#مرثیه_شهادت_باب_الحوائج_ششماهه
😭یا علی اصغر!
مرا به ياريت اي جبرئيل! حاجت نيست! / چو در ميانه ي ميدانِ عشق، اصغر هست
تو از حکايتِ اين عاشقان چه ميداني؟ / که طفلِ شش مَهِ من، خود اميرِ لشگر هست
برو به ياريِ سجاد در دل آتش / به شوق سوختن آيا دو بال و شهپر هست؟
براي همرهي ما، ز فرش تا سَرِ نِي / هزار نيزه بُراق و هزار خنجر هست
حسين رفته به معراج و، زينبا! بنگر / ميانِ خيمه در آتش، حسين ديگر هست
حسين بهر هدايت، بداد جانش را / اگرچه در رهِ دينش، عليّ اکبر هست
حسين، مَشعَرِ حق و مِناست کَرب و بلا / صفا و مروه و زينب به جاي هاجر هست
مرا به عود و به عَنبر، چه حاجتي باشد؟ / که عِطر سيبِ نگاهت ز عود بهتر هست
شرارهاي که به خيمه زِ روي کين افتاد / ز شعلههاي جگرسوز بيتِ اطهر هست
ز شعلههاي جگرسوز خانهي زهرا / همان زني که در آتش، ميانهي در هست
مگر که حضرت زهرا به مقتل آمده است؟ / مُدام ناله ي زارش، عزيزِ مادر هست
نشانِ يوسفِ خود را ز پيرهن تو مجو / که اين جماعت ملعون ز گرگ بدتر هست
بيا که ميوهي قلبت، حسين تو اين است / که زخم بر تنش افزون، زِ هر چه اَختر هست
گلي که رأس شريفش جداشده به جفا (ز قفا) / و نيزه خارِ وجودش، ز پاي تا سر هست
عزيزِ حضرت زهرا! بگير دستم را / به حقِّ نوگل نشکفتهاي که پَرپَر هست
منم ز روي عزيزت، مُدام شرمنده / که شعرِ ناقصِ من چون هميشه ابتر هست
قلم! ز حضرت زهرا چه چيز مي خواهي؟ / ز اشک بَهر عزايش، چه چيز، برتر هست؟
شعر از: نوید نظری - فروردین 1390
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مشاوره رایگان حفظ
eitaa.com/joinchat/2899050579C04f729811b
#مرثیه_شهادت_باب_الحوائج_ششماهه
😭یا علی اصغر!
🌸 ( این مرثیه را به چند صورت: روضه، مرثیه آرام و سنگین ، می توان اجرا کرد) ( به سبک: عشق یعنی عشق ناب فاطمه حاج محمود کریمی)
کربلا را محشری دیگر شده / وقت قربان کردن اصغر شده
در نیارد سر، کس از، بازار عشق/ ای تو طفل کوچکم سردار عشق
یا حسین جان یا حسین (2)
"از تعلق پرده ای دیگر نماند"/ سد راهی جز علی اصغر نماند
راضیم مولا همیشه بر رضات/ هر چه اسماعیلِ من، بادا فدات
ای خدا! دست من و دامان تو/ طفلک ششماههام قربان تو
یا حسین جان یا حسین (2)
تشنگی کرده علی را بیقرار/ خواهرم زینب عَلییم را بیار
تا گرفته طفل خود را روی دست/ تیر پیکان بر گلوی او نشست
ذبح ششماه حسینی شد قبول/ در تحیر پور زهرای بتول
یا حسین جان یا حسین (2)
چشم خونین پشت خیمه می رود/ قبر کوچک از برایش می کَنَد
مادرش بر سینه و بر سر زنان/ آمده تا شاه را گیرد عنان
نالهای از دل کشد بیبی رباب/ سوزِ آهش کرده عالم را کباب
یا حسین جان یا حسین (2)
فخر عالم شد نصیبت ای پسر / جان مولا را تو گردیدی سپر
هر چه در عالم برایت یا حسین/ جملهی عالم فدایت یا حسین
یا حسین مولا فدای روی تو/ طفلکم اصغر فدای موی تو
یا حسین جان یا حسین (2)
ای که تو بر هر دو عالم دستگیر/ جان مولا، دستِ ما را هم بگیر
ای که تو بر هر دو عالم دستگیر / جان زهرا، دستِ ما را هم بگیر
یا حسین جان یا حسین (2)
مرثیه سرا: نوید نظری
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال مشاوره رایگان حفظ آسان و ان شاء الله ماندگار
eitaa.com/joinchat/2899050579C04f729811b
نوید نظری 09356526290
یکی از دوستان بسیار خوب بنده، سالهاست که روحانی زندان مشهد است. متن زیر را ایشان برای بنده فرستاده که تقدیم می گردد:
😭 من با ابالفضل علیه السلام در نمی افتم!!!
