eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
14.2هزار دنبال‌کننده
345 عکس
168 ویدیو
27 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم ختم و ترحیم مشهدالرضا(مهدی بیات): سیم و زر دارد برایت اعتبار بعد مرگت او نمی آید بکار گرچه دارد بهر تو او افتخار در زمان هستی و لیل و نهار این جهان باشد گذرگاهی ز عمر دانه پاشیدند برای ما وفور دام گسترند برایت رهگذر دانه را بینی نمی بینی خطر چونکه دنیا هست بهرت فتنه گر همدم دنیا مشو آن حیله گر درخوشی مستی ز عقبا بی خبر ناگهان گر اجل آید زدر دیده می بندی روی جای دگر در جهان از ما نمی ماند اثر وارثین بر روی نعشت نوحه گر یک کفن جسم ترا گیرد به بر ناگهان بنمودی آهنگ سفر خون دل ریزد بیادت از جگر هیچکس با تو نمی آید مگر قبر تاریک است مشتی جانور دادگاه برپا شود در کارزار دست خالی آمدی در این گذر هر عمل باشد وکیلت باهنر با تو در عقبا شود او دادگر جسم تو ماند بخاک دام گور نیش عقرب صد هزاران مار مور غافل از عقبا چرا بودی پسر غافل از مرگ و قضا و دادگر آتش دوزخ تو کردی شعله ور لنگرودی توبه کن با چشم تر حسین جان وقت مردن محضرم باش ندارم یاوری تو یاورم باش درآن لحظه که جانم رابگیرند محبت کن حسین جان دربرم باش گذارند چون میان قبر تاریک درآنجا مونس وهم دلبرم باش عزیز فاطمه ،فریادرس من درآن احوال زارو مضطرم باش چوبرخیزم قیامت ازدل خاک نجات بخشم به نزد داورم باش به میزان وصراط ونامه دادن چوابر رحمتی فوق سرم باش منم (سائل) امیددارم به لطفت شفیعم یاحسین درمحشرم باش 🔸️شاعر: (سائل) رونق کاشانۀ ما از صفای مادر است قوّت بازوی من هم از قوای مادر است در کلاس عشق و ایثار و فداکاری و صبر شمع و پروانه کلاس ابتدای مادر است شیرۀ جانش به جانم جوهر رنگین بود هر چه دارم از وجود بی ریای مادر است خود شنیدم مرشدی در مکتبش گفت اینچنین بر هدف آنچه نشنید آن هم دعای مادر است گر قدم خواهی زنی برباغ فردوس برین بوسه بر پایش بزن در زیر پای مادر است حرمتش از حضرت باری نباشد کمترین چون رضای خالقت هم از رضای مادر است بانی هفت خط شعر من حسن بدری است شعر و جان ومال صبری هم فدای مادر است دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی تو نداره این دل تاب و توانِ ماندن دنیا مرا تو سوختی آتش زدی به خِرمن دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی مادری چه سخته دردی چو خانمانسوز هر کس نداره مادر آهی کشیده جانسوز دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بهرت عزا بگیرم ای مادرِ عزیزم میمیرم از فراقت من اشکِ غم بریزم دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) ای دل بنال از این درد مادر درون خاکه از بس که غصه خوردم قلبم که چاک چاکه دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) یادت بخیر عزیزم جای تو گشته خالی از بس که گریه کردم دیگر نمانده حالی دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دردت دوا نگردید رفتی به حالِ خسته مرا به کی سپردی ببین دلم شکسته دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دیدار ما قیامت دیگر تو را نبینم خواهم زِ روی ماهت من یک گلی بچینم دنیا وفا نداره، مادر بیا دوباره(2 همه ی داروندارم،مادرم تاج سرم هرچی دارم از تو دارم مهربونم مادرم مادرم