AUD-20220615-WA0024.mp3
3.61M
◾نوحه مراسم ختم مادر◾
#ختم_مادر
#شاعر_و_مداح: خ علیمحمدی📝
#اجرای_سبک: استاد پرویزی🎤
#مداحِ_بختیاری🎹👌👍
🌾مادر چه غریبانه/رفته از این خانه/دیگر نمی آید/جان داده به جانانه(۲)
تنها و غریبم من
از غصه نصیبم من
آهم به فلک رفته
بی تاب و شکیبم من
🌾مادر چه غریبانه/رفته از این خانه/دیگر نمی آید/جان داده به جانانه(۲)
با دیده ی گریانم
نالان و پریشانم
در تاب و تبِ این غم
گویا که به زندانم
🌾مادر چه غریبانه/رفته از این خانه/دیگر نمی آید/جان داده به جانانه(۲)
از داغ تو ای مادر
بر سینه زنم بر سر
در کوی تو مجنونم
گردیده شدم مُضطر
🌾مادر چه غریبانه/رفته از این خانه/دیگر نمی آید/جان داده به جانانه(۲)
بعد از تو غمینم من
بهرِ تو حزینم من
اندر غمِ هجرانت
افسرده ترینم من
🌾مادر چه غریبانه/رفته از این خانه/دیگر نمی آید/جان داده به جانانه(۲)
من با دلِ بشکسته
بر داغِ تو بنشسته
یک کوله بارِ غم
آمد دسته دسته
🌾مادر چه غریبانه/رفته از این خانه/دیگر نمی آید/جان داده به جانانه(۲)
یک باره دِگر برگرد
من میکشم آهِ سرد
(هستی)بنگر حالم
(پرویزی)شده همدرد
🌾مادر چه غریبانه/رفته از این خانه/دیگر نمی آید/جان داده به جانانه(۲)
مطالب مداحی باسبکِ استاد پرویزی
4_5884333412902243882.mp3
6.79M
#جوان
#داغ_جوان_ا_ زبان_مادر
ای پسرجان ربودی قرارم / رفتی و کرده ای داغدارم
من چگویم از این داغ هجران/ روز وشب بهر تو اشکبارم
ای پسر جان امان از جدایی۲
داغ تو آتشی زد بجانم /سوخت از داغ تو استخوانم
تا ابد من پسر نغمه خوانم/ مرگ تو کرد مرا ناتوانم
ای پسرجان امان از جدایی۲
مادری بوده ام داغدیده/ که اجل بند قلبش بریده
روز وشب کارمن بود و زاری / رشتهٔ عمر من شد بریده
ای پس جان امان از جدایی
از برات رنج و سختی کشیدم/ چون گل لاله ایی پروریدم
باغبان بودم و خیر ندیدم / داغ مرگ جوانم بدیدم
ای پسر جان امان از جدایی
نورچشمم .چشام سو نداره/ بی تو گلزار برام بو نداره
مادرت کور شده در عزایت / زانو و بازو نیرو نداره
ای پسر جان امان از جدایی
آرزو بود ه داماد ، گردی / حجله بنشینی دلشاد ،گردی
کی گمان بود پسر جان بمیری/ اینچنین زارو ناشاد ، گردی
ای پسرجان امان از جدایی
ای صفا کم کن شعر ماتم / دل شده زار و مضطر دمادم
سوزد از این عزا قلب مادر / تا قیامت شود چشم پرنم
ای پسرجان امان از جدایی
✍#شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
🌀❄🌀❄🌀❄🌀❄🌀
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*
*کِل زنید بهرش*
*چون گشته است ناکام*
*نوجوان خواب است*
*کِل بزنید آرام*
*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)*
*حجله گاهش را*
*مادر کند خوشبو*
*(هستی)بهرش گو*
*(پرویزی)خواند از او*
*نوجوانِ من خدا نگهدارت*
*رفتی و دستِ علی به همراهت(2)
🌴🖤🍃🌴🖤🍃
(روضه ،ختم جوان
سبک دشتی )
الهی ای فلک دیگر نگردی۲
عزیزم روبه زیر خاک وکردی
جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲
نه وقت زیر خاک و خفتنت بود
چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲
کجا رفتی و دختر خاله ی من
بسوز ای دل از این جور زمونه۲
الهی مادری تنها نمونه
زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲
ببین اشکهای حسرت که میریزم
خدا صبری بده طاقت بیارم۲
به یاد مهربونیش بی قرارم
گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲
که او اززندگی خیری نديده
لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲
میریزم خاک عالم بر روی سر
لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲
چه زود دامن کشیدی از برمن
خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲
سرخاکت دلم میگیره بونه
بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲
تو رفتی ازغمت دنیای دردم
مجلس ختم جوان پسر(هفتم)
روضه حضرت علی اکبر (ع)
کاربرد مجلس خانمها
♦️به دل هفت 7 روز غمی جانانه دارم
♦️ کنار قبر توکاشانه دارم
♦️تو بودی ای پسر دار و ندارم