💠 خاطرهای زیبا از مسوول مشاوره زندانیان
⬅️ روحانی مسئول مشاوره به زندانیان محکوم به اعدام در زندان رجایی شهر خاطره جالبی دارد:
🔸حدود ۲۳ سال پیش جوانی که تازه به تهران آمده بوده در یک کبابی مشغول کار میشود، شبی پس از تمام شدن کار، صاحب کبابی دخل آن روز را جمع میکند و میرود در بالکن مغازه تا استراحت کند. درآمد آن روز کبابی، شاگرد جوان را وسوسه میکند و در جریان سرقت پولها، صاحب مغازه به قتل میرسد. او متواری میشود؛ اما مدتی بعد،ن دستگیرش میکنند و به اینجا منتقل میشود.
🔸حکم قصاص جوان صادر
میشود، اما اجرای آن حدود ۱۸-۱۷ سال به طول میانجامد؛ میگویند شاگرد جوان در طول این مدت حسابی تغییر کرده بود و به قول معروف پوست انداخته و اصلاح شده بود. آنقدر تغییر کرده بود که همه زندانیها قلبا دوستش داشتند.
🔸پس از این ۱۸-۱۷ سال، خانواده مقتول که آذری بودند، برای اجرای حکم میآیند؛ همسر مقتول و سه دختر و ۷ پسرش آمدند و در دفتر نشستند، فضا سنگین بود و من با مقدمهچینی و شرح احوالات فعلی قاتل، از اولیای دم خواستم که از قصاص صرفنظر کنند. همسر مقتول گفت:
"من قصاص را به پسر بزرگم واگذار کردهام" و پسر بزرگ هم گفت که قصاص به کوچکترین برادرمان واگذار شده است. بههرحال برادر کوچکتر هم زیر بار نرفت و گفت :"اگر همه برادر و خواهرهایم هم از قصاص بگذرند، من از قصاص نمیگذرم؛ زمانی که پدرم به قتل رسید من خیلی بچه بودم و این سالها، یتیم بودم و واقعاً سختی کشیدم."
🔸بههرحال روی اجرای حکم مصر بود. با خودم گفتم شاید اگر خود زندانی بیاید و با آنها روبهرو شود، چیزی بگوید که دلشان به رحم بیاید، بنابراین گفتم زندانی را بیاورند. یادم هست هوا بهشدت سرد بود و قاتل هم تنها یک پیراهن نازک تنش بود؛ وقتی آمد رفت کنار شوفاژ کوچکی که در گوشه اتاق بود ایستاد به او گفتم اگر درخواستی داری بگو؛. او هم آرام رو به من کرد و گفت:"درخواستی ندارم."
🔸وقت کم بود و چاره دیگری نبود. مادر و یکی از دختران در دفتر ماندند و ۹ برادر و خواهر دیگر برای اجرای حکم وارد محوطه اجرای احکام شدند. جالب بود که مادرشان موقع خروج فرزندانش از دفتر به آنها گفت که اگر از قصاص صرفنظر کنند شیرش را حلالشان نمیکند. بههرحال شاگرد قاتل، پای چوبه ایستاد همهچیز آماده اجرای حکم بود که در لحظه آخر او با همان آرامشش رو به اولیای دم کرد و گفت: "من یک خواسته دارم" من که منتظر چنین فرصتی بودم گفتم دست نگه دارید تا آخرین خواستهاش را هم بگوید.
🔸 شاگرد قاتل، گفت: "۱۸ سال است که حکم قصاص من اجرا نشده و شما این مدت را تحمل کردهاید، حالا تنها ۹ روز تا محرم باقیمانده و تا تاسوعا، ۱۸ روز. میخواهم از شما خواهش کنم اگر امکان دارد علاوه بر این ۱۸ سال، ۱۸ روز دیگر هم به من فرصت بدهید.
