4_6033055477389069106.mp3
7.13M
سبک(اوپدی بوغازیندن سنون)عاملی
باقلم : بهنام تخت مینا تبریزی
گل گونلریم تالان اولوب سنسیز آتا
نجه یاتوبسان قبریده منسیز آتا
گتدون آتاسیز قالمیشام
سن سیز ایله داریخمیشام
گل گور اوزون احوالیمی
گل تک آتا سارالمیشام
لایلای آتا. لایلای آتا. جانیم سنه قربان آتا
سن تک بودنیاده منیم دردلریمی بیلن اولماز
منه نوازش ایلیوب گوزوم باشین سیلن اولماز
یامان گونومده غم چکوب کناریمه گلن اولماز
آیریلقا دمه منیم
دوزوم واردی دوزوم واردی
بیرگجه گلسن یوخوما
سنه چوخلی سوزوم واردی
لایلای آتا. لایلای آتا. جانیم سنه قربان آتا
روز پدر اولان زمان آتاسیز لار یانار آغلار
دییر آتام اولوب الله باشینا بیر قره باغلار
بایرام گونی هانی گولر آتاسیز لار اورک داغلار
دییر الله آتام گله منیم بیرده گویلوم آلا
ایکاش گلیب بیرگجه ده کناریمده آتام قالا
لایلای آتا لایلای آتا. جانیم سنه قربان آتا
سبک نوحه بانوای بهنام تخت مینا تبریزی 👆👆👆
زبانحال اولاد در فراق پدر در سوم و هفتم چهلم(به جای بابا از مادر هم میشود استفاده کرد ) درسبک خرابه چراغونه امشب از کربلایی مالک محمدی
غمونده ئورک قاندی بابا
وجودیم الولاندی بابا
فراقونده دل یاندی بابا دلیم یاندی بابا
قرخ گوندی سن سیزئورک داغلیرام من
قرخ گوندی هرلحظه قان آغلیرام من
قرخ گوندی باشه قرا باغلیرام من
دل داغلیرام من
ای وای بابام وای بابام وای بابام وای
لای لای بابام وای بابام وای بابام وای
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
یتوب موسم حزن وماتم
یاغیر اوستومه غم دمادم
پناهیم گدیب بی پناهم داخی بی پناهم
پوزقوندی آشفته حالیم بابا جان بابا جان
ای وای داغیلدی جلالیم بابا جان بابا جان
سنسیز چوخ اولدی ملالیم باباجان بابا جان
پناهیم بابا جان
ای وای بابام وای بابام وای بابام وای
لای لای بابام وای بابام وای بابام وای
گلوبدی ئورک یاره اوغلون
سالیب باشینه قاره اوغلون
قالیر سنسیز آواره اوغلون
بیچاره اوغلون
بو زندگینون سنه اولمادی هچ وفاسی
سنسیز بودونیانون اولماز منه هچ صفاسی
سندن صورا اولموشام دردو غم مبتلاسی
غم مبتلاسی
ای وای بابام وای بابام وای بابام وای
لای لای بابام وای بابام وای بابام وای
التماس دعا
اوخشاما سرمزارپدر
لایلای،بابام لایلای گلوم لایلای
غروب اولار نم گلر
اورگیمه غم. گلر
ای بابا ،بوش یئرووه باخاندا
گوزیاشیم نم. نم. گلر ای
لایلای بابام لایلای،،،،،،ای
ای بالالارینان دویمان بابام لایلای
ای نوه لرینده گوزی قالان بابام لای لای
ای غمیله نسگیلی،گیدن بابا
یاتمیوبسان. یاتمارام
یاتیبسان دای اویاتمارام ای
سنون بوغملروی دای هیچ غمیمه قاتمارام ای
لایلای بابام لایلای،ای
لایلای گل بابام لای لای
غصه قلبیم داغلادی،
ایلر باخدی آغلادی،
من آچدیم طوی اطاقون،
فلک چکدی باغلادی،
سینم دیرناقلی قالدی،
اورگیم داغلی قالدی،😭😭
ستاره سحر بالا ،
گوزوم سنی گزر بالا،
ایدون بوفانی دهریدن،
همیشه لیک سفر بالا،
اوغول اینان سوزومی یوخی گلمیرگوزومه،😭😭
سندن آیری دوشندن،
آغلارام اوز اوزمه،
داغلاردوماندی قاردی،
قلبیمی غصه یاردی،
گوزوم قالدی طویوندا قرا زلفیم آغاردی
😭😭
220725_002.MP3
10.24M
◾️نوحه تشییع برادر◾️
مداح پیام پرویزی🎙
ساز مجیدشریفی
دهل احمد شریفی
