eitaa logo
نشریه خط
1.3هزار دنبال‌کننده
788 عکس
212 ویدیو
14 فایل
💠 نشریه علمی_فرهنگی خط؛ تلاشی در جهت تبیین مکتب امام خمینی(ره) 🔰 متعلق به خانه طلاب جوان ☎️تلفن: 02532603677 💻سایت: www.khanetolab.ir 🔖کانال خانه طلاب: @khanetolab 🗃مدیر کانال: @mor_heydarii
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️جلوی امام بلند نشدند! ❇️ دیدار عجیب امام(ره) با آیت الله قاضی[۱/۳] 🔸مرحوم آیت الله حاج شیخ عباس قوچانی بعضی از مسائلی را که می‌خواست برای امام رخ بدهد، از قبل می‌دانست و به من هم می‌گفت. من به ایشان عرض کردم شما از کجا این مسائل را می‌دانید؟ 🔹ایشان قضیه‌ای را نقل کردند که ما در خدمت مرحوم آیت الله حاج سید علی قاضی حاضر بودیم. هر روز به محضر ایشان می‌رفتیم و استفاده می‌کردیم. 🔸یک روز دو نفر از شاگردهایی که هر روز به محضر مرحوم قاضی مشرف می‌شدند خبر دادند که آقای حاج آقا روح الله خمینی به نجف آمده‌اند و می‌خواهند با شما ملاقات کنند.(این سفر قبل از تبعید امام بوده است.) ما که سمت شاگردی امام را داشتیم خوشحال شدیم که در این ملاقات استاد ما در حوزه قم معرفی می شود. چون اگر شخصی مثل مرحوم قاضی ایشان را می‌پسندید برای ما خیلی مهم بود. 🔹روزی معین شد و امام تشریف آوردند. ما هم در کتابخانه آقای قاضی نشسته بودیم. وقتی امام به آقای قاضی وارد شدند به ایشان سلام کردند روش مرحوم آقای قاضی این بود که هر کس به ایشان وارد می‌شد جلوی او هر کس که بود بلند می‌شد و به بعضی هم جای مخصوصی را تعارف می‌کرد که بنشینند. ولی وقتی امام وارد شدند آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم به ایشان تعارف نکردند که جایی بنشینند. امام هم در کمال ادب دو زانو دم در اتاق ایشان نشستند... 🔻ادامه در پست بعدی... 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
❇️ دیدار عجیب امام(ره) با آیت الله قاضی[۲/۳] 🔺 آقای قاضی جلوی امام بلند نشدند و هیچ هم به ایشان تعارف نکردند که جایی بنشینند. امام هم در کمال ادب دو زانو دم در اتاق ایشان نشستند... 🔸 طلاب و شاگردان امام که در آن جلسه حاضر بودند ناراحت شدند که چرا مرحوم آقای قاضی در برابر این مرد بزرگ و فاضل و وارسته حوزه قم بلند نشدند. آن دو نفری که معرف امام به آقای قاضی بودند هم وارد شدند و در جای همیشگی خودشان نشستند. بیش از یک ساعت مجلس به سکوت تام گذشت و هیچ کس هم هیچ صحبتی نکرد. امام هم در تمام این مدت سرشان پایین بود و به دستشان نگاه می‌کردند. 🔹مرحوم قاضی هم همینطور ساکت بودند و سرشان را پایین انداخته بودند. بعد از این مدت ناگهان مرحوم قاضی رو کردند به من و فرمودند آقای حاج شیخ عباس! آن کتاب را بیاور. 🔺من به تمام کتاب‌های ایشان آشنا بودم. چون بعضی از این کتاب‌ها را شاید صد مرتبه یا بیشتر خدمت آقای قاضی آورده بودم و مباحثی را که لازم بود بررسی کرده بودم. تا ایشان گفتند آن کتاب را بیاور من دستم بی‌اختیار به طرف کتابی رفت که تا آن وقت آن کتاب را در آن کتابخانه ندیده بودم حتی از آقای قاضی نپرسیدم کدام کتاب؟ مثلا کتاب دست راست، دست چپ، قفسه بال؟ همانطور بی اراده دستم به آن کتاب برخورد. 🔸 آن را آوردم و آقای قاضی فرمودند آن را باز کن. گفتم آقا چه صفحه‌ای را باز کنم؟ فرمودند هر کجایش که باشد. من هم همین‌طوری کتاب را باز کردم. دیدم که آن کتاب به زبان فارسی است و لذا بیشتر تعجب کردم. چون طی چند سالی که من در خدمت آقای قاضی بودم این کتاب را حتی یک مرتبه هم ندیده بودم. حتی جلد آن را هم ندیده بودم. کتاب را که باز کردم دیدم اول صفحه نوشته شده «حکایت». گفتم آقا نوشته شده حکایت. فرمود باشد بخوان. 🔹 مضمون آن حکایت آن بود که یک مملکتی بود که در آن مملکت سلطانی حکومت می‌کرد. این سلطان به جهت فسق و فجور و معصیتی که از ناحیه خود و خاندانش در آن مملکت رخ داد به تباهی دینی کشیده شد و فساد در آنجا رایج شد. عالم بزرگوار و مردی روحانی و الهی علیه آن سلطان قیام کرد این مرد روحانی هر چه آن سلطان را نصیحت کرد به نتیجه‌ای نرسید. لذا مجبور شد علیه سلطان اقدام شدیدتری بکند. پس از این شدت عمل، سلطان آن عالم دینی را دستگیر و پس از زندان او را به یکی از ممالک مجاور تبعید کرد. 🔺بعد از مدتی که آن عالم در مملکتی که در مجاور مملکت خودش بود در حال تبعید به سر می‌برد، آن سلطان مجددا او را به مملکت دیگری که اعتاب مقدسه قبور ائمه اطهار در آن بودند تبعید کرد. این عالم مدتی در آن شهری که اعتاب مقدسه بود زندگی کرد تا اینکه اراده خداوند بر این قرار گرفت که این عالم به مملکت خود وارد شد و آن سلطان فرار کرد و در خارج از مملکت خود از دنیا رفت و زمام آن مملکت به دست آن عالم جلیل القدر افتاد و به تدریج به مدینه فاضله‌ای تبدیل شد و دیگر فساد تا ظهور حضرت بقیة الله به آن راه نخواهد یافت. مطلب که به اینجا رسید حکایت هم تمام شد. عرض کردم آقا حکایت تمام شد. حکایت دیگر هم هست. فرمود: کفایت می‌کند. کتاب را ببند و بگذار سر جای خودش. 🔺 همه ما که هنوز از حرکت آقای قاضی ناراحت بودیم که چرا جلوی امام بلند نشدند، بیشتر متعجب شدیم... 🔻ادامه در پست بعدی... 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
❇️ دیدار عجیب امام(ره) با آیت الله قاضی[۳/۳] 🔺 همه ما که هنوز از حرکت آقای قاضی ناراحت بودیم که چرا جلوی امام بلند نشدند، بیشتر متعجب شدیم و پیش خود گفتیم که چرا به جای اینکه ایشان یک مطلب عرفانی، فلسفی و علمی را مطرح کنند که آقای حاج آقا روح الله آن را برای حوزه قم به سوغات ببرند، فرمودند حکایتی خوانده شود؟! 🔸نکته مهمی که در برخورد آقای قاضی با امام خیلی مهم بود این است که آن دو نفری که امام را همراهی می‌کردند، وقتی از جلسه بیرون آمدند چون این برخورد آقای قاضی با امام برای آنها خیلی سنگین بود، به امام عرض کردند: آقای قاضی را چگونه یافتید؟ امام بی آنکه کوچکترین اظهار گله‌ای حتی با اشاره دست یا چشم بکنند سه بار فرمودند: من ایشان را فردی بسیار بزرگ یافتم بیشتر از آن مقداری که من فکر می‌کردم. 