من سالهاست که سهمیه قند هر سالم را جمع میکنم و روز تاسوعا به نیت #حضرت_عباس علیه السلام، شربت نذری به زندانیهای عزادار میدهم. امسال هم سهمیه قندم را جمع کردهام، اگر بگذارید من شربت امسالم را هم به نیت #حضرت_ابوالفضل علیه السلامح بدهم، هیچ خواسته دیگری ندارم.
🔸 حرف او که تمام شد فضا عوض شد. یکدفعه دیدم پسر کوچک مقتول منقلب شد، رویش را برگرداند و با بغض گفت من با ابوالفضل درنمیافتم من قصاص نمیکنم. برادرها و خواهرهای دیگرش هم با چشمان اشکبار به یکدیگر نگاه کردند و هیچکس حاضر به اجرای حکم قصاص نشد.
🔸 وقتی از محل اجرای حکم به دفتر برگشتند، مادرشان گفت چه شد قصاص کردید؟ پسر بزرگ مقتول ماجرا را برای مادرش تعریف کرد. مادرشان هم به گریه افتاد و گفت به خدا اگر قصاص میکردید، شیرم را حلالتان نمیکردم.
خلاصه ماجرا با اسم #حضرت_عباس علیه السلام ختم به خیر شد و دل ۱۱ نفر با نام مبارک ایشان نرم شد و از خون قاتل پدرشان گذشتند.
السلام علیک یا #اباالفضلالعباس
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال مشاوره رایگان حفظ آسان و ان شاء الله ماندگار
eitaa.com/joinchat/2899050579C04f729811b
هدایت شده از معاونت علمی حوزه علمیه خراسان
5.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠مراسم عزای حسینی .....روستای کاکی در بوشهر
🔺این فیلم 60 سال پیش توسط
یک آمریکایی گرفته شده است...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📚کانال رسمی معاونت آموزش حوزه علمیه خراسان:
http://eitaa.com/joinchat/1842216994C8e88b82cfe
╔═📚📒════╗
@howzehamozesh
╚════📖🔖═╝┛
هدایت شده از حفظ آسان و ان شاء الله ماندگار قرآن - به روش نوید
#مشاوره_رایگان_حفظ
قلقهای صفحه 11
حفظ صفحات 10 و 11 به خاطر ماهیت داستانیش آسان است.
کد صفحه رو بنده اینجوری در نظر گرفتم: لنا تشابه به 11 داره. [توی شکل معلومه]
آیات صفحه 11 راحت حفظ میشه، فقط آیه 74 بعضیا رو به زحمت میندازه. راه حلش اینه که یه سیر منطقی براش درست کنید.
خداوند در این ایه شریفه میفرماید: بعضی دلها مثل سنگ هستند و بل از سنگ هم سخت تر، چون ...
شما یک معدن سنگ رو تصور کنید که توش دینامیت گذاشتن.
اول منفجر میکنن / دوم بر اثر انفجار کوه شکاف و شقاق بر میداره / سوم سنگ از اون بالا میفته پایین.
حالا همین سناریو رو در آیه پیاده کنید.
1- و ان منها لما یتفجر منه الانهار
2- و ان منها لما یشقق فیخرج منه الماء
3- و ان منها لما یهبط من خشیة الله
😍اینکه مدام سفارش میکنیم کدگذاری کنید، منظورمون همین کاریه که بالا کردیم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال مشاوره رایگان حفظ آسان و ان شاء الله ماندگار
eitaa.com/joinchat/2899050579C04f729811b
ارتباط با بنده در ایتا
@Navidnazari
09356526290
#متن_روضه😭
شعر و متن روضه حضرت علی اکبر علیه السلام
1- رَحلِ حسين مَحمِل قرآن پرپر است / تذهيب خاک و خون شده از پاي تا سر است
2- تفسير آيه آيهي قرآن مصطفي / در بحر خون خويش چو ماهي شناور است
تکرار مصطفي ز جمال و جلال حق ...
وقتي حسين عليه السلام جوانشو راهي ميدان كرد، دست به محاسن مبارك گرفت، عرض كرد: "اَللهم فاشهد قَد بَرزَ عَلَيهم غُلامٌ اَشبَهُ النّاس، خَلقاً و خُلقاً و منطقاً بِرَسولِكَ محمد". خدا! تو شاهد باش، شبيه ترين مردم به پيامبرت، رو ميدان فرستادم ......