♦️ زداغت من دلی دیوانه دارم
♦️الان هفت روزه بوی گل نیومد
♦️ بخونه لاله و سنبل نیومد
♦️کجا رفتی تو ای ماهه منیرم
♦️ به سوی گل چرا بلبل نیومد
♦️گل خوش رنگ و بویم
♦️ بیا مادر به سویم
♦️بیا مادر عروسیت بگیرم
♦️ بیا تا بوسه از رویت بچینم
♦️بیا و رخت دامادی به تن کن
♦️که مادر جشن شادیت بگیرم
♦️کفن کردی بتن مادر بسوزم
♦️ بیا بنگر پسر این حال و روزم
♦️تورفتی تا ابد باید بسوزم
♦️ کجا رفتی ترا مادر بجویم
♦️بیا مادر به آغوشت بگیرم
♦️به آغوشت پسر ماوار بگیرم
♦️تو بودی ای پسر تنها امیدم
♦️ گلی از گلشن عمرت نچیدم
♦️علی ای بلبل شیدای مادر
♦️ کجا رفتی تو ای دنیای مادر
♦️ز بعدت زندگانی را نخواهم
♦️ خدا داند جوانی را نخواهم
♦️دلم را غرق خون کردی و رفتی
♦️ مرا آتش فشان کردی و رفتی
♦️بیاد آن رخ ماهت بمیرم
♦️ مرا خانه نشین کردی و رفتی
⬅️خاندان محترم پدرومادر برادران وخواهران شما داغ عزیزی دیدید
حالا مدت هفت روزه جای خالی جوانتان را احساس می کنید خیلی لحظات سختی است خدا کنه هیچ پدر ومادری را داغ اولاد نشان ندهد
شما چقدر به قد وبالای جوانتان نگاه کردید تا بزرگ بشه وزیر تاوت شما را بگیره اما جوانتان درسن جوانی پرپر شد خدا به شما صبره بده اما
امروز همه دوستان آشنایان همسایگان واقشارمختلف مردم امدند شما را دل داری دادنددرکنار شما از روز اول تا امروز که هفتم است درکنار شما بودند به شما تسلیت گفتند اما جانها به سوزد برآن حسینی که وقتی فریاد علی اکبر را شنیدند با عجله آمدند بربالین جوانش علی اکبر قرارگرفت نشت کنار میوه دلش
یاد شهدا امام شهدا اموات جمع حاضر الخصوص روح این جوان عزیزمان فیض ببرد سرعلی را به دامن گرفت دلش ارام نشد سرعلی را به سینه چسپانید دلش تسلی پیدا نکرد
یک وقت خم شد صورت به صورت علی گذاشت فرمودقتل الله قومٵ قتلوک بابا خدا بکشد کشته شدگان تورا علی جان هرکاری کرد نتوانست بدن علی اکبر رابه خیمه ببرد
صدا زد
🔸جوانان بنی هاشم بیاید
🔸علی را بر درخیمه رسانید
🔸خدا داند که من طاقت ندارم
🔸علی را بردرخیمه رسانم
متن نوحه محمود کریمی – اي برادر خواهرت زينب رسيده
ای برادر خواهرت زینب رسیده
رفته و برگشته اما قد خمیده
نور دیده،سر بریده
خسته از ناقه فتادم تا رسیدم
قتله گه آمد به یادم تا رسیدم
یاد روزی که از اینجا رفته بودم
آنچنان گویی ز دنیا رفته بودم
شد لبالب صبر زینب
کربلا شد قبر زینب
ای برادر خواهرت زینب رسیده
رفته و برگشته اما قد خمیده
نور دیده،سر بریده
گم شدم در شوره زار هسته ی ناباوری ها
خاطرات خیمه ها سجاده ها آب اوری ها
تیغ و ها و رگ های جوشان
ناله ی سرهای عریان
ضجه های کودکان زنجیر و ها بی معجری ها
آتش و خون دشت و گلگون
ای برادر خواهرت زینب رسیده
رفته و برگشته اما قد خمیده
نور دیده،سر بریده
بر مزار خاکی ات سر می گذارم
قبر تو شویم به اشک چشم تارم
بی کفن ماندی مگر خواهر نداری
ماه من انگشت و انگشتر نداری
جامه ای بر بر نداری
سرور من سر نداری
ای برادر خواهرت زینب رسیده
رفته و برگشته اما قد خمیده
نور دیده،سر بریده
خسته بود از نیزه ات نوری به بند دست و پایم
می کشیدی از پی خود تا به دنبالت بیایم
خسته اما زنده بودم تا شب مرگ سه ساله
مردم اما پیکری هستم که می لرزد صدایم
دل کبابه از خرابه
بوی موجی تشنه آید بر مشام
می روم دنبال کار ناتمامم
مانده ام در حسرت آنچه ندیدم
پس کجایی ای علمدار رشیدم
آمدم من در بر تو تا ببینم پیکر تو
ای برادر خواهرت زینب رسیده
رفته و برگشته اما قد خمیده
نور دیده،سر بریده
ای پناه بی پناهان آمدم بر خیز و بنگر
از چه اکنون هم غریبی می کنی با من برادر
آرزویم را به گورت برده ای حسرت کشیدم
ناتوانم در جواب تو بگویم جان خواهر
ای برادر خواهرت زینب رسیده
رفته و برگشته اما قد خمیده
نور دیده،سر بریده
دانلود نوحه بسیار زیبای محمود کریمی بنام اي برادر خواهرت
:
➰➰➰➰➰➰➰➰➰
شعر مادر
ای خداصبر بده در غم بی مادری ام
سخت لبریز شده عاطفه ی دختری ام
مادرم کو... که کشد دست نوازش به سرم
یا مراهم ببرد یا کند از غم بری ام.