شاعر خانم علیمحمدی
عزا عزا یو چه داغی بی خدا
سُهده به تَش دی نیا ابرام طِلا
وی ابراهیم بیمارستان وی لاشس شلاله
وی تش گِرهده هیکلس وی زِ درد ایناله
عزا عزا یو چه داغی بی خدا
سُهده به تَش دی نیا ابرام طِلا
وی قامته گِو ابراهیم وی سُهده مِنه تَش
وی تا ابد زِ داغه هُو وی دل نیکنُم خَش
عزا عزا یو چه داغی بی خدا
سُهده به تش دی نیا ابرام طِلا
وی ای مریم سرو بخون وی سرو غمونه
سه تا یتیم جا ابراهیم منده مینه حونه
عزا عزا یو چه داغی بی خدا
سُهده به تَش دی نیا ابرام طِلا
وی همتون به سر زنین وی زنین به سینه
وی سی ابرام غم ایخورن هم پیا و زینه
عزا عزا یو چه داغی بی خدا
سهده به تش دی نیا ابرام طِلا
وی حالویل غم ایخورِن وی هیچ نیگرن جا
وی همسون وا سر زنن وی زِ داغه خورزا
عزا عزا یو چه داغی بی خدا
سهده به تش دی نیا ابرام طِلا
وی لاشمه هی تش گِره مندُم زیره آوار
وی ایچو نیدِن گویلم که رسن به هیجار
عزیزان🌱
جهت رفع اشکال یا پرسش در مورد نکات آموزش داده شده و هر سوال دیگری، میتوانید با خوده استاد تماس حاصل فرمایید🙏🏻🌹
☎️شماره تماس:
۰۹۰۳۸۱۷۹۵۹۰
موفق باشید...🎙🎤
#صدا_سازی
#سُلفژ
#آکادمی_نفس
https://eitaa.com/sedasazi_nafas
اوخشاما دروصف پدر مادر جوان ناکام
داغدا کامان سیزیلدار ،،،،، ای
کامان یامان سیزیلدار ،،،،، ای
هاردا اورگی یارالی گورسم
یارام یامان سیزیلدار ،،،،، ای
سن منی آغلار قویدون ،،،،، ای
سینه می داغلارقویدون ،،،،، ای
ییخدون آتام ائوینی ،،،،، ای
قاپییسین باغلار قویدون ،،،،، ای
عمرومی یاس ساخلارام ،،،،، ای
یانا ، یانا آغلارام ،،،،، ای
سن یادیما دوشنده ،،،،، ای
اورکلری داغلارام ،،،،،ای
سلام علیکم التماس دعا دارم از همه ی مادحین محترم برا شفای مادرم وپدرم
التماس دعا دارم🤲🤲🤲🤲
خادم کانالها وگروها شعبانپور
#دوش دیدم که مرا گریه کنان می بردند
فارغ از خویش به آنسوی زمان می بردند
کس و کارم همه بودند و به افغان بودند
زیر تابوت ، رفیقانِ پریشان بودند
خاک کردند و به صد ناله صدایم کردند
شب که شد گریه کنان رفته رهایم کردند
لرزه افتاد به جانم ، که رفیقان نروید
در شب تار من اینقدر شتابان نروید
اشک می ریختم و ذکر به لبهایم بود
آسمان بود که جولانگه پاهایم بود
در و دیوار به یکباره زبان وا کردند
من پر سوخته را یکسره رسوا کردند
بدنم سوخت، دلم سوخت ، جوابم کردند
از خجالت زدگی پاک خرابم کردند
ملکی گفت که پرونده سیاه است سیاه
ببریدش که پر از جرم و گناه است گناه
ببریدش که جزایش همه آتش باشد
حکم پرونده فقط آتش سرکش باشد
آه از سینه ی دلسوخته ام سر دادم
باز هم دل به غم حضرت دلبر دادم
گفتم ای شاه کجایی که پرم سوخته است
تو به دادم نرسی پا به سرم سوخته است
ای که یک عمر به یادت جگرم سوخته است
آه ارباب بیا بال و پرم سوخته است
ناگهان هودجی از جنس گل و نور آمد
پرده ها رفت کنار و یکی از دور آمد
وحشت شام سیه میل به زیبایی کرد
باز در حق من آقای من آقایی کرد
آمد و جمع ملک دست به تکریم شدند
همه پیش قدمش امر به تعظیم شدند
گفت آزاد کنیدش دل او غم دارد
چشمهایش همه شب اشک دمادم دارد
این که اینجاست دلش غصه و ماتم دارد
نوکر ماست ، غم ماه محرم دارد
این که در چشم خودش چشمۀ زمزم دارد
زیر پرونده اش امضای مرا کم دارد