3- تکرار مصطفي (ص) ز جمال و جلال حق / تکرار نه چرا که خود او خود پيمبر است
4- پاي کدام آيه نشستي که اينچنين / بر سجده ميروي و مگر نعش مادر است؟
در كربلا چند نفر شهادتشون عجيبتر بود، يكيش حضرت علي اكبره، كه ارباً ارباً شده . يعني قطعه قطعه، به عبارتي، اين قرآن، صفحه صفحه كه چه عرض كنم؟ آيه آيه شد و ظاهراً سجده واجبش به علي اكبر رسيد؛ آخه وقتي حسين عليه السلام بالاي نعش جوانش رسيد، زانوانش سست شد، ارباب مقاتل نوشتن: " وَ وَضَعَ خَدَّه عَلي خَدِّه" حسين صورت به صورت جوانش گذاشت، يه حالتي شبيه سجده شده. يه بار ديگه هم حسين عليه السلام اين كار رو كرد. اونجايي كه اميرالمؤمنين فرمود:" هَلُمّوا تَزَوَّدوا مِن اُمِّكُم". بچه هاي فاطمه رو بگيد بيان با مادر وداع كنن، حسين صورت به پاي مادر گذاشت ... اي واي اي واي!
4- پاي کدام آيه نشستي که اينچنين / بر سجده ميروي و مگر نعش مادر است؟
آیا عزائم است که بر سجده می رود؟ / یا جسم ضرب خورده زهرای اطهر است؟
5- آن شانه اي که حضرت زهرا بداده تاب/ در تاب و تب ز محنت اين پاره پيکر است
6- فرق شکاف خورده او مثل مرتضاست (عمود آهن به فرقش زدن) / هم مصطفاي صورت و هم مثل حيدر است
7- با دست خويش خون ز دو چشمش کنار زد/بابا مرا ببين که اين بار آخر است
(هي صدا ميزد ولدي علي، ولدي علي)
هر كدوم از اصحاب كه به زمين مي افتادن، حضرت ميومد، بالاي سرش ، فرصتي بود كه با امام عليه السلام وداع كنن، اما من نميدونم چه سِرّيه ، از بس جراحات حضرت علي اكبر عليه السلام شديد بود، كه وقتي حسين عليه السلام بالاي سر جوانش رسيد جان داده بود، اما زبان حال علي اكبر عليه السلام اينه: بابا ...
8- هر چند ميروم به خدا ميسپارمت / بابا غمين مباش تو را يار ديگر است
9- تنها نِئي به رغمِ ضعيفيِّ طفلکت / او خود اميرِ لشگر و يک پاي لشگر است
10 - زينب کجاست؟ قوم بني هاشمي کجا؟ / زينب نگفته آمده و دست بر سر است
11 - بر سينه ميزند ز جگر آه ميکشد / اين جسم ارباً اربهي جان برادر است
ميخوايد بگم ارباًارباً يعني چي؟ بذار بگم. هر كدوم از اصحاب كه به شهادت ميرسيدن، امام خودش بدنهاي مطهر رو به خيمه اي به نام دار الحرب، منتقل ميكرد، اما هر قسمتي از بدن عليشو كه ميگرفت، باز قسمتي رو زمين ميموند. لذا فرياد زد: جوانان بني هاشم بياييد، علي را بر در خيمه رسانيد، خدا داند كه من طاقت ندارم، علي را بر در خيمه رسانم اين يعني ارباً ارباً .
10 - زينب کجاست؟ قوم بني هاشمي کجا؟ / زينب نگفته آمده و دست بر سر است
11- بر سينه ميزند ز جگر آه ميکشد / اين جسم ارباً اربهي جانِ برادر است
12- آن صيحه اي که بر سر نعشش ز جان کشيد / عالم خيال ميکند آيا که مادر است؟
حضرت زینب برای بچه های خودش از خیمه بیرون نیامد، ولی وقتی علی اکبر به شهادت رسید، چنان رفتار کرد که همه خیال کردند مادرشه
12- آن صيحه اي که بر سر نعشش ز جان کشيد / عالم خيال ميکند آيا که مادر است؟
13- اين اجر و مزد احمد و آل پيمبر است / اين کشته فتاده به هامون اکبر است
الا لعنة الله علي القوم الكافرين. خدا! به جووني علي اكبر به جوونامون رحم كن.
