eitaa logo
خبرگ
4هزار دنبال‌کننده
37.3هزار عکس
10هزار ویدیو
112 فایل
♻️گلچین اخبار اردکان، میبد و استان یزد 📢 💠طرفدار انقلاب، بیزار از چپ و راست ❌️بدون تعصب و نگاه جناحی ✅️انعکاس اخبار محلی ✍️🏼آخرتم را فدای دنیای کسی نمیکنم 📲ارتباط با ما و ارسال سوژه ها: @mersad_45 متعهد به محفوظ ماندن اطلاعات ارسال کننده
مشاهده در ایتا
دانلود
سوال بی جواب کودکِ آرام و اشک‌هایی که هیچ‌گاه روایت نشدند در مجلس عزای دیشب، کودکی آرام و متحیر و با تعجب به چهره‌های اشک‌بار زنان می‌نگریست. ناگهان کودک سوالی پرسید. او در کمال تعجب پرسید شما به چه فکر می‌کنید که می‌توانید گریه کنید؟ و مادر که در حال خود بود، با آرامش‌ لبخندی تحویل کودک داد و در سکوتی پر از حرف، او را در آغوش کشید. شاید در آن لحظه مادر نمی‌دانست باید چه بگوید؛ شاید هم نمی‌خواست چیزی بگوید؛ و شاید هم می‌خواست روزگار به او پاسخ بدهد؛ و مثل همیشه هزاران شاید دیگر.... اما به راستی که باید نشست و این اشک‌ها را ساعت‌ها روایت کرد؛ این اشک‌ها شایسته‌ ساعت‌ها تفکر است! میدانی! حسین را روایت کردند. شهادتش را روایت کردند. اسارت‌های خانواده‌اش را روایت کردند. اما هیچگاه اشکهای حسینی را روایت نکردند! و امروز از محضر حسین علیه‌السلام اذن می‌خواهم تا این حقیر با این نیمچه قلمی که در دست دارد و از برای آیندگان بنویسد! بگذار بنویسم..... من در مجلس عزای حسین، آن‌جا که روضه‌خوان از حسین می‌خواند، از آن شیری که تا لحظه‌ آخر امید به توبه‌ یزید و شمر داشت، از برای معصیت‌ها و گناهان خود می‌گریم و از خود می‌پرسم آیا حسین می‌تواند مرا ببخشد؟ و در این لحظه فریاد یا حسین می‌کشم تا لب بگشاید و نامه‌ی اعمالم را پاک‌ از هر دغل و سیاهی کند! من وقتی روضه‌ عباس را گوش می‌کنم، وقتی روایت جدایی دستان عباس را می‌شنوم، وقتی تمنای عباس را برای کمک به اهل حسین می‌شنوم، به دستان خود می‌نگرم؛ از خود می‌پرسم عباس دستانش را برای حسینِ اسلام فدا کرد، تو برای حسینت چه کردی؟! و اینجاست که عباس گویان، به در خانه‌ی ارباب می‌روم؛ برای اذن نوکری! من وقتی روضه‌ رقیه را می‌شنوم، وقتی روایت یتیمی‌اش را به جان می‌خرم ، از خود می‌پرسم تو برای یتیمان حسین چه کردی؟ و آنگاه دستان نیازمندم را به سوی آن دست‌های کوچک بالا می‌برم، تا لیاقت خدمت بدهد! من وقتی روضه‌ رباب را گوش می‌کنم، وقتی صبر رباب را دقیقه‌ای با قلم خیال به تصویر می‌کشم؛ از خود می‌پرسم رباب طفل شش ماهه‌اش را با دستان خود، زینت‌بخش آسمان اسلام کرد؛ تو چه چیز را فدای آسمان اسلامی‌ات کردی؟ و در همین حال چشمانم را می‌بندم و با ذکر یا رباب و از ته دل توفیقِ از خودگذشتگی می‌طلبم! آری! در مجلس روضه‌خوانی حسین، شرم همچون گرگ درنده‌ای به قلب‌ها حمله می‌کند و در هر روضه، چنگی بر این دل‌های سیاه می‌زند تا شاید با هر قطره اشکی که جاری می‌شود، نگاهی به ما عطا شود! و در آخر من در مجلس حسین یاد «اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِی الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ» میفتم و بر خیال خام خود غبطه می‌خورم؛ و روزهایی را به یاد می‌آورم که هر روز در آن «طلب مقام محمود» کردم و هیچگاه نفهمیدم چه خواستم! من در مجلس حسین یاد «وَ اَنْ یَرْزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ اِمامٍ هُدیً ظاهِرٍ ناطِقٍ (بِالْحَقِّ) مِنْکُمْ» میفتم؛ و از خود می‌پرسم که چقدر به راستی خون‌خواه حسین زمانه‌ام بودم؟ من در کنار حسین یاد «اَنْ یَجْعَلَنی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ اَنْ یُثَبِّتَ لی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَ الاْخِرَةِ» میفتم و باری دیگر از خود می‌پرسم چقدر برای ثابت قدم ماندن در راه حسین و جلب رضایتش تلاش کردم؟ آری! من در مقابل حسین، برای پاسخ به این سوالات، جز اشک‌ چیزی ندارم! و اما آن کودک؛ فکر می‌کنم روحش آنقدر پاک است که در مقابل حسینی که سرش را برای اسلام و مسلمینش بالای نیزه به یادگار گذاشت، می‌تواند شرمنده نباشد! اما من..... ✍️نیازمند نگاهت: 👈شما هم برای ساخت آینده ای روشن آگاه شوید👉 https://eitaa.com/DokhtareKavirArdakan •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
آقای مسئول، بازی به وقت اضافه کشیده شده است؛ برخیزید! پس از پیگیری های مکرر و متاسفانه بی‌جواب از آموزش و پرورش شهرستان اردکان، جهت بی‌اعتنایی به استعدادهای شهرستان اردکان در رشته‌ که در مسابقات آموزش و پرورش استان کسب مقام دوم کردند، تصمیم به رسانه‌ای شدن این مطالبه کردم! چندی پیش، شما بخوانید حداقل چند ماه پیش، اینجانب به طور مستقیم با جناب آقای شاکر، مدیرآموزش و پرورش شهرستان اردکان، در مورد تجلیل نشدن و بی‌اعتنایی به آیندگان والیبال دختران اردکان، در صورتی‌ که در مسابقات آموزش و پرورش و به نام و به کام آموزش و پرورش مقام آوردند، مطالبه‌ای مطرح شد که قول پیگیری دادند. گذشت و گذشت و نتیجه‌ای ندیدیم؛ و ما نوشتیم پای دغدغه‌ کاری، پای مشکلات بسیار آموزش پرورش. از مقامات پایین‌تر پیگیری کردیم که در طی این مسیر سو تفاهم‌هایی هم پیش آمد و مدعی شدند که مطالبه جهت این بوده که خبر نایب قهرمانی این دختران درج نشده بوده، که برای درج خبر خودشان هم منت بر سر ما گذاشته شد، اما به هر صورت ما از سد سو تفاهم‌ها هم گذشتیم و باز هم قول پیگیری داده شد. و از آنجا که صبر از اصول کار ماست، مورخ ۳۱ تیر، پیگیری دوباره‌ای از مسئول محترمی که در ارتباط بودیم، انجام شد. نتیجه؟ هیچی، همچنان ما منتظر پاسخگویی وی هستیم! اما صبر ما بیشتر از آنچه شما فکر کنید می‌باشد و باز هم ۱۴ مرداد پیگیری دوباره‌ای انجام شد اما حتی دریغ از پاسخ سلام، که واجب است! پس از مدتی دوباره به جناب سیدعلی شاکر مدیر آموزش و پرورش پیغامی دادم و از کارمندان و پاسخگو نبودنشان گفتم، اما وجدانم گفت شاید تخریب شخص مورد نظر موجب اتفاقات بدی باشد و پیام را پاک کردم، اما همچنان مدارک این پیام موجود است. اما اینجا، ضربات پنالتی در وقت اضافه و آخرین تیر می‌باشد! تیری که می‌تواند هم دل چندین نوجوانی که امسال با برخورد سرد بعضی مسئولان و بی‌کفایتی چندی دیگر، مدتی‌ست امید جای خود را به دلسردی داده است؛ و هم می‌تواند درسی باشد برای دیگر مسئولان! حال قضاوت این بازی با شما! منتظر پاسخگویی مسئولان هستیم! ✍️ •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