✨✨✨✨✨
حالا ببرمت خونه علی ... برا بی مادری زینب و بچه های علی...
خانه داری شده کار من طفل معصوم
نیست ای مادر من تجربه ی مادری ام
فضه فکر منو فکر حسنین است ولی
من غم خانه نشین دارمو از خود بری ام.
بیوجودت ای پدر، مهر و وفا از خانه رفت
قمری شیدای ما، از بام این کاشانه رفت
تا که ما شیدای مهر آن پدر گشتیم، او
دل ز ما برکند و رخ برتافت، چون پروانه رفت
ای فلک با من اگر مهر و وفا داری چرا
مهر تابانم، چنین از جمع ما بیگانه رفت
شادمان بودیم ما در سایهی مهرش ولی
قصه آخر شد، سر آمد دور و این افسانه رفت
گوییا او با خدای خویش پیمان بسته بود
دل برید از ما چنین و بر سر پیمانه رفت
ما همه مشتاق دیدار رخش بودیم و او
رخ ز ما پوشید و این سان، عاشق و مستانه رفت
در شگفتم او چه از حق دید که این سان با شتاب
همچو دانایی که بگریزد ز هر میخانه رفت
شکر لله چون که عمری با خلوص و خیر بود
عاقبت چون سرکشد این باده شکرانه، رفت
تکیهگاه خانهی ما بود اما عاقبت
از میان خانهی ما اُستُن حنانه رفت
همچنان «سیمرغ» زیر سایهی آن دولتش
رنگ و رویی داشتیم، آن دولت فرزانه رفت
ببار ای دیده اشک غم ز یاری
که کارم گشته هردم بی قراری
ببین نای سخن گفتن ندارم
دگر شب میل بر خفتن ندارم
بریزد کوه زآه سینه سوزم
نباشد فرق و در شب یا که روزم
از آن ساعت که رفتی از برِ من
زکف رفته همی تاج سرِ من
دو چشمم بر در است شاید بیائی
امان و داد زتو ناید صدائی
دگر من همنشین آه و دردم
ببین از داغ تو لبریز دردم
شده عکسِ به دیوار مونس من
که باشد تا شود فریاد رسِ من
تورا دست اجل از ما گرفته
پدر (مادر)در گور تنگ مأوا گرفته
گل کاشانه ام جانم فدایت
امید خانه ام جانم فدایت
زجا برخیز و بابا (مادر) دل نوازم
کنار قبر تو منزل بسازم
شب هرجمعه آیم بر مزارت
کنم اشک دوچشمانم نثارت
(صفا) آه جگر سوزت مراکشت
که داغ ماتمش بشکست مرا پشت
سبک ببار ای بارون...
ای گل زندگانی من
شور من شادمانی من
حاصل جوانی من
واویلا
ای سرو رشیدم پسر
ای عشق و امیدم پسر
از داغت چه کشیدم پسر
از غمت خمیدم پسر
واویلا
آرزوی مادر تویی
عصای دست پدر تویی
عشق برادر تویی
امید دل خواهر تویی
واویلا
شروه دشتی در مرگ برادر »
عمری را زحمت ● بیجا کشیدم … !!
ای دلم دیوانه و دیوونه تر شد … !!
خراب و کهنه و ● پوسیده تر شد … !!
روزگار ای گلی گم کرده ام میجویم او را … !!
به هر گل میرسم میبویم اورا … !!
گل من یک ● نشانی در بغل داشت … !!
وای گلم پیراهن کهنه ● به تن داشت … !!
هفت هشت روزه که بوی گل نیومد … !!
صدای نغمه ● داداش نیومد … !!