هرچی دارم از برکت دعاته۲ می‌دونم هرجا میری اسمم روی لباته۲ همه ی دارو،،،،،۲ مادرم فرشته ی روی زمین تو هستی میخونم باجون ودل برای تو بامستی چه شبایی که پرستار دل زارم بودی جوونیتو دادی مادر ،یارو غمخوارم بودی همه ی دار و،،،،۲ گیسوان سفید شده قدت خمیده مادر مثل تو فرشته ای هیچ کس ندیده مادر همه،،،،،۲ قربون دلشوره های وقت وبی وقتت برم قربون چادر نماز ومهرو سجاده ات برم ای همه هستی من چشمم کف پاهاته هرجا که باشی دلم محتاج اون دعاته می دونی دورت بگردم تو عزیز جونمی الهی باشی همیشه تو چراغ خونمی همه ی دار و،،،،،۳ 🔸️شاعر: گلی گم کرده ام مانند مادر که همتایش در عالم نیست دیگر گلم را بود ای مردم نشانی به سینه داشت قلب مهربانی گل من بی نظیرو ساده دل بود پیِ خوشبختی ام یکدم نیاسود گل خوش عطر وبویم بود مادر که با تیر اجل گردیده پرپر میان این خلایق آنچه دیدم ز مادر مهربان ترمن ندیدم مرا آرام جانم بود مادر رفیق مهربانم بود مادر میان خانه مادرها چو شمعند بدور او همه پروانه جمعند ازآن روزی که شمعم آب گردید دل پروانه ها بیتاب گردید نگو مادر بگو حور و فرشته که خانه باحضور او بهشته
مراسم ختم و ترحیم مشهدالرضا(مهدی بیات): سیم و زر دارد برایت اعتبار بعد مرگت او نمی آید بکار گرچه دارد بهر تو او افتخار در زمان هستی و لیل و نهار این جهان باشد گذرگاهی ز عمر دانه پاشیدند برای ما وفور دام گسترند برایت رهگذر دانه را بینی نمی بینی خطر چونکه دنیا هست بهرت فتنه گر همدم دنیا مشو آن حیله گر درخوشی مستی ز عقبا بی خبر ناگهان گر اجل آید زدر دیده می بندی روی جای دگر در جهان از ما نمی ماند اثر وارثین بر روی نعشت نوحه گر یک کفن جسم ترا گیرد به بر ناگهان بنمودی آهنگ سفر خون دل ریزد بیادت از جگر هیچکس با تو نمی آید مگر قبر تاریک است مشتی جانور دادگاه برپا شود در کارزار دست خالی آمدی در این گذر هر عمل باشد وکیلت باهنر با تو در عقبا شود او دادگر جسم تو ماند بخاک دام گور نیش عقرب صد هزاران مار مور غافل از عقبا چرا بودی پسر غافل از مرگ و قضا و دادگر آتش دوزخ تو کردی شعله ور لنگرودی توبه کن با چشم تر حسین جان وقت مردن محضرم باش ندارم یاوری تو یاورم باش درآن لحظه که جانم رابگیرند محبت کن حسین جان دربرم باش گذارند چون میان قبر تاریک درآنجا مونس وهم دلبرم باش عزیز فاطمه ،فریادرس من درآن احوال زارو مضطرم باش چوبرخیزم قیامت ازدل خاک نجات بخشم به نزد داورم باش به میزان وصراط ونامه دادن چوابر رحمتی فوق سرم باش منم (سائل) امیددارم به لطفت شفیعم یاحسین درمحشرم باش 🔸️شاعر: (سائل) رونق کاشانۀ ما از صفای مادر است قوّت بازوی من هم از قوای مادر است در کلاس عشق و ایثار و فداکاری و صبر شمع و پروانه کلاس ابتدای مادر است شیرۀ جانش به جانم جوهر رنگین بود هر چه دارم از وجود بی ریای مادر است خود شنیدم مرشدی در مکتبش گفت اینچنین بر هدف آنچه نشنید آن هم دعای مادر است گر قدم خواهی زنی برباغ فردوس برین بوسه بر پایش بزن در زیر پای مادر است حرمتش از حضرت باری نباشد کمترین چون رضای خالقت هم از رضای مادر است بانی هفت خط شعر من حسن بدری است شعر و جان ومال صبری هم فدای مادر است دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی تو نداره این دل تاب و توانِ ماندن دنیا مرا تو سوختی آتش زدی به خِرمن دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی مادری چه سخته دردی چو خانمانسوز هر کس نداره مادر آهی کشیده جانسوز دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بهرت عزا بگیرم ای مادرِ عزیزم میمیرم از فراقت من اشکِ غم بریزم دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) ای دل بنال از این درد مادر درون خاکه از بس که غصه خوردم قلبم که چاک چاکه دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) یادت بخیر عزیزم جای تو گشته خالی از بس که گریه کردم دیگر نمانده حالی دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دردت دوا نگردید رفتی به حالِ خسته مرا به کی سپردی ببین دلم شکسته دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دیدار ما قیامت دیگر تو را نبینم خواهم زِ روی ماهت من یک گلی بچینم دنیا وفا نداره، مادر بیا دوباره(2 همه ی داروندارم،مادرم تاج سرم هرچی دارم از تو دارم مهربونم مادرم مادرم هرچی دارم از برکت دعاته۲ می‌دونم هرجا میری اسمم روی لباته۲ همه ی دارو،،،،،۲ مادرم فرشته ی روی زمین تو هستی میخونم باجون ودل برای تو بامستی چه شبایی که پرستار دل زارم بودی جوونیتو دادی مادر ،یارو غمخوارم بودی همه ی دار و،،،،۲ گیسوان سفید شده قدت خمیده مادر مثل تو فرشته ای هیچ کس ندیده مادر همه،،،،،۲ قربون دلشوره های وقت وبی وقتت برم قربون چادر نماز ومهرو سجاده ات برم ای همه هستی من چشمم کف پاهاته هرجا که باشی دلم محتاج اون دعاته می دونی دورت بگردم تو عزیز جونمی الهی باشی همیشه تو چراغ خونمی همه ی دار و،،،،،۳ 🔸️شاعر: گلی گم کرده ام مانند مادر که همتایش در عالم نیست دیگر گلم را بود ای مردم نشانی به سینه داشت قلب مهربانی گل من بی نظیرو ساده دل بود پیِ خوشبختی ام یکدم نیاسود گل خوش عطر وبویم بود مادر که با تیر اجل گردیده پرپر میان این خلایق آنچه دیدم ز مادر مهربان ترمن ندیدم مرا آرام جانم بود مادر رفیق مهربانم بود مادر میان خانه مادرها چو شمعند بدور او همه پروانه جمعند ازآن روزی که شمعم آب گردید دل پروانه ها بیتاب گردید نگو مادر بگو حور و فرشته که خانه باحضور او بهشته
سیم و زر دارد برایت اعتبار بعد مرگت او نمی آید بکار گرچه دارد بهر تو او افتخار در زمان هستی و لیل و نهار این جهان باشد گذرگاهی ز عمر دانه پاشیدند برای ما وفور دام گسترند برایت رهگذر دانه را بینی نمی بینی خطر چونکه دنیا هست بهرت فتنه گر همدم دنیا مشو آن حیله گر درخوشی مستی ز عقبا بی خبر ناگهان گر اجل آید زدر دیده می بندی روی جای دگر در جهان از ما نمی ماند اثر وارثین بر روی نعشت نوحه گر یک کفن جسم ترا گیرد به بر ناگهان بنمودی آهنگ سفر خون دل ریزد بیادت از جگر هیچکس با تو نمی آید مگر قبر تاریک است مشتی جانور دادگاه برپا شود در کارزار دست خالی آمدی در این گذر هر عمل باشد وکیلت باهنر با تو در عقبا شود او دادگر جسم تو ماند بخاک دام گور نیش عقرب صد هزاران مار مور غافل از عقبا چرا بودی پسر غافل از مرگ و قضا و دادگر آتش دوزخ تو کردی شعله ور لنگرودی توبه کن با چشم تر حسین جان وقت مردن محضرم باش ندارم یاوری تو یاورم باش درآن لحظه که جانم رابگیرند محبت کن حسین جان دربرم باش گذارند چون میان قبر تاریک درآنجا مونس وهم دلبرم باش عزیز فاطمه ،فریادرس من درآن احوال زارو مضطرم باش