«فهرست کانال»:
#اولین_کسی_که_بر_عروه_شرح_زد
#سیره_علما
#از_بین_شهیدین_کدام_از_حاظ_علمی_بالاترند
#پند_و_عبرت_گیری
#پرچم_سازمان_ملل_با_مرگ_او_نیمه_برافراشته_شد
#اول_از_خود
#با_غبار_این_کتاب_طلب_شفا_میکردند
#اصول_الفقه
#عزت_نفس_آخوند_خراسانی
#شرح_رسائل
#حاضر_جوابی_خواجه_نصیر
#الحجة_فی_علم_الاصول_عند_الفحول
#احترام_به_ولایت_و_مرجعیت
#مکاسب
#خدایت_را_بشناس
#عتاب_استاد
#رسائل
#خدا_شرم_دارد_از_اینکه...
#سید_مهدی_بحر_العلوم
#ارادت_به_آقا_ابوالفضل_العباس_عليه_السلام
#سید_جواد_عاملی
#کتابی_که_بیش_از_750_سال_تدریس_شده
#ملا_محمد_صالح_برغانی
#نظر_سنجی
#ابن_فـهـد_حلی
#مرحوم_کوه_کمری_و_شیخ_ژولیده
#مولی_حسین_هروی
#تصویر_صاحب_عروه
#آخوند_خراسانی
#حکمت_دینی_گواراست_ولاغیر
#سینا_ی_دانش
#مطالعه_احوال_گذشتگان_چرا؟
#شهید_ثانی
#تصویر_صاحب_کفایه
#ادبیات_کاربردی
#شعری_در_مدح_استاد_علامه_مجلسی
#تمهید_القواعد
#کتاب_حرمت_دارد
#هیبت_علامه_مجلسی
#خورشید_همیشه_تابان
#تصویر_مرحوم_علامه_مجلسی
#درایه
#داشتن_نیت_خدایی
#رجال
#علامه_و_آداب_اسلامی
#تحصیل_موفق
#بحار_دریای_بیکران
#درس_خارج
#سرچشمه_پایان_ناپذیر
#حفاظت_کتاب
#شرائع_الاسلام
#ارزش_کتاب
#دوازده_هزار_مسئله_فقهی
#ارزش_نوشتن
#مرعشی_نجفی
#سید_خویی
#ملکی_تبریزی
#ارشاد_الطالب
#محقق_حلی
#متاجر
#اصول_فقه
#مکاسب
#فقه_جواهری
#شیخ_طوسی
#شیخ_انصاری
#اجتهاد_در_فقه
#شهید_ثانی
#اجتهاد_در_اصول
#نجم_الدین_طبسی
#مکتب_شناسی
#مهدویت
#شهید_ثانی
#ملا_عبدالله_شوشتری
#منیة_المرید
#چگونه_مباحثه_کنیم
#ترتیب_علوم
#مقدس_اردبیلی
#چگونه_مقدس_اردبیلی_شویم
#اگر_همه_مختصر_میخوانند_شما_مطول_بخوانید
#اهمیت_علم
#مشکلات_مطلوب_در_راه_تحصیل
#علوم_عقلی
#حاج_ملا_علی_کنی
#حقوق_مومنین
#روحانیت_شیعه
#مهربانی_و_عطوفت
#بلند_طبعی_و_آزادگی
#ملکه_عدالت
#آیة_الله_بروجردی
#سید_هاشم_بحرانی
#چهل_سال
#مقتل_شناسی
#عصمت
#مع_الرکب_الحسینی
#شیخ_جعفر_کاشف_الغطا
#علم_لغت
#الوسیط
#وجوب_عبادات_خمس
#آقای_سبحانی
#صحیفه_سجادیه
#ازدواج
#الغدیر
#الفیه_ابن_مالک
#علامه_امینی
#مفید_باشیم
#مرد_درس_و_مطالعه
#شیخ_جعفر_ناصری
#تعبیر_خواب_مادر
#شیخ_عباس_قمی
#کلمات_طریقه
#خودبینی
#جابر_ابن_عبد_الله_انصاری
#اخباری
#علامه_مجلسی
#رجال
#ادبیات
#نجاشی
#ضعف_در_ادبیات
#شیخ_طوسی
#مهربانی_و_عطوفت_در_فتوا
#مطالعه
#وارثان_پیامبران
#جدیت_و_کوشش
#شیخ_مرتضی_انصاری
#اقتدا_به_بزرگان
#دریا_ی_فقاهت
#چهار_صد_مجتهد
#احکام
#تاریخ_تکرار_میشود
#مطالعه_اخبار_گذشتگان
#سید_مرتضی
#فخر_المحققین
#صراط_اندیشه_و_عمل
#علامه_حلی
#ابوالقاسم_علیدوست
#وصیت
#مطالعه_زندگی_علما
#لوامع_صاحبقرانی
#مطالعه_عالم
#این_نیز_بگذرد
#مجلسی_اول
#مشورت
#میرزای_شیرازی
#مرا_به_حالت_اعتدال_آورد
#انتقاد_علمی
#اجتهاد
#آخوند_خراسانی
#استاد_مددی
#حکومت
#ابن_ادریس
#ترجمه_شرائع
#چرا_باید_سیره_علما_مطالعه_شود؟
#مگر_روایت_نیست؟
#مگر_ما_از_ریشه_و_اصل_کار_محروم_شده_ایم
#کدام_مورد_را_میپسندید؟
#فلسفه_غرب
