eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
17.8هزار دنبال‌کننده
713 عکس
464 ویدیو
51 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه 👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇 @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بسم الله الرحمان الرحیم دلداری امام حسین (ع) به خواهرش حضرت زینب (س) ألسَّلامُ عَلَیکِ یَا عَقِیلَةَ بَنِی هَاشِمِِ، یَا بِنتَ اَمِیرَالمُومِنِینَ(ع) یَا زَینَبَ الکُبرَی(س) امام حسین(ع) در واقعه کربلا در چند جا، به حضرت زینب کبری(س) دلداری دادند. : علامه مجلسی می نویسد : کاروان امام حسین(ع) در مسیر خود به سمت کوفه، در منزل خزیمیه توقف کردند. صبحگاهان حضرت زینب کبری(س) مضطرب، خدمت امام حسین(ع) رسید و عرض كرد : «يَا أَخِي! سَمِعْتُ فِي لَيْلَتِي هَاتِفاً يَهْتِفُ : أَلاَ يَا عَيْنُ فَاحْتَفِلِي بِجَهْدٍوَ مَنْ يَبْكِي عَلَى اَلشُّهَدَاءِ بَعْدُ إِلَى قَوْمٍ تَسُوقُهُمُ اَلْمَنَايَا بِمِقْدَارٍ إِلَى إِنْجَازِ وَعْدٍ» @ashaar_khatm ای برادر! ديشب شنيدم که هاتفی ندا مي‏ دهد : ای چشم! بسيار گريه كن و كيست كه در آينده بر شهيدان بگريد، بر گروهي كه مرگ آنان را به سوی وعده‏ ای معين به پيش مي‏راند! امام حسین(ع) فرمود : «يَا اُختَاهُ! كُلُّ الَّذِي قُضِيَ فَهُوَ كَائِنٌ» ای خواهر! هر آنچه را كه خداوند تقدير كرده است، انجام خواهد شد.(۱) : ابوحمزه ثمالی از امام سجاد(ع) نقل می کند که؛ در شب عاشورا، عمه ام زینب(س) از من پرستاری می کرد و امام حسین(ع) در گوشه ی خیمه، ابیاتی که نشانگر فانی بودن دنیا و یاد مرگ باشد را با خود زمزمه می کرد. زینب کبری(س) که متوجه شده بود، بیمناک و پریشان خاطر شد و امام حسین(ع) به ایشان دلداری داد و فرمود : «يَا أُخَيَّةُ! لَا يُذْهِبَنَّ حِلْمَكِ الشَّيْطَانُ!» خواهرم! آرام بگیر! شيطان حلم و صبر تو را نگيرد.(۲) : ابن طاووس می نویسد : در روز عاشورا امام حسین(ع) در حالی که بر روی تخته سنگی نشسته بود و بر شمشیری که بین دو پای مبارک بر زمین زده بود، تکیه کرده و به خواب رفت و پس از مدتی کوتاه بیدار شد. در این هنگام رو کرد به خواهرش زینب کبری(س) و فرمود : «يَا أُخْتَاهْ! إِنِّي رَأَيْتُ اَلسَّاعَةَ جَدِّي مُحَمَّداً(ص) وَ أَبِي عَلِيّاً(ع) وَ أُمِّي فَاطِمَةَ(ع) وَ أَخِيَ اَلْحَسَنَ(ع) وَ هُمْ يَقُولُونَ : يَا حُسَيْنُ(ع)! إِنَّكَ رَائِحٌ إِلَيْنَا عَنْ قَرِيبٍ!» اي خواهر! در همين لحظه جدم رسول اکرم(ص)، پدرم علي(ع)، مادرم فاطمه(س) و برادرم حسن(ع) را در خواب ديدم كه به من فرمودند : اي حسين! تو به همين زودی به ما مي‏پيوندی! در این هنگام؛ «فَلَطَمَتْ زَيْنَبُ(س) وَجْهَهَا وَ صَاحَتْ وَ بَكَتْ» زينب کبری(س) با شنيدن اين سخن سيلي به صورت زد و فرياد زد و گریست. امام حسين (ع) به او فرمود : «مَهْلاً! لاَ تُشْمِتِي اَلْقَوْمَ بِنَا» خواهرم! آرام بگیر! ما را دشمن شاد مکن!(۳) «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» ماجرای کربلا شرح بلای زینب است عصر عاشورا شروع کربلای زینب است شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل صبر زینب آیت صبر خدای زینب است رو «اَلم نَشرَح لَک صَدرَک» بخوان کاین آیه را عشق گفتا بعد پیغمبر، ثنای زینب است باغبان گلشن سرخ ولایت، اشک اوست حافظ خون شهیدان گریه های زینب است پرچم سرخی که عاشورا به خاک و خون فتاد بر سرپا باز با صبر و رضای زینب است کوفه و روز اسیری دیدن زینب، دریغ! چون در و دیوار کوفه، آشنای زینب است بهر اثبات ولایت رفت باید هر کجا ورنه کاخ ظلم و بزم می، چه جای زینب است؟ نی همین در شام و کوفه، بلکه اندر کوی عشق هر کجا پا می گذاری جای پای زینب است 🖊شاعر: سید رضا موید 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج‏۴۴، ص‏۳۹۱ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۳ ۳)اللهوف ابن طاووس، ص۸۵ http://eitaa.com/golvajhehaye_roozeh •┈┈••✾•✾•✾••┈┈• ⭕️کانال متن روضه_مقاتل معتبر چهارده معصوم علیه السلام.(ایتا) 👇 📌با نشـر لینڪ کانال ما در ثواب اهداف کانال سهیـم باشید. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
‍ از اشعار چاپ نشده مرحوم سعدی زمان گل طلوع ایلمه ای صبح قیامت بو گجه قوی یاتا زینب مظلومه نی راحت بو گجه بولسن بو گجه نون وقت طلوعینده نه وار دوتاسان حشره کیمی پرده غیبتده قرار پرده ظلمت یوزدن بو گجه ایتمه کنار ایله صدیقه کبرایه حمایت بو گجه گر ایشقلیق سالاسان بو گجه سن یر یوزینه تیره و تار اولاجاق زینبون عالم گوزینه مین قیامت یازیلوب بو گجه نون گوندوزینه اودی مین حشریدن اولموش بیر علامت بو گجه آتش ظلمه صباح قلبی حسینون یاناجاق قطعه قطعه بدنی اکبرینون دوغراناجاق شیر خواره بالاسی الده سوسوز اوخلاناجاق صباحین فکرین ایدور نور هدایت بو گجه شب یلدا کیمی صبحون نیه مظلم گورونور؟ حشر اعظمدی نسیمونده سنون غم گورونور چشمه چشم ربابه باخورام یم گورونور اصغریندن چکوری بسکه خجالت بو گجه الده سو جامی خیامی بالا قیزلار دولانور خیمده سوز عطشدن هره بیر نوعی یانور گهی غش ایلوری اصغر ، چابالور گه اویانور قویمیوب اوندا عطش سوزشی طاقت بو گجه زلف اکبر کیمی آشفته دی لیلای حزین شاد وصلتدی ولی فکر فراقیله غمین بولموری دوغراناجاق ظلمیله اول ماه جبین حال مجنونی ایدر حالی حکایت بو گجه قورولار قاسم داماده صباح بزم زفاف قانیله الده حنا جمله سی گودال مصاف تیغ اعدایه اولار جسمی جفائیله غلاف نو عروسی ایدوری فکر اسارت بو گجه عاقر ناقه صالح ، صباح ، ال پیله جاق آل هاشم آئی قان ایچره خسوف ایلیه جاق ال گیدن وقته علمداره ، حکم نیلیاجاق بوله سن گر ، ویره سن لیله اقامت بو گجه صبح آچلسا بو گجه ، اولمیان ایشلر اولاجاق سرسر محنتیله گلشن زهرا سولاجاق حضرت زینب آچوب باشینی گل تک سولاجاق اول بلاکش خانیما واردی فراقت بو گجه رکن ایمانی صباح شمر ستمگر یخاجاق چکملی صدر حسینه او ستمگر چیخاجاق منجنیق ستم ، اولاد خلیلی سیخاجاق عصر ، نمرودینه، سن ویرمه جسارت بو گجه هاشمیات چوخ آشفته ایدوب مولرینی گل جری ایلمه صیاد جفاجولربنی سالما دام ستمه بو حرم آهولرینی آل پیغمبری قوی باری سلامت بو گجه ای (حسینی) قویولوب سینوه کنز محنی رشته غمده دوزوبسن بیله در سخنی بو سوزی اوزگه یازوبدور، ایدوب ارشاد سنی گل طلوع ایلمه ای صبح قیامت بو گجه. التماس دعا
. 👈 👈 .   الهي هيـــچ بابايي نبيـــند كه در سوگ جوان خود نشيند   منم آن باغـــبان زار و خسته كه در سوگ جوان خود نشسته   يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه...   درسته مرگ پير و جوان نميشناسه... درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم...   اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه...    به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه...   از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه لحظه اي است؟؟؟   بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين  نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين   جـوانـي در بــهار زنــدگــاني  بـه هـنـگــام شباب و كامراني   خــرامــان گـام بر دارد هَماره  كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره   بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم  ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم   آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره...   همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم عروسيه پسرمونو ببينيم... هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا  دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا   يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم.   پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي...   باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم...   آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد...   خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه...   داغ جوان خيلي جانسوزه...   پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه...   وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد...   برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه... امابميرم براي دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...   از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟    آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه     اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند...   تسليت دادند، ابراز همدردي كردند...   اما بميرم براي دل داغديده ي حسين...   فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید...  پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد  پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد    پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.    لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...    گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.    اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ...    پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده   پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده    پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد   پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد  ............. . بمان که روشنی دیده ترم باشی شبیه آینه ای در برابرم باشی هوای خیمه من بی نگاه تو سرد است بمان که مایه دلگرمی حرم باشی چه شد که از ته گودال سر در آوردی تو زینت سر دوش پیمبرم باشی در این شلوغی گودال تنگ قول بده کمی مراقب پهلوی مادرم باشی تو در بلند ترین نیزه منزلت کردی به این بهانه مگر سایه سرم باشی جواب خنده دشمن به خواهرت با کیست؟ مگر تو قول ندادی برادرم باشی تو آفتابی و بالای نیزه هم که شده بمان که روشنی دیده ترم باشی .