برید از باغبون گل بپرسید
🏴🏴🏴🏴🏴
*مرثیه خوانی در وصف شهادت زهرای مرضیه(س)*
🏴🏴🏴🏴😭
*مدینه گریه کن امشب*
*که بی مادر شده زینب*
*بنال ای دل بسوز ای دل*
*شب شام غریبان است*
*علی از دیـده گریـان و*
*مدینـه بیتالحزان است*
* مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب2*
****🏴🏴🏴
*امیرالمؤمنین امشب کفن کـن جسم زهرا را2*
*ز اشک دیده دریا کن تمام دشت و صحرا را2*
🏴🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب*
****
* امیرالمؤمنین امشب کنار تربت زهرا2*
*
*بنـال آهسته آهسته کنار تربت زهرا2*
🏴🏴
*مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب*
****
*مدینه! عالم هستی شده غمخانۀ حیدر2*
*ببین تابوت زهرا را به روی شانۀ حیدر2*
🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب*
*
*خداونـدا خداونـدا بـه یـاد غـربت زهرا2*
* شده اشک علی امشب گلاب تربت زهرا2*
🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب*
****
*علـی صـورت نهـاده بـر مـزار یار تنهایش2*
* الهی بشکند دستی که سیلی زد به زهرایش*
🏴🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب که بیمادر شده زینب*
****
*بـه پایان آمـده امشب امـانتداری مولا2*
*برون کن فاطمه! دستی برای یاری مولا2*
🏴🏴🏴
* مدینه! گریه کن امشب*
*که بیمادر شده زینب*
*
🏴🏴🏴
روضه در عزای پدر
بیا باهم رویم اندر خرابه
برای دیدن طفل سه ساله
چرا اندر خرابه جایی داره
غم داغ پدر در سینه داره
الهی هیچ دختری داغ بابا نبینه اونایی که امروز بابا ندارن اونایی که یتیمند در خونه ی بی بی رقیه نشستن قربونت برم بی بی جان
خدا نکنه دختری بهونه ی بابا بگیره همونایی که بزرگند بابا ازدست دادن به خدا گاهی اوقات
دلشون پر میزنه برابابا بلند شد صدازد عمه جون بابامو میخوام آخه دخترا عادتشون این
اگه یه چیزی بخوان باگریه میگیرن
وقتی هم بگیرن به کسی نمیدن
سروآوردن تو خرابه بغل کرده این سرو
بچه های دیگه اومدن میگن رقیه جون به ما هم بده سرو ببوسیم میگه نمیدم سر بابا ی خودم
قربونت برم بی بی جان
حاضری درد دل بی بی رقیه رو بشنوی
خدا دست از سرم بردار من بابا ندارم
زخمی شدم بهر دویدن پا ندارم
گیسو سفیدم احترامم رانگه دار
آخ کجای دنیا دیدی یه دختر سه ساله وموی سرش سفید باشه
سیلی مزن من باکسی دعوا ندارم
باشد بزن چشم عمورا دور دیدی
من هیچ کس را بین این صحرا ندارم
زیبایی دختر به گیسوی بلند است
وایی مثل گذشته ی گیسوی زیبا ندارم
این چند وقت از درو دیوار خوردم
دیگر برای ضربه هایم جا ندارم
گفتم به عمه از خدا مرگم بخواهد
خسته شدم میلی به این دنیا ندارم
گیرم که پس دادند هر دو گوشواره ی
سادات من وببخشند
گوشی برای گوشواره ها ندارم
شیرین زبان بودم صدایم را بریدند
آهنگ سابق رابه هر آوا ندارم
به خدا اونایی که بابا دارید قدر باباروبدونید
یه جمله اززبون دختر خانم هاش بگم والتماس دعا
بابای مهربون من ای ماه آسمون من
آخ بابا... طاقت دوری ندارم2
دلم مبخواد یه بار دیگه سر رویزانوت بزارم
فرشته ها گریه کنید بابای ما زیر خاک
سه روز که ندیدمش غم تودلم یه عالمه2
به خدا بی بی رقیه حرفی زد
دخترا قدر بابا رو بدونید
درد بی بابایی رو نمی دونید
اونی که بابا داره غم نداره
چیزی توی این جهان کم نداره
الهی هرکی سفر کرده داره
خبر بد کسی برای او نیاره
من بابا ندارم افسرده ام
کاشکی در کرببلا مرده بودم
#پدر
با سبک دشتی
بیا زیبا گلم باباے نازم
تو بودے بعد ایزد چاره سازم
دلم تنگ و دلم تنگ و دلم تنگ
زده بر شیشهٔ قلبم اجل سنگ
اجل بردے یگانه دلنوازم
بگو ڪه بے پدر دیگر چسازم
دیگر ڪاشانه ام خاموش و سرده
دلم از داغ مرگش پر ز درده
پدر بر سر مرا چون سایه بان بود
غم مرگش برایم بس گران بود
فلک ڪردے عجب بے آشیانم
زدے آتش به باغ و باغبانم
فراقش نوحه خوانم تاقیامت
سفر ڪرده برو جانا سلامت
الهے قبر تو پر نورِ گردد
به مولا باب من محشورِ گردد
(صفا) خاک ڪف پاے پدر بود
چرا ڪه بر صفا او تاج سر بود
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیڪلایی
اجراے سبڪ:🎤 با نواے مداح اهل بیت استاد بختیاری
*◾نوحۂ مراسم ختم پدر◾*
*رفته بابا از کنارم*
*داغِ او بر قلبِ زارم(2)*
*تکیه گاه عمرِ من رفته زِ دستم*
*بعدِ او از زندگی دلخسته هستم*
*ایخدا صبری بده بر این دلِ زار*
*دیگر از این ماجرا در هم شکستم*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*او که بوده هر نفس اندر کنارم*
*رفته بابا و کسی دیگر ندارم*
*گشته ام گریان زِ داغ بابِ خوبم*
*اشک غم از بهر او از دیده بارم*
*رفته بابا از کنارم*
*داغِ او بر قلب زارم(2)*
*من شدم چون بلبلِ بی آشیانه*
*رفته است مهر وصفا دیگر زِ خانه*
*آرزوهایم همه بر باد رفته*
*دل بگیرد دائماً از او بهانه*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*گویم هر دم ای پدر داد از جدایی*
*مهربان بابای من بر گو کجایی*
*بر سَرِ قبرت بیایم حالِ مَحزون*
*من نشستم انتظارت کی میایی*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*من شدم از داغِ هجرانش گرفتار*
*رفته از دستم خدا آن بهترین یار*
*(هستی)را یاری نما یارب به اشعار*
*بابای(پرویزی)را بهرش نگهدار*
*رفته بابا از کنارم*
*داغ او بر قلب زارم(2)*
*👈🏻سراینده شعر: علیمحمدی📝*
1_1258829047.mp3
6.1M
#عاشقانه و دلسوز با #پدران آسمانی
#مناسب دکلمه با نی
آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...