🔹این عبارت امام نشان می‌داد که کمترین اثری از هوای نفس در امام نبود. چون هر کس در مقام و موقعیت علمی ایشان در حوزه قم بود و با او این برخورد و کم توجهی می‌شد اقلا یک سر و دستی تکان می‌داد که با این حرکت می‌خواهد بگوید برای من این مهم نیست. ولی آن حرکات آقای قاضی که قطعا حساب شده و شاید برای امتحان و اطلاع از قدرت روحی امام بود، کوچکترین اثری در ایشان ایجاد نکرد که نفس امام را به حرکت وادارد و این خیلی قدرت می‌خواهد که ایشان نه تنها با آقای قاضی مقابله به مثل نکردند بلکه به او تعظیم هم نمودند و ما در تمام ابعاد و حالات امام (اعم از حالات چشم و سکنات ایشان) به حقیقت دریافتیم که این مطلب را که در مورد آقای قاضی می‌فرمایند از روی صدق و صداقت است. 🔸این قضیه مربوط به قبل از جریان پانزده خرداد است که امام به ایران بازگشتند و به قم آمدند. هر کس از فضلا و طلاب از امام در مورد آقای قاضی می‌پرسیدند ایشان بسیار از او تجلیل می‌نمود و می‌فرمود کسانی که در نجف هستند باید از وجود ایشان خیلی استفاده بکنند. 🔹بعدها مرحوم آقای قوچانی در جریان مقدمات انقلاب هر حادثه‌ای که پیش می‌آمد می‌فرمود این قضیه هم در آن حکایت بود. بعد مکرر می‌گفتند آقای حاج آقا روح الله قطعا به ایران باز می‌گردند و زمام امور ایران به دست ایشان خواهد افتاد. لاجرم بقیه چیزها هم تحقق پیدا خواهد کرد و هیچ شکی در این نیست. لذا پس از پیروزی انقلاب که امام به قم آمدند مرحوم قوچانی از اولین کسانی بود که به ایران آمد و با امام بیعت کرد. 🔺 منتشر شده در نشریه امام حوزه ص۱۷ 📥 دریافت از طریق: 👈فروشگاه خانه طلاب جوان 👉 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
🔴 دیدار از پایگاه سردار جنگل! 🔸تمایلات روح‌الله نسبت به قهرمانان و مبارزان تا حدی است که در ، وی با سخنرانی و سرودن شعر در وصف میرزا، اقدام به جمع‌آوری کمک‌های مردمی برای حمایت از نهضت جنگل نموده و بالاخره مصمم می‌شود که خود شخصاً به نهضت جنگل بپیوندد. و در فرصتی به جنگل سفر می‌کند و پایگاه میرزا را از نزدیک می‌بیند. 📚 از یادداشت حجت الاسلام 🔖 منتشر شده در شماره «امام حوزه» نشریه خط 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
❇️ امام چیز دیگری بود ❇️ 🔸 من زود به کسی دل نمی‌بندم. خیلی طرف را بررسی می‌کنم. امام که نجف تشریف آورد، سابقه همان یک ملاقات در قم را داشتم و هنوز علاقه‌ای که بعدا پیدا شده بود بدست نیامده بود. 🔹 خدمت امام که می‌رفتم مدام مته به خشخاش می‌گذاشتم که آیا در این وجود مقدس هوا و هوس یا شهوت یا منیت یا انانیت می توانم پیدا کنم؟ اما در هر دیدار اعتقادم به ایشان بیشتر می‌شد از بس که در ایشان یک صفای باطنی یک، روحانیت، یک شکاندن نفس و عدم انانیت دیدم. 🔸 به مناسبت‌های مختلف و جریاناتی که پیش می‌آمد روز به روز بنده اعتقادم به ایشان بالا رفت. تا اینکه برای ایشان بدیل و نظیری را نمی‌توانستم پیدا کنم. 🔹من بچه آخوند بودم و در حوزه هم بزرگ شده‌ام با تمام مراجع نجف رفت و آمد داشتم. البته خدای نکرده نمی‌خواهم نسبت به احدی اعتراضی داشته باشم. همه‌ی آنها بزرگوار بودند و واقعا هم انسان‌های شایسته و عجیب و غریبی در همه ابعاد بودند. از نظر علمی، تقوایی، فرهنگی، خداشناسی. 🔸از مرحوم شیرازی تا مرحوم آقای محسن حکیم و مرحوم شاهرودی و مرحوم آقای خویی. من شانزده سال درس آقای خویی رفتم. بيني و بين الله من هیچ ضعفی را در این آقایان اصلا ندیدم. ♦️ اما «امام» چیز دیگری بود. من تمام اینها را دیده بودم. اما آن چیزی که در شخص امام می‌دیدم چیز دیگری بود. 🎙مصاحبه با شیخ محمود قوچانی 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
