eitaa logo
کشکول مطالب طلبگی
2.1هزار دنبال‌کننده
98 عکس
87 ویدیو
41 فایل
بیان نکات انگیزشی، احوالات علما، تصاویر بزرگان، احادیث اهل بیت، کلمات قرآنی و... گروه شرائع(پرسش وپاسخ علمی): https://eitaa.com/joinchat/1993736381C529fe81854 💬 ارتباط،تبادل و تبلیغ: @Qweazs 🔴کپی کردن مطالب، فقط با ذکر منبع‼️
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج14 طهارت (: با تدریس استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
Voice 001.m4a
36.89M
❇️❇️ 💠تدریس کتاب وسائل الشیعه، جلد اول، باب دوم ( ثبوت الکفر و الارتداد بجحود بعض الضروریات و غیرها مما تقوم الحجه فیه بنقل الثقات) ✳️ جلسه ششم https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[17]: روزی مادر شیخ با اعتراض به شیخ گفت: «با این همه وجوهی که شیعیان نزد شما می‌آورند، چرا برادرت منصور را کم تر رعایت می‌کنی و به او مخارج کافی نمی دهی؟ » شیخ در این هنگام، بی درنگ کلید اتاقی که وجوه شرعی را در آن گذاشته بود، به او داد و گفت: «هر قدر صلاح می‌دانی به فرزندت بده، ولی در قیامت هم خودت جواب گو باش». آن زن صالحه چون خود را در مقابل کاری بزرگ دید، از این کار خودداری ورزید و گفت: «هیچ گاه برای رفاه چند روزه فرزندم، خود را در قیامت گرفتار نخواهم کرد».[۱] شیخ در اخلاص به اهل بیت عصمت و احترام به خاندان پیامبر از به جدّش جابر پیروی می‌کرد و کمال احترام را در حق ایشان به جای می‌آورد. برای نمونه، به چند مورد اشاره می‌شود: ۱ شیخ چند روزی دیرتر از وقت همیشگی برای تدریس حاضر شد. وقتی سبب را پرسیدند، فرمود: «یکی از سادات به تحصیل علوم دینی مایل گشته، ولی کسی حاضر نشده است که برای او مقدمات بگوید. به همین دلیل، من خودم درس او را به عهده گرفته ام».[۲] ۲ آقا شیخ منصور سبط الشیخ انصاری از پدرش نقل می‌کند: «یکی از عالمان بزرگ در خواب دید به مجلسی وارد شده است که پیغمبر در آن جا تشریف دارد و ائمه هدی علیهم السلام یکی پس از دیگری در سمت راست آن حضرت و عالمان شیعه به ترتیب زمانی در طرف چپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلمنشسته اند. در این هنگام، شیخ وارد شد و خواست زیر دست صاحب جواهر (استادش) بنشیند، ولی پیغمبر به او امر فرمود که نزد حضرت ولی عصر عج الله تعالی فرجه الشریف قرار گیرد. شیخ از جهت احترام، در نشستن در آن محلّ شریف تأمل داشت تا آن که حضرت برای بار دوم دستور داد و شیخ پذیرفت و در خدمت امام زمان علیه السلام نشست. وقتی حاضران علت را پرسیدند، پیامبر فرمود: او در زندگی، کمال احترام را نسبت به فرزندان و ذرّیه من به جا می‌آورد، به گونه ای که هیچ کدام از شما (عالمان) از این جهت به پایه او نرسیده اید. از این رو، این مقام و منزلت از میان شما به او اختصاص داده شد».[۳] ۳ سیدعلی دزفولی از یکی از خویشاوندانش نقل کرده است: «در نجف اشرف به سبب فقری که داشتم، خدمت شیخ رسیدم و او را از حالم آگاه ساختم. شیخ فرمود: در حال حاضر از وجوه شرعی چیزی نزد من نیست، ولی نزد فلانی برو و بگو دو سال نمازِ استیجاری به تو بدهد. پول آن‌ها را برای خود بردار؛ نمازها را من می‌خوانم». [۴] ---------- [۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۷۹؛ فقهای نامدار، ص ۳۳۰؛ سیمای فرزانگان، ص ۴۲۷. [۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۲؛ سیمای فرزانگان، ص ۲۹۱. [۳]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۵. [۴]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۶؛ سیمای فرزانگان، ص ۳۶۱؛ فقهای نامدار، ص ۳۲۹ داستان را به شکل دیگری نقل کرده است. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