تو کجایی پدرم...؟!
آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...
بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...
آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...
جانِ من حرف بزن!
امر بفرما پدرم.
آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...
کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست
آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...
پدر ای یاد تو آرامش من...!
امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!
جانِ من زود بیا
بغلم کن پدرم...!
آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...
به خدا دلتنگم!
رو به رویم بِنِشینی کافیست
همه دنیا به کنار...
گرچه از دور ولی، من تو را میبوسم
آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو. ..
#نیم از عالم خاک
ختم خوانی
دشتی پدر
فلک دادو فلک بیداد از این دل…
هزاران ناله صد فریاد از این دل
فلک با قلب بیمارم چه کردی؟ به درد و غم گرفتارم، تو کردی
فلک بردی همه دارو ندارم
زبعدبابامن یاری ندارم
فلک دارم من ازتو که شکایت
غم دل رابگویم باحکایت
فلک بردی تو بابای عزیزم
سرقبرش نشستم اشک ریزم
به سر شد عمر من؛ شادی ندیدم!
به سینه غم نشست و نا امیدم…
کشم آهی دل دشمن بسوزه؛ که دل خون هنوزم که هنوزه…
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🍃💦🥀🍃💦🥀🍃
🍃💦🍃
💦🍃🥀
🥀
🍃
🕊﷽🕊
#دشتی...
#پدر_ومادر
چه غمگین و چه تنها شد دل من
ببین ماتم سرا شد منزل من
بابام رفته ز دستم تا قیومت
دیگه چاره نداره مشکل من
🥀
بسوز ای دل به حال روزگارم
بنال ای دل کسی را من ندارم
بسوز ای شمع امشب در کنارم
که درخاکه همه دار و ندارم
🥀
قسم بر تو که تا دنیاست دنیا
فراموشت نخواهم کرد بابا
گوای من خدای می و قهار
تو رفتی شدم بعد تو بی یار
🥀
شب از ره میرسد بابا کجایی
شدم بی مونس و تنها کجایی
به لانه پر کشند مرغان ز گلشن
ولی بابا نیاید در پر من
🥀
بنال ای دل که دائم بی قرارم
غریب و بی کس و بیمار و زارم
بنال ای دل که مو از داغ بابام
هوای های های گریه دارم
🥀
فلک دیدی چه آوردی به روزم
گرفتی بابای خوب و دل سوزم
یقین دارم که تقدیرم همین بود
سزاوارم خودم تنها بسوزم
🥀
مسلمونون دل زارم ببینید
جدایی من و بابام ببینین
نمی خاستم من از بابا جدا شم
جدایی با پدر هرگز نبینید
⬅️# دشتی خوانی
توک نیستی دلوم شوری نداره
چراغ خونمون نوری نداره
اخ بابا باابا
🥀
بیا بابا بیا تا زودبرگرد
دله من طاقت دوری نداره
🥀
زهجران تو پر پر میزند دل
زدلتنگی به هر در میزند
🥀
چوبلبل در فراق رویت ای گل
به دیوار قفس سر میزند دل
🥀
فلک دادو فلک داد و فلک داد
فلک از کودکی دست غموم داد
فلک نگداشت ک من سامان بگیرم
کلید شهر ماتم را به من داد
🥀
خدا مادرم را کجا میبرند2
گمانم برای شفا میبرند
منو خانه داری ، منو سوگواری –خداااا مادرم2
نماز شبت شد قضااا مادرم
گرفتم برایت عزاااا مادرم
منو خانه داری ، منو سوگواری –خداااا مادرم 2
گهی چادرت راااا بسر می کنم 2
گهی جاااانب در نظر میکنم
منو خانه داری ، منو سوگواری –خدااااا مادرم 2
نسیم وفاااا از سحر میرود 2
صفای مدینه سفر میرود
منو خانه داری ، منو سوگواری –خدااااا مادرم 2
خداایا گلم زیر گل میرود 2
زدیده رود ز دل میرود
قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2