این همان سینه زن ماست نپرسید که کیست؟
هیئتی بوده، مگر پیرهن اش مشکی نیست؟
امر فرمود ، از آن غصه نجاتم دادند
با نگاه کرم اش برگ براتم دادند
لطف ارباب مرا دور ز آفاتم کرد
باز مدیون غم مادر ساداتم کرد
تا رها گشتم از آن مهلکه آرام شدم
خیره بر پیرهن مشکی احرام شدم
دیدم از دور چه آهنگ غمی می آید
بوی سیب است و زسمت حرمی می آید
دیدم انگار یکی نوحه سرایی دارد
گله از غربت ایام جدایی دارد
مجلس روضه به پا بود خدایا شکرت
مجلس خون خدا بود خدا یا شکرت
همه بودند ملائک به سر و سینه زنان
انبیاء گرم عزا، اهل حرم گریه کنان
«این حسین کسیت که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
اینقدر نیزه زدند بر بدن نازک تو
جای یک بوسه ی زینب همه اعضای تو نیست»
چشمم افتاد به ناگاه کنار منبر
روضه خوان فاطمه بود و بغلش پیغمبر
شمر برگرد نرو داخل گودال نرو
طرف این بدن خسته ی پامال نرو
شمر برگرد به سمت بدن شاه نرو
اینقدر بر بدن زخمی او راه نرو
نکش اینقدر تو از پشت سرش موی اش را
با لگد کم بزن اینقدر تو پهلویش را
اینقدر حرف سر و نیزه و شمشیر مگو
وقت افتادن سر اینهمه تکبیر مگو
یک نفر کاش بیاید بدنش بردارد
آخر این بی کفن افتاده سه دختر دارد
🔸شاعر:
#مهدی_صفی_یار 🍃
☑️
فـراق مــــــادر
من که از بی مادری جز دیده ی گریان ندارم سایه ای بر سر بغیر از ناله سوزان ندارم
رفته از دستم خدایا مادر نیکو سرشتم اشکم و جایی بغیر از دیده دامان ندارم
مادرم ای گوهر دریای عشق و مهربانی مهربانتر از تومن در عالم امکان ندارم
داغ مرگت میزند آتش بجانم وا مصیبت روز و شب از ماتمت جز ناله و افغان ندارم
کی شود رویت ببینم ای بهار زندگانی رفتی و من از فراغت جز تنی بی جان ندارم
در هوای شمع رویت سوزم از درد جدایی کن نگاهی جان مادر طاقت هجران ندارم
گر بیایی سوی خانه صورت ماهت ببوسم هدیه چیزی غیر جان ای گوهر رخشان ندارم
بر مزارت ناله دارد این دل پر درد و آهم جز خدا از دیگرانم دیده ی احسان ندارم
دادم از کف مادرم را یاری ام کن ای خدایا همچو «شیدا» غیر اشک و ناله سوزان ندارم
#مادر
#پدر
#سالگرد_ختم_پدر
یهساله دلتنگِ نگاهِ پدرم
یهساله که داره میسوزه جیگرم
مَحاله که یادم بره مهربونیت
محاله که فکرت بیفته از سرم
پاشو ببین دوباره بیقراریمو
دو تا چشِ بارونی و بهاریمو
تو رفتی و یه ساله تویِ خونهَمون
هر شب و روز روضهیِ بابا داریمو،،،،
از دلِ مهربون و باصفات میگیم
بغض میکنیم از تو و خندههات میگیم
از ذکرِ یاحسینِ هر روزهیِ تو
از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم
یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین
شک ندارم مهمونِ اربابِ منی
خیالِ من راحته آخه میدونم
حالا کنارِ دلبرِ بیکفنی
حرفِ شبِ اوّلِ قبر که میزنن
هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده
آروم میشم وقتی میگم حسین حسین
شک ندارم آقام به دادش رسیده
مگه میشه یکی حسین حسین بگه
امّا حسین دستِ خالیشو نگیره
هر کسی نوکرِ حسینه آخرش
رو زانویِ یوسفِ زهرا میمیره
کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم
به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین
ثوابِ این روضهیِ گودال واسِه تو
بهشتی میشی با دعایِ زینبین
یادم میاد کفن شدی امّا تنِ ....
عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت
پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود
سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت
خیمههاشو سوزوندن و بچّههاشو
با تازیانه بردن از تو قتلگاه
سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن
شد بدنِ دخترِ دُردونهَش سیاه
یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره
رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود
زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین
تو کوچه بازار وُ محلّهیِ یهود
باید برا آقام حسین گریه کنید
که راهِ عاقبت به خیری همینه
گریه کنید واسه سرِ نیزهنشین
برایِ اون پیکری که رو زمینه
حسین حسین حسین حسین حسین حسین((۴))
شعر:حسین ایمانی
اشعار شاعر ومداح عاشورائ کربلای رحمان سلیمانی سولدوزلو
جوشی
عباس ابن علی مولا ابوالفضل العباس
کنز وفا ابالفضل _ قولسوز آقا ابالفضل
بحر سخا ابالفضل _ یالقوز آقا ابالفضل
دوشن فراتین اوسته پرسیز هما ابالفضل
گوزنون اوخ یاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
مشگنون اوخ پاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
منیم آقام کرب وبلا نون ساقی و سقاسیدی
منیم آقام ارباب عشقین با وفا
عباسیدی
قلم اولان قولارینون قربانی اولسون شیعه لر
قانا دولان شهلا گوزون قربانی اولسون
شیعه لر
گوزنون اوخ یاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
مشگنون اوخ پاره سینه قان آغلا رام عباس آقامین
دوشنده مرکب اوستن سسلندی گل حسینیم
یخلمیشام یوز اوسته گل هارداسان
حسینیم
یوخدور الیمده چاره گوز اوخلانیب حسینیم
یوبانما گل داده آقا دوای دردیم سنسن حسین
بوچولده عباسین آقا نگاری شاهیم سنسن حسین
قانلی گوزومدن قان سوزور گل فاطمه ریحانه سی
جانی چیخور سرداریوین بالینده یوخ بیر کسی
آقا منی عفو ایله گر یاتدیم حضورینده یئره
آقا منی آل لطفیلن عبا سیوم زیر پره
یوبانما گل داده آقا دوای دردیم سنسن حسین
بوچولده عباسین آقا نگاری شاهیم سنسن حسین
به سفارش مداح عالیقدر کربلای
امیر رضا امانی مداح نونهال سولدوزی
نفر دوم مسابقات مداحی استان
ارسالی مداح اهل بیت علیهم السلام
امیر رضا امانی از سولدوز
#اشعار_ترکی
گلچین زیباترین اشعار و نوحه های ترکی
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
کانال اشعار عاشقان حضرت ابالفضل(ع)
مدیریت کانال:شعبانپور
@Haram75
---⊱✾♡✾⊰---
#دوش دیدم که مرا گریه کنان می بردند
فارغ از خویش به آنسوی زمان می بردند
کس و کارم همه بودند و به افغان بودند
زیر تابوت ، رفیقانِ پریشان بودند
خاک کردند و به صد ناله صدایم کردند
شب که شد گریه کنان رفته رهایم کردند
لرزه افتاد به جانم ، که رفیقان نروید
در شب تار من اینقدر شتابان نروید
اشک می ریختم و ذکر به لبهایم بود
آسمان بود که جولانگه پاهایم بود
در و دیوار به یکباره زبان وا کردند
من پر سوخته را یکسره رسوا کردند
بدنم سوخت، دلم سوخت ، جوابم کردند
از خجالت زدگی پاک خرابم کردند
ملکی گفت که پرونده سیاه است سیاه
ببریدش که پر از جرم و گناه است گناه
ببریدش که جزایش همه آتش باشد