مردم اردکان، نگران نباشید، مسئولین ما پاسخگو هستند! تیتر خنده‌داری ست، مگه نه؟ با آنچه که ما می‌بینیم، این تیتر برای مردم اردکان، رویایی بیش نیست! اما ما آمده‌ایم تا آنچه نشدنی است را تبدیل به تیتر یک اخبار کنیم! در پی درخواست و پیگیری مکرر مردم شریف اردکان در خصوص قطعی‌های مکرر و بی‌برنامه برق، ۲۴ مرداد در ساعت ۱۸:۱۰، تماسی با رییس اداره برق، جناب محمد نخجیری، گرفتم که وی در ابتدا هویت ما را رد کردند و گفتند که چون خبرنگاری با این اسم و رسم نمی‌شناسند پاسخ نمی‌دهند؛ در پاسخ و به خیال اینکه پس از این به پاسخی درخور مردم شهرستان خواهم دریافت، گفتم: «من کارت رسمی دارم و می‌توانم عکس کارتم را برای شما ارسال کنم.» اما مجددا با چندین کلمه، اوج را برایم مجسم کرد! و مدعی شدند که به هیچ سوالی به صورت تلفنی پاسخ نمی‌دهند! اما اردکان در همین چند جمله خلاصه نمی‌شود، چرا که درخواست ملاقات حضوری ما را هم به اجازه‌ آقایان یزدی ارجاع داد! اما سوال اینجاست؛ جناب آقای حسین سبزواری محترم، مگر اردکان فرمانداری ویژه نشده است؟ آیا برای پاسخگویی به جدول‌بندی دقیق ساعات قطعی برق باید از یزد اجازه گرفت؟ مگر شما به عنوان وظیفه‌اتان مدیریت بر ادارات شهرستان نیست؟ وقتی شما به عنوان فرماندار اردکان به رسانه اهمیت می‌دهید، توقع می‌رود که مدیرانتان هم پاسخگو باشند! اما انگار اینگونه نیست و مدیران شما گوش به فرمان دستور یزد هستند! حال منتظر پاسخگویی شما هستیم! مطالبه‌گری حق مردم شهرستان اردکان است خبرنگار‌دانش‌آموز: ❇️ @PanaArdakanNews خبرگزاری دانش‌آموزی پانا شهرستان اردکان •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
84.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسئولان، مهمان ویژه رتبه برتر اردکانی در کنکور هنر زهرا پایدار اردکانی که حائز رتبه ۶ کنکور هنر شده بود، توسط مسئولان تجلیل شد. خبرنگار‌دانش‌آموز: تصویربردارو‌تدوینگردانش‌آموز: ❇️ @PanaArdakanNews خبرگزاری دانش‌آموزی پانا شهرستان اردکان •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
38.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از دیدار با مادر شهیدان جماعتی خبرنگاردانش‌آموز: تصویربردار دانش‌آموز: را به دیگران هم معرفی کنید ❇️ @PanaArdakanNews خبرگزاری دانش‌آموزی پانا شهرستان اردکان
قلم به‌دست گرفتم تا از محبت و صفای موکب دانش‌آموزی خبرگزاری پانا و بسیج رسانه شهرستان اردکان بنویسم. خواستم در قالب چند کلمه‌ فرزندانِ بی‌ریای این محفل را توصیف کنیم. آری! می‌خواستم، اما نتوانستم! نتوانستم که این عشق را در کلمات جا دهم. یا بهتر است بگویم، کلمات را شایسته‌ این نور آسمانی ندانستم! بله، گفتم نور؛ چرا که پشت همتِ این نوجوانان نه بودجه‌ای است و نه تجهیزات و حمایتی! بلکه دست خدا و عشق شهدا پشت این موکب است! موکبی که مخاطبانش محدود به یک قشر نیست بلکه متعلق به یک ملت است، کودک و نوجوان، پیر و جوان، همه و همه، می‌آیند تا نگاهِ معشوق را به جان بخرند! و من با کلمات که نه، بلکه جز با رنگِ عشق نتوانستم دفترِ قلب این نوجوانان را پر کنم! و امروز من و قلمی که قسم خورده‌ است جز بر حق ننویسد، سرِ تعظیم فرود می‌آوریم در مقابل این لطفِ الهی! و سجده‌ شکر به‌جای می‌آورم برای این قلب‌های پاک! و دست تسلیم بالا می‌آورم در برابر مکتب عاشقیِ این عاشقان! آری من در این مکتب همت، عشق و مهربانی را آموختم! و در آخر جا دارد چند کلمه‌ای با بعضی از مسئولان شهرم صحبت کنم؛ بعضی مسئولانی که می‌دانید چند هفته درگیر برپاییِ موکبی با تجهیزات بیشتر بودیم، اما نشد. نشد، چون شاید رنگ و بوی این عشق را نداشت! نشد، چون خود را درگیر حواشیِ تجملاتی کرده بودیم! تا آنجا که با یک میز شروع کردیم! این یعنی خواستن، توانستن است! بی‌هیچ چشم داشتی به پول‌های باد آورده بعضی موسسات فرهنگی که خود مروج بی‌فرهنگی هستند یا بودجه دولتی این یک موکب ساده نیست، بلکه تازه شروع یک ماجراست..... ✍️