شیخ طوسی در میان 6428نفری که نامشان را در کتاب رجال ذکر کرده، فقط به وثاقت171نفر وضعف 20نفر ومجهول بودن 42نفر تصریح میکند ونسبت به بقیه سکوت نموده است. نجاشی فقط به وثاقت حدود 500نفر وضعف 44نفر از مجموع 1269نفری که در رجالش از آن نام برده است، اشاره کرده است. پژوهشی در علم رجال، ص73 https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
استاد محمد رضا جمعه زاده.mp3
830.4K
🎙استاد جمعه زاده 💠اینکه گویند: از زمان شیخ طوسی تا مرحوم ابن ادریس همه مقلّد هستند، این جمله صددرصد اشتباه است. ⭕بلکه از شیخ الی زماننا هذا همه جماعت مقلدند. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
کافی: مجموع روایاتی که در کتاب کافی بدون احتساب روایات روضهٔ کافی امده است، 19001حدیث است که مشتمل بر16090حدیث مسند و536حدیث مرفوع و1917حدیث مرسل پ458حدیث موقوف میباشد. • من لا یحضره الفقیه: مجموع روایاتش 6288حدیث است که مشتمل بر 3971حدیث مسند و1792حدیث مرفوع و59حدیث مرسل و466حدیث موقوف میباشد. • تهذیب الاحکام: مجموع روایاتش16226حدیث است ومشتمل بر14847حدیث مسند و204حدیث مرفوع و922حدیث مرسل و252حدیث موقوف میباشد. • استبصار: مجموع روایاتش 6530حدیث میباشد ومشتمل بر6092حدیث مسند و40حدیث مرفوع و305حدیث مرسل و93حدیث موقوف است. -••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••-••- 🌑این اعداد طبق آماری است که در نرم افزار درایة النور منتشر شده است. ‼️کپی باذکر منبع مجاز☑️ https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️❇️ 🎧تدریس کتاب [شرائع الاسلام]، ج15 طهارت (: با تدریس استاد رضا حسینی • ⚫از کتب فقهی{ مرحوم محقق حلی} رحمة الله علیه https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری [18]: 🔸روزی در طراده (نوعی زورق) بودیم که جناب استاد و برادرش (شیخ منصور)، جمعی از شاگردان استاد و ملامحمد خلیفه (شخصی ساده و پرخور و تنبل) نیز حضور داشتند. اول ظهر، آقاشیخ منصور به شیخ عرض کرد: وقت ناهار رسیده است. شیخ فرمود: زود است. دیگری گفت: آقا وقت است. باز ایشان فرمود: زود است. بنده نیز گفتم: آقا وقت است. باز فرمود: زود است. در این هنگام، ملامحمد خلیفه عرض کرد: آقا وقت خوردن است. آن جناب فرمود: حالا اجماع محقَّق شد. ملامحمد در علم خوردن نظیر سیدمرتضی است در عالمان فقه که هرگاه با فرقه ای هم رأی شد، اجماع با آن فرقه محقق می‌شود».[۱] 🔸گویند: «شخصی در طراده (قایق) پیش شیخ نشسته بود. وقتی موقعیت را برای صحبت کردن با شیخ مناسب یافت، گفت: جمعی از من خواسته اند تا شرحی فارسی بر نهج البلاغه بنگارم، ولی به آنان گفته‌ام بسیاریِ کارها، مرا از چنین کاری بازمی دارد و چند عذر دیگر هم آورد. شیخ فرمود: می‌گفتی سواد فارسی ندارم، جان خود را آسوده می‌کردی»![۲] 🔸سیدمحمدعلی شرف الدین موسوی عاملی پس از پایان یافتن نوشتن کتاب یتیمةُ الدهر خدمت شیخ رسید تا بر آن تقریظی بنویسد. شیخ نوشت: فیا مضیع عُمرا فی کتاب فلا اُضیعُ عمری فی قرائته ای کسی که در نوشتن این کتاب عمرت را تباه کردی، من با خواندن آن عمرم را تباه نمی کنم.