پاسخ امام خمینی به آیت الله بهاءالدینی.mp3
زمان: حجم: 3.62M
🌀 همه دل ها در اختیار من است و من در اختیار خود نیستم... 🎙 نقل قول مستقیم استاد مؤیدی (از شاگردان آیت الله سعادت پرور) از پیرامون ولایت تکوینی امام خمینی(ره) 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
💠 رؤیای آیت الله بهجت، درباره امام 🔺 «هر کس در برابر انقلاب بایستد، هلاک می‌شود.» 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
✅نوع نگاه امام عرفانِ مبارزه‌جو است. عارفِ فقیهی که امام درست کرده یک جمع صالحی بین عارف و فقیه و سیاست‌مدار است. چنین ترکیبی به‌صورت عینی با همه تفاصیل اش تمایز حضرت امام از بقیه اندیشمندان و مصلحان اجتماعی تاریخ شیعه است؛ 🔖لذا اندیشه ولایت‌فقیه که بسط توحید در جامعه ماست ریشه در عرفان و فقه با هم دارد. ◻️البته مسیر جهانی شدن این اندیشه را هم ایشان برای ما روشن کردند و خودشان هم به این مطلب توجه داشتند و بین‌الملل اسلامی را پیگیری می‌کردند و حتی به جهان کفر هم عنایت داشتند. 👈یک نکته‌ای را هم به‌عنوان تذکر عرض کنم که خیلی از معارفی که امام به آن‌ها دست پیدا کرد به خاطره سر صحنه اقامه دین بودن ایشان است. واقعاً این یک مطلب و نکته علمی است که خیلی از دریافت‌های علمی انسان حین عمل و اجرای آن به دست می آید. 📚🎙مصاحبه با حجت الاسلام استاد یزدان‌پناه 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
📸 عکس‌نوشت 💢 بگویید از طرف سید روح‌الله ❇️ تواضع امام 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
♦️امام خیلی از دستت عصبانی‌ست♦️ ▪️چاپ کتاب تحریرالوسیله▪️ 🔸یک داستان کوتاهی عرض کنم. یک شب آقای فرقانی آمد. گفت حاج آقا مصطفی با شما کار دارد. ما رفتیم ایشان گفت فلان کسی که رابط چاپ این کتاب تحریر الوسیله است منزل ما آمده است. می‌خواستیم با هم یک نشستی داشته باشیم و هماهنگی‌هایی را با هم انجام دهیم. 🔹این را مستحضر باشید امام کتابها و حتی رساله هایشان را از وجوهات چاپ نمی‌کردند. یعنی کتاب‌ها کلا با پول دیگری چاپ می‌شد. در آن زمان شخصی به نام صدوقی بود که در بازار تهران کاغذ فروش بود. او بانی چاپ بود به واسطه‌ی آقایی که منزل حاج آقا مصطفی آمده بود. 🔸حاج آقا مصطفی گفتند فلانی! این کتاب در قطع وزیری چاپ شده است. بهتر بود به صورت یک کتاب بزرگ علمی چاپ می‌شد. 🔹 به نظرم آمد قبل از این‌که به منزل حاج آقا مصطفی برویم، بروم و نظر امام را هم بگیرم. ما پررو بودیم و هر وقتی می‌خواستیم می‌رفتیم. 🔸اول صبح رفتم خدمتشان. نظر حاج آقا مصطفی را در مورد قطع کتاب گفتم. گفتند نه نه همین خوب است. 🔺رابط، حاج آقا مجتبی تهرانی از شاگردان امام در قم بودند. برای زیارت آمده بودند. آخر کار آقایان فرمودند به جای این تیتری که پشت صفحه‌ی اول کتاب نوشتید، ما تیتر دیگری را برای شما طراحی می‌کنیم. آنچه که خاطرم می‌آید این بود:«تألیف آیت الله العظمى زعيم حوزات العلميه الامام الخمینی». 🔹چاپ جلد اول تمام شد. از چاپ‌خانه به زیر زمین بیت امام آوردیم و همه را برای توزیع چیدیم. چند روز نگذشته بود آقای فرقانی اول صبح به منزل ما آمد. وضویی گرفتم و لباس پوشیدم و رفتیم. 🟥 آقای فرقانی به من گفت امام خیلی از دستت عصبانی است. گفتم چرا؟ گفت نمیدانم فقط آماده باش. من هر چقدر فکر کردم که من كجا اشتباه کردم یا کار بدی کردم چیزی یادم نیامد. 🔸ما رفتیم دیدیم امام اخم‌هایش در هم است. بعد فرمودند این چیه که نوشتی؟ تا این را گفتند ما تا آخر خط را خواندیم. کتاب را به طرف من پرت کردند و فرمودند: دروغ به این بزرگی؟! من اینجا یک طلبه‌ای بیش نیستم. ❓«زعیم حوزات العلمیه»؟ این را دو بار تکرار کردند. حاج اقا مجتبی بعد به من گفت اگر من بودم می‌گفتم عجب طلبه‌ای که دارد شهریه‌ی حوزه ها را می‌دهد؟! 🔸به امام عرض کردم خاطر مبارک‌تان هست در جلسه‌ای با چند نفر راجع به چاپ تصمیم گرفتیم با همدیگر هماهنگی داشتیم. فرمودند در هر صورت کار بسیار بدی کردید. حق ندارید یک دانه از این‌ها را در بازار پخش کنید. تمام این‌ها را ببرید و در شط کوفه بریزید. بسیار کار بدی کردید. 🔹گفتم جلدش را عوض می‌کنیم یا شاید بتوانیم این نوشته را کور کنیم. یک نفس عمیق کشیدند و گفتند همین کار را بکنید. هر چقدر هم خرج داشته باشد می‌دهم. گفتم چشم. 🔸انگار دیگر ایشان سبک و راحت شده باشند. گفتند زود نتیجه کار را به من برسان. من بعد از درس آیت‌الله خویی به چاپخانه رفتم. گفتم امام نسبت به این تیتر مشکل دارد می گوید دروغ است. ♦️ همه مبهوت مانده بودند. بالاخره دوتا از این کتاب‌ها را که همراه ما بود برد زیر دستگاه طلاکوبی و تیتر را کور کرد. آن دو تا کتاب را خدمت امام آوردم. امام با دقت به آن‌ها نگاه می‌کرد. ایشان کتاب را به چهار طرف می‌چرخاند و نگاه می‌کرد که این نوشته خوانده می‌شود یا نه. بعد هم گفتند خوب شد. همه را به همین شکل کار کنید. 🔹امام حاضر نشد نامش این گونه در حوزه‌های علمیه و در جامعه مطرح شود. این نشان از چیست؟ 🎙مصاحبه با شیخ محمود قوچانی 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
📸 عکس‌نوشت ♨️ مقابل امام زانو زدند. 🔹 بهت آقا سیدباقر حکیم از رفتار امام با مسئولین دولتی 📌 منتشر شده در شماره «امام حوزه» 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــــــــط ✾═┅┄┈
♦️ جامع‌تر از ابن‌سینا و شیخ‌طوسی 🔰 رهبر معظم انقلاب (۱۴٠۲/۳/۱۴) 🔸 امام یک سرآمد همه جانبه است. هم در دانشهای دینی سرآمد است، در فقه، در فلسفه، در عرفان نظری امام سرآمد است. 🔹 هم در ایمان و تقوا و رفتارهای پرهیزگارانه سرآمد است. 🔸 هم در استحکام شخصیت و قوت اراده سرآمد است. 🔹 هم در قیام للّه و سیاست ورزی انقلابی و ایجاد تحول در نظام بشری سرآمد است. 🌀 این خصوصیات در هیچ کدام از سرآمدان تاریخ ما باهم جمع نشده است؛ در امام بزرگوار این خصوصیات با هم جمع است. 👇پیوستن به کانال نشریه خط 👇 ┈┄┅═✾ خــــــــــــط ✾═┅┄┈