چوبرخیزم قیامت ازدل خاک نجات بخشم به نزد داورم باش به میزان وصراط ونامه دادن چوابر رحمتی فوق سرم باش منم (سائل) امیددارم به لطفت شفیعم یاحسین درمحشرم باش 🔸️شاعر: (سائل) رونق کاشانۀ ما از صفای مادر است قوّت بازوی من هم از قوای مادر است در کلاس عشق و ایثار و فداکاری و صبر شمع و پروانه کلاس ابتدای مادر است شیرۀ جانش به جانم جوهر رنگین بود هر چه دارم از وجود بی ریای مادر است خود شنیدم مرشدی در مکتبش گفت اینچنین بر هدف آنچه نشنید آن هم دعای مادر است گر قدم خواهی زنی برباغ فردوس برین بوسه بر پایش بزن در زیر پای مادر است حرمتش از حضرت باری نباشد کمترین چون رضای خالقت هم از رضای مادر است بانی هفت خط شعر من حسن بدری است شعر و جان ومال صبری هم فدای مادر است دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی تو نداره این دل تاب و توانِ ماندن دنیا مرا تو سوختی آتش زدی به خِرمن دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بی مادری چه سخته دردی چو خانمانسوز هر کس نداره مادر آهی کشیده جانسوز دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) بهرت عزا بگیرم ای مادرِ عزیزم میمیرم از فراقت من اشکِ غم بریزم دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) ای دل بنال از این درد مادر درون خاکه از بس که غصه خوردم قلبم که چاک چاکه دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) یادت بخیر عزیزم جای تو گشته خالی از بس که گریه کردم دیگر نمانده حالی دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دردت دوا نگردید رفتی به حالِ خسته مرا به کی سپردی ببین دلم شکسته دنیا وفا نداره،مادر بیا دوباره(2) دیدار ما قیامت دیگر تو را نبینم خواهم زِ روی ماهت من یک گلی بچینم دنیا وفا نداره، مادر بیا دوباره(2 همه ی داروندارم،مادرم تاج سرم هرچی دارم از تو دارم مهربونم مادرم مادرم هرچی دارم از برکت دعاته۲ می‌دونم هرجا میری اسمم روی لباته۲ همه ی دارو،،،،،۲ مادرم فرشته ی روی زمین تو هستی میخونم باجون ودل برای تو بامستی چه شبایی که پرستار دل زارم بودی جوونیتو دادی مادر ،یارو غمخوارم بودی همه ی دار و،،،،۲ گیسوان سفید شده قدت خمیده مادر مثل تو فرشته ای هیچ کس ندیده مادر همه،،،،،۲ قربون دلشوره های وقت وبی وقتت برم قربون چادر نماز ومهرو سجاده ات برم ای همه هستی من چشمم کف پاهاته هرجا که باشی دلم محتاج اون دعاته می دونی دورت بگردم تو عزیز جونمی الهی باشی همیشه تو چراغ خونمی همه ی دار و،،،،،۳ 🔸️شاعر: گلی گم کرده ام مانند مادر که همتایش در عالم نیست دیگر گلم را بود ای مردم نشانی به سینه داشت قلب مهربانی گل من بی نظیرو ساده دل بود پیِ خوشبختی ام یکدم نیاسود گل خوش عطر وبویم بود مادر که با تیر اجل گردیده پرپر میان این خلایق آنچه دیدم ز مادر مهربان ترمن ندیدم مرا آرام جانم بود مادر رفیق مهربانم بود مادر میان خانه مادرها چو شمعند بدور او همه پروانه جمعند ازآن روزی که شمعم آب گردید دل پروانه ها بیتاب گردید نگو مادر بگو حور و فرشته که خانه باحضور او بهشته الهی خانه بی مادر نگردد الهی نخل آن بی بَر نگردد مرا یاد آید آن دوران دیرین به زانویش نمودم خواب شیرین چه غمهایی که در دل کرد مادر به زیر خاک منزل کرد مادر چو مادر رفت دردم بی عددشد بمیرم خانه اش زیر لحد شد دریغا با دل زار و حزینم کنار قبر ما
? بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. ............ . اجل جونم اجل جلاد جونم ، عجل جونم عجل جلاد جونم اجل جونم نگیر والله مو جوونم وی جوونم آخی برو گشتی بزن به گرد پیرون اگر پیری ندیدی والا مو میمونم ای دل ای ای دل ای دوست دلم تنگ و تنگ و دلم تنگ جدایی من نمیخواستم خدا کرد نمیدونم کدوم کافر دعا کرد غم دوریت و جونم میزنه چنگ ازون ترسم نبینم مو نگارم جدایی من نمیخواستم خدا کرد نمیدونم کدوم کافر دعا کرد نمیدونم خدا کرد یا قضا کرد به دلدارم چو ما را مبتلا کرد. ............ . الهی ای فلک دیگر نگردی۲ عزیزم روبه زیر خاک وکردی جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲ نه وقت زیر خاک و خفتنت بود چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲ کجا رفتی و دختر خاله ی من بسوز ای دل از این جور زمونه۲ الهی مادری تنها نمونه زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲ ببین اشکهای حسرت که می‌ریزم خدا صبری بده طاقت بیارم۲ به یاد مهربونیش بی قرارم گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲ که او اززندگی خیری نديده لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲ می‌ریزم خاک عالم بر روی سر لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲ چه زود دامن کشیدی از برمن خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲ سرخاکت دلم میگیره بونه بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲ تو رفتی ازغمت دنیای دردم 🔸️شاعر: .............. . نوجوان بودی و رفتی ز جهان گلشن زندگیت گشته خزان بوده ای عاشق زهرا و حسین شد برای تو مدال و عنوان هر که شد نوکر آن خانه و بیت می رود خرم و شاد و خندان داغت آتش زده بر پیکر ما شده دل بهر نو در آه و فغان اشک حسرت بچکد بر رخ ما آری آتش زده بر پیر و جوان همه در ماتم و سوگند و عزا رفتی آخر بسوی باغ جهان همگی اشک برایت ریزند چون جوان بودی و رفتی ز جان 🔸️شاعر: ............. . ( شجریان)                                  ای روح وای روانم ای دادازاین جدایی ای نازنین جوانم ای دادازاین جدایی ازدوری توای ماه دارم به سینه صدآه ازغصه نوحه خوانم ای دادازاین جدایی تاکه تودیده بستی رفتی دلم شکستی برلب رسیده جانم ای دادازاین جدایی ازدیدگان مجروح چون ابر دربهاران من اشک خون فشانم ای دادازاین جدایی داغ تو کرده پیرم بنما دعا بمیرم من بی توچون بمانم ای دادازاین جدایی قَدَّم شده خمیده تاکه تو قد کشیدی این هم قَدِ کمانم ای دادازاین جدایی ازبس که گریه کردم درماتمت نمانده نوری به دیدگانم ای دادازاین جدایی هم بر سر مزارت هم در میان خانه اسم تو بر زبانم ای دادازاین جدایی دلتنگم ازفراقت گیرم کجا سراغت؟ برده غمت توانم ای دادازاین جدایی ای سَرو ناز مادر ای دلنواز مادر ای ماه اسمانم ای داد ازاین جدایی این درد باکه گویم مرگت عزیز بابا سوزانده استخوانم ای دادازاین جدایی بااشک وآه جانسوزذکرم شده شب وروز فرزند مهربانم ای داد از این جدایی یارب کسی به عالم داغ جوان نبیند بریده شد اَمانم ای داد ازاین جدایی در کربلا حسین تاداغ جوان خوددید یک ناله زدپسرجان ای دادازاین جدایی «مداح» بگوبرای تسکین دل بگویند مولاحسین جانم ای دادازاین جدایی 🔸️شاعر: «مداح» .ختم_خوان_س