حکم پرونده فقط آتش سرکش باشد
آه از سینه ی دلسوخته ام سر دادم
باز هم دل به غم حضرت دلبر دادم
گفتم ای شاه کجایی که پرم سوخته است
تو به دادم نرسی پا به سرم سوخته است
ای که یک عمر به یادت جگرم سوخته است
آه ارباب بیا بال و پرم سوخته است
ناگهان هودجی از جنس گل و نور آمد
پرده ها رفت کنار و یکی از دور آمد
وحشت شام سیه میل به زیبایی کرد
باز در حق من آقای من آقایی کرد
آمد و جمع ملک دست به تکریم شدند
همه پیش قدمش امر به تعظیم شدند
گفت آزاد کنیدش دل او غم دارد
چشمهایش همه شب اشک دمادم دارد
این که اینجاست دلش غصه و ماتم دارد
نوکر ماست ، غم ماه محرم دارد
این که در چشم خودش چشمۀ زمزم دارد
زیر پرونده اش امضای مرا کم دارد
این همان سینه زن ماست نپرسید که کیست؟
هیئتی بوده، مگر پیرهن اش مشکی نیست؟
امر فرمود ، از آن غصه نجاتم دادند
با نگاه کرم اش برگ براتم دادند
لطف ارباب مرا دور ز آفاتم کرد
باز مدیون غم مادر ساداتم کرد
تا رها گشتم از آن مهلکه آرام شدم
خیره بر پیرهن مشکی احرام شدم
دیدم از دور چه آهنگ غمی می آید
بوی سیب است و زسمت حرمی می آید
دیدم انگار یکی نوحه سرایی دارد
گله از غربت ایام جدایی دارد
مجلس روضه به پا بود خدایا شکرت
مجلس خون خدا بود خدا یا شکرت
همه بودند ملائک به سر و سینه زنان
انبیاء گرم عزا، اهل حرم گریه کنان
«این حسین کسیت که عالم همه دیوانه اوست
این چه شمعی است که جانها همه پروانه اوست
زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست
خار و خاشاک زمین منزل و مأوای تو نیست
اینقدر نیزه زدند بر بدن نازک تو
جای یک بوسه ی زینب همه اعضای تو نیست»
چشمم افتاد به ناگاه کنار منبر
روضه خوان فاطمه بود و بغلش پیغمبر
شمر برگرد نرو داخل گودال نرو
طرف این بدن خسته ی پامال نرو
شمر برگرد به سمت بدن شاه نرو
اینقدر بر بدن زخمی او راه نرو
نکش اینقدر تو از پشت سرش موی اش را
با لگد کم بزن اینقدر تو پهلویش را
اینقدر حرف سر و نیزه و شمشیر مگو
وقت افتادن سر اینهمه تکبیر مگو
یک نفر کاش بیاید بدنش بردارد
آخر این بی کفن افتاده سه دختر دارد
🔸شاعر:
#مهدی_صفی_یار 🍃
☑️
#پدر
#سالگرد_ختم_پدر
یهساله دلتنگِ نگاهِ پدرم
یهساله که داره میسوزه جیگرم
مَحاله که یادم بره مهربونیت
محاله که فکرت بیفته از سرم
پاشو ببین دوباره بیقراریمو
دو تا چشِ بارونی و بهاریمو
تو رفتی و یه ساله تویِ خونهَمون
هر شب و روز روضهیِ بابا داریمو،،،،
از دلِ مهربون و باصفات میگیم
بغض میکنیم از تو و خندههات میگیم
از ذکرِ یاحسینِ هر روزهیِ تو
از اَشکایِ ماهِ محرّمات میگیم
یه عمر صدا زدی حسین حسین حسین
شک ندارم مهمونِ اربابِ منی
خیالِ من راحته آخه میدونم
حالا کنارِ دلبرِ بیکفنی
حرفِ شبِ اوّلِ قبر که میزنن
هِی به خودم میگم که خیلی ترسیده
آروم میشم وقتی میگم حسین حسین
شک ندارم آقام به دادش رسیده
مگه میشه یکی حسین حسین بگه
امّا حسین دستِ خالیشو نگیره
هر کسی نوکرِ حسینه آخرش
رو زانویِ یوسفِ زهرا میمیره
کاری بلد نیستم براٰ بابا کنم
به جز همین ذکرِ حسین حسین حسین
ثوابِ این روضهیِ گودال واسِه تو
بهشتی میشی با دعایِ زینبین
یادم میاد کفن شدی امّا تنِ ....
