سپس عبد المطلب به یکی از دره‌های اطراف مکه آمد و در آنجا با جمعی از قریش پناه گرفت ، و به یکی از فرزندانش دستور داد بالای کوه ابو قبیس بروند ببیند چه خبر می‌شود . 📝 فرزندش به سرعت نزد پدر آمد و گفت : پدر ! ابری سیاه از ناحیه دریا (دریای احمر) به چشم می‌خورد که به سوی سرزمین ما می‌آید ، عبد المطلب خرسند شد صدا زد : یا معشر قریش ! ادخلوا منازلکم فقد آتاکم اللّٰه بالنصر من عنده : " ای جمعیت قریش ! به منزلهای خود بازگردید که نصرت الهی به سراغ شما آمد" این از یک سو . از سوی دیگر ابرهه سوار بر فیل معروفش که "محمود" نام داشت با لشگر انبوهش برای درهم کوبیدن کعبه از کوه‌های اطراف سرازیر مکه شد ، ولی هر چه بر فیل خود فشار می‌آورد پیش نمی رفت ، اما هنگامی که سر او را به سوی یمن بازمی گرداندند به سرعت حرکت می‌کرد ، ابرهه از این ماجرا سخت متعجب شد . و در حیرت فرو رفت . 📝 در این هنگام پرندگانی از سوی دریا فرا رسیدند ، همانند پرستوها و هر یک از آنها سه عدد سنگریزه با خود همراه داشت ، یکی به منقار و دو تا در پنجه ها، تقریبا به اندازه نخود ، این سنگریزه‌ها را بر سر لشگریان ابرهه فرو ریختند ، و به هر کدام از آنها اصابت می‌کرد هلاک می‌شد ، و بعضی گفته اند : سنگریزه‌ها به هر جای بدن آنها می‌افتاد سوراخ می‌کرد و از طرف مقابل خارج می‌شد . 📝 در این هنگام وحشت عجیبی بر تمام لشگر ابرهه سایه افکند ، آنها که زنده مانده بودند پا به فرار گذاشتند ، و راه یمن را سؤال می‌کردند که بازگردند ، ولی پیوسته در وسط جاده مانند برگ خزان به زمین می‌ریختند . 📝 خود "ابرهه" نیز مورد اصابت سنگی واقع شد و مجروح گشت ، و او را به صنعاء (پایتخت یمن) بازگرداندند و در آنجا چشم از دنیا پوشید . 📝 بعضی گفته اند اولین بار که بیماری حصبه و آبله در سرزمین عرب دیده شد آن سال بود . 📝 تعداد فیلهایی را که ابرهه با خود آورده بود بعضی همان فیل"محمود" و بعضی هشت فیل و بعضی ده، و بعضی دوازده نوشته اند . 📝 و در همین سال مطابق مشهور پیغمبر اکرم (ص) تولد یافت ، و جهان به نور وجودش روشن شد ، و لذا جمعی معتقدند که میان این دو رابطه ای وجود داشته . 📝 به هر حال اهمیت این حادثه بزرگ بقدری بود که آن سال را "عام الفیل" (سال فیل) نامیدند و مبدأ تاریخ عرب شناخته شد " .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽؛ ✅ تفسیر آیه ۱ - ۵ سوره فیل 📝 سخنرانی حضرت استاد محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره فیل- آیه‌ ۱ - ۵ @Javanmardi_langarudi