eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
14.3هزار دنبال‌کننده
360 عکس
175 ویدیو
27 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 💢«کانال هاے تحت حمایت ما در ایتا » 💢 1️⃣ بارگزارے انواع اشعار مذهبے فارسے از قبیل نوحه و روضه واشعار مولودے ..... https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 ❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈ 2️⃣👇 https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b*0233 ❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈ 3️⃣👇 https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff ❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈~❈ 🔹ارتباط با مدریت: شعبانپور👇 @Haram75 کانال آرشیو مطالب سخنرانی🎤 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 <><<>><><<>><><<>><> ❌لطفا کانال هاے ما را به دوستان خود معرفے کنید❌ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شعردرعزای پدر این منزل جدید پدر جان مبارک است این خانه حزین پدر جان مبارک است آورده ایم کنار مزارت گل و گلاب عطر و گلاب بر سر قبرت مبارک است از جمع ما چه کوچ نمودی به این مکان این وادی غریب پدر جان مبارک است زینت نموده قبر تو را سنگ و خاره ای این سنگ بر مزار تو بابا مبارک است ما از فراق دوری تو جمله اشکبار خوش آرمیده ای تو پدر جان مبارک است موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی تاريخ : شنبه دوم مرداد ۱۳۹۵ | 22:2 | نویسنده : هواداران کربلایی وحیدشریفی | آرشیو نظرات
شعربرای فراق پدر پدر مرگ تو زد آتش بجانم زدرد دوریت اندر فغانم زداغ مرگ تو ای لطف سرمد نگر بر روزگار من چه آمد به کنج غم از این محنت غنودم بوقت دادن جان من نبودم دلم سوزد از این اندوه و ماتم که بی تو زندگی گشته جهنم پدر جان دخترت یاری ندارد به عالم یار و غمخواری ندارد نشستم گوشه ای غمگین و تنها صد آهی میزنم  بازآ  بابا شده خاموش از غم اخترانت یتیم و بی پدر شد دخترانت بود دختر گل زیبای بابا انیس و مونس شبهای بابا بوقت روزگار سرد بابا بود دختر شریک درد بابا اگر بابا شود از غصه بیمار به بالینش شود دختر پرستار خدایا دختری تنها نباشد به طول عمر بی بابا نباشد چو آهن روی آتش می گذارد زداغ مرگ او جان می سپارد پدر جان زنده ای اندر ضمیرم دعا کن از غمت امشب بمیرم برویم درگه امید بستی زداغ هجر پشتم را شکستی کسی بعداز تو دیگر باورم نیست هنوزم مردن تو باورم نیست موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی
شعربرای فراق پدر   مرا آرامش دل از پدر بود               مرا از نام او نامی به سر بود مرا در کوره راه زندگانی                چراغ و راهنما در هر گذر بود مرااقبال ودولت ازوجودش           همیشه یاورم ازهر نظر بود       تماشایش مرا آرامش جان            نگاهش خوش‌تر ازلطف سحربود      به چشمانش تسلای دل ریش     کلام دل‌ نشینش چون شکربود        کنارش بهتر از فصل بهاران        حضورش موجب فتح و ظفر بود   همیشه مهرمادررابدل داشت      برایش همسری والا گهر بود     به مادرگر بهشتی زیر پا است     عطای این فضیلت از پدر بود      نه تنها سایه مهرش مرا پشت         که از جان حافظ ما از خطر بود       پدر تا عمر دارد حامی توست          به کمتر رنج تو از خود بدر بود         نبینی خادمی بی‌مزد چون او         که کارش بهتر از صد کارگر بود    هر آن فرزند بیند سفره‌اش را        نصیبش طبع والا و هنر بود            پسر را گر پدر داماد سازد            زفافش چون امیران در ظفر بود        هرآن فرزندقدرش رانکو داشت        همیشه روزیش در پای در بود      برو تا می‌توانی خدمتش کن            دعایش پیش یزدان کارگر بود         به دورانش کم ازشاهی نداری         خوشاروزی که باتو همسفر بود    رسید از مهر او یوسف به شاهی       رضایش بهتر از درو گهر بود         هر آنکس مهراوراکم چشیده             همیشه حسرتش اندر نظر بود        هزاران حیف عمر آدمی را                برایش مهلتی کوته بسر بود        گریزی نیست آدم را ز مردن               که در تقدیر آدم این سفر بود       حوادث آدمی را در کمین است          اجل هم در کمین هر بشر بود هزاران سوز بی‌اندازه دارد               اگر مرگ پدر اندر خبر بود     پدر چون رخت بندد نابهنگام                وداعش کودکان را تلخ‌تر بود       کسی کو جز پدر یاری ندارد              پدرچون مرددردش بیشتربود           برای  حسرت  یک  دیدن او               دوچشمان تَرش دائم به دربود         نه چشم آرام گیردنی دل وجان          فراقش بردل سنگ هم اثربود          اگر با سیل اشکم زنده می‌گشت        مرا خود این توان در چشم تر بود            چگونه از فراغش  کس ننالد             که در عمرش برایت بال و پر بود ولیکن رفته باز ناید ای دوست             اگر حتی پدر  پیغمبر بود  به روزی گفت اندرزی به فرزند              چومهردلبری اورابه سربود          «نگردد شوی بد، بابای نیکو              اگر میلت به دختر یا پسر بود    خوش آن همسرکه داردخلق نیکو          وگرنه ازدواجش با ضرر بود       پدر جان است، پدر جانان جان است       اگرچه کمتر از یک کارگر بود               بیا تا هست قدرش را بدانیم             که پیک مرگ کارش بی‌خبر بود     دل آیت ز مرگ هر پدر سوخت               که مرگ هرپدرداغ بشربود موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی تاريخ : یکشنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۵ | 22:46 | نویسنده : هواداران کربلایی وحیدشریفی