عزیزِ فاطمه چرا کفن نداشت
پیراهنِ پاره تو دستِ گرگا بود
سرورِ عالَم چرا سر به تن نداشت
خیمههاشو سوزوندن و بچّههاشو
با تازیانه بردن از تو قتلگاه
سیلی به رویِ دخترِ زهرا زدن
شد بدنِ دخترِ دُردونهَش سیاه
یکی نبود واسِه آقا ختم بگیره
رویِ خاکا یه بدنِ صدپاره بود
زخمِ زبون زدن به دخترِ حسین
تو کوچه بازار وُ محلّهیِ یهود
باید برا آقام حسین گریه کنید
که راهِ عاقبت به خیری همینه
گریه کنید واسه سرِ نیزهنشین
برایِ اون پیکری که رو زمینه
حسین حسین حسین حسین حسین حسین((۴))
شعر:حسین ایمانی
دلم دوباره پرزدسوی مزاربابا
هفت روزمن نشستم درانتظاربابا
دردل نشسته داغت دارم من اشتیاقت
ای مظهرمحبّت سوزم من ازفراقت
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجایی
ای نوردیده بابا زحمت کشیده بابا
تامرگ توشنیدم رنگم پریده بابا
نام توبرزبانم برلب رسیده جانم
کرده اثرغم تودرمغزاستخوانم
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجایی
ازبرگریز هجرت گلزارتوخزان شد
ای باغبان قدتو درپای گل کمان شد
بی عشق رویت ای گل یاسی شکسته ام من
بی تودلم گرفته غمگین وخسته ام من
دلم شده هوایی بابای من کجایی
دادازغم جدایی بابای من کجای
بنال ای دل که نالیدن ثوابه
که هر نالیدنُم رنج و عذابه
بنال ای دل به حالِ روزگارُم
که در خاکه همه دار و ندارُم
بنال ای دل غریبی بد بلائیست
بلای جون مو دردِ جدائیست
مو که غربت نصیبُم چون ننالُم
جدایُم از طبیبُم چون ننالُم
عزیزُم از کنارُم پَر کشیده
از این دنیای غم خیری ندیده
شکسته عاقبت سنگِ صبورُم
که گشته قبر او راهِ عبورُم
شدم بیمار و بر دردُم دوا نیست
طبیبُم رفت و در خانه صفا نیست
کِشُم بر دل فراقِ یار تا کی
بزن نی زن شدم همدرد با نی
دلِ افسرده ی مو خون گشته
زِ دردِ دوریش مجنون گشته
#امید زندگانی مادرم رفت
همیشه سایه ی او از سرم رفت
همیشه با خودم می گفتم ای مرد
اگر پیک صبا بوی غم آورد
اگر روزی امیدت مادرت مرد
گل احساس و امید تو پژمرد
چه خواهی کرد با داغ صنوبر
چه خواهد ماند در باغ صنوبر
اگر نامهربانی ها شکفتند
اگر غربت نصیبان شعر گفتند
چه خواهد ماند جز پاییز دلگیر
دلی از این زمین و آسمان سیر
بود اندوه من ناباورانه
بود حرف دلم بی مادرانه
الا ای مادر خوب و صمیمی
شکوه روزگاران قدیمی
بود " میمت " نشام مهر و الفت
نشان عشق و امید و محبت
" الف " در نام تو معنای آب است
همان احساس و عشق و التهاب است
بود " دال " تو معنای دلی پاک
دلی بی انتها مانند افلاک
بود " رای " تو روح روشنایی
سرود دلکش باغ خدایی
پس از تو باغ من بی عندلیب است
دلم تنها و غمگین و غریب است
🔘🔘🔘🔘🔘
#سالگرد پدر
شده یکسال که من باباندارم
به روی قبراوسرمیگزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیهازدوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغه باباچاره نداره
یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری
پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن
هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره
امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن...
