محبوب من ؛
حتی برای دیدنت حاظر نیستم تو جمع خانوادگی قرار بگیرم ولی متاسفانه فرت وفرت تو جمع های خانوادگی میبینمت .
یکی از لذت های بهشتی عوض کردن برگه امتحانیم بود که الحمدالله به لذتش رسیدم .
[ی جوری فانتزیام داره عملی میشه ک اصن الله الله]
[نمیدونم چرا به هرکسی میگم کادو میخوام، ی کادوی یهویی و گرون منو گردن نمیگیره]
نمیدونم چی حالمو خوب میکنه ؛
خواب؟جیغ؟ گریه؟داد؟سکوت؟حرف؟دوری؟لبخند؟ چی؟ واقعا خودمم توش موندم .