.👆 بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. ............ . اجل جونم اجل جلاد جونم ، عجل جونم عجل جلاد جونم اجل جونم نگیر والله مو جوونم وی جوونم آخی برو گشتی بزن به گرد پیرون اگر پیری ندیدی والا مو میمونم ای دل ای ای دل ای دوست دلم تنگ و تنگ و دلم تنگ جدایی من نمیخواستم خدا کرد نمیدونم کدوم کافر دعا کرد غم دوریت و جونم میزنه چنگ ازون ترسم نبینم مو نگارم جدایی من نمیخواستم خدا کرد نمیدونم کدوم کافر دعا کرد نمیدونم خدا کرد یا قضا کرد به دلدارم چو ما را مبتلا کرد. ............ . الهی ای فلک دیگر نگردی۲ عزیزم روبه زیر خاک وکردی جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲ نه وقت زیر خاک و خفتنت بود چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲ کجا رفتی و دختر خاله ی من بسوز ای دل از این جور زمونه۲ الهی مادری تنها نمونه زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲ ببین اشکهای حسرت که می‌ریزم خدا صبری بده طاقت بیارم۲ به یاد مهربونیش بی قرارم گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲ که او اززندگی خیری نديده لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲ می‌ریزم خاک عالم بر روی سر لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲ چه زود دامن کشیدی از برمن خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲ سرخاکت دلم میگیره بونه بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲ تو رفتی ازغمت دنیای دردم 🔸️شاعر: .............. . نوجوان بودی و رفتی ز جهان گلشن زندگیت گشته خزان بوده ای عاشق زهرا و حسین شد برای تو مدال و عنوان هر که شد نوکر آن خانه و بیت می رود خرم و شاد و خندان داغت آتش زده بر پیکر ما شده دل بهر نو در آه و فغان اشک حسرت بچکد بر رخ ما آری آتش زده بر پیر و جوان همه در ماتم و سوگند و عزا رفتی آخر بسوی باغ جهان همگی اشک برایت ریزند چون جوان بودی و رفتی ز جان 🔸️شاعر: ............. . ( شجریان)                                  ای روح وای روانم ای دادازاین جدایی ای نازنین جوانم ای دادازاین جدایی ازدوری توای ماه دارم به سینه صدآه ازغصه نوحه خوانم ای دادازاین جدایی تاکه تودیده بستی رفتی دلم شکستی برلب رسیده جانم ای دادازاین جدایی ازدیدگان مجروح چون ابر دربهاران من اشک خون فشانم ای دادازاین جدایی داغ تو کرده پیرم بنما دعا بمیرم من بی توچون بمانم ای دادازاین جدایی قَدَّم شده خمیده تاکه تو قد کشیدی این هم قَدِ کمانم ای دادازاین جدایی ازبس که گریه کردم درماتمت نمانده نوری به دیدگانم ای دادازاین جدایی هم بر سر مزارت هم در میان خانه اسم تو بر زبانم ای دادازاین جدایی دلتنگم ازفراقت گیرم کجا سراغت؟ برده غمت توانم ای دادازاین جدایی ای سَرو ناز مادر ای دلنواز مادر ای ماه اسمانم ای داد ازاین جدایی این درد باکه گویم مرگت عزیز بابا سوزانده استخوانم ای دادازاین جدایی بااشک وآه جانسوزذکرم شده شب وروز فرزند مهربانم ای داد از این جدایی یارب کسی به عالم داغ جوان نبیند بریده شد اَمانم ای داد ازاین جدایی در کربلا حسین تاداغ جوان خوددید یک ناله زدپسرجان ای دادازاین جدایی «مداح» بگوبرای تسکین دل بگویند مولاحسین جانم ای دادازاین جدایی 🔸️شاعر: «مداح» .