#چرا_باید_سیره_علما_مطالعه_شود؟
#مگر_روایت_نیست؟
#مگر_ما_از_ریشه_و_اصل_کار_محروم_شده_ایم؟
#هدف_اصلی
#کدام_مورد_را_میپسندید؟
#میرزا_ی_شیرازی
#تبلیغ_دین
#چرا_باید_سیره_علما_مطالعه_شود
#علم
#محقق_سبزواری
#قلم_و_دوات
#وقت_طلاست
#حجاب_از_آتش
#لشکر_همراه
#شعر_فارسی
#میرزای_قمی
#مگر_روایت_نیست
#اخلاق_عملی
#مگر_ما_از_ریشه_و_اصل_کار_محروم_شده_ایم
#حله_شناسی
#کدام_مورد_را_میپسندید
#فقهای_حله
#وسائل_الشیعه
#محقق_قمی
#سید_محمد_مجاهد
#ملکه_استنباط
#کتب_اربعه
#آمار_احادیث_کتب_اربعه
#سید_محمد_کاظم_طباطبایی
#تاریخ_حدیث_شیعه
#اصول_کاربردی
#اجماع_منقول
#خوانساری
#آقا_جمال
#احتیاط_شرعی
#شیخ_حر_عاملی
#احادیث_مضمره
#علامه_حلی
#علامه_امینی
#شهید_اول
#استحسان
#اجماع
#الاستحسان_باالاجماع
#توکل
#شیخ_محمد_تقی_بافقی
#رافضی
#شافعی
#اهل_تسنن
#حق_الیقین
#علامه_مجلسی
#استصحاب_قهقرائی
#استصحاب
#هیبت
#سید_نعمت_الله_جزائری
#استصحاب_موضوعی
#علم_الحدیث
#نصیحت
#نکات_طلایی
#مقدسی_خوشرو
#اصالة_الاشتغال
#اشتغال
#رضا_استادی
#المصلح_المجاهد
#حر_آزاده
#شیخ_حر_عاملی
#اطمینان
#شروح_و_حواشی_کفایة
#روحانیت
#میراث_فقهی
#آرای_مجتهد_فوت_شده
#مرآة_العقول
#بحار_الانوار
#آخوند_اردکانی
#آقا_بزرگ_تهرانی
#معجم_رجال_الحدیث
#شیخ_طوسی
#سیره_علماء_در_استفاده_از_رجال
#روضة_البهیه
#لمعة_الدمشقیه
#اقا_ی_بروجردی
#عروة_الوثقی
#قواعد_فقهیه
#میرزا_ی_نائینی
#جوامع_حدیثی_شیعه
#کتب_اربعه
#شیخ_صدوق
#فقه_الامام_الصادق
#محمد_جواد_مغنیه
#فقه_شیعه
#فقه_فتوایی
#فقه_استدلالی
#جهل_مرکب
#دهریه
#قواعد_الاحکام
#علی_بن_بابویه_قمی
#محمد_بن_مسعود_عياشى
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️#شخصیت_شناسی❇️
💠دریای فقاهت
🔰شیخ مرتضی انصاری[20]:
شیخ انصاری در شبهای جمعه، مجلس روضه ای داشت که به حاضران، نان و آب گوشت ساده میداد. یکی از شاهزادگان قاجار که به عتبات رفته و در همسایگی بارگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام به توبه و عبادت پرداخته بود، شبی به مجلس شیخ رفت. مانند همیشه پس از روضه، سفره شام را گستردند و ظرفهای آب گوشت را جلوی مردم گذاشتند. شاهزاده نازپرورده که به چنین غذایی عادت نداشت، با کراهت اندکی از آن را خورد، ولی پس از پایان جلسه، هنگام خداحافظی به شیخ گفت: «اگر شما این روضه را برپا نکنید و این شام را ندهید، امام حسین علیه السلام از شما گله نخواهدکرد. » شیخ در پاسخ فرمود: «من نیز از
نیامدن امثال شما به این مجلس روضه، گله ای نخواهم داشت».[۱]
طلبه ای پس از نماز جماعت نزد شیخ انصاری رفت تا مسأله ای را از او بپرسد. وقتی شیخ را بر سجاده مشغول خواندن ذکر دید، مدتی صبر کرد، ولی ذکرهای شیخ تمام نشد. وقتی به آن چه شیخ میخواند گوش داد، متوجه شد که شعرهای الفیه ابن مالک که کتابی در علم نحو است را میخواند. طلبه با شگفتی پرسید: «آیا با این مقام علمی، درسهای ابتدایی را تکرار میکنی؟! » فرمود: «بله، تکرار میکنم تا فراموشم نشود».