. 👈 👈 .   الهي هيـــچ بابايي نبيـــند كه در سوگ جوان خود نشيند   منم آن باغـــبان زار و خسته كه در سوگ جوان خود نشسته   يه دعا ميكنم، هر كسي كه دل شكسته است زير لب آمين بگه...   درسته مرگ پير و جوان نميشناسه... درسته وقتي اجل برسه ، بايد بريم...   اما دعاي من اينه ، الهي جگر هيچ پدر مادري به داغ جوان نسوزه...    به گمانت نرسد داغ جوان آسان است خون اگر گریه کنی بهر جوان جا دارد الهي هيچ مادري چشم انتظار بچه اش نمونه...   از امام صادق(ع)پرسيدند ، آقا جان!!!در اين دنيا بهترين لحظه براي پدر چه لحظه اي است؟؟؟   بگـــفتا زاده ي خـــتم النّبيين  نــبـاشـد لـذتي بـالا تر از اين   جـوانـي در بــهار زنــدگــاني  بـه هـنـگــام شباب و كامراني   خــرامــان گـام بر دارد هَماره  كــنـد بـابـا بـه اندامش نظاره   بـگـويـد گرچه زحمتها كشيدم  ولـي زيـبـا جـوانـي پـروريدم   آقا فرمود: لحظه اي كه يك پسر جوان بشه ، جلوي چشم بابا راه بره...   همه ي آرزوي پدر و مادر اينه ، ميگن الهي به ما فرصت بده ، زنده بمونيم عروسيه پسرمونو ببينيم... هــمـان زيـبـا جوان سَـرو بالا  دهــد جـان در بـرِ چشمان بابا   يه جمله از زبان پدر و مادر داغديده ي ........... بگم.   پسرم باور نميكردم، يه روز من زنده باشم و تو زير خاك باشي...   باور نميكردم، يه روز با چشم گريان به دوستانت خوش آمد بگم...   آرزو داشتم دوستانت رو شب عروسيت دعوت كنم، اما افسوس كه نشد...   خدا نكنه هيچ پدري جان دادن بچه اش رو ببينه...   داغ جوان خيلي جانسوزه...   پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه...   وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد...   برادر ميگه: خدايا كمرم شكست... خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه... امابميرم براي دل مهربون مادر... مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...   از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد... چرا؟؟؟    آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه     اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند...   تسليت دادند، ابراز همدردي كردند...   اما بميرم براي دل داغديده ي حسين...   فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید...  پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد  پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد    پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد، انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.   اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.  آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.    لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.    لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.    هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...    گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا  پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.    اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ...    پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده   پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده    پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد   پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد  ............. . بمان که روشنی دیده ترم باشی شبیه آینه ای در برابرم باشی هوای خیمه من بی نگاه تو سرد است بمان که مایه دلگرمی حرم باشی چه شد که از ته گودال سر در آوردی تو زینت سر دوش پیمبرم باشی در این شلوغی گودال تنگ قول بده کمی مراقب پهلوی مادرم باشی تو در بلند ترین نیزه منزلت کردی به این بهانه مگر سایه سرم باشی جواب خنده دشمن به خواهرت با کیست؟ مگر تو قول ندادی برادرم باشی تو آفتابی و بالای نیزه هم که شده بمان که روشنی دیده ترم باشی .