شعربرای فراق پدر این گوهر گم گشته به دنیا پدرم بود محبوب همه یار همه تاج سرم بود هرجا که زمن نام ونشانی طلبیدند اوازه همه نامش سند معتبرم بود آن کس که مرا روح وروان بود پدر بود ان کس که مرا فخر زمان بود پدرم بود افسوس که رفت از سرم آن سایه رحمت آن کس که برایم نگران بود پدرم بود موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی تاريخ : یکشنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۵ | 23:7 | نویسنده : هواداران کربلایی وحیدشریفی
چه غمگین و چه تنها شد دل من ببین ماتم سرا شد منزل من بابام رفته ز دستم تا قیومت دیه چاره نداره مشکل من ***** دلم تنگه بری کس گفتنی نیست که ای دنیا به هیچ کس موندنی نیست همه میگن دگر بابا نداری یقین دارم ولی دل کندنی نیست ****** غم داغ پدر کوچک غمی نیست جگر می سوزد و داغ کمی نیست پدر غم خوار و دل سوز و عزیزه کخ بی او زندگی جز ماتمی نیست ***** بسوز ای دل به حال روزگارم بنال ای دل کسی را من ندارم بسوز ای شمع امشب در کنارم که در خاکه همه دارو ندارم **** قسم بر تو که تا دنیاست دنیا فراموشت نخواهم کرد بابا گوای من خدای می و قهار تو رفتی شدم بعد تو بی یار **** شب از ره میرسد بابا کجایی شدم بی مونس و تنها کجایی به لانه پر کشند مرغان ز گلشن ولی بابا نیاید در پر من ***** بنال ای دل که دائم بی قرارم غریب و بی کس و بیمار و زارم بنال ای دل که مو از داغ بابام هوای های های گریه دارم ****** فلک دیدی چه آوردی به روزم گرفتی بابای خوب و دل سوزم یقین دارم که تقدیرم همین بود سزاوارم خودم تنها بسوزم **** تو را دیدم کفن پوشیده بودی به روی خاک غم خوابیده بودی برایم گریه میکردی تو بابا اگه حال دلم را دیده بودی ***** مسلمونون دل زارم ببینید جدایی من و بابام ببینین نمی خاستم من از بابا جداشم جدایی با پدر هرگز نبینید موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: دشتی , شعرفارسی , شعرفارسی برای فراق پدر تاريخ : دوشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۶ | 13:36 | نویسنده : هواداران کربلایی وحیدشریفی | آرشیو نظرات شعربرای فراق پدر
دشتی-در فراق پدر   همه دارن غم و یک بی غمی نیس همه ماتم زده بی ماتمی نیس همه چشما چو ابر نو بهاری گهر بارند و چشم بی نمیری نیس ****
 شعردرمقام پدر   آن کس که مرا مونس جان بود، پدر بود آن کس که مرا روح و روان بود، پدر بود آن کس که چو می‌رفت فرو خار به پایم هر لحظه برایم نگران بود، پدر بود آن کس که اگر شمع تنم سوختی از تب پروانه صفت چرخ زنان بود، پدر بود آن کس که چو شب آمدمی دیر به خانه در کوچه و بازار دوان بود، پدر بود آن کس که چو می‌کرد مرا حادثه‌ای رو در شهر پی چاره آن بود، پدر بود آن کس که پی تربیتم گاه نصیحت شیرین سخن و نیک زبان بود، پدر بود آن کس که به ضرب‌المثلی پند و نصیحت خوش لهجه و استاد بیان بود، پدر بود آن کس که اگر مشکلیم پیش می‌آمد آسان کن آن از دل و جان بود، پدر بود آن کس که خرید آنچه که می‌خواست دل من یک بار نمی‌گفت گران بود، پدر بود آن کس که شب و روز نیاسود برایم تا در تن او تاب و توان بود، پدر بود موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی
 شعردر فضیلت پدر   صفای خونهٔ ما بودی بابا به مثل گل تو زیبا بودی بابا بنازم همت و طبع بلندت انیس و مونس ما بودی بابا به هر جا صحبت از مهر و وفا شد تو کانون وفاها بودی بابا ستون خانه استحکام آن است ستون خانهٔ ما بودی بابا گرفتم اعتبار با نام پاکت تو آن آوازهٔ ما بودی بابا توشمع پر فروز زندگانی برای راحت ما بودی بابا به سیلی صورتت را سرخ کردی اگر چه خسته ، شیدا بودی بابا تمام رنج و زحمت را خریدی چرا که عاشق ما بودی بابا بلاهای فراوان پیش رویت صبوری را تو معنا بودی بابا (صفا) از داغ دلی بشکسته دارد تو آرامش به دلها بودی بابا   شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی , شعردرفضیلت پدر تاريخ : پنجشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۶ | 0:34 |
 شعربرای فراق پدر   دلم میخواد ببینم روی بابا شوم از جان مقیم کوی بابا در آغوش لحد افسوس افسوس نهان شد قامت دلجوی بابا   دمی با هجر او یکسر نمیشه کسی در زندگی بابا نمیشه به عالم گشته ذکرم همینه گلی خوش بو تر از بابا نمیشه    به غیر از این ندارم آرزویی  که بینم صورت خندان بابا گلم را ای فلک بردی زدستم  زهجران تو ای بابا نشستم    خدایا یار محبوبم کجا رفت  خدایا بابای خوبم کجا رفت موضوعات مرتبط: شعرفراق پدرفارسی برچسب‌ها: شعرفارسی برای فراق پدر , شعرفارسی
اگر چه رفته و پیش خدایی نشینم من سر قبرت به زاری بریزم اشک ماتم تو کجایی به جز یک حمد و سوره بر سر خاک ندارم توشه ای بهرت کجایی دو چشمانم شده فرش ره تو امیدم نا امید گشته نیایی نمی بینی ندارم راه چاره الا ای چارۂ کارم کجایی کنم من آ ه و زاری در غم تو که رفت تا عرش جان من خدایی دعا کردم شوی مهمان خوبان به جنت جای تو جانم کجایی دعا کن ساقی ات محزون نباشد به جز بر آ ل حیدر یا الهی