[۳] 🔸روزی شیخ انصاری، درسش را تعطیل می‌کند. شاگردان که از این تعطیلی نابه هنگام ناراحت شده بودند، نزد میرزای شیرازی می‌روند و از وی می‌خواهد با شیخ صحبت کند و او را برای ادامه دادن درس راضی سازد. وقتی میرزا علت تعطیلی درس را جویا می‌شود، شیخ می‌فرماید: «نوشته‌های من به دست یکی از عالمان رسیده است و او به مطالب من ایرادهایی گرفته و آن‌ها را برایم فرستاده است. وقتی آن نقدها را خواندم، دیدم ایرادها به بحث‌های من وارد نیست و ارتباطی با سخنان من ندارد. این ماجرا سبب شد که با خود فکر کنم نکند ایرادهایی نیز که ما به عالمان گذشته می‌گیریم، چنین باشد. از آن جا که آن‌ها زنده نیستند و نمی توانند از خود دفاع کنند، می‌ترسم ظلمی به آن‌ها کرده باشم. بنابراین، بیش از این، درس گفتن مسئولیت دارد». میرزا می‌گوید: «میان شما و آن آقا فرق است. او مطالب شما را به تنهایی بررسی کرده است، ولی شما مدت‌ها فکر می‌کنید. سپس اشکالاتی را که به نظرتان می‌رسد، در جمع مجتهدان مطرح می‌سازید. این مجتهدان، مدافع عالمان گذشته اند و در فکر برطرف کردن اشکال‌ها و پاسخ به آن‌ها هستند. اگر سرانجام مطلبی تصویب شود، تنها نظر شما نیست، بلکه به تصویب تمام این مجتهدها رسیده است». پس از این استدلال بود که شیخ در درسشان حاضر شد. • [۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۷. [۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۸. [۳]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۰۸. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
استاد •مبلغی.mp3
695K
❇️❇️ 💠سه شخصیت معاصرِ قابل استفاده برای : ۱_مرحوم امام ۲_شهید صدر ۳_آقای خویی 💠شخصیت های قابل استفاده برای : ۱_محققین ثلاث[نایینی، عراقی، اصفحانی] ۲_شهید صدر ۳_مرحوم امام ۴_آقای خویی ⭕آقای بروجردی را در حوزه باید شناخت. 🎙استاد مبلغی ‼️کپی با ذکر منبع مجاز☑️ https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[19]: هرگاه یکی از کوچک ترین شاگردان شیخ در مجلس درس، صحبتی می‌کرد، شیخ به طور کامل به حرف‌های او گوش می‌داد. روزی شیخ در منبرِ تدریس فرمود: «من در ایام تحصیل در خدمت شریف العلما و حاج ملااحمد نراقی و کاشف الغطا به گونه ای به ذهن و حافظه خود مغرور بودم که هرگاه مطلبی را به طور دقیق بررسی می‌کردم و چیزی را درک می‌کردم، اگر خلاف آن را از استادان خود می‌شنیدم، توجهی به آن نداشتم و حتی به بحث‌های ایشان گوش نمی دادم، ولی اکنون اگر کم ترین شاگردم سخنی گوید، گوش می‌دهم تا مطلبش را تمام کند؛ زیرا به واسطه اشکال یکی از شاگردان مبتدی، به باطل بودن برخی از دیدگاه هایم پی برده ام».[۱] با توجه به بزرگی ایشان در دانش و تقوا، بارها پیش می‌آمد که وقتی مسأله ای را از وی می‌پرسیدند، اگر نمی دانست، چند بار «نمی دانم» را تکرار می‌کرد تا شاگردانش نیز از وی یاد بگیرند که اگر چیزی را نمی دانند، از گفتن «نمی دانم» اکراه نداشته باشند. شیخ عادت داشت که در بازگشت از جلسه تدریس، نخست نزد مادرش می رفت و برای به دست آوردن دل او، با وی سخن می‌گفت. هم چنین از حکایت‌های مردم پیشین و زندگی آنان می‌پرسید و مزاح می‌کرد تا مادر را بخنداند. سپس به اتاق عبادت و مطالعه می‌رفت.