خدا یا گل من که نیلی نبود
جواب پیمبر که سیلی نبود
قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2
خدا حافظ ای یااااس نیلوفری
گمانم مرااااا هم رهت میبری
قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه
خدایا گلم زیر گل میرود 2
زدیده رود کی زدل میرود
قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2
خدایا گل من که نیلی نبووود
جواب پیمبر که سیلی نبوووود
قرار دل من همه حاصل من مروفاطمه 2
⬅️#دشتی خوانی ختم #
فلک دیدی چ خاکی برسروم کرد
زهجرون عزیزون بدتروم کرد
ک از روزی مو چشمونم گشودم
غم دوری بچشمون تروم کرد
🥀
فلک دیدی ب حال مو چها کرد
مرا هم از عزیزووم جداکرد
میون منزلی خرم ک بودیم
نصیب هرکدوممون دوتا کرد
🥀
مو تاب دوری از جونوم نداروم
ندارم طاقت هم خونوم نداروم
دوتامون توی غربت بی نصیبن
دوتامون توی شهر خود غریبن
🥀
بسیل اشک ازدوری بنالم
زدوری عزیزونوم بلالوم
من اشفته حیرونم ندونم
ک تاکی باید از غصه بنالوم
🥀
تش هجرون نشسته روی سینم
عزیزوم گشته اواره غمینم
نصیبوم سرزنشهای مصیبت
شده غم روز اول همنشینم
🥀
اسیر محنتم ازادیم نیس
خراب غصهام ک شادیم نیس
مو بادرد وستمها خوگرفتم
ک بار اخری دگر ازادیم نیس
🥀
عزیزونوم شدن اواره ای وای
دل تنگوم شده بیچاره ای وای
عجب بخت سیاهی شد نصیبوم
ندارم یکتنی غخواره ای وای
🥀
زبس اشک از دوچشمونم رون کرد
جگر از درد هجرون غرق خون کرد
سوای دوری از روی عزیزام
کلام دشمنون دردم فزون کرد
🥀
زبس بادوری وغم خو گرفتم
زچشمونم زگریه سو گرفتم
شووروز افراق وغم بنالوم
مثه مادر ب غم پهلو گرفتم
🥀
طلای ناب دورهم نشستن
نباشد بوتر از قلبی شکستن
خوشانروزی ک باهم مینشستیم
بدان اقبال ک از خوبون گسستن
🥀
زاحوال خرابم نی خبردار
اگ باشه بسوزه برمن زار
بپاشین برجگر ابی روان تا
شود قلب شکستم معدن یار
⬛️ #روضه_ختم_پدر
🔺بهشت رفتن اگر مایلی ز باب نجات
🔻بفرست بهر حسین شاه کربلا صلوات
🔻رخسار شهید کربلا را صلوات
🔺سالار قیام نینوا را صلوات
🔻جان ها به فدای نام والای حسین
آ🔺ن نور دو چشم مصطفی را صلوات
☑️((السلامعلیکیااباعبدالله))
#یاحسینیاحسینیاحسین☑️
▪️فلک از کف ربودی پدرم را
◾️ شرار غم زدی این پیکرم را
▪️گلمرا ای فلک بردی ز دستم
◾️به هجران تو ای بابا نشستم
▪️چو شمعی سوزم و سازم هماره
◾️ندارم از فراقت راه چاره
▪️عزیز جان من بابا کجایی
◾️چرا کردی زما بابا جدایی
▪️مرا با خون دل تو پروری
◾️ برایم رنج و زحمت ها کشیدی
▪️نخواهی رفت از این قلب زارم
◾️خدا داند زداغت داغدارم
▪️ دعای خیر کن بابا برایم
◾️که هم درمانده ام هم بی قرارم
▪️پدرجان سینه ای بی تاب دارم
◾️به یادت دیدهٔ پر آب دارم
▪️بیا بار دیگر در خانه بابا
◾️دلی از غصه چون خوناب دارم
⬅️حرف دل دختراشو امروز برات بخونم بگو بابا...
ز آن نالم که بابا در برم نیست
صفا و سایهٔ او بر سرم نیست
یادش بخیر روزایی که بابا داشتم،سایه بابا بالا سرم بود،
ای عزیز بابا...
مرا گر دولت عالم ببخشند
برابر با نگاه پدرم نیست
⏪همه عالم باشند اما تو نیستی بابا، دلم تنگه،ای بابا...
آخ چرا از من جدای جون بابا
ز تو نایدصدای جون بابا
بابا...
گره افتاده در کارم پس از تو
بگو با من کجای جون بابا
⬅️همیشه هر وقت سختی داشتم کنارت نشستم، دلخوشیم بود بابا دارم،
ای بابا بابا..