شعرترکی در فراق خواهر شعرترکی در فراق خواهر   گلدیم جگر داغلاماغا آی باجی باجی دئییب آغلاماغا آی باجی گؤزلریوی باغلاماغا آی باجی گلدیم اولام دادرسین آی باجی اؤلمه میسن وار نفسین آی باجی هجرین ائدیب قددیمی خم آی باجی سن سیز گولوم سولدو منیم آی باجی سن منه بیر یولداشیدین آی باجی آغلار گؤزومده یاشیدین آی باجی منه ننه هم باجی هم قارداشیدین آی باجی توپراقلارا قویما اوزون آی باجی گل منه رحم ائیله اؤزون آی باجی آچ بیرجه قانلی گؤزون آی باجی قالیپ الیم اوسته الیم آی باجی باشه گلیپ چوخ اجلیم آی باجی صبر ائله قوی من ده گلیم آی باجی ایوب دا یوخ طاقت غم آی باجی اوزی بیلیر صاحب دم آی باجی شاعر-ایوب رحیمی درآباد شعرترکی در فراق خواهر
کانال آرشیو مطالب سخنرانی🎤 https://eitaa.com/joinchat/2017460411C29baaffe93 <><<>><><<>><><<>><>
مراسم ختم و ترحیم مشهدالرضا(مهدی بیات): مهدی بیات: 🏴‍ آهنگ دشتی فوت پدر محسن سناسیری شروه 🏴 پدر ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بسوز ای شمع امشب در کنارم که در خاکه همه دارو ندارم بسوز ای شمع امشب با دلی زار که تو در سوختن هستی وفادار ای وای بسوز ای دل که آن آرام دل رفت عزیز و مونس من زیر گل رفت ای وایی بسوز ای دل غریبی بد بلاییست بلای جان من درد جداییست ای وای عزیز جانم از روزی که مردی دل و جان مرا همراه بردی بابا جان دم مرگت تماشایت نکردم نگه بر روی زیبایت نکردم ای وای عزیزم گره افتاده در کارم ز داغت ای داد گره افتاده در کارم ز داغت بگو بابا کجا گیرم سراغت وی گیرم سراغت ای داد بگو بابا به یاد شبهایی که می نشستیم ختم خوانی مراسمات ترحیم اشعار جهت مجالس ختم و ترحیم ((روضه حضرت علی اکبر(ع)به جهت ختم جوان)) خبر مرگ تو را تا که شنیدم پسرم مرگ را در نظر خویش بدیدم پسرم تا که آمد به سر نعش پسر گفت پدر چون هلال از غم داغ تو خمیدم پسرم روزی ساربانی به محضر پیغمبر اکرم به آمد؛ جگر شتری را جلوی رسول الله گذاشت! گفت: شتر را نحر کردم، اما نمی دانم چرا جگرش سوراخ است. پیامبر فرمود: بگو ببینم بچه این شتر را جلوش ذبح کردید؟ گفت: بلی، رسول الله فرمود: داغ فرزند جگر را سوراخ کرده است. اما فدای جگر سوخته ات بشویم یا ابا عبدالله نقل می کنند، یکی از بزرگان امام حسین را در عالم رویا زیارت کرد، دید همه زخمها خوب شده، پرسید: روی زخم چه مرهمی گذاشتی که خوب شده است؟ فرمود: اشک محبان و گریه کنانم مرهم زخم های من است. عرض کرد: پس چرا زخمی که روی قلب شما است خوب نشده؟ فرمود: آن زخم، اثر داغ پسرم علی اکبر است که خوب نشده، آن زخم به جگرم خورده است و تا قیامت خوب نمی شود. | دو جا سراغ داریم که امام حسین و خودش را روی جنازه انداخته است: یکی وقتی که مادرش فاطمه از دنیا رفت. مولا علی بدن فاطمه زهرا را کفن کرد. بند کفن را بست. صدا زد: بچه هایم بیایید یک بار دیگر با بدن مادرتان وداع کنید. امام حسین با خودش را روی بدن مادر انداخت. یک بار دیگر در کربلا بود. وقتی جوانش علی اکبر صدا زد: «یا ابتاه» ابی عبدالله خودش را رساند کنار بدن قطعه قطعه شده پسرش علی اکبر آمد و صورت بر صورتش نهاد. اما زینب خودش را رساند کنار قتلگاه علی اکبر تا برادرش حسین به کنار جنازه پسر جان ندهد. علامه امینی می نویسد: زینب دید حسین لب دارد کنار جنازه علی جان می دهد، نفس هایش به شماره افتاده است. اسلام می گوید: اگر جوانی بمیرد، بابا را جلوی جنازه ببرید، بابا پشت سر جنازه نیاید، چون پدر طاقت ندارد جنازه پسرش را ببیند، ابی عبدالله بدن قطعه قطعه شده جوانش را در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، دلش آرام نشد، صورت به صورت علی گذاشت، آرام نشد. و فرمود: «قتل الله قوما قتلوك يا بني ..... على الدنيا بعدك العفا». ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 😭 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ هیچ گلی قشنگتر از رخسار مادر نمیشه هیچ کسی مثل مادر براتو یاور نمیشه هر خونه مادر باشه قشنگتر از باغ بهشت آخه مادر گوهره خونه بی گوهر نمیشه رفته ایی مادر زدنیا / مانده ام غریب وتنها اگه صدتا زن بیان واسه تو مادری کنند بخدا تمامشون یه موی مادر نمیشه گفته حق به آدما رو چشمتون جاشون بدین دیگه سرپیچی ز گفته های داور نمیشه رفته ایی مادر زدنیا / مانده ام غریب وتنها اگه بی مهری کنی عقوبتش را میبینی نی بلایی بدتر از نفرین مادر نمیشه یک دمی بپرس تو از صاحب عقل ومعرفت اگه این حرفا عزیزم ترا باور نمیشه رفته ایی مادر زدنیا / مانده ام غریب وتنها آدم عاقل دل مادر و درد نمی آره بدی با مادر به جز رفتار کافر نمیشه خدا این سایه رو هم از سر تو کم نکنه دردی از داغ مادر بدون که بدتر نمیشه رفته ایی مادر زدنیا / مانده ام غریب وتنها اگه یک دعا کنه کار تو بالا میگیره هیچ دعایی زدعایش دگه برتر نمیشه وقتی اسم اون میاد اشکم میاد رو گونه هام ( 🍁 🍁 🍁 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من و این جای خالی وا مصیبت چنین آشفته حالی وا مصیبت دل من طاقت این غم ندارد بجز مهر تو چیزی کم ندارد تو نوری ، آیه ی امن یجیبی تو مثل یاس و شب بوها نجیبی تو مثل آینه بی ادعایی تو روح سبز بستان دعایی چه باید کرد با داغ تو مادر پس از تو هست ما را خاک بر سر پس از تو گشته ام تنها و بی کس غمت می ماند و من ماتم و بس خدا داند که هرگز باورم نیست که نور دیدگانم مادرم نیست من امشب مثل ابر نوبهارم من امشب داغدار داغدارم من امشب بی کسی را حس نمودم نگاهم را پر از نرگس نمودم @Kanal_tarhimkhani66
