#جوان
#فرزند
#اشعار_آذری
در سوگ فرزند جوان به سبک
خدامادرم راکجا می برند
ترکی و فارسی
مرتضی اسکندری « ساعد »
ترکی
دور ای نازنینیم دانشدیر منی
وجودیم یانور آز آلشدیر منی
منیم مهربانیم، آلاگوز جوانیم، قوجالدیم بالا
ئورکده غمیم چوخ، الیمدن دوتان یوخ، قوجالدیم بالا
گیجه گوندوز آه و فغان ایلرم
یوزه اشک حسرت روان ایلرم
ملالین ئورکده نهان ایلرم
سنیدون امیدیم، جوان رشیدیم، قوجالدیم بالا
یوخوم یارویولداش، ئولیدیم من ای کاش، قوجالدیم بالا
بو دنیانون آسایشی یوخ بالا
صفاسی آز اولدی غمی چوخ بالا
گوزومدن کأنَّه دگوب اوخ بالا
گوزون آچ آماندی، حالیم چوخ یاماندی، قوجالدیم بالا
بودنیایالاندی، جفاسی قالاندی ، قوجالدیم بالا
فارسی
دلم خون شد آخر ز هجران تو
پریشان ضمیرم، پریشان تو
جوابم بده جان به قربان تو
زجاخیز وبنگر، زداغت مکرر، کنم شوروشین
گل نوبهارم ، تورا می سپارم، به دست حسین
الهی که مهمان زهرا شوی
زیاران امّ ابیها شوی
نظر کرده ی آل طاهاشوی
برو که الهی، کند گاه گاهی، نگاهت علی
شود روز محشر، شفیعت پیمبر، پناهت علی
داغ جوان خيلي جانسوزه...
پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه...
وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد...
برادر ميگه: خدايا كمرم شكست...
خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه...
امابميرم براي دل مهربون مادر...
مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...
از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد...
چرا؟؟؟
آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه...
اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند...
تسليت دادند، ابراز همدردي كردند...
اما بميرم براي دل داغديده ي حسين...
فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید...
پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد
پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد
پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت
پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت
هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد،
انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.
اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي
آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.
آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.
لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.
لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.
هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...
گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا
پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.
اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ...
پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده
پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده
پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد
پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد
🍁🍁🍁
ختم جوان #فرزند⬇️⬇️⬇️ادامه
#جوان
#فرزند
#اشعار_آذری
در سوگ فرزند جوان به سبک
خدامادرم راکجا می برند
ترکی و فارسی
مرتضی اسکندری « ساعد »
ترکی
دور ای نازنینیم دانشدیر منی
وجودیم یانور آز آلشدیر منی
منیم مهربانیم، آلاگوز جوانیم، قوجالدیم بالا
ئورکده غمیم چوخ، الیمدن دوتان یوخ، قوجالدیم بالا
گیجه گوندوز آه و فغان ایلرم
یوزه اشک حسرت روان ایلرم
ملالین ئورکده نهان ایلرم
سنیدون امیدیم، جوان رشیدیم، قوجالدیم بالا
یوخوم یارویولداش، ئولیدیم من ای کاش، قوجالدیم بالا
بو دنیانون آسایشی یوخ بالا
صفاسی آز اولدی غمی چوخ بالا
گوزومدن کأنَّه دگوب اوخ بالا
گوزون آچ آماندی، حالیم چوخ یاماندی، قوجالدیم بالا
بودنیایالاندی، جفاسی قالاندی ، قوجالدیم بالا
فارسی
دلم خون شد آخر ز هجران تو
پریشان ضمیرم، پریشان تو
جوابم بده جان به قربان تو
زجاخیز وبنگر، زداغت مکرر، کنم شوروشین
گل نوبهارم ، تورا می سپارم، به دست حسین
الهی که مهمان زهرا شوی
زیاران امّ ابیها شوی
نظر کرده ی آل طاهاشوی
برو که الهی، کند گاه گاهی، نگاهت علی
شود روز محشر، شفیعت پیمبر، پناهت علی
کانال نوحوا علی الحسین ببار ای بارون ببار بر داغ.mp3
زمان:
حجم:
1.05M
#زمزمه
#ختم
#پدر
#مادر
#جوان
#فرزند
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
ببار ای بارون ببار
بر داغ هجر یارم ببار
غم توی دلمه بی شمار
با این دلِ زار و بی قرار
می سوزم از غمِ هجر یار
ای بارون..
