eitaa logo
روزمرگی🌻🧸+بافندگی🧶
734 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
421 ویدیو
9 فایل
سلام دوست خوبم🥰 به دنیای ایده،ترفند،گلدوزی،بافتنی وعروسکبافی خوش اومدی🌹 هرگونه کپی برداری⛔ فقط فوروارد ✅ تبادل هم داریم @golduneh 😉کاری داشتی من اینجام پاتوق بافتنی کانال🧶👇 https://eitaa.com/joinchat/4194567191C9cdf572a39
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امروز صبح اومدم صبح بخیر🌻 •••🍃🌺JOiN👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/995820367C6903d19901
اینارو جدیداً بافتم سر و دست و گوش هم دارن الان دم دست نبودن عکس بگیرم براتون از یه مدل چند تا در چند رنگ بافتن یه حس خوبی داره😊 به تازگی کشفش کردم😅 •••🍃🌺JOiN👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/995820367C6903d19901
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به همین راحتی یه کیف زیبا داریم😍👌 حالا چیا لازم داریم: یه قلاب،یه زیپ و کاموا🧶😃 •••🍃🌺JOiN👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/995820367C6903d19901
سلام👋😍 عصرتون زیبا🌹 •••🍃🌺JOiN👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/995820367C6903d19901
خب دیگه شورش رو در آوردم😐😂 حسم تغییر کرد الان خلقم تنگ شده😩 🤣🤣 وقتی مونتاژ بشن و کامل دوباره حسم عوض میشه ذوق زده میشم دیگه😅 اینا که می بینید اعضای بهم متصل نشده ی خرگوش های کوچولوی رنگارنگ من هستند😊 •••🍃🌺JOiN👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/995820367C6903d19901
روزمرگی🌻🧸+بافندگی🧶
خب کجای خاطره بودیم🤔 آهان گفتم که بغل دستیم داشت در گوشم گریه می کرد😕 زنگ تفریح خورد و رفتیم ده دق
آبجیای عزیزم انشاءالله فردا ادامه ی خاطره رو میگم براتون تازه یه خبر خوب 😃 مامانم اون قسمت هایی رو که من اصلا یادم نبود قشنگ مو شکافی کرده برام همه رو یادم اومده میگم براتون خیلی باحاله😀
سلام قشنگم☺️ عصر سرد پاییزی🍂🍁 بخیر بانو جان💖 •••🍃🌺JOiN👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/995820367C6903d19901
بریم تا بگم براتون😍 فردا که رفتم مدرسه... زودی رفتم نیمکت اول ردیف وسط نشستم چون روز قبل معلم همش اون جا ایستاده بود دوست داشتم وقتی صحبت می کنه قشنگ گوش بدم😌 ولی یهو... یه معلم دیگه اومد🥲 قدش بلند بود و شکم گرد و خیلی بزرگی داشت🤭 تو شکمش نی نی داشت🙁 همون اول نمی دونستما تا حالا ندیده بودم😂 بعد که رفتم خونه از مامانم پرسیدم بهم گفت😅 خیلی هم بد اخلاق بود😞 همش جیغ می کشید سرمون همون ساعت اول گوش کوچولو و ظریف منو ۱۸۰ درجه پیچوند 😭 واقعا یادم نیست چرا🤔 فقط یادمه اون دوتا دختری که نشسته بودن دو طرفم داشتن با هم دعوا می کردن من که تا حالا کسی گوشم رو نپیچونده بود رو بگو اینقدر درد می کرد که نمی تونستم گریه کنم ّبغض گلوم رو گرفته بود😢 دفعه ی اول و آخری شد که گوشم رو پیچوندن وقتی مامانم داشت منو از اون مدرسه می برد مدیر می گفت خانوم نبرش قراره یه معلم خوب براشون بیاریم جزئیات رفتن به یه مدرسه ی دیگه و یه معلم مهربون رو یه روز دیگه می گم براتون😉 ادامه دارد..... صفحه ی قبلی رو اینجا بخون •••🍃🌺JOiN👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/995820367C6903d19901