امید زندگانی مادرم رفت همیشه سایه ی او از سرم رفت همیشه با خودم می گفتم ای مرد اگر پیک صبا بوی غم آورد اگر روزی امیدت مادرت مرد گل احساس و امید تو پژمرد چه خواهی کرد با داغ صنوبر چه خواهد ماند در باغ صنوبر اگر نامهربانی ها شکفتند اگر غربت نصیبان شعر گفتند چه خواهد ماند جز پاییز دلگیر دلی از این زمین و آسمان سیر بود اندوه من ناباورانه بود حرف دلم بی مادرانه الا ای مادر خوب و صمیمی شکوه روزگاران قدیمی بود " میمت " نشام مهر و الفت نشان عشق و امید و محبت " الف " در نام تو معنای آب است همان احساس و عشق و التهاب است بود " دال " تو معنای دلی پاک دلی بی انتها مانند افلاک بود " رای " تو روح روشنایی سرود دلکش باغ خدایی پس از تو باغ من بی عندلیب است دلم تنها و غمگین و غریب است پدر شده یکسال که من باباندارم به روی قبراوسرمیگزارم شده یک سال که اورامن ندیدم چه سختیهازدوریش کشیدم گلی خرمن کنم سایه نداره غم داغه باباچاره نداره ‌ یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن...😭😭😭😭😭اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت یتیمی دردبی درمان یتیمی یتیمی خواری دوران یتیمی الهی دختی بی بابانباشد اگرباشددرجمع مانباشد الهی دختری درزندگانی نبیندداغه باب مهربانی نوحه ،زمزمه ،مرثیه اشعار تشییع و خاکسپاری سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد ☘☘☘☘ زمزمه. .هفت.چهل سال پدر مادر غیره مشتر تموم دلخوشی خونه،،تویی تموم یاور من بار سفر بستی و رفتی.اما نمیشه باور من تو رفتی و تموم دنیا، روی سر من میشه آوار عزیز خوب و مهربونم، پناه من خدا نگهدار گرفته رنگ و بوی ماتم ،تموم خونه بی تو(مادر)(بابا) تو رفتی و غمت همیشه به دل میمونه بی تو (مادر) (بابا) مرهم بزار کمی عزیزم این قلب زار و غصه دارو . اتیش میگیرم تا میبینم ، رو قبر تو دسته گلارو چهل روزه به غم اسیرم، چهل روزه دیگه بریدم چه غصه ایی از این بالاتر، چهل روزه تورو ندیدم. منی که عاشق تو بودم، چهل روزه که از تو دورم چهل روزه با اشک چشمام، سنگ مزارتو میشورم چهل روزه برات میخونم ،یاسین و سوره تبارک چهل روز با گریه میگم خونه ی نو باشه مبارک چهل روز خبر نداری، که خون از این چشام میریزم راحت بخواب آروم جونم ،لالا لالا لالا عزیزم لالا لالا لالا عزیزم عزیزم توجه: بجای چهل روزه. میشه گفت «چند روزه که» یا «یه ساله که» منبع: کتاب --:«نیم از عالم خاک»:-- حسین کریمی نیا 🏴 🏴جوان ازدست رفته ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بود دختر گل بي خار بابا هميشه دلبرو دلدار بابا اگر گيرد پسر.دست پدررا ولي دختر بُود غمخوار بابا ............... ............... ز دستم دختري والا گوهر رفت گلي خوشبوي.باخون جگر رفت صفا درخانه ی مانيست دیگر بهاراز آسمانم بيخبر رفت ................................. تونرِ چشم مايی دختر من توشمع بي صدايی دختر من زدي با رفتنت.آتش به جانم بگو با من کجايی دختر من .............................. اين چراغي است که خاموش.نگردد هرگز داغ فرزند .فراموش.نگردد هرگز بارالها.به دلِ خسته و مجروح حسين مادري هيچ.سيه پوش.نگردد هرگز ................................. دخترم.زهجران تو.پرپر مي زند دل زدل تنگي.به هردرمي زند.دل چو بلبل.در فراقِ.رويت اي گل به ديوارِ قفس.سر مي زند.دل یــــاد پــــــــدر بحر عشق بیکران بودی پدر                       اسوه عصر و زمان بودی پدر تا تو بودی من ترا نشناختم                            دُرِّ بی نام و نشان بودی پدر زندگی با عشق تو معنی گرفت                         مأمن امن و امان بودی پدر خاطراتت دل تسلی ی من است                       قوت و تاب و توان بودی پدر هر چه گویم در مقام تو کم است                           افتخار جاودان بودی پدر اعتبار دیگری دادی بما                                 عزت مادر جهان بودی پدر @Kanal_tarhimkhani66
در دل اهل ولا جا داشتی                                 یاد رنج بیکسان بودی پدر دیده بستی از جهان حیله گر                        چونکه مشتاق جنان بودی پدر شیعه بودی رهرو راه علی                              پیرو این خاندان بودی پدر گریه کردی در عزای شاه دین                       در ردیف عاشقان بودی پدر راحت و آسوده از غمها بخواب                   گرچه عمری ناتوان بودی پدر گفت شیدا یاد آن وقتی بخیر                             زینت این آشیان بودی پدر ای روح آشنایی یادت بخیر بابا                                از ما چرا جدایی یادت بخیر بابا رفتی تو در دل خاک ای بلبل خوش الحان              خاموش و بی صدایی یادت بخیر بابا آمد بهار و بشکفت گلهای آشنایی                             پس تو چرا نیایی یادت بخیر بابا بر تربتت نشستم گریم چو شمع سوزان                     ای رحمت خدایی یادت بخیر بابا سجاده نمازت باشد در انتظارت                              ای روح آشنایی یادت بخیر بابا دل میکنه هوایت ای ماه آسمانی                             با من بگو کجایی یادت بخیر بابا هرگز نرفته از یاد لبخند دلنوازت                           ای مهر روشنایی یادت بخیر بابا از هر چمن بگیرم نشان روی ماهت                            دارم امید آیی یادت بخیر بابا تو نور هردو عینی تو عاشق حسینی                  محبوب مرتضی یی یادت بخیر بابا هستم بیاد رویت دل