امان از داغ مادرم
خاک غمش شده بر سرم
خفته در خاک غم دلبرم
بوده تنها یار و یاورم
این من و اشک چشمِ ترم
ای دنیا..
ببین می سوزم از غمت
در دلم بنشسته ماتمت
یاد خندیدن هر دمت
قربان اشک چون شبنمت
باورم نمیشه رفتنت
از دنیا..
ببین چشمم از غم تره
این دیگه وداع آخره
داغ تو دلمُ میبره
آتیش زیر خاکستره
دنیا با داغ تاریک تره
ای یارم..
شاعر: علی اصغر خواجه زاده
#مادر #پدر #فرزند #ترحیم_خوانی #مجری
سلام بابا دلم تنگه چقد غصه چقد گریه.دیگه بعد توتودنیا به کی باید بدم تکیه سلام بابا.سلام بابایه وقتاییکه باز دلتنگ چشماتم.نمیدونی که عکس تو چجوری میبره ماتم سلام بابا ........
#پدر #مادر #جوان #فرزند #مجری #ترحیم_خوانی
میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام
میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م
هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم
میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین....
یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد
بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد
صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه
بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی
تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی
آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست
آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست
دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام
میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م
هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم
میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین....
یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد
بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد
صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه
بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی
تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی
آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست
آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست
دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام
میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م
هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم
میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین....
یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد
بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد
صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه
بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی
تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی
آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست
آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست
دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
داغ جوان خيلي جانسوزه...
پدر و مادري كه داغ جوان ببينند ، ديگه روي لبهاشون گل خنده نمينشينه...
وقتي يك جوان از دنيا ميره،پدر ميگه: خدايا عصاي پيري از دستم افتاد...
برادر ميگه: خدايا كمرم شكست...
خواهر براي برادرش اشك ميريزه...ناله ميزنه...
امابميرم براي دل مهربون مادر...
مادر ميگه:خدايا جگرم ميسوزه...
از اين به بعد با اين مادر داغديده مهربانتر باشيد...
چرا؟؟؟
آخه مادريكه داغ جوان ببينه، دلشكسته ميشه...
اينجا اين مردم آمدند ، اشك چشم اين پدر و مادر داغديده را پاك كردند...
تسليت دادند، ابراز همدردي كردند...
اما بميرم براي دل داغديده ي حسين...
فدای اون لحظه ای اباعبدالله به کنار بدن پاره پاره علی رسید...
پـسر نـگاه به اشك غم پدر مي كـرد
پدر نـظاره به خون سر پسر مي كـرد
پدر ز داغ پسر باغ لاله در دل داشـت
پسر نشـانه ز زخـم هزار قاتـل داشت
هر روضه اي از روضه هاي كربلا خوانده بـشود، مـداح يـا واعـظ مـ ي گويـد،
انشاءاالله اين روضه را يك شب كنار قبرش بخوانيم.
اما تنها روضه اي كه خيلي سخت است و نمي شه كنار قبرش خواند ، روضه ي
آقا علي اكبر (ع) است، مخصوصاً اينكه شب جمعه باشد.
آخه پيش بابا روضه ي جگرگوشه را نمي خوانند، نبايد به زخم نمك زد.
لذا علي اكبر (ع) از آن لحظه اي كه از بابا آب تقاضا كرد و بابا نتونـست بـه او آب بدهد، ناراحت بود.
لحظه هاي آخر صدا زد: بابا ! الان از دست جدّم رسول الله سيراب شدم.
هميشه پدر دوست دارد وقت جان دادن، سرش روي دامن پسرش باشد...
گاهي محتضر مي خواهد جان بدهد، مي بيند جان از بدنش نمي رود، چشم به راهه، بعضي ها مي گند چشم به راه پسرشه، مي خواد بار آخر پسر را ببيند تـا
پسر مي آيد، سر بابا را به دامن مي گيره، پدر راحت جان مي دهد.
اما خدا نياره پدر سر بالين پسر بيايد ...
پدر ز خون پسر صورتش خضاب شده
پسر ز سوز عطش،قطره قطره آب شده
پدر به چهره ي فرزند خويش چهره نهاد
پسـر كنـار پـدر ناله اي زد و جان داد
🍁🍁🍁
ختم جوان #فرزند⬇️⬇️⬇️
#پدر #مادر #جوان #فرزند #مجری #ترحیم_خوانی
میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام
میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م
هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم
میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین....
یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد
بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد
صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه
بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی
تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی
آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست
آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست
دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام
میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م
هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم
میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین....
یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد
بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد
صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه
بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی
تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی
آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست
آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست
دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...میباره اشکام بارونیه چشمام بدون تو اینجا من تنهام
میلرزه جونم بی تو نمی تونم الهی برگرده اون روزا م
هرجا باشم یاد تو همرامه با قلب پر خونم برات میخونم
میشه بازم منو تو آغوشت بگیری ُ بگی دردت به جونم
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین....
یادم میوفته خاطرات باتو چه روزایی خوبی تموم شد
بعد تو اشک و درد و غم بامن هرچی که شادی بود حروم شد
صبر و قرار درد بی درمونه خدایا کاری کن کارم تمومه
بغضم بسته راه نفسهامو حال منو فقط خدا میدونه
*دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
از وقتی چشمام واشد به این دنیا عشق و وجود من تو بودی
تو راه و رسم زندگی رو با مهر یادم دلم دادی تا بودی
آه از دوری از غم محجوری داغی که تا زنده ام روی دلم هست
آه از دنیا موندم تک و تنها اما هنوز یادت تو خاطرم هست
دق میکنم بدون تو اشک چشاممو باز ببین
وقتی که عکست پیشمه لرزش لبهامو ببین...
#ترحیم_خوانی_مجمع_الذاکرین
زمان:
حجم:
3.54M
✿❀●🖤●❀✿
﷽
#چقدر_خوبه_پدر_و
#مادری_که_از_دنیا_رفته
#فرزند یکه در خانه اهل بیت پرورش داده سر مزار ارام زمزمه کنه و اونوقت پدر و مادر فیض می برند از این زمزمه فرزند
😭😭😭
✍#شاعر_مداح_سبک_گذار🎤
🎧#استاد_حاج_پیرزاده🖌
#اجرای_سبک
1403/1/7
✿❀●🖤●❀✿
⬇️⬇️⬇️
زمان:
حجم:
3.54M
✿♥️❀●🖤●❀♥️✿
﷽
#چقدر_خوبه_پدر_و
#مادری_که_از_دنیا_رفته
#فرزند یکه در خانه اهل بیت پرورش داده سر مزار ارام زمزمه کنه و اونوقت پدر و مادر فیض می برند از این زمزمه فرزند
😭😭😭
✍#شاعر_مداح_سبک_گذار🎤
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#ختم مادر
#روضه ختم مادر جوان
#فرزند نداره
#سوم هفتم چهلم وسالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸اشكي بُود مرا كه به دنيا نمي دهم
🔸اين است گوهری كه به دريا نمي دهم
🔸گر لحظه اي وصال حببم شود نصيب
🔸آن لحظه را به عمر گوارا نمي دهم
🔸عمری بود كه گوشه نشيـن محبتم
اين گـوشه را به وسعت دنيا نمي دهم
🔸در سينه ام جمال علي نقش بسته است
🔸اين سینه را به سينه ي سینا نمي دهم
🔸تا زنده ام ز درگه او پا نمي كشم
🔸دامان او ز دست تمنّا نمي دهم
🔸سرمايه ي محبت زهراست دين من
🔸من دين خويش را به دو دنيا نمي دهم
🔸گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
🔸يك ذره از محبّت زهرا نمي دهم
🔸امروز بزم ماتم زهرا بهشت ماست
🔸اين نقد را به نسيه ی فردا نمي دهم
🔸در سايه ي رضايم و همسايه ي رضا
🔸اين سايه را به سايه ی طوبي نمي دهم
⬅️مراسم امروز به بمناسبت هفتمین روز .درگذشت فرزندی مهربان خواهری غم خوار همسری دلسوز که درسن جوانی از دنیا رفته برگزار گردیده خانواده محترم پدرومادر غم دیده.. خدا صبرتون بده داغ دختر جوانی رو دیدید خواهران داغ خواهر جوان دیدید
