4.89M
❇️#تدریس_کتب❇️
💠تدریس کتاب وسائل الشیعه، جلد اول، باب وجوب عبادات خمس
✳️ جلسه سوم ، ادامه دارد...(در پست بعدی)
#وسائل_الشیعه
#احکام
#وجوب_عبادات_خمس
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
1.99M
❇️#تدریس_کتب❇️
🔰ادامه جلسه سوم
#وسائل_الشیعه
#احکام
#وجوب_عبادات_خمس
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️#شخصیت_شناسی❇️
💠دریای فقاهت
🔰شیخ مرتضی انصاری[4]:
شیخ در ۲۵ سالگی با دختر نخستین استادش، شیخ حسین انصاری ازدواج کرد. ثمره این پیوند، پسری بود که پس از به مسافرت رفتن شیخ انصاری به دنیا آمد. چون هنگام تولد، وی دو دندان داشت و بنا بر باورهای خرافی آن زمان، چنین کودکی بد یُمن خواهد بود، مامای نادان، دندانهای طفل چند روزه را کشید و کودک بر اثر آن از دنیا رفت.
از این همسر، دختری به نام بی بی فاطمه برجای ماند که شیخ، او را به عقد برادر زاده اش، شیخ محمدحسن درآورد. [۱] او زنی عالمه، فاضل و عابد بود، به گونه ای که هرگاه در نجف اشرف یا سامرا به دیدن مجدّدِ شیرازی (میرزای شیرازی) میرفت، میرزا هنگام تفقّد (احوال پرسی) از او به مدّت طولانی میایستاد و او را دختر استاد خطاب میکرد. این زن پارسا در سال ۱۳۳۱ در دزفول درگذشت. جنازه اش را به نجف اشرف بردند و در صحن مطهر امام علی علیه السلام زیر ناودان طلا به خاک سپردند.
دومین همسر شیخ، دختر میرزا مرتضی مطیعی دزفولی بود. از او نیز دختری به نام بی بی زهرا بازماند که با حاج سیدمحمدطاهر آقامیری دزفولی ازدواج کرد.
همسر سومی که شیخ، او را برای به دنیا آوردن فرزند پسر اختیار کرد، از اهل رشت یا اصفهان بود که پسر مرده ای به دنیا آورد. [۲] به این ترتیب، شیخ هیچ فرزند پسری نداشته است.
----------
[۱]: گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران، نشر معروف، ۱۳۷۹، چ ۱، ج ۱، ص ۲۳۴.
[۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، صص ۴۲۵ ۴۲۶.
#دریا_ی_فقاهت
#شیخ_مرتضی_انصاری
#ازدواج
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️#تدریس_کتب❇️
🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج7
طهارت
(: با نوای استاد رضا حسینی •
⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه
#شرائع_الاسلام
#محقق_حلی
#کشکول
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️#شخصیت_شناسی❇️
💠دریای فقاهت
🔰شیخ مرتضی انصاری [5]:
گفتیم که شیخ پس از فراگیری قرآن و گذراندن دوران مکتب، دروس سطح را نزد عمویش آموخت. سپس در سال ۱۲۳۲ ه. ق؛ یعنی در هیجده سالگی به قصد تشرف به عتبات عالیات همراه پدر از دزفول به سوی عراق حرکت کرد.
در کربلا، شیخ محمدامین بنا به سفارش شیخ حسین انصاری استاد شیخ مرتضی با سیّد محمد مجاهد فرزند سید علی (صاحب ریاض) از بزرگان حوزه علمیه و از مراجع تقلید آن زمان دیدار کرد.
سید فرمود: «شنیدهام برادرم، شیخ حسین در دزفول، نماز جمعه اقامه میکند؟! » شیخ مرتضی که در پایین مجلس نشسته بود، فرصت را برای بحث علمی با سید مناسب دید و گفت: «مگر در وجوب نماز جمعه تردیدی هست؟ » سپس نزدیک به دوازده دلیل بر وجوب آن آورد، به گونه ای که وجوب نماز جمعه نزد سید و حاضران مجلس، مسلّم گردید، ولی دوباره خود شیخ مرتضی، همانادله را با جوابهای کافی و متقن رد کرد تا جایی که سید و حاضران همه شگفت زده شدند.