.👆 بالاترین لذت پدر و مادر اینه که خدا فرزندی بهشون بده... با دستانشون فرزند رو بزرگ کنن... جوون بشه... درمقابلشون راه بره... وقتی به قدو بالای جونشون نگاه میکنن لذت میبرند... اما سخت ترین لحظه هم.. برا همچین پدر و مادری زمانیه که.. داغ جوانشون رو ببینند.. ............ . اجل جونم اجل جلاد جونم ، عجل جونم عجل جلاد جونم اجل جونم نگیر والله مو جوونم وی جوونم آخی برو گشتی بزن به گرد پیرون اگر پیری ندیدی والا مو میمونم ای دل ای ای دل ای دوست دلم تنگ و تنگ و دلم تنگ جدایی من نمیخواستم خدا کرد نمیدونم کدوم کافر دعا کرد غم دوریت و جونم میزنه چنگ ازون ترسم نبینم مو نگارم جدایی من نمیخواستم خدا کرد نمیدونم کدوم کافر دعا کرد نمیدونم خدا کرد یا قضا کرد به دلدارم چو ما را مبتلا کرد. ............ . الهی ای فلک دیگر نگردی۲ عزیزم روبه زیر خاک وکردی جوان بودی نه وقت رفتنت بود۲ نه وقت زیر خاک و خفتنت بود چرا پرپر شدی آلاله ی من؟۲ کجا رفتی و دختر خاله ی من بسوز ای دل از این جور زمونه۲ الهی مادری تنها نمونه زداغ سینه سوزت ای عزیزم۲ ببین اشکهای حسرت که می‌ریزم خدا صبری بده طاقت بیارم۲ به یاد مهربونیش بی قرارم گلی داشتم فلک از ریشه چیده۲ که او اززندگی خیری نديده لالالالا بخواب ای یاس پرپر۲ می‌ریزم خاک عالم بر روی سر لا لا لا لالا لا نیلوفرمن۲ چه زود دامن کشیدی از برمن خدا صبر دلم دیگه تمومه ۲ سرخاکت دلم میگیره بونه بخواب آروم بخواب دورت بگردم۲ تو رفتی ازغمت دنیای دردم 🔸️شاعر: .............. . نوجوان بودی و رفتی ز جهان گلشن زندگیت گشته خزان بوده ای عاشق زهرا و حسین شد برای تو مدال و عنوان هر که شد نوکر آن خانه و بیت می رود خرم و شاد و خندان داغت آتش زده بر پیکر ما شده دل بهر نو در آه و فغان اشک حسرت بچکد بر رخ ما آری آتش زده بر پیر و جوان همه در ماتم و سوگند و عزا رفتی آخر بسوی باغ جهان همگی اشک برایت ریزند چون جوان بودی و رفتی ز جان 🔸️شاعر: ............. . ( شجریان)                                  ای روح وای روانم ای دادازاین جدایی ای نازنین جوانم ای دادازاین جدایی ازدوری توای ماه دارم به سینه صدآه ازغصه نوحه خوانم ای دادازاین جدایی تاکه تودیده بستی رفتی دلم شکستی برلب رسیده جانم ای دادازاین جدایی ازدیدگان مجروح چون ابر دربهاران من اشک خون فشانم ای دادازاین جدایی داغ تو کرده پیرم بنما دعا بمیرم من بی توچون بمانم ای دادازاین جدایی قَدَّم شده خمیده تاکه تو قد کشیدی این هم قَدِ کمانم ای دادازاین جدایی ازبس که گریه کردم درماتمت نمانده نوری به دیدگانم ای دادازاین جدایی هم بر سر مزارت هم در میان خانه اسم تو بر زبانم ای دادازاین جدایی دلتنگم ازفراقت گیرم کجا سراغت؟ برده غمت توانم ای دادازاین جدایی ای سَرو ناز مادر ای دلنواز مادر ای ماه اسمانم ای داد ازاین جدایی این درد باکه گویم مرگت عزیز بابا سوزانده استخوانم ای دادازاین جدایی بااشک وآه جانسوزذکرم شده شب وروز فرزند مهربانم ای داد از این جدایی یارب کسی به عالم داغ جوان نبیند بریده شد اَمانم ای داد ازاین جدایی در کربلا حسین تاداغ جوان خوددید یک ناله زدپسرجان ای دادازاین جدایی «مداح» بگوبرای تسکین دل بگویند مولاحسین جانم ای دادازاین جدایی 🔸️شاعر: «مداح» .