ببین بی تو دلم را غم گرفته
به درد ما دوایی جون بابا
آخ منو این جای خالی وامصیبت
چنین آشفته حالی وامصیبت
چه باید کرد و با داغ تو بابا
بگو با من کجای جون بابا
⬅️ بگم آی مردم دستتون درد نکنه، همه اومدین بدن نازنین بابا را غسل دادین، تشریح کردین، وقتی بدن بابا رو میبردن یکی بلند صدا میزد به عزت و شرف لا اله الا الله، آی مردم بلند بگید لا اله الا الله،
همه پشت سر جنازه بابا می گفتن لا اله الا الله
اما می خوام یه جمله بگم نالشو بزنیُ اشک بریزی برا غربت امیرالمومنین،
می خوام بگم ای کاش این جمعیت می اومدن کوفه،
شام غریبان امیرالمومنین،
اون دل شبی که علی را تشییع کردند کسی نگفت بلند بگو لا اله الا الله امیرالمومنین غریبه امیرالمومنین مظلومه
امروز برای غربت علی گریه کن،
امروز برای غربت علی ناله بزن،
⬅️⬅️ بمیرم صدا زد حسنم بابا حسینم بابا، نیمه شب غسلم بدین نیمه شبب کفن کنید، نیمه شب تشییع کنید،
کدوم بابایی رو سراغ دارین که نیمه شب غسل بِدن، نیمه شب کفن کنند،
میگه دیدم امیرالمومنین رو دارن غسل میدن، ابی عبدالله آب میریزه، امام حسن بدن بابا رو غسل میده
( حیدر غریب براش گریه کن اموات فیض ببرن روح این پدر سر سفره امیرالمومنین مهمان باشه )
یه وقت دیدن امیرالمومنین به اذن خدا خودش داره شونه به شونه میشه،
همه برا علی گریه میکردن اما دیدن یه خانمی گوشه ای ایستاده اشک میریزه،
هی زیر لب میگه بابا بابا بابا بابا
( دختر بابا رو خیر دوست داره مخصوصا که باباش غریب باشه مخصوصا اگه بابامش مظلوم باشه...
هی زیر لب میگفت....
بابای خوبم بابای مظلومم
⬅️ بابای خوب و مهربون
⬅️حرفامو از چشام بخون
⬅️من التماست می کنم
⬅️یه شب دیگه پیشم بمون2
اما بدن علی رو شبانه غسل دادن،
شبانه کفن کردن، شبانه تشییع کردن،
⬅️می خوام بگم یا امیر المومنین آقاجان،
قربون غربتت برم علی جان
بدن شما رو توی پنج جامه کفن کردن،
تو تابوت گذاشتن،
جلوی تابوت میکائیل گرفت، جبرئیل گرفت، عقب تابوت ابی عبدالله امام حسن گرفتن،
آقا جان اگه نیمه شبم بود، شما را تشریح کردن...
اما آی حسینیا...
میخوای دلتو ببرم کربلا نالشو بزنی..
آی کربلائیا بمیرم برا اون بدنی که...
رو خاک گرم کربلا تشییع کردند..
اما تشییع جنازه اش ویژه بود...
ده نفر نعل تازه زدن به اسب ها..
رو بدن نازنین ابی عبدالله تاختند
الهی نبینی داغ برادرتو،...
الهی سایه داداشت بالا سرت باشه...
مگه میشه خواهر بدن برادرشو نشناسه.....
یه خواهر دل سوختهای اومد گودی قتلگاه...
این شمشیر شکسته ها روکنار زد...
نیزه شکسته هارو کنار زد...
هی میگفت...
▪️ گلی گم کرده ام میجویم او را
▪️ به هر گل میرسم میبویم اورا
▪️گل من یک نشانی در بدن داشت
▪️یکی پیراهن کهنه به تن داشت
🔺 حسینم به کجایی
🔻 که مُردم زجدایی
هر چقدر ارادت داری به ابی عبدالله ع صدای نالتو بلند کن سه مرتبه ناله بزن یا حسین.....
شعربراي فراق فرزند
خوابيدي بدون لالايي و قصه
حالا آسوده بخواب بي درد و غصه
ديگه کابوس زمستون نميبيني
توي خواب گلاي حسرت نميچيني
ديگه خورشيد چهرتو نميسوزونه
جاي سيليهاي باد روش نميمونه
ديگه بيدار نميشي با نگروني
يا با ترديد که بري يا که بموني
دل تو بردي با خود يه جاي ديگه
اونجاکه خدا برات لاي لاي ميگه
…………………………………..
شعردرفراق برادر
گلزار بهشت است گل روي برادر
آيد به مشام دل وجان بوي برادر
گر طالب مردانگي و صدق وصفايي
هر روز گذر کن به سر کوي برادر
هم خون تووحافظ ناموس توباشد
بنگر به وفا و شرف و خوي برادر
آري غم مرگش شکند قلب و کمر را
تابي-نرسد بهر تو از سوي برادر
صبر از کف انسان برد اندوه و فراقش
خم ميشود از غم قد دلجوي برادر
……………………………………..