غرق آرزویت                        بر قلب من صفایی یادت بخیر بابا هر شب بخواب بینم آن روی دلربایت                       الحق که دلربایی یادت بخیر بابا شیدا همیشه دارد چشم گهر فشانی                      می سوزد از جدایی یادت بخیر بابا اســوه عـشــــق  و ایــثــــار * آسمان دیده ام گردیده گریان ای پدر                               زاین غم عظمی بود حالم پریشان ای پدر رفتی و باخاطراتت زنده هستم روز و شب                  چون کلافی از غمت سر در گریبان ای پدر سوختم در آتش هجران تو این چند روز                        چون کنم از دوریت با قلب سوزان ای پدر هر سحر سر میزند خورشید صبح زندگی                         روی نورانی تو در خاک پنهان ای پدر لاله ها بشکفت عطرآگین شده دشت و دمن                       بی تو باغ زندگی گردیده پژمان ای پدر کاروان عمر تو پیمود راهش با شتاب                        ما هنوز از غصه ات در آه و افغان ای پدر یادگاری های تو ما را زند آتش بجان                            روز ما گردیده چون شام غریبان ای پدر دارد این خانه پدر حال و هوای دیگری                           زندگی زهراست بی تو با یتیمان ای پدر گرچه می دانم تو در باغ بهشتی بی گمان                        میهمان هستی به پیش شاه مردان ای پدر خامه شیدا اگر دارد چنین شور و نوا هست یاد مادر و بابش بدوران ای پدر آخــــریـــن دیـــــــدار خدایا خزان گشته باغ و بهارم                                  سرم را بزانوی غم می گذارم شده چشمه ی چشم من گوهر افشان                      از این داغ عظمی شده گریه کارم پدر رفتی و خانه گشته سیه پوش                              ز دستم ربودی توان و قرارم بنال ای دل خسته بر غصه هایم                                بسر سایه ی لطف بابا ندارم چو شمعی بسوزم غریبانه تنها                                   سرم را بروی مزارت گذارم من واین همه غصه های فراوان                                     بباغ دلم لاله ی غم بکارم چرا رفتی از این جهان ناگهانی                                زدی تا قیامت پدر جان شرارم تو امشب در این خانه ی تنگ و تاریک                  من و غصه و اشک شبهای تارم ندارد دلم طاقت این همه غم                                    چرا رفتی ای محرم قلب زارم تو همچون کبوتر زدی پر ز دنیا                              گره خورده با رفتن تو بکارم چو شیدا ندارم پدر وا مصیبت من این نکته با اشک خود می نگارم بــیــــاد پــــــــــــــدر گل باغ صفایی ای پدر جان                          بحق مرد خدایی ای پدر جان بگرید دیده ها چون ابر امروز                      ز جمع ما جدایی ای پدر جان شده دلها پر از اندوه و ماتم                          بگو با ما کجایی ای پدر جان تو با ما مهربان بودی همیشه                  رضا بر هر قضایی ای پدر جان نگردد خوبی ات از یاد هرگز                         بخوبان مقتدایی ای پدر جان سفر کردی بسوی باغ جنت                        بنزد مرتضی یی ای پدر جان همیشه نام تو جاوید باشد                              درون قلب مایی ای پدر جان پریشان قلب یاران از فراغت                    فغان از این جدایی ای پدر جان سرشک غم ببارد چشم شیدا ز تو ناید صدایی ای پدر جان
کــنــــار مــــــزار پـــــــــــدر چرا از خاک غم سر بر نداری                         توان گویا که بر پیکر نداری چرا چشم از جهان بستی و رفتی                     مگر جایی از این بهتر نداری پدر جان سر برآر از خاک تیره                     خبر از مادر و همسر نداری شده خاموش یکسر خانه ما                             ببام عرش یک اختر نداری به بین پژمرد یکسر لاله هایت                            بیا بنگر اگر باور نداری الا ای ساقی در خاک خفته                           چرا دیگر بکف ساغر نداری پدر بی تو جهان لطفی ندارد                       مگر جز خاک غم بستر نداری دل ما از غمت آتش گرفته                            خبر زاین قلب پر آذر نداری ببار ای دیده از غم گوهر ناب                     بدامن به از این گوهر نداری تو هم شیدا بنال از سینه چون نی بفرق خویش این افسر نداری **** کــنــــار مــــــزار پـــــــــــدر چرا از خاک غم سر بر نداری                         توان گویا که بر پیکر نداری چرا چشم از جهان بستی و رفتی                     مگر جایی از این بهتر نداری پدر جان سر برآر از خاک تیره                     خبر از مادر و همسر نداری شده خاموش یکسر خانه ما                             ببام عرش یک اختر نداری به بین پژمرد یکسر لاله هایت                            بیا بنگر اگر باور نداری الا ای ساقی در خاک خفته                           چرا دیگر بکف ساغر نداری پدر بی تو جهان لطفی ندارد                       مگر جز خاک غم بستر نداری دل ما از غمت آتش گرفته                            خبر زاین قلب پر آذر نداری ببار ای دیده از غم گوهر ناب                     بدامن به از این گوهر نداری تو هم شیدا بنال از سینه چون نی بفرق خویش این افسر نداری تشییع جنازه آی مردم اینجا همه ی شما همت کردید و برای این مرحوم تشییع جنازه  ی با شکوهی گرفتید؛ همه بودند و با صدای بلند فریاد می زدید: به عزت و شرف لا الا الا الله، بلند بگو لا اله الا