[۲] مادر شیخ از زنان عابد بود، به گونه ای که نافله‌های شب را تا هنگام مرگ ترک نکرد. شیخ سحرها نخست مقدمات نماز شب مادر را انجام می‌داد حتی آب وضویش را در صورت نیاز، گرم می‌کرد. سپس خود به نماز می‌ایستاد.[۳] وقتی مادر شیخ از دنیا رفت، وی به دلیل علاقه ای که به مادر داشت، بسیار ناراحت و اندوهگین شد و گریه کرد تا جایی که بعضی از دوستانش، اعتراض کردند. شیخ فرمود: «گریه و تأسف من به خاطر از دست دادن مادر نیست، بلکه به این دلیل است که خداوند بسیاری از بلاها را به سبب ایشان، از ما دور می‌کرد و برکت‌های زیادی را بر ما ارزانی می‌داشت».[۴] یکی از درباریان که فرد سرشناسی بود، خدمت شیخ انصاری رسید. وقتی زندگی زاهدانه شیخ را دید، با تجلیل بسیار از شیخ، از حاج ملاعلی کنی انتقاد کرد و گفت: «او ثروتمند است و با شما خیلی فرق دارد. » شیخ انصاری خیلی ناراحت شد و فرمود: «باید از این حرفت استغفار کنی. میان من و او خیلی فاصله است. من سر و کارم با طلبه هاست و اگر بخواهم در رفاه زندگی کنم، طلبه‌ها به درس خواندن رغبتی نشان نمی دهند. باید سطح زندگی من با وضع آن‌ها هماهنگ باشد، ولی حاج ملاعلی کنی سر و کارش با شما سلاطین و اشراف است. او باید آن گونه باشد و من هم باید این گونه زندگی کنم».[۵] • [۱]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری؛ ص ۱۰۱. [۲]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری؛ ص ۸۰؛ سیمای فرزانگان، ص ۴۲۸. [۳]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۰. [۴]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۸۰. [۵]: ابعاد شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۶. • https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
Voice 001.m4a
34.43M
❇️❇️ 💠تدریس کتاب وسائل الشیعه، جلد اول، باب دوم ( ثبوت الکفر و الارتداد بجحود بعض الضروریات و غیرها مما تقوم الحجه فیه بنقل الثقات) ✳️ جلسه هفتم https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2
❇️❇️ 💠دریای فقاهت 🔰شیخ مرتضی انصاری[20]: شیخ انصاری در شب‌های جمعه، مجلس روضه ای داشت که به حاضران، نان و آب گوشت ساده می‌داد. یکی از شاهزادگان قاجار که به عتبات رفته و در همسایگی بارگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام به توبه و عبادت پرداخته بود، شبی به مجلس شیخ رفت. مانند همیشه پس از روضه، سفره شام را گستردند و ظرف‌های آب گوشت را جلوی مردم گذاشتند. شاهزاده نازپرورده که به چنین غذایی عادت نداشت، با کراهت اندکی از آن را خورد، ولی پس از پایان جلسه، هنگام خداحافظی به شیخ گفت: «اگر شما این روضه را برپا نکنید و این شام را ندهید، امام حسین علیه السلام از شما گله نخواهدکرد. » شیخ در پاسخ فرمود: «من نیز از نیامدن امثال شما به این مجلس روضه، گله ای نخواهم داشت».[۱] طلبه ای پس از نماز جماعت نزد شیخ انصاری رفت تا مسأله ای را از او بپرسد. وقتی شیخ را بر سجاده مشغول خواندن ذکر دید، مدتی صبر کرد، ولی ذکرهای شیخ تمام نشد. وقتی به آن چه شیخ می‌خواند گوش داد، متوجه شد که شعرهای الفیه ابن مالک که کتابی در علم نحو است را می‌خواند. طلبه با شگفتی پرسید: «آیا با این مقام علمی، درس‌های ابتدایی را تکرار می‌کنی؟! » فرمود: «بله، تکرار می‌کنم تا فراموشم نشود». شیخ در پارسایی و تقوا به گونه ای پیراسته بود که کم تر فتوا می‌داد و تا می‌توانست از زیر بار آن شانه خالی می‌کرد.