شعر از: نوید نظری (خادم الزهرا سلام الله علیها) - سال 1389
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال مشاوره رایگان حفظ آسان و ان شاء الله ماندگار
eitaa.com/joinchat/2899050579C04f729811b
کانال پاورپوینت منبر قرآنی
eitaa.com/joinchat/4283301898C2a5b1d2aee
جهت تقدیم کردن رایگان چندصد فایل پاورپوینت منبرقرآنی + صوت در خدمتتان هستم، ارتباط با بنده:
@Navidnazari
09356526290
هدایت شده از فرهنگ و ارتباطات اسلامی
💠 برنامه سخنرانی های سه شب آخر دهه اول محرم گروه آموزشی فرهنگ و ارتباطات اسلامی مرکز تخصصی آخوند خراسانی:
🌏 هفتم محرم سخنرانی و مدیحه سرایی به زبان انگلیسی - حجت الاسلام والمسلمین سید روح الله حسینی
🌏هشتم محرم سخنرانی به زبان عربی حجتالاسلام والمسلمین شیخ قاسم السميري
🌏نهم محرم سخنرانی به زبان روسی حجت الاسلام والمسلمین جیحون ممداف (همراه با ترجمه همزمان فارسی)
💠کلیه مراسمات ساعت ۱۷ الی ۱۸ به وقت تهران
🔗 حسینیه مجازی به آدرس:
https://b2n.ir/dteculture
@dteculture
هدایت شده از سفیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ⭕️ خاطرات #هوشنگ_اسدی، اپوزیسیون خارج نشین از رهبر انقلاب
🆔 @sireh_agha
پاورپوینت قابل ویرایش منبر قرآنی / خادم الزهرا سلام الله علیها
🎥 ⭕️ خاطرات #هوشنگ_اسدی، اپوزیسیون خارج نشین از رهبر انقلاب 🆔 @sireh_agha
خوشتر آن باشد که سِرّ دلبران
گفته آید در حدیث دیگران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شعر_نوید
شعر در مدح حضرت عباس بن علی علیهما السلام با صدای شاعر
همیشه تا به ابد محو روی عباسم / غلام همت و خلق نکوی عباسم
به گوش شط فرات او چه آیه ای میخواند؟ / عجیب در پی رازِ مگویِ عباسم
چکید قطره ی اشکی ز روی چون ماهش / فرات گفته خجل من ز روی عباسم
منم که شط حقیرم، نگاه او دریاست / منم که تشنه ی آب از سبوی عباسم
رسید تا من و از من چه آبروها برد / همیشه در عجب از آبروی عباسم
اگرچه آب ننوشید و تشنه راهی شد / دلم خوش است که آب وضوی عباسم
به کام او نرسیدم، ز بوش مدهوشم / ز عطر سیب رسیده از گلوی عباسم
از آن زمان که از او در تلاطم افتادم / هنوز در طلب و جستجوی عباسم
هزار سال روانم به ساحلش برسم / هنوز در خم در یک تار موی عباسم
مرا کجا که ز علم و بصیرتش گویم؟ / منی که کمترِ از خاک کوی عباسم
همیشه نام شریفش مرا شراب طهور / مدام سرخوش از گفتگوی عباسم
کلام حضرت زین العباد ختم غزل / سلام و رحمت حق بر عموی عباسم
شعر از: نوید نظری (خادم الزهرا سلام الله علیها)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کانال پاورپوینت قابل ویرایش منبر قرآنی
@khadem_al_zahra
جهت تقدیم کردن رایگان چندصد فایل پاورپوینت منبرقرآنی + صوت در خدمتتان هستم، ارتباط با بنده:
@Navidnazari
09356526290
هدایت شده از هیئت رزمندگان اسلام استان قم
*تعبیربسیارعجیب و عاشقانه مجری تلوزیون ملی عراق دروصف سردارسپهبدشهید حاج قاسم سلیمانی*
👌نمیدانم در کدام روز از محرم تو را یاد کنم
🏴روزمسلم بن عقیل چون تو فرستادهٔ (رهبرت)، ومیهمان ما بودی!؟
🏴یا روزحبیب بن مظاهر، چون تو بهترین دوست قدیمی مابودی!؟
🏴یا روزقاسم چون اسمت قاسم بود!؟
🏴یا روزعلی اکبر چون قطعه قطعه شدی!؟
🏴یا روزعباس چون حامل علم و پرچم بودی و دو دستت قطع شد!؟
👌چیزی که واضح است اینست که گریه بر تو تمامی ندارد و از غیبت تو حیران و دلتنگیم
👌سردار دلها بعد از شهادتت، هر وقت به عبارت "سلام بر حسین(ع) و اصحاب حسین(ع)" میرسیم تو را یاد می کنیم...
✅@RazmandeganQom