الله، ... امّا این جمعیت کجا بود کوفه، شام غریبان امیرالمؤمنین اون شام غریبانی که اولاً اول امام ما شیعه ها شبونه دفن شد و ثانیاً با صدای آروم می کفتند: لا اله الا الله... محمد بن حنفیه می گوید: چون برادرانم مشغول غسل شدند، امام حسین آب می ریخت و امام حسن غسل می داد، احتیاج نداشتند به کسی که جسد آن حضرت را برگرداند. هر طرف را که می شستند جسد مطهر آن حضرت می گردید و طرف دیگر ظاهر می شد. بویی خوش تر از مشک و عنبر از جسد مبارکش به مشامشان می رسید. چون از غسل فارغ شدند امام حسن صدا زد که ای خواهرم حنوط رسول خدا را بیاور ، پس زینب مبادرت نمود و حنوط را آورد؛ چون حنوط را گشودند کل کوفه از بوی آن خوشبو شد. پس آن حضرت را در ۵ جامه کفن کردند و در تابوت گذاشتند. جلوی تابوت را جبرییل و میکاییل برداشتند و عقب تابوت را امام حسن و امام حسین برداشتند.   حیان عنزی می گوید: خادمه امیر المؤمنین به من گفت: چون امیر المؤمنین از دنیا رفت مطابق وصیت او پایین تابوت را بر دوش گرفتیم و جلوی آن خودش حرکت می کرد و ما همان وقت صدای زمزمه ای را شنیدیم همچنان به دنبال جنازه آمدیم تا وارد غریین شدیم ، سنگ سفید نورانی ای ما را به طرف خود توجه داد، بدانجا رهسپار شدیم ، قبری حفر کرده و مرقدی آماده را دیدیم که بر آن نوشته بود: این قبری است که نوح برای جسد پاک علی فراهم کرده است. اما لا یوم کیومک یا اباعبدالله؛ من نمی دونم چرا رسول خدا برای امام حسین حنوط و کفن نداده بود، مگر خود رسول خدا نفرموده بود: حسین از من و من از حسینم، پس چرا برای او کفن نداده بود،‌ کجا بود ببینه کربلا اسب ها رو نعل تازه زدند و بر پیکر حسین... بحار الانوار ، جلد۴۲ ، صفحه۲۹۳ فرزندان پدر از دست داده تو این مدت که پدر از دست دادید؛ همه ی مردم با احترام با شما برخورد می کردند و می کنند، همه از پدر متوفای شما با نیکی یاد می کنند، همه تا شما رو می-بینند، می گن خدا پدر شما رو رحمت کنه، ادم خوب و با ایمان و با خدایی بود، امّا دلا بسوزه برای امام حسن مجتبی(ع) بعد از شهادت باباش علی(ع) دست نشانده های معاویه بالای منبر می رفتند و به دستور معاویه در حالی که امام حسن مجتبی (ع) توی مجلس حضور داشت سبّ باباش علی رو می-کردند، خیلی سخته برای یه پسر که در حضورش کسی به باباش بی احترامی کنه همچنین در متن روضه مجلس ختم پدر از این اشعار استفاده می شود:
ترک ما گفتی کنون چون نی نوا دارم پدر بی تو من از درد هجران آشنا دارم پدر مرگ تو قدر حریم عصمت ما را شکست زین سبب از این فلک بس شکوه ها دارم پدر نعمتی بودی مرا ارزنده از هر نعمتی نعمت از کف داده اشکی برملا دارم پدر خاندان را بود نام اقدست تاج شرف تاج من تاراج شد در سر نوا دارم پدر چون فلک زد بر تو از این دهر کوس الرّحیل من از آن دم با قضا چون و چرا دارم پدر دوستان از بهر تسکین و تسلّای قلوب آمدند اما چه سود از آن بجا دارم پدر تسلیت آرام بخش قلب مهجوران نشد زنده ام تا من سیه پوش و عزادارم پدر خاک بر سر کرد ما را گردش دور زمان هم جلیس غم سرای غم فزا دارم پدر کلبه ی ما را که بودی رونق صلح و صفا تیره شد صبح سپیدم آه و وا دارم پدر گرمی کاشانه بودی هم امید قلب ما سرد شد کاشانه یأسی از رجا دارم پدر وای از این تنهایی و رنج یتیمی لاجرم بی تو من شامی سیه دائم بپا دارم پدر دولت اقبال من بودی شکوه زندگی رحمت حق بر تو هر صبح و مسا دارم پدر در فضای وهم دائم با تو دارم گفتگو بهر غفران تو من در دل دعا دارم پدر می رود از دیده اشکم می کند تا یاد تو مهربانتر از تو من دیگر کجا دارم پدر چهره در خاک سیه بردی عزادارت شدم دیده خون دل خون، عجب ماتم سرا دارم پدر من به یاد و خاطر تو کردم از شادی حذر در سرای دل چه سان بی تو صفا دارم پدر متن های داغدار و سوزناک نقش بسیار مهمی در مراسم فوت پدر دارد. یک مداح باید بر خواندن هرگونه دعایی مانند زیارت عاشوری و مسلط به خواندن هرگونه مداحی در باب عزیز از دست رفته باشد. در مراسم و روضه های ختم پدر معمولا از اشعار عرفانی که سوزناک هستند استفاده می شود. یک مداح با به کار بردن این اشعار و متن های روضه میتواند مراسمی همراه با آرامش برای بازماندگان را انجام دهد. یک مداح میتواند از متن روضه های هیئتی نوحه سرایی کند. روضه و مداحی برای ترحیم پدر انواع مختلفی دارد: روضه هایی که با سوز همراه هستند و جزء روضه های داغدار به حساب می آیند. روضه هایی که احساسی هستند و باعث تسکین و آرامش خاطر افراد می شود. روضه هایی که در وصف زمان حال می باشد و مداح فی البداهه شروع به روضه خوانی میکند که این بستگی به تسلط مداح در برگزاری و گفتن کلمات و جمله ها دارد از کلمات و جمله هایی که در روضه ختم پدر استفاده می شود: این مطالب سوزناک : بابا چهل روز صورت زیبات رو ندیدم امروز امدم کنار مزارت بگممممم خدا حاظرم دارو ندارم رو بدم اما یک بار دیگه صدای بابام رو بشنوم. یک مکث کوچیک حاظرم دارو ندارم رو بدم اما یک باره دیگه صورت زیبای بابام رو ببینم.بابا الهی قربونت برم الهی قربون دستهای زحمت کشت برم تا میفهمیدی غمی به دلمه این دستهات رو میاوردی بالا میگفتی خدایا کمک بچم کن طاقت اشگش رو ندارم با توجه به اینکه باید روضه به تناسب انتخاب یک متن روضه برای ختم پدر، روضه مراسم ختم مادر و بهترین نمونه های شعر و متن اعلامیه چهلم یکی از اولویت هایی است که قبل از برگزاری مراسم نبست به انجام آن باید دقت داشت.