خیلی سخته شما هفت روزه جای خالی عزیزتان رو احساس می کنیدخدا به شما صبر بده داغ دختر جوان سخته داغ همسر جوان سخته انشاالله خدا کنه کسی بین ما نباشه داغ دختر جوان دیده باشه
اما امروز همه آشنایان همسایگان فامیل واقشارمردم آمدنددر کنارتان بودند درمراسم ختم دختراتان شرکت کردند به شما دلداری وتسلیت گفتند
امازبان حال شمارا بگم
🔸عزیزم خفته درخاکم دخترم ..گل باغ دلم بودی
🔸درخشان گوهرپاکم چراغ محفلم بودی باباجان
🔸کجا یابم دگرچون تو دختر خوبم ..اگر دور جهان گردم
🔸تورا ای نازنین دختر که یاروهمدم بودی بابا جان
اما خواهران داغ دیده کجای مجلس نشسته اید یک جمله از زبان شما رو بگم
🔻چه خاکی بر سرم کردی تو دنیا
🔻مرا بی خواهرم کردی تو دنیا
🔻عجب دنیا توپست وبی وفایی
🔻چرا راضی شدی ازاین جدایی
⏪یاد شهدا امام شهدا اموات جمع
حاضر الخصوص روی این خواهر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزیزان داغ دیده مجلس مادر جوان است اما بزار برات روضه از مادر جوانی بخونم که فرمود علی جان شب غسلم بده شب کفنم کن شب دفنم کن
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید
صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید حلقوم بریده اما زبان حالب داره بی بی زینب
🌾گلی گم کرده ام می جویم اورا
🌾به هر گل می رسم می بویم اورا
🌾گل من یک نشانی دربدن داشت
🌾یکی پیراهن کهنه به تن داشت
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
🏴🏴🏴🏴🏴🏴
#ختم مادر(2)
#روضه ختم مادر جوان
#فرزند نداره
#سوم هفتم چهلم وسالگرد
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
یا فاطِمَةُ الزَّهْراءُ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ، یَا قُرَّةَ عَیْنِ الرَّسُولِ، یَا سَیِّدَتَنا وَ مَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکِ إِلَی اللّٰهِ وَ قَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهَةً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛
🔸دخترم دست اجل، زود تو را پرپر کرد
🔸مادرت گریه کنان، خاک عزا بر سر کرد
🔸دوستانت همگی، از غم تو مأیوسند
🔸اشک چشم همگان خاک مزارت، تر کرد .
⬅️مراسم امروز به بمناسبت هفتمین روز .درگذشت فرزندی مهربان خواهری غم خوار همسری دلسوز که درسن جوانی از دنیا رفته برگزار گردیده خانواده محترم پدرومادر غم دیده.. خدا صبرتون بده داغ دختر جوانی رو دیدید خواهران داغ خواهر جوان رو دیدید
خیلی سخته شما هفت روزه جای خالی عزیزتان رو احساس می کنیدخیلی سخته خدا به شما صبر بده داغ دختر جوان سخته داغ همسر جوان سخته انشاالله خدا کنه کسی بین ما نباشه داغ دختر جوان دیده باشه
اما امروز همه آشنایان همسایگان فامیل واقشارمردم آمدنددر کنارتان بودند درمراسم ختم دختراتان شرکت کردند به شما دلداری وتسلیت گفتند
امازبان حال شمارا بگم
🔸عزیزم خفته درخاکم دخترم ..گل باغ دلم بودی
🔸درخشان گوهرپاکم چراغ محفلم بودی باباجان
🔸کجا یابم دگرچون تو دختر خوبم ..اگر دور جهان گردم
🔸تورا ای نازنین دختر که یاروهمدم بودی بابا جان
اما خواهران داغ دیده کجای مجلس نشسته اید یک جمله از زبان شما رو بگم
🔻چه خاکی بر سرم کردی تو دنیا
🔻مرا بی خواهرم کردی تو دنیا
🔻عجب دنیا توپست وبی وفایی
🔻چرا راضی شدی ازاین جدایی
⏪یاد شهدا امام شهدا اموات جمع
حاضر الخصوص روی این خواهر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما عزیزان داغ دیده مجلس مادر جوان است اما بزار برات روضه از مادر جوانی بخونم که فرمود علی جان شب غسلم بده شب کفنم کن شب دفنم کن
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا
میگن شبانه بدن زهراش را ارام ارام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید
صدا زد اسماء دست روی دلم نگذار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد چه دید حلقوم بریده اما زبان حالب داره بی بی زینب
🌾گلی گم کرده ام می جویم اورا
🌾به هر گل می رسم می بویم اورا
🌾گل من یک نشانی دربدن داشت
🌾یکی پیراهن کهنه به تن داشت
الالعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
#التماس_دعا
احمد بهزادی
🏴🏴🏴🏴🏴🏴