شیخ در پارسایی و تقوا به گونه ای پیراسته بود که کم تر فتوا میداد و تا میتوانست از زیر بار آن شانه خالی میکرد.[۲]
روزی گروهی از شاگردان با اعتراض به شیخ انصاری گفتند: «هیچ کس در فتوا دادن مانند شما نبوده است؛ زیرا شما کم تر فتوا میدهید. » فرمود: «اگر مرحوم کاشف الغطا را دیده بودید، مرا در فتوا دادن بی باک و با جرأت میشمردید. حتی خود قسم یاد کرد که زخم خنجر بر من، از استفتا کردن از من درباره حکمی که ضروری مذهب نباشد، گواراتر است، هر چند آن حکم استحبابی یا کراهتی باشد».[۳]
شیخ در اخلاق، یگانه و در علم و زهد و تقوا، بی مانند بود. شخصی در خدمت شیخ به قصد بدگویی گفت فلان طلبه چایی میخورد تا شاید شیخ از حقوق وی بکاهد (در آن زمان خوردن چای از امور تشریفاتی بود). شیخ فرمود: «خدا تو را رحمت کند، خوب شد که مرا با خبر ساختی! » سپس به خادمش فرمود: «به مقدار خرجی چایی، بر ماهیانه وی بیافزا تا با خیال راحت به تحصیل بپردازد».[۴]
فرزند حاج سیدعلی شوشتری میگوید: «در سال ۱۲۶۰ ه. ق که مرض وبا در نجف اشرف شایع بود، مرحوم پدرم شب هنگام به این مرض دچار شد. چون حالت وی را پریشان دیدم از ترس آن که مبادا از دنیا برود و شیخ به دلیل خبر ندادن به او، ما را سرزنش کند، چراغی روشن کردم که به منزل شیخ بروم و از مرض (پدرم) آگاهش سازم.
پدرم گفت: چه خیال دارید؟ گفتم: میخواهم بروم و شیخ را خبر کنم. فرمود: لازم نیست، الآن تشریف میآورد. چیزی نگذشت که در خانه را کوبیدند. پدرم فرمود: شیخ است؛ در را باز کنید. وقتی در را گشودم، شیخ و خادمش ملارحمت اللّه را دیدم.
شیخ فرمود: حاج سیدعلی چگونه است؟ گفتم: حال که مبتلا شده است، خدا رحم کند. فرمود: اِن شاءَاللّه باکی نیست و داخل خانه شد. چون سید را نگران و پریشان دید، فرمود: نگران نباش. ان شاءاللّه خوب میشوی. سید عرض کرد: از کجا میگویی؟ فرمود: من از خدا خواستهام که تو پس از من زنده باشی و بر جنازهام نماز بگزاری. گفت: چرا این را خواستی؟ فرمود: «حال که شد و به اجابت نیز رسید». سپس نشست و با هم قدری سؤال و جواب و مزاح کردند و رفت.
فردای آن روز شیخ پس از پایان درس بر بالای منبر فرمود: میگویند حاج سیدعلی مریض است؛ هر کس که میخواهد به عیادت او برود با من بیاید. سپس از منبر پایین آمد و با جمعی از طلاب تشریف بردند.
وقتی شیخ وارد خانه شد، مانند کسی که خبر نداشته باشد، از سید احوال پرسی کرد. خواستم عرض کنم که شما دیشب این جا بودید و از حال سید آگاهید، ولی سید انگشت به دندان گزید و به من اشاره کرد. من هم سکوت کردم. پس از چندی حالِ سید خوب شد و زنده بود تا این که شیخ از دنیا رفت و بنا بر وصیتش، بر پیکر شیخ انصاری نماز گزارد».[۵]
•
[۱]: استادالفقها، ص ۱۷۱.
[۲]: معارف الرجال، ص ۴۰۰؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۸.
[۳]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴.
[۴]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴.
[۵]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۹، به نقل از: فرزند حاج سیدعلی شوشتری؛ دارالسلام، ص ۵۵۰.
#دریا_ی_فقاهت
#شیخ_مرتضی_انصاری
#الفیه_ابن_مالک
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2