✨#‍ برادرجان یکی دردو یکی درمون پسنده ای برادرجان یکی وصل و یکی هجران پسنده ای برادرجان من از درمان ودردو وصل وهجران ای برادر جان پسندم انچه را جانان پسنده ای برادر جان ( حسین حسینم ابی عبدالله) سه غم امد بجونم هر سه یکبار ای برادر جان یتیمی و اسیری و غم یار ای برادر جان یتیمی واسیری چاره داره ای برادر جان ولی اخر کشد مارا غم یار ای برادر جان ( حسین حسینم ابی عبدالله) یتیمی درد بی درمان یتیمی ای برادرجان یتیمی خاری دوران یتیمی ای برادر جان الهی طفل بی بابا نباشه ای برادر جان اگه باشه دراین دنیا نباشه ای برادر جان ( حسین حسینم ابی عبدالله) 🖤🖤🖤🖤
⚫️⚫️🔷🔷🔴🔴🔵🔵🔵🌹🌹🌹‼️📣 در گلشن گیتی گلی بیخار نگردد آن کیست از این قصّه خبر دار نگردد وصلت مکن ای دوست به این پیر عجوزه دنیا به کسی محرم و دلدار نگردد در چاه فتد هر کسی دیده نکند باز خسران بکند آن کسی بیدار نگردد با آدم خود خواه مفکن طرح رفاقت در فکر خود است به تو هم یار نگردد دوری بکن ای دوست ز آلودگی در دهر واکسینه شود هر کسی ، بیمار نگردد با آدم نادان تو مگو راز دل خویش از بی خِردی محرم اسرار نگردد هوشدار دهد لحظه به لحظه به جهان مرگ ای وای به غافل چونکه هوشیار نگردد ای دوست ز عبرت تو بخوان قصّهٔ تاریخ این نفس چموش است و بی افسار نگردد آن کس که معاشش به جهان نیست میسر معصوم بفرموده که دیندار نگردد (۱) آنکه نخورَد غیر حلال رزقی به عالم از نسل چنین شخصی که اشرار نگردد آنکس ندارد به دلش رحم و مروت تضمین که دهد خلق از او آزار نگردد در گردنهٔ عمر بشر مرگ نهان است مأمور بُوَد از بردن و آزار نگردد دیندار نشانش به عمل هست به تقوا مؤمن که به تسبیح و به دستار نگردد ای دوست مکن زره ایی. تردید به قیامت هوش باش که سر و کار تو با نار نگردد بنگر (صفا) رفتن یاران و عزیزان آنگونه برفتند و که دیدار نگردد شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی (۱) «مَن لا مَعاشَ لَهُ لا مَعادَ لَهُ» - یعنی: برای هر کس که معاشی نباشد، معادی نیز نمی‌باشد (عاقبت خوشی در انتظارش نیست رسول اکرم ص 🖤🖤🖤🖤
☑️() ☑️ 🔅بعد مرگم بنویسید، به سنگ لحدم 🔅من فقط عشق حسین ابن علی را بلدم 🔅بنویسید که پرپر شده همچون گل یاس 🔅بنویسید شده مست و خراب عباس ♻️من به آغوش پر از مهر تو محتاجم (یا اباعبدالله) ♻️بده در راه خدا من به خدا محتاجم ♻️من به بخشندگی آل عبا محتاجم ♻️از قنوت سحر مادرتا ن جا ماندم ♻️پسر حضرت زهرا به دعا محتاجم ⬅️مجلس بیاد یکی از ارادتمندان و یکی از عاشقان و سینه سوختگان ابی عبدالله است، که از دنیا رفته...یا اباعبدالله.. امروز یه نظری یه عنایتی به این مجلس و محفل ما کن..آقا جانم من از طرف همه تسلیت میگم به بازماندگان این عزیز بابا... به همسر و یادگارای این عزیز بابا... تسلیت به خواهر/برادر به بستگان.. 💚قربون مهر و وفات بشم بابا...2 چقدر با محبت بودی بابا.. ♦️بابا چرا دیگر نمی آید صدایت ⬅️این درد دل دختر خانمای داغ دیدشه.. (کدوم دختر) اون دختری که الان (3روزه یک هفته است چهل روزه) صدای بابارو نشنیده.. دختری که الان( 3 روزه روی بابا رو ندیده) بابا قربون اون خنده هات برم بابا...چقدر با محبت بودی بابا... بابا...جات بین ما خالی بابا... 💠آخ.. ♦️بابا چرا دیگر نمی آید صدایت ♦️رفتی ز دنیا یا خدا داده شفایت ⬅️بابا راحت شدی از این دنیا بابا...بابا بابا الان (3روزه) رختخواب بیماریتو جمع کردند بابا... میدونی امروز درد دل دختراش چیه... میگن بابا..الان چند روزه رختخواب بیماریتو جمع کردیم بابا... بابا دیگه آروم بخواب بابا... بابا دیگه جائیت درد نمیکنه بابا.. دیگه از درد نمی نالی بابا... بابا فکر نمیکردم به این زودی داغ تو رو ببینم بابا... فکر نمیکردم به این زودی برات لباس عزا به تن کنم بابا.. بابا... سرمو بلند میکردم میگفتم منم بابا دارم...