سید چون او را نمی شناخت، از نامش پرسید. شیخ محمد امین او را معرفی کرد. سید از چگونگی بیان و استدلال شیخ مرتضی خرسند شد و متوجه گشت
نبوغ فکری درخشانی در او نهان است که در آینده میتواند در حوزههای علمیه رشد کند و مدارج علمی را پشت سر بگذارد. سید با دیدن استعداد سرشار و درخشان شیخ مرتضی، از شیخ محمد امین خواست تا او را برای تکمیل تحصیلات علمی در کربلا بگذارد و مخارج وی را نیز به عهده گرفت. پس شیخ محمد امین به تنهایی به دزفول بازگشت.
شیخ مرتضی چهار سال تمام در کربلا بود و در این مدت نزد سیدمجاهد و شریف العلمای مازندرانی، شاگردی کرد و به درس و بحث پرداخت تا آن که والی بغداد از طرف دربار عثمانی داوود پاشا به محاصره و تسخیر کربلا مأمور گشت. در نتیجه، اهل علم و بیشتر مردم این شهر به کاظمین مهاجرت کردند. [۱]
شیخ همراه با آنان چند روزی در کاظمین ماند. در این زمان، گروهی از مردم دزفول که به قصد زیارت مشاهد مشرفه آمده بودند، به دلیل ممکن نبودن زیارت کربلا، میخواستند به وطن بازگردند. شیخ نیز همراه این گروه به دزفول برگشت و در این مرحله، سفر اول شیخ به عراق پایان یافت.
شیخ مرتضی یک سال یا بیشتر در دزفول ماند و آن گاه برای بار دوم به کربلا رفت و افزون بر یک سال در محضر شریف العلما شاگردی کرد. سپس به نجف اشرف رفت و بیش از یک سال نیز در حوزه درس فقیه محقق، شیخ موسی کاشف الغطا حاضر شد و بعد به دزفول برگشت. [۲]
----------
[۱]: نامداران راحل، کریم جوانشیر، سالار، ۱۳۷۵، چ ۱، ص ۱۰۳؛ مکارم الآثار، ج ۲، ص ۴۸۷.
[۲]: فقهای نامدار، ص ۳۲۴.
#دریا_ی_فقاهت
#شیخ_مرتضی_انصاری
#سفر_به_کربلا_و_نجف
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️#تدریس_کتب❇️
🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج8
طهارت
(: با نوای استاد رضا حسینی •
⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه
#شرائع_الاسلام
#محقق_حلی
#کشکول
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️#شخصیت_شناسی❇️
💠دریای فقاهت
🔰شیخ مرتضی انصاری[6]:
شیخ مرتضی انصاری در سال ۱۲۴۰ ه. ق به قصد زیارت حرم امام رضا علیه السلام از دزفول حرکت کرد. وی در این مسافرت میخواست با دانشمندان ایران بیشتر آشنا گردد و در صورت امکان، از خرمن دانش آنان بهره گیرد.
خود شیخ هنگام حرکت در این باره گفت: «آن چه از عالمان عراق باید ببینم، دیده ام. اکنون مایلم اگر از عالمان ساکن در ایران، شخصیتهایی باشند که امکان بهره برداری از خرمن دانش آنان باشد، با آنان ملاقات کرده و از محضرشان بهره گیرم».
پیش از سفر، مادر شیخ که چندین سال از فرزندش دور بود، به این مسافرت راضی نمی شد؛ زیرا میخواست فرزندش بیش تر نزد او بماند. هر چه شیخ اصرار میکرد، مادرش راضی نمی شد تا این که بنا شد به استخاره عمل کنند. وقتی شیخ، قرآن را به نیت مادر گرامی اش گشود، در سر صفحه، این آیه شریفه بود:
لا تَخافی و لا تَحزَنی إنا رادّوهُ الیکِ و جاعِلوهُ مِن المرسلینَ. (قصص: ۷)
مترس و اندوه مدار که ما، او را به تو باز میگردانیم و در شمار پیامبرانش قرار میدهیم.
این آیه درباره مادر موسی علیه السلام است. وقتی مادر حضرت موسی علیه السلام مأمور گردید فرزندش را در صندوقی بگذارد و به دریا افکند، از طرف پروردگار به او وحی شد که: ای زن! مترس و محزون مباش. ما او [موسی] را به تو برمی گردانیم و او را از پیامبران قرار میدهیم.
این آیه شریفه، اندوه آن بانوی مکرّمه را تسکین داد و آینده شیخ را نیز روشن ساخت. از این رو، به فرزندش اجازه مسافرت داد. [۱]
هم چنین شیخ برای به همراه بردن برادرش، شیخ منصور استخاره کرد که این آیه آمد:
سَنَشُدُّ عَضُدَک بأخیک. (قصص: ۳۶)
زود باشد که بازویت را به برادرت، نیرومند گردانیم.
این آیه درباره هارون برادر حضرت موسی علیه السلام است.
بدین ترتیب، شیخ و برادرش در مسیر سفرِ مشهد، به شهر بروجرد رسیدند. در آن زمان، ریاست علمی و مرجع فتوایی آن سامان به عهده شیخ اسداللّه مشهور به حجت الاسلام بروجردی [۲] بود که مردم از علم و فضلش بهره میبردند. شیخ در مدرسه علمیه آن عالم ربانی ساکن شد و پس از یک یا دو روز وقتی قصد حرکت داشت، شیخ اسداللّه بروجردی به او گفت: «چنان چه ممکن است بمانید و بخشی از آموزش فرزندانم را به عهده گیرید».
از این سخن چنین بر میآید که شیخ اسداللّه از مراتب فضل و دانش شیخ آگاهی نداشته است. شیخ انصاری نیز در پاسخ، از برادرش خواست درسهای معالم را که هنگام سفر برایش گفته و او آن درسها را نوشته است، به ایشان ارایه کند.
وقتی شیخ اسداللّه بعضی از آن جزوهها را مطالعه کرد، به درجه علمی و فضیلت شیخ پی برد و از گفته اش پشیمان شد. [۳] آن گاه آنان را به خانه خود برد و کمال پذیرایی را به جا آورد و شیخ را به مدّت یک ماه در بروجرد نگاه داشت.
----------
[۱]: ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۱. نویسنده کتاب یاد شده، جریان استخاره را به سفر دوم شیخ به عراق مربوط میداند.
[۲]: شیخ اسداللّه بن حاج عبداللّه مشهور به حجت الاسلام بروجردی، از بزرگان عالمان امامیه بود. در زمان ریاست علمی این مرد بزرگ، بروجرد مرکز تحصیل علوم شرعیه گردید. عبادتها و ریاضتهای سخت او معروف است.
[۳]: نویسنده دائرة المعارف الاسلامیه زیر نام اسداللّه بن عبداللّه مینویسد: «شیخ مرتضی انصاری نخست بر او [شیخ اسداللّه ] شاگردی نموده است. این اشتباه است. استادان شیخ مشخص است و او استاد شیخ نبوده است». برگرفته از: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۸.
#دریا_ی_فقاهت
#شیخ_مرتضی_انصاری
#بروجرد
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️#روش_شناسی❇️
📣 برای تازه واردها به مرحلهی درس خارج:
🎤[ محمدرضا نائینی]:
به نظر میرسد بهترین و پر ثمر ترین راه برای قرار گرفتن روی ریل اجتهاد آن باشد که دانش پژوه، سالهای ابتدائی درس خارج را در درس خارج عبادات، به خصوص طهارت و صلاه شرکت کند، زیرا درس خارج، تمرین اجتهاد است و برای این تمرین، کاری مهمتر از سر و کله زدن با نصوص نیست و ابواب عبادات پر نصوصترین ابواب فقهی هستند.
نکتهی مهم دیگر آن است که شما در ابوابی مثل طهارت و صلاه با انبوهی از نوشتههای فقهی اکابر فقیهان روبرو هستید که مطالعهی آنها به رشد علمیتان کمک شایانی خواهد کرد.
هرگز به سخنانی که مبنی بر تکراری بودن این مباحث است توجه نکنید؛ شما بنا است در این مرحله به ورزیدگی فقهی برسید؛ یعنی فعلا بنا نیست فتوا بدهید؛ قرار است بیاموزید.
به این مطلب نیز توجه کنید: در اجتهاد شیعی هیچ مسألهى فقهی غیر ضروری، حل شده نیست و صرف این که پیشینیان به آن پرداختهاند دلیل بر مختومه شدن آن مسأله نمیباشد”.
برای روشن شدن این سخن کافی است نگاهی به کتب فقیهان نامدار امامیه در قرون متمادی و در همین ابوابی که اشاره شد بیاندازید.
خانهی عنکبوت
فرض کنید دو معمار میخواهند دو خانه بسازند اما کارگری در دسترس ندارند؛ یکی بهترین مصالح ساختمانی را تهیه کرده آن گاه چند نفر را از سر راه پیدا نموده بدون آن که آنان هیچ آگاهی از ساختمان سازی داشته باشند به کار میگمارد؛ دیگری چند نفر را استخدام نموده، جعبه ی ابزار در اختیارشان میگذارد و مدتی با آموزش آنان مرتبا وادارشان میکند که کارهای مختلف بنائی را تکرار کنند.
در این میان یک آدم ناشی هر دو را تماشا میکند؛ او ممکن است از معمار اول خوشش بیاید چون فورا مشغول به ساختن منزل مورد نیاز شده و معمار دوم را به سخره بگیرد که کارگرانش را بیهوده به ساختن و خراب کردن دیوار و بازی با آلات کار گمارده و به امور بی فایده وادارشان کرده. سالی میگذرد، اولی چیزی ساخته مانند “خانه ی عنکبوت” و دومی بنائی رفیع و مستحکم برپا کرده است.
حکایت درس خارج رفتن ما طلاب است، با درس رفتنمان مرتبا در حال آموختن فن اجتهاد هستیم. درس مطلوب برای ما درسی است که هر روز مجبورمان کند به کتب اصحاب (خصوصا قدماء) سر بزنیم، نصوص روائی را ببینیم و با کتابهائی نظیر ملاذ الأخیار و روضه المتقین خو بگیریم.
ما تا چند سال مشغول آموختنیم و پس از آن به پژوهش خواهیم پرداخت، اگر مرحلهی اول را به خوبی نگذرانیم نتیجهی پژوهشهای بعدیمان خانهی عنکبوت خواهد شد؛ نگران مسخره کردنهای دیگران هم نباشید.
http://ijtihadnet.ir/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B1%D8%AD%D9%84%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%B3-%D8%AE%D8%A7%D8%B1%D8%AC-%D9%85/
💠⭕💠
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️#شخصیت_شناسی❇️
💠دریای فقاهت
🔰شیخ مرتضی انصاری [7]:
مدرک صحیحی در دست نیست که شیخ از بروجرد به قم رفته باشد، ولی به یقین به اصفهان رفته و چند روزی در آن جا مانده است. در آن عصر، ریاست دینی اصفهان بر عهده حاج سیدمحمدباقر شفتی رشتی معروف به حجت الاسلام رشتی [۱] بود. اصفهان یکی از مراکز علمی شیعه به شمار میرفت و دانشمندانی نامور داشت، ولی مانند حجت الاسلام رشتی که حدود شرعی را نیز اجرا کند، در آن خطه یافت نمی شد.
شیخ، نخست برای فهمیدن مقام علمی سید، در مجلس درس او حاضر میشد تا این که روزی، سید اشکالی را بر شاگردان القا کرد و در انتظار پاسخ بود. شیخ مرتضی که در پایین مجلس نشسته بود، پاسخ آن اشکال را به یکی از شاگردان یاد داد و از مجلس درس بیرون رفت. وقتی آن شاگرد، پاسخ را به استاد
گفت، سید فرمود: «این جواب از آن تو نیست و گوینده آن دارای مقامات بالای علمی است. » هم چنین گفته اند که سید به او فرمود: «این جواب را یا حضرت حجت بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف به تو تلقین کرده است یا شیخ مرتضی نجفی».
هنگامی که آن شخص چگونگی ماجرا را خدمت استاد بیان کرد، سید چند نفر را برای جست وجوی محل سکونت شیخ فرستاد. آنان شیخ و برادرش را در یکی از کاروان سراها یافتند. سید خواست با جمعی برای دیدن شیخ برود و شخصی را پیش تر فرستاد تا به او خبر دهد. شیخ گفت: «به زحمت ایشان راضی نیستم» و به همراهی برادرش به سوی خانه سید روانه شد. در میانه راه، با سید دیدار کرد و سید، شیخ و برادرش را به خانه خود برد.
پس از طرح گفت وگوهای علمی، سید پرسید: «با چه قصدی به این شهر آمده اید؟ آیا قصد ماندن دارید یا به جایی دیگر خواهید رفت؟ » شیخ گفت که به قصد ملاقات آمده است. سید اصرار کرد که شیخ در اصفهان بماند و در آن جا ساکن گردد، ولی شیخ گفت به دزفول برمی گردد. ولی سید هم چنان اصرار میکرد تا این که شیخ، وجود پدر و مادرش را در دزفول پیش کشید و گفت: «اگر خیال ماندن در ایران را داشتم، اصفهان را ترجیح خواهم داد» و پس از چند روز توقف، آن شهر را ترک کرد.
شیخ در ادامه سفرش، به کاشان رفت و در یکی از حجرههای مدرسه ای در آن شهر ساکن گردید. ملااحمد نراقی صاحب مناهج، مرجعیت علمی و فتوایی آن شهر را در دست داشت.
شیخ، ملااحمد نراقی را از هر جهت، کامل و شایان استفاده دید. از این رو، چهار سال در آن شهر ماند و از او درس گرفت. نراقی نیز وجود شیخ را غنیمت میشمرد و به مراتب علم و فضل وی اعتماد کامل داشت تا جایی که پس از رفتن شیخ از کاشان فرمود: «بهره ای که من از این جوان بردم، بیش از بهره ای بود که او از من بُرد. » هم چنین گفت: «در مسافرتهای گوناگونی که داشته ام، بیش از پنجاه مجتهد مسلّم را دیدهام که هیچ یک مانند شیخ مرتضی نبوده اند. » هنگام حرکت شیخ از آن شهر، ملااحمد نراقی اجازه مبسوطی به او داد و در آن، شیخ را با بهترین عبارتها ستود.[۲]
شیخ و برادرش پس از کاشان به مشهد مقدس وارد شدند و چند ماهی در آن شهر ماندند. سپس از آن جا به تهران آمدند و در مدرسه مادر شاه جای گرفتند.
----------
[۱]: حاج سیدمحمدباقر، فرزند محمدتقی موسوی معروف به حجت الاسلام، اهل شفت رشت بود. وی یکی از فرهیختگان شیعه و فقیه، اصولی، ادیب، ریاضی و رجالی برجسته ای بود که در علوم غریبه از مشاهیر دوران و در مراحل اخلاقی، یگانه زمان بود. درباره تلاش او برای اجرای حدود شرعی، گفته شده است که وی حد قتل را به نقلی بر ۱۲۰ نفر اجرا کرده است. برگرفته از: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۹.
[۲]: ریحانة الادب، ج ۱، ص ۱۹۱؛ معارف الرجال فی تراجم العلما و الادبا، ج ۲، ص ۴۰۱. این دو کتاب، مدت ماندن شیخ را در کاشان، سه سال نوشته اند.
[۳]: فقهای نامدار، ص ۳۲۶.
#دریا_ی_فقاهت
#شیخ_مرتضی_انصاری
#سفر_به_اصفحان_و_کاشان
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️#شخصیت_شناسی❇️
💠دریای فقاهت
🔰شیخ مرتضی انصاری[8]:
شیخ و برادرش پس از شش سال مسافرت، به دزفول بازگشتند. مردم برای استقبال از آنان تا چهار فرسخی شهر آمده بودند. شیخ نیز به گرمی از آنان دل جویی و برایشان دعا کرد. پیش از ورود به شهر، شیخ از احوال شیخ محسن برادر شیخ اسداللّه صاحب کتاب مقابس پرسید که در رأس یکی از خاندانهای علمی دزفول قرار داشت و از عالمان برجسته آن شهر شمرده میشد. وقتی شنید که وی در بستر بیماری است، برای آن که یگانگی و همدلی میان خود و او را به مردم نشان دهد، نخست از شیخ محسن عیادت کرد و ساعتی بر بالینش نشست.
سپس به منزل خود رفت.
شیخ نزدیک به چهار سال در دزفول ماند آن گاه که شیخ محسن از دنیا رفت، شیخ محمدطاهر، فرزند ارشد او در نماز گزاردن بر جنازه پدر مقدم داشت و خود به او اقتدا کرد. این امر سبب شهرت زیادی برای آقاشیخ محمدطاهر گشت. [۱]
بازگشت شیخ به نجف اشرف دو علت مهم داشت:
۱. شیخ به مرکز حوزههای علمیه هم چون نجف اشرف، علاقه زیادی داشت؛ زیرا در آن جا بیشتر میتوانست خدمات علمی انجام دهد.
۲. گویند روزی در زمان سکونت شیخ در دزفول، دو نفر برای داوری در یک درگیری شخصی نزد شیخ میرسند و قرار میشود که شیخ فردا میان آن دو حکم صادر کند. شب هنگام از سوی یکی از شخصیتهای با نفوذ شهر به شیخ خبر میدهند که چون یکی از طرفهای دعوا از وابستگان اوست، در صدور حکم، از وی جانب داری شود. شیخ کاملاً رنجیده خاطر گشته، میفرماید: «ماندن در شهری که با نفوذان آن، در حکم شرع دخالت میکنند، صلاح نباشد». از این رو، شبانه تا منطقه سیاه منصور که در دو فرسنگی شهر است، پیاده میآید و صبح، الاغی کرایه میکند و به خانه حاج سیداحمد جزایری از عالمان شوشتر وارد میشود.
وقتی صبح آن روز، خبر مسافرت شیخ در شهر دزفول منتشر شد، [۲] جمعیت زیادی از مردم به همراهی عالمان آن جا به شوشتر آمدند تا شیخ را به دزفول
بازگردانند. بزرگان شوشتر هرچه اصرار کردند، شیخ خواسته آنان را نپذیرفت و راهی عتبات عالیات شد.
شیخ از شوشتر رهسپار عراق گردید و در سال ۱۲۴۹ ه. ق [۳] وارد نجف اشرف شد. در آن روزگار، دو تن از مردان بزرگ علمی شیعه؛ یعنی شیخ علی فرزند شیخ جعفر کاشف الغطا و شیخ محمدحسن (صاحب جواهر) در رأس حوزه نجف بودند.
شیخ چند سالی نزد شیخ علی شاگردی کرد تا این که مرجع اهل زمانه گردید. روزی شیخ علی به شیخ جعفر شوشتری فرمود: «گمان نکن که شیخ مرتضی برای بهره بردن از درس در مجلس ما حاضر میگردد، بلکه وی شنیده است که در خانوادههای علمی (نزد بزرگان علم) تحقیقاتی هست. از این رو، برای به دست آوردن آنها در درس ما حاضر میشود».
پس از این، شیخ چند سال در هیچ حوزه درسی دیگری حاضر نشد و به تدریس و تصنیف روی آورد. گفتنی است در سال ۱۲۴۹ ه. ق؛ یعنی یک سال پس از فوت پدر شیخ، پسر عمویش، خانواده شیخ را به نجف آورد.
----------
[۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹۲.
[۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۹۳.
[۳]: آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، صدرا، ۱۳۶۸، چ ۶، ج ۳، ص ۱۰۱. ایشان تاریخ ۱۲۵۲ و ۱۲۵۳ را سال مسافرت آخر شیخ به عتبات برشمرده است.
#دریا_ی_فقاهت
#شیخ_مرتضی_انصاری
#سفر_به_نجف
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️#تدریس_کتب❇️
🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج9
طهارت
(: با نوای استاد رضا حسینی •
⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه
#شرائع_الاسلام
#محقق_حلی
#کشکول
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
Voice 001.m4a
43.18M
❇️#تدریس_کتب❇️
💠تدریس کتاب وسائل الشیعه، جلد اول، باب دوم ( ثبوت الکفر و الارتداد بجحود بعض الضروریات و غیرها مما تقوم الحجه فیه بنقل الثقات)
✳️ جلسه چهارم
#وسائل_الشیعه
#احکام
#وجوب_عبادات_خمس
https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2