شعردرعزاي فرزند
فلک توخون به دل پيروهم جوان کردي
گل هميشه بهار مرا خزان کردي
گل مرا به بر بردي به پيش چشمانم
به زير خاک سيه بردي و نهان کردي
تو اي کبوتر کم کرده اي مکان درخاک
و يا که خود طيران سوي آسمان کردي
جوان نو خط ،ناکام، نامراد، مگر
فرشته بودي و پرواز در جنان کردي
يگانه غنچه نشکفته ، مونس مادر
تو خون به قلب من زار ناتوان کردي
سر مزار تو امروز دسته گل آرند
چرا تو نوگل من ترک دوستان کردي
مه دو هفته من،سر زخواب ناز برآر
قد چو سرو مرا از غمت کمان کردي
……………………………………….
شعردرعزاي پسرجوان
از دست من اي چرخ گرفتي پسرم را
لعنت به جفاي تو شکستي کمرم را
رحمي به من تازه جوان مرده نکردي
پنهان به دل خاک نمودي گهرم را
افسوس که روي مه او سير نديدم
بر خاک فکندي ز چه زيبا قمرم را
هم نوردو چشم من هم طاقت جان بود
بردي از کفم طاقت و نور بصرم را
آخر زبد حادثه خم شد کمر من
ديدم که شده غرق به خون شيرنرم را
آخر زمن خسته چه ديده وشنيدي
چون برف نمودي از محن موي سرم را
اين تازه جوان حاصل عمر و ثمرم بود
بر باد فنا داده اي آخر ثمرم را
از دست من افتاد عصا در موقع پيري
صدباره نموده غم مرگش جگرم را
جز صبر ندارم به جهان چاره ديگر
اين گونه نوشتند قضا و قدرم را
…………………………………….
شعرداغ فرزند
قصه مرگ تورا ناگه شنيدن زود بود
درعزايت جامه اندر تن دريدن زودبود
آخر اي جان پسراي ميوه قلب پدر
در ديار نيستي منزل خريدن زودبود
اشک حسرت از دوچشم مادرت هرصبح وشام
از غم هجر ره ماهت چکيدن زود بود
جان شيرين تر ز جانت از جفاي روزگار
در شباب زندگي بر لب رسيدن زودبود
مادر بيچاره ات دائم کند آه و فغان
بهر او داغ غم مرگ تو ديدن زودبود
ديده بگشا با برادرهاي خودبرگو سخن
نطق تو خاموش از گفت وشنيدن زودبود
بي کس وتنها و بي ياور در اين کنج لحد
دور از اهل و عيالت آرميدن زودبود
…………………………………………….
شعربراي عزاي جوان
اي پسر از غم تو خون شده اشک بصرم
خيز و بنگر که زبعد تو چه آمد به سرم
زندگاني شده بهر پدرت درد آور
خون دل مي چکد از ديده به سوزدجگرم
زغمت شام و سحر ديده تر و نالانم
رفته طاقت ز دل و خم شده اکنون کمرم
من به يادت همه شب ناله کنم تا به سحر
تو نمردي پسرم جلوه گري در نظرم
باورم نيست که دل کندي و از ما رفتي
مانده ام ديده به در تا کسي آرد خبرم
از غمت موي سياهم شده چون روز سپيد
تا به کي با دل خون گشته به راهت نگرم
ببينم اي کاش شبي روي مهت اندر خواب
بوسم از خاک رهت اي مه نيکو سيرم
پس کجا مانده اجل بر سر بالين آيد
جان من گيرد و راحت شوم آخر پسرم
………………………………………..
غم داغ جوان»
غم داغ جوان سخت است ودشوار
کسی نبود از این غصه خبردار
مگر ان کسی که خود داغ جوان دید
که دارد دیده ای از غصه خونبار
جوان از دست داده خوب داند
چه امد بر سر سلطان ابرار
غم داغ جوان زخمی است جانکاه
که بر این زخم مرهم نیست در کار
حسین بن علی زخمی به دل داشت
ز داغ ان جوان ماه رخسار
که ان عالم به رویا دید ونالید
فشاند از دیدگانش اشک بسیار
بنا باشد اگر اشکی بریزیم
که از هر قطره اش برخیزد اثار
تسلی دل غمدیده گردد
شود نور وچراغی درشب تار
که هم قلب پدر ارام گیرد
و هم بهره برد فرزند سرشار
بخوانم از جوان سرو قدی
که در کرب وبلا از جور اشرار
تنش از تیغ کین شد اربا اربا
ز جور دشمن بی رحم و غدار
دم اخر صدا میزد پدر را
بیا بنگر علی را اخرین بار
به سرعت امده در قلب میدان
بدید ان مردم بدتر ز کفار
حسین امد کنار نعش اکبر
چنان زد صیحه مولا با دل زار
جوانان بنی هاشم بیایید
ببینیدم چسان گشتم گرفتار
……………………………