😭😭😭😭😭
اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت
یتیمی دردبی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی دختی بی بابانباشد
اگرباشددرجمع مانباشد
الهی دختری درزندگانی
نبیندداغه باب مهربانی
نوحه ،زمزمه ،مرثیه
اشعار تشییع و خاکسپاری
سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد
🔘🔘🔘🔘🔘
زمزمه. .هفت.چهل سال
پدر مادر غیره
مشتر
تموم دلخوشی خونه،،تویی تموم یاور من
بار سفر بستی و رفتی.اما نمیشه باور من
تو رفتی و تموم دنیا، روی سر من میشه آوار
عزیز خوب و مهربونم، پناه من خدا نگهدار
گرفته رنگ و بوی ماتم ،تموم خونه بی تو(مادر)(بابا)
تو رفتی و غمت همیشه به دل میمونه بی تو (مادر) (بابا)
مرهم بزار کمی عزیزم این قلب زار و غصه دارو
. اتیش میگیرم تا میبینم ، رو قبر تو دسته گلارو
چهل روزه به غم اسیرم، چهل روزه دیگه بریدم
چه غصه ایی از این بالاتر، چهل روزه تورو ندیدم.
منی که عاشق تو بودم، چهل روزه که از تو دورم
چهل روزه با اشک چشمام، سنگ مزارتو
میشورم
چهل روزه برات میخونم ،یاسین و سوره تبارک
چهل روز با گریه میگم خونه ی نو باشه مبارک
چهل روز خبر نداری، که خون از این چشام میریزم
راحت بخواب آروم جونم ،لالا لالا لالا عزیزم
لالا لالا لالا عزیزم عزیزم
توجه:
بجای چهل روزه. میشه گفت «چند روزه که» یا «یه ساله که»
#منبع: کتاب --:«نیم از عالم خاک»:--
✍#حسین کریمی نیا
🔘🔘🔘🔘🔘
#رباعي
#جوان ازدست رفته
بود دختر گل بي خار بابا
هميشه دلبرو دلدار بابا
اگر گيرد پسر.دست پدررا
ولي دختر بُود غمخوار بابا
............... ...............
ز دستم دختري والا گوهر رفت
گلي خوشبوي.باخون جگر رفت
صفا درخانه ی مانيست دیگر
بهاراز آسمانم بيخبر رفت
.................................
تونرِ چشم مايی دختر من
توشمع بي صدايی دختر من
زدي با رفتنت.آتش به جانم
بگو با من کجايی دختر من
..............................
اين چراغي است که خاموش.نگردد هرگز
داغ فرزند .فراموش.نگردد هرگز
بارالها.به دلِ خسته و مجروح حسين
مادري هيچ.سيه پوش.نگردد هرگز
.................................
دخترم.زهجران تو.پرپر مي زند دل
زدل تنگي.به هردرمي زند.دل
چو بلبل.در فراقِ.رويت اي گل
به ديوارِ قفس.سر مي زند.دل
یــــاد پــــــــدر
بحر عشق بیکران بودی پدر اسوه عصر و زمان بودی پدر
تا تو بودی من ترا نشناختم دُرِّ بی نام و نشان بودی پدر
زندگی با عشق تو معنی گرفت مأمن امن و امان بودی پدر
خاطراتت دل تسلی ی من است قوت و تاب و توان بودی پدر
هر چه گویم در مقام تو کم است افتخار جاودان بودی پدر
اعتبار دیگری دادی بما عزت مادر جهان بودی پدر
🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘🔘