نام⇠شهیدسیدمصطفیبدرالدین🧔🏻♂
نامجهادی⇠سید ذوالفقار 🌾
تاریختولد⇠۱۳۴۰/۱/۱۷ 🥰
وضعیتتاهل⇠متاهل🌸
تاریخشهادت⇠۱۳۹۵/۲/۲۲🥀
محلشهادت⇠دمشق💔
مزار⇠روضةالشهیدین🕯🍂
سِمَت⇠فرماندهارشدحزباللهلبنان✌️🏻
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین ❤️
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
نام⇠شهیدسیدمصطفیبدرالدین🧔🏻♂ نامجهادی⇠سید ذوالفقار 🌾 تاریختولد⇠۱۳۴۰/۱/۱۷ 🥰 وضعیتتاهل⇠متاهل🌸 تاری
وی فرمانده ارشد حزبالله و جانشین شهیدعمادمغنیه بود!
شهید بدرالدین برادرِ همسر و رفیق صمیمی شهیدحاجعمادمغنیه و دایی شهیدجهاد بودند🌿"(:
دارای شخصیتی بسیار کاریزماتیک و سختگیر در امر انضباط و آموزش بودند!!
در همین حال درون حزبالله از ایشان به عنوان یک فرمانده کارکشته و بسیار حرفهای یاد میشد، به طوریکه گفته میشود میتوانستهاند همزمان با دو تفنگ شلیک کرده و به هدف بزند🕶✌️🏻
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین 💚
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
وی فرمانده ارشد حزبالله و جانشین شهیدعمادمغنیه بود! شهید بدرالدین برادرِ همسر و رفیق صمیمی شهیدحاج
از زمان ازدواج، خانه ما برای همه ناشناخته بود. شهید مصطفی هفت سال در کویت زندانی شد و سپس بازگشت و شروع به عهدهدار شدن مأموریتهای رئیس ستاد مقاومت اسلامی شد ..☝️🏻🕶
-همسرشهید🎙🌿
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین 🌸
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
از زمان ازدواج، خانه ما برای همه ناشناخته بود. شهید مصطفی هفت سال در کویت زندانی شد و سپس بازگشت و ش
یکی از همراهان سید تعریف میکرد زمانی که از یکی از نقاط جبهه به سمت لاذقیه میرفتند، گربهای را میبینند که در وسط راه لنگان لنگان میرود..
سید با اینکه راه امن نبود، دستور داد خودرو را نگه دارند ؛ به همراهان گفت: از تن ماهی و آب که همراه داشتیم، چیزی مانده است؟ گفتند بله. سید به آن حیوان اندکی نان و تن و آب دادند و از راه دور کردند و سپس سوار ماشین شدند و به راه خود ادامه دادند..🌱
سید بسیار بسیار مهربان بود..🌸
با اینکه یک فرمانده نظامی بود، اما عاطفه سیالی داشت..🌹
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین 🌿
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
یکی از همراهان سید تعریف میکرد زمانی که از یکی از نقاط جبهه به سمت لاذقیه میرفتند، گربهای را می
زمانی که خیلی کوچک بودیم با یک ماشین خیلی قدیمی به مدرسه میرفتیم. از همین رو از پدرم خواستیم تا در صورت امکان ماشین بهتری سوار شویم ؛ اما ایشان جواب داد: فردا زیر باران با پای پیاده به مدرسه خواهید رفت تا احساس کسانی که حتی همین ماشین قدیمی را هم ندارند درک کنید!!
میخواست این را خوب بدانیم که در موقعیت مسئول بودن به معنای متواضعتر و متوجهتر بودن است!.🖐🏼✨
راویدخترشھیدبدرالدین🎙
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین🌿
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
زمانی که خیلی کوچک بودیم با یک ماشین خیلی قدیمی به مدرسه میرفتیم. از همین رو از پدرم خواستیم تا در
سیدحسننصرالله:
شهید بدرالدین با خداوند عهد کرده بود که از میدان سوریه باز نگردد ، مگر پیروز شده یا شهید شود! او پیروز و شهید از سوریه باز گشت🕊!"
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین 🌸
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
سیدحسننصرالله: شهید بدرالدین با خداوند عهد کرده بود که از میدان سوریه باز نگردد ، مگر پیروز شده یا
155.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
او از دوستان نزدیک حاجقاسم بود ..🫂
و علاقه زیادی بهم داشتند. حتی دقایقی قبل از شهادت شهید بدرالدین با سردار سلیمانی جلسهای داشت که عناوین مهمش را در برگهای یادداشت کرد.
وقتی مصطفی شهید شد ابوزینب (حاجقاسم) بالای سر او آمد؛ به امید اینکه بلندش کند، شاید ذوالفقار شهید نشده باشد ؛ اما همسرم آخرین نگاهش به ابوزینب بود که شهید شد ...🕊!"
بعد از شهادتش حاجقاسم بالای سرش نشست و گریه کرد ..💔"
پ.ن: شهیدسیدمصطفیبدرالدینو
حاجقاسمعزیزدرجوانی ..🌻
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین 🌸
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
او از دوستان نزدیک حاجقاسم بود ..🫂 و علاقه زیادی بهم داشتند. حتی دقایقی قبل از شهادت شهید بدرالدین
آخریننگاهرفیق..🥹💔
آخرین نگاههای پدرم در لحظات آخر عمرش به چشمان شهید سلیمانی بود ..
اینطور که ما از شهید سلیمانی شنیدیم، یک جلسه کاری طولانی معینی بین حاجقاسم و سیدمصطفی برگزار شده بود و با هم صحبت میکردند، بعد از اتمام جلسه حاجقاسم برای پیگیری موضوعی بیرون میرود و به پدرم میگویند که برمیگردم و دیر نمیکنم ؛ بعد از گذشت مدت کوتاهی از خروج حاجقاسم، صدای انفجاری به طور مستقیم از محل دیدارشان با شهید بدرالدین به گوش میرسد💔...
-ادامهدارد ..
-سمیهبدرالدیندخترشهید🎙🌿
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین 🌻
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
آخریننگاهرفیق..🥹💔 آخرین نگاههای پدرم در لحظات آخر عمرش به چشمان شهید سلیمانی بود .. اینطور که
3.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخریننگاهِرفیق..💔
به فاصله ۱۰ دقیقه بعد از ترور، حاجقاسم خودش را بالای سر پدرم میرساند و در آغوش حاجقاسم، پدرم از شدت خونریزی به شهادت رسید و چشمهایش را بست ..🍂🕊"
شهید سلیمانی بسیار گریه میکردند و حتی بالای سر پیکر پدرم به صورت خودشان میزدند ..💔
-ادامهدارد ..
-سمیهبدرالدیندخترشهید🌸
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین🦋
#سید_ذوالفقار ✌️🏻
‹🇮🇷شهیدجهادعمادمغنیه🇵🇸›
آخریننگاهِرفیق..💔 به فاصله ۱۰ دقیقه بعد از ترور، حاجقاسم خودش را بالای سر پدرم میرساند و در آ
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آخریننگاهِرفیق💔"
ما بعد از شهادت پدر در دیداری که مستقیم با ایشان داشتیم برای ما توصیف کرد که در لحظه شهادت، پدرم خیلی آرام بود و لبخند به لب داشت و چهرهاش نورانی بود.
حاجقاسم بسیار حسرت میخورد که چرا فرصت بزرگ شهادت را آن زمان از دست داده و خیلی اظهار تأسف کرد ...💔!"
-پایان🌸
#شهید_سید_مصطفی_بدرالدین🍁!"
#سید_ذوالفقار ✌️🏻