میگفتم منم تاج سر دارم.. اگه مشکلی داشتم می اومدم دردای دلمو بهت میگفتم بابا.. اما از این به بعد دردای دلمو به کی بگم بابا... آخ ..بابا ..نمیدونستم غم بی پدری اینقدر سنگینه بابا.. (بابا شنیده بودم داغ پدر سخته) اما شنیدن کی بود مانند دیدن..بابا، بابا، بابا... 🖤(دشتی) آخی ◾️(لالا لالا لالا)2 ای نازنینُم بابا ◾️آخ عزیزُم لالا لالا ای مهربونُم ◾️لالا لالا لالا آرام جونُم ◾️لالا لالا لالا (بابا) دردت بجونُم ◾️آی چقدر خون جگر بَهرِت بریزُم ئ 🌀آی کسی که بابا داری قدر بابا رو بدون.. (چرا) بخدا هیچ کسی جا بابا رو نمیگیره.. عزیزایی که داغ بابا دیدن منو ببخشن.. راست میگن ..خونه ای که وجود با صفای بابا نباشه دیگه اون خونه صفایی نداره... وای3 دیگه اون خونه رونقی نداره... 🔹دلم ز غصه سیره 🔹به چنگ غم اسیره. 🔹دیگه بدون بابا 🔹دختر دلش میگیره 🔘بابا خدا نگهدار.. (بابا... درد دل دختراته بابا...) 🔘بابا خدا نگهدار... 🔹ای مونس عزیزم 🔹بابا خدا نگهدار 🔹داغی که دیده ام من بابا ..بابا 🔹نداره راه چاره 🔹(ای اهل دل بدونید 🔹دنیا وفا نداره)2 آره والله دنیا وفا نداره... 🔹آی رُفقا بیایید 🔹یه شاخه گل بیارید (چرا..) 🔹گُلم به زیر خاکه 🔹رو قبرش گل بزارید 🔘بابا خدانگهدار.. ⏪دختر خانما... آخ عروس خانما...میخوام بگم اگه داغ بابا دیدید دیگه کسی جسارت بهتون نکردند... سیلی به صورت شما نزدند.. یا اباعبدالله... آقا جان.....مجلس یکی از ارادتمندان شماست آقا جان.. 🌐اما...بگم دختر خانما این همه جمعیت امروز اومدن..به شما تسلیت گفتن..سر سلامتی گفتن.. قربون این قدمهاتون بشم که امروز اومدید... عزیزانِ این نازنین بابا رو تسلیت بدید.. اما دلای عالمی بسوزه برا اون بچه هایی که تازیانه ها خوردند ..زخم زبونها شنیدند...حق بچه یتیمه تسلیتش بدن ..سر سلامتی بگن.آرامش کنند..اما دل عالمی بسوزه برای یتیم حسین ع.. کنج خرابه ناله میکرد گریه میکرد.. 🖤(دشتی) آخ .. ❣یتیمی درد بی درمان یتیمی ❣یتیمی خاری دوران یتیمی ❣اگر دست پدر بودی به دستم ❣چرا گنج خرابه می نشستم ❣اگر می بود بابای نِکویَم ❣نمیزدشمر دون سیلی به رویم
بنال ای دل که قلبم بی شکیب است دلم محتاج درمان طبیب است بنال ای دل که جانم بی قرار است درون سینه ام غم آشکار است خداوندا چه آمد بر سر من ز کف رفت آن گرامی مادر من تو مادر رفتی و از ما بریدی به سوی آسمان ها پر کشیدی بریده رشته ی عشق و امیدم نگاه آخرینت را ندیدم چه آسان دشت شستی از عزیزان رها کردی تمام آشنایان تو رفتی رشته ی امید بگسست صفای زندگانی رخت بربست تو رفتی عشق خالی شد ز معنا به غارت رفت باغ آرزوها به یاد آرم دعای صبح و شامت تن بسیار و آن رنج مدامت در این خانه ز تو هر جانشانی است همه یاد آور رنج نهانی است بیا این مهر و این هم جانمازت بیا تا سر دهی راز و نیازت بخوان مانند وردی یا سرودی دعایی که از بر کرده بودی به خاطر دارمت من دائم اوقات فراموشت کنم هیهات هیهاتمتن مداحی و روضه برای مراسم فوت مادر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر کسی داغ عزیز ببینه بین ماها اینجور رسمه فامیل میان دوستان میان زیر بغلاشو می گیرند ، آرومش میکنند … تسلا میدن) ⬅️اما میخوای ناله بزنی دلتو ببرم کربلا … می‌خوام بگم تو کربلا کنار جنازه علی اکبر… کسی نبود زیر بغلای حسینو بگیره کسی نبود تسلیت بگه… لشکر شروع کرد کف و هلهله… یه وقت دیدن یه خانمی هی به سر و سینه می زنه … میدوه… فریاد می زنه : واحبیباه، یااُخَیّاه وَابنَ اُخیّاه وای عزیز برادرم ، وای پسر برادرم اینجا زینب اومد کمک حسین …حسینو دلداری داد اما کنار بدن ابی عبدالله کسی نبود زینب رو دلداری بده ..یه عده با تازیانه و کعب نی اومدن یه وقت دیدن حسین عبا رو پهن کرد ⚡️جوانان بنی هاشم بیایید ⚡️علی را بر در خیمه رسانید ⚡️خدا داند که من طاقت ندارم ⚡️علی را بر در خیمه رسانم ⚡️بگویید عمه اش زینب بیاید ⚡️تماشای رخ اکبر نمای