[۲] روزی گروهی از شاگردان با اعتراض به شیخ انصاری گفتند: «هیچ کس در فتوا دادن مانند شما نبوده است؛ زیرا شما کم تر فتوا می‌دهید. » فرمود: «اگر مرحوم کاشف الغطا را دیده بودید، مرا در فتوا دادن بی باک و با جرأت می‌شمردید. حتی خود قسم یاد کرد که زخم خنجر بر من، از استفتا کردن از من درباره حکمی که ضروری مذهب نباشد، گواراتر است، هر چند آن حکم استحبابی یا کراهتی باشد».[۳] شیخ در اخلاق، یگانه و در علم و زهد و تقوا، بی مانند بود. شخصی در خدمت شیخ به قصد بدگویی گفت فلان طلبه چایی می‌خورد تا شاید شیخ از حقوق وی بکاهد (در آن زمان خوردن چای از امور تشریفاتی بود). شیخ فرمود: «خدا تو را رحمت کند، خوب شد که مرا با خبر ساختی! » سپس به خادمش فرمود: «به مقدار خرجی چایی، بر ماهیانه وی بیافزا تا با خیال راحت به تحصیل بپردازد».[۴] فرزند حاج سیدعلی شوشتری می‌گوید: «در سال ۱۲۶۰ ه. ق که مرض وبا در نجف اشرف شایع بود، مرحوم پدرم شب هنگام به این مرض دچار شد. چون حالت وی را پریشان دیدم از ترس آن که مبادا از دنیا برود و شیخ به دلیل خبر ندادن به او، ما را سرزنش کند، چراغی روشن کردم که به منزل شیخ بروم و از مرض (پدرم) آگاهش سازم. پدرم گفت: چه خیال دارید؟ گفتم: می‌خواهم بروم و شیخ را خبر کنم. فرمود: لازم نیست، الآن تشریف می‌آورد. چیزی نگذشت که در خانه را کوبیدند. پدرم فرمود: شیخ است؛ در را باز کنید. وقتی در را گشودم، شیخ و خادمش ملارحمت اللّه را دیدم. شیخ فرمود: حاج سیدعلی چگونه است؟ گفتم: حال که مبتلا شده است، خدا رحم کند. فرمود: اِن شاءَاللّه باکی نیست و داخل خانه شد. چون سید را نگران و پریشان دید، فرمود: نگران نباش. ان شاءاللّه خوب می‌شوی. سید عرض کرد: از کجا می‌گویی؟ فرمود: من از خدا خواسته‌ام که تو پس از من زنده باشی و بر جنازه‌ام نماز بگزاری. گفت: چرا این را خواستی؟ فرمود: «حال که شد و به اجابت نیز رسید». سپس نشست و با هم قدری سؤال و جواب و مزاح کردند و رفت. فردای آن روز شیخ پس از پایان درس بر بالای منبر فرمود: می‌گویند حاج سیدعلی مریض است؛ هر کس که می‌خواهد به عیادت او برود با من بیاید. سپس از منبر پایین آمد و با جمعی از طلاب تشریف بردند. وقتی شیخ وارد خانه شد، مانند کسی که خبر نداشته باشد، از سید احوال پرسی کرد. خواستم عرض کنم که شما دیشب این جا بودید و از حال سید آگاهید، ولی سید انگشت به دندان گزید و به من اشاره کرد. من هم سکوت کردم. پس از چندی حالِ سید خوب شد و زنده بود تا این که شیخ از دنیا رفت و بنا بر وصیتش، بر پیکر شیخ انصاری نماز گزارد».[۵] • [۱]: استادالفقها، ص ۱۷۱. [۲]: معارف الرجال، ص ۴۰۰؛ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۳۸. [۳]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴. [۴]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۴. [۵]: زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص ۱۱۹، به نقل از: فرزند حاج سیدعلی شوشتری؛ دارالسلام، ص ۵۵۰. https://eitaa.com/joinchat/1881866418Cd47922eac2