افتخار آفرینی خبرنگار پانا در پویش ملی ایثار ، نوجوان نویسنده‌ی اردکانی از دبیرستان شاهد ۱۷ شهریور، در پویش ملی ایثار من می‌نویسم، به عنوان نویسنده‌ی مجله‌ی آوای هامون، موفق به کسب رتبه‌ی گروه یک کشوری شد. ضمن تبریک و تهنیت به ایشان و خانواده‌ی محترمشان، از خداوند متعال توفیقی روزافزون برایشان آرزومندیم. امید است هر روز شاهد موفقیت روزافزون نوجوانان این مرز و بوم باشیم. •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
تکرار داستان بی‌احترامی در صحنه‌های فرهنگ‌ساز! چند شب پیش برای دیدن تئاتر ، عزم رفتن کردم که ببینم این تئاتر هم مانند بعضی دیگر از تئاترهای شهرستان، صحنه‌ی مقدس تئاتر را با شوخی‌های مضحک به تمسخر گرفته‌است یا می‌توان به تئاتری با محتوای مفید امید داشت. که متاسفانه شاهد اتفاقی بودم که مرا وادار به پیگیری و نوشتن کرد. برای خرید بلیط به باجه مراجعه کردیم که گقتند سالن تئاتر امشب رزرو است و بلیط فروخته نمی‌شود! چند دقیقه‌ای ایستادم تا با چشمانم شاهد این اتفاق باشم تا مطمئن شوم که اشتباهی نشده‌است! اما حقیقت بسی تلخ بود؛ خانواده‌ها با ذوق می‌آمدند و پس از چند دقیقه به حکم اینکه از مردم عادی هستند، روانه‌ خانه‌هایشان می‌شدند. چند فرضیه وجود داشت: ۱-آیا عوامل تهیه‌کننده‌ تئاتر نمی‌توانستند زودتر به مردم اطلاع بدهند؟ (که اگر دادند، کجا بوده که این حجم از مردم آمده‌بودند و از این اتفاق بی‌خبر بودند.) ۲-فرض دوم اینکه خبر دادند و ما بی‌اطلاع بودیم، مشکلی ندارد! اما اصلا چرا باید سالن برای افراد خاصی در سانس عمومی رزرو می‌شد؟ اگر خیلی با ما فرق داشتند، می‌توانستند بلیط رایگان بین آن افراد خاص پخش کنند که هرگاه دوست‌داشتند با خانواده تشریف ببرند برای دیدن تئاتر! ۳-فرض سومی هم وجود داشت، اینکه برفرض می‌خواستند که خیلی احترام بر سر آن افراد خاص بگذارند، چرا کل سالن را برای یک عده‌ی خاصی رزرو کردند؟ آیا نمی‌شد که نیمی از سالن در دو شب مختص به آن افراد خاص باشد؟ با تمام این فرضیات تصمیم گرفتم با جناب آقای ، سرپرست اداره‌ فرهنگ و ارشاد اردکان، تماس بگیرم و علت را جویا شوم. در ابتدا ایشان از این قضیه اصلا اطلاعی نداشتند، و این نشان‌ می‌داد این اتفاق بدون هماهنگی با مسئولان مربوطه بوده‌است اما ایشان قول پیگیری دادند و همینگونه هم شد. در ادامه‌ مطالبه‌ خود و با پیگیری‌های آقای جوابی که دستگیرمان شد این بود: آن شب ۲۰۰تا از صندلی‌های سالن برای افراد خاصی که نمی‌دانیم که بودند و خونشان چه رنگی بوده‌است، رزرو شده‌ که دقایق آخر متوجه شدند مهمانان بیشتری خواهند آمد و به‌همین دلیل بلیط نفروخته‌اند! حال چند سوال ایجاد می‌شود که توقع می‌رود عوامل تئاتر پاسخگو باشند! ۱- ما نیم ساعت قبل از تئاتر برای خرید بلیط اقدام کردیم اما از همان ساعات بلیطی فروخته نمی‌شد، این دقیقه‌یگ آخری که گفته‌شده‌است کی بوده‌؟ یعنی واقعا از تعداد مهمانان بی‌اطلاع بوده‌اند؟ ۲- این مهمانان بزرگوار که بوده‌اند که این تعداد رزروی داشته‌اند و دقایق آخر هم به آمار اضافه شده‌است؟ ۳- و سوال آخر اینکه طبق صحبتی که با چندتن از بچه‌های تئاتر اردکان شد اصلا سالن خاتمی اردکان مگر بیش از ۲۱۰ الی ۲۱۵ صندلی دارد، که شما ۲۰۰ صندلی را رزرو داده‌بودید؟ این ده پانزده صندلی را برای مردم عادی جا گذاشته‌بودید که آن هم لحظه‌ی آخر به آمارتان اضافه شد؟ و اما افراد خاصی که در سالن بودند، آیا وجدانتان قبول کرد جایی بنشینید که برای مردم عادی جایی ندارد؟ و چند کلامی با عوامل تئاتر اعم از کارگردان، تهیه‌کننده و.... لطفا شفاف‌سازی کنید چه تعداد صندلی رزرو داده شده بوده؟ و چرا این اتفاق افتاده است؟ به‌راستی براتون مقدور نبود که سانسی خارج از سانس عمومی برای آن افراد خاص برگزار کنید؟ آیا این بی‌احترام شایسته‌ مردمی بود که همیشه حمایتتان کرده‌اند؟ و نکته‌ پایانی در خصوص صحبت‌های شنیده‌شده، لطفا اگر واقعا قراره که بلیط در خود سالن تئاتر فروخته نشه و در شعبه‌های مختلف پخش و فروخته شود، برای مردم شفاف‌سازی شود و جدا از رسانه‌های شخصی، در منابع مختلف دیگر هم ذکر شود که بلیط حتما باید از نمایندگی‌های مشخص شده خریداری شود و واقعا در خود سالن تئاتر بلیطی فروخته نشود! منتظر پاسخگویی شما هستیم. ✍️دغدغه‌مند مردم: •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
88.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایتی از دیدار خبرنگاران پانا شهرستان‌ اردکان با خانواده شهید «حبیب الله یوسفی» صبح پنجشنبه بیست‌وچهارم آبان‌ماه، گروه جهادی قاصد شهدا‌ شهرستان‌ اردکان بار دیگر دقایقی را پای صحبت‌های پدر و مادر شهید نشستند. خبرنگار‌دانش‌آموز: تصویربردار‌ان‌دانش‌آموز: و تدوینگردانش‌آموز: ❇️ @PanaArdakanNews خبرگزاری دانش‌آموزی پانا شهرستان اردکان •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
41.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یازدهمین دیدار خبرنگاران پانا و بسیج رسانه شهرستان اردکان با خانواده‌ شهدا خبرنگاران پانا وبسیج رسانه شهرستان اردکان به‌رسم هر هفته، در روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه به‌دیدار خانواده شهید بزرگوار، محمدرضا ثقفی رفتند. تصویربرداران دانش‌آموز: تدوین: را به دیگران هم معرفی کنید ❇️ @PanaArdakanNews خبرگزاری دانش‌آموزی پانا شهرستان اردکان
29.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جنگ، جنگ رسانه‌ای است گوشه‌ای از اقدام خبرنگاران پانا و بسیج رسانه‌ اردکان در جنگ نرم با دشمنان انقلاب اسلامی تصویربردار‌ دانش‌آموز: تدوین: را به دیگران هم معرفی کنید ❇️@PanaArdakanNews •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁
51.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیدار سرپرست فرمانداری ویژه اردکان با خبرنگاران پانا و بسیج‌رسانه صبح روز پنجشنبه (۹ اسفندماه)، احمد شفیع‌زاده، سرپرست فرمانداری ویژه شهرستان اردکان، با خبرنگاران پانا و بسیج رسانه این شهرستان دیدار کرد. خبرنگار دانش‌آموز: تصویربردار دانش‌آموز: تدوین: ❇️ @PanaArdakanNews خبرگزاری دانش‌آموزی پانا شهرستان اردکان •┈•••═※♡ا🇮🇷ا♡※═•••┈• ✅@KhabarogArdakan ❁✾خبرگ خبرهای خوب✾❁