eitaa logo
کانال ختم و ترحیم خوانی
14.3هزار دنبال‌کننده
349 عکس
174 ویدیو
27 فایل
بسم الله الرحمان رحیم کانال ختم و ترحیم خوانی🎤 اشعار پندیات، روضه، نوحه و... https://eitaa.com/joinchat/1758134425Ca7138e05ff تعرفه وتبلیغ @kianatv 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 کانال را به دوستانتان خودتان معرفی کنید
مشاهده در ایتا
دانلود
❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇ یک مجلس پدر همراه با گریز به روضه مجلس در ایام بسم الله الرحمن الرحيم... یارحمن و یارحیم... بخوان دعای فرج را که یار برگردد بخوان دعای فرج را که شب سحر گردد بخوان دعای فرج را اگر که می خواهی حدیث غیبت یار تو مختصر گردد بخوان دعای فرج را و از خدا بطلب وجود نازکش ایمن ز هر خطر گردد بخوان دعای فرج را کنار پردۀ اشک که دانه دانۀ اشکت دُر و گوهر گردد بخوان دعای فرج را که یار می آید اگر دلت ز رَهِ اشتباه برگردد بخوان دعای فرج را و پیشه تقوا کن که دست لطف خدا با تو همسفر گردد بخوان دعای فرج را که رد نخواهد شد اگر که ناله و اشک تو بیشتر گردد بخوان دعای فرج را که حل مشکل هاست اگر که چشم و دل تو خدا نگر گردد بخوان دعای فرج را، ولی بدون عمل گمان مکن که دعای تو کارگر گردد بخوان دعای فرج را خدا کند آید که روضه خوان غریبی و میخ در گردد دوباره جمعه و ندبه دوباره باید گفت بخوان دعای فرج را که یار برگردد چرا آقای ما نمیاد... (بیان جملات زمینه ساز👇) مجلس به احترام یک پدر برگزار شده... من به صاحبان عزا تسلیت میگم خدا صبرتون بده... مصیبت پدر مصیبت سنگینیه... مخصوصا برا...(اینجا دختر یا پسر مرحوم گفته میشود) (مخصوصا برا...دختر) (مخصوصا برا بچه های... کوچیک خیلی سخته...) (نقطه گریز از مجلس ترحیم به روضه👇) اما میخوام اینو بگم... خانواده ی... (اسم صاحب عزا (حسینی) خانواده ی... حسینی بچه های داغدار.... شما داغ پدر دیدید اما... تا مردم خبردار شدند... همه اومدند به شما تسلیت گفتند ... باهاتون همدردی کردند ... ببینید امروز علما اومدند... بزرگان اومدند... فامیل و همسایها دور شما رو گرفتند... نگذاشتند تنها باشید اما ای کاش این مردم کربلا هم بودند وقتی خانم زینب کبری دید شمر روسیاه برادرش نشسته خطاب به لشکر عمر سعد کرد و فرمود:اَما فیکم مسلم...بین شما مسلمان پیدا نمیشه...نگذارده نوهء پیغمبر رو شهید کنند! ای کاش یک نفر به داد دل خانم زینب میرسید... بمیرم برات خانم... روایت میگه اسبها و مَرکبا هم گریه کردند و زمین و زمان در شهادتِ اربابمان خون گریه کردند.... خانواده مُعزا... الان چطور همه دور شماهستن و بشما تسلای خاطر میدهند.... اهلبیت هم همه ملاحظهء حضرت زینب رو میکردند ...آخه : اهلبیت خیلی خاطرِ زینب س برایشان عزیز بود،پیامبر موقع تولدش ،برای مصائبش گریست، مادرش فاطمه لحظات آخر فرمود: ▪️بیرون برید از خانه زینب را که حاشا ▪️مادر دهد جانُ کند دختر تماشا یا باباش علی ع بافرقِ شکافته ،همچین که نزدیکِ خانه رسید فرمود: رهایم کنید تا با پای خودم وارد خانه شوم،آخه نمیخوام زینب من رو در این حال ببینه. یا امام حسن ، زینب را از اتاق خارج کرد و بعد جگرِ نازنینَش در طشت ریخت.امام حسین هم لحظات آخر که دیگه رمقی نداشت، وقتی دید خواهرش داره بسمتِ قتلگاه میاد، با دست اشاره کرد، یعنی خواهر برگرد، نمیخوام من رو توی این حال ببینی . امام سجاد هم بخاطر عمه جانش و بانوانِ حرمِ آل الله در اسارت، فرمود الشّام الشّام الشّام . امام باقر هم که خودشان در کربلا حضور داشتند و مصائب عمه جانشان را دیده بودند و از آن یاد میکردند... خلاصه همه رعایت حالِ بی بی زینب را کردند بجز اشقیا که حتی بعد از شهادت فرزند رسول خدا، از شدت کینه دستور دادن خیام رو به آتش بکشند و لذا امام سجاد فرمودند علیکن بالفرار اما محبانِ امام صادق، یه آتش هم در مدینه به بیت امام صادق انداختند یکی از اصحاب میگفت بعد از همون شبی که آمدن درب خانۀ امام صادقُ آتش زدن ، اومدم خدمت حضرت دیدم سر سجاده نشسته ، خیلی بی قراره خیلی داره گریه میکنه .. گفتم آقا شما مظهرِ صبرید ، الحمدالله کسی آسیب ندید که .. حضرت فرمود تو گمان میکنی من برا خودم گریه میکنم؟! دیشب این بچه هام از ترس هی از این هجره به آن هجره میدویدن .. یادم افتاد بچه های جد مظلومم حسین .. وقتی خیمه ها رو آتش زده بودن .. حسین .... آتش گرفت خانه ات اما تکان نخورد یک لحظه رو سری به سرِ اهل خانه ات شمشیر بر گلوی تو کاری نمی شود بر پیکر تو اسب سواری نمی شود در کوچه هایِ دلهره انگیزه سنگ و چوب بر روی نی سر تو که قاری نمی شود ❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇❇
وترحیم بنا به روایت امام صادق (ع) مرگ یک اتفاق یقینی است که در دنیا برای همه رخ خواهد داد اما مردم با آن معامله تردید و شک می‌کنند! به گزارش مشرق، حجت‌الاسلام مهدی غلامعلی (رئیس دانشکده مجازی علوم حدیث) درباره نظر امام صادق درخصوص مرگ گفت: روایت چهل و هشتم از کتاب شریف «خصال» شیخ صدوق یک نکته ذکر شده است که خبر از یک یقین و اتفاق یقینی دارد اما مردم با آن معامله تردیدی می‌کنند، در این روایت امام صادق (ع) می‌فرمایند: قال ابی عبدالله(ع) لم یخلق الله عزوجل یقینا لا شک فیه أشبه بشک لا یقین فیه من الموت: خداوند عز و جل می‌فرمایند که هیچ چیز را مثل مرگ نیافریده عین اینکه یقینی است و هیچ شکی در آن نیست اما مردم‌گویی در آن شک دارند چونان شکی که در آن یقین نیست! در واقع انسان‌ها آن اندازه به مرگ یقین دارند و می‌بینند که نزدیکانشان از دنیا رفته‌اند، اموات، قبور و ... را می‌بینند و یقین هم دارند که می‌میرند اما معامله‌شان با این حادثه در آینده برای خودشان قابل باور نیست و با این امر معامله تردیدی دارند گویی برای آنها این اتفاق نخواهد افتاد. حتی آیات قرآن کریم از مرگ تعبیر یقینی دارد یعنی هیچ تردیدی در آن نیست و خداوند می‌فرماید که «تو تا زمانی که مرگ به سوی تو می‌آید، بندگی کن» بنابراین کلمه یقین گاهی به معنای مرگ در قرآن هم به کار رفته است. در نهایت مرگ یکی از واقعیت‌های زندگی انسان است و هیچ کس نمی‌تواند از آن فرار کند «کل نفس ذائقة الموت» همه موجودات و انسان‌ها روزی از بین خواهند رفت و مرگ یک انتقال از خانه‌ای به خانه دیگر یا عوض کردن لباس چرک و بدبو با لباس فاخر و خوشبو است اما در عین حال مرگ عظیم، خوفناک و دشوار هم هست و مهمترین گردونه زندگی انسان اینجا قرار دارد. امام صادق (ع) می‌فرمایند که گاهی انسان‌ها سال‌ها، ماه‌ها، روزها و ساعت‌ها را می‌شمرند اما یک زمانی هم باید نفس‌ها را بشمارند جایی که آخرین نفس می‌رسد دیگر آن زمان نه یک لحظه دیر و نه یک لحظه زود اتفاق می‌افتد، همان لحظه کوچ انسان شروع خواهد شد. بنابراین اگر کسی به واقعیت و حادثه یقینی ایمان بیاورد و بدان باور داشته باشد، بسیاری مشکلات زندگی که در مسیرش قرار می‌گیرد را می‌تواند تحمل کند چرا که یاد مرگ خودش لذت‌ها را از بین می‌برد. اگر انسان مدام به دنبال لذت‌ها و راحتی‌ها باشد، نمی‌تواند سختی‌ها و مشکلات را تحمل کند درحالیکه دنیا پر از سختی ها است و یاد مرگ تحمل این سختی‌ها را برای ما آسان‌تر می‌کند.
اجرا _محسن_صفری مسلمانان حسین، مادر ندارد  غریب است و کسی بر سر ندارد  ز جور ساربان بی مروت  دگر انگشت و انگشتر ندارد چرا رگ های او پر خاک گشته  مگر در کربلا خواهر ندارد  چرا بر سینه اش دشمن نشسته مگر تنها شده، یاور ندارد چرا خسکیده عطشان گشته قربان  مگر عباس آب آور ندارد  اگر خیزد ز جا پرسد ز زینب  چرا در دانه ام معجر ندارد  --- چرا انگشت و انگشتر نداری  چرا عمامه ای بر سر نداری
شعربرای فراق فرزندجوان گل   آنا   بو  محنده   فغانه اوغلوین پیکری باتدی قانه **** قلبیمه تیر هجران  دگنده قالمادی صبر و طاقت بدنده گوزلیوردوم سنی جان ویرنده سسلدیم هارداسان یانه یانه **** آنانی   یاندیرار  بالا   فراقی هر گورنن دوتار اوغول سراقی گوز قالار یولدا سسده قولاقی ناله سی  اوج  ائدر آسمانه * سسلنر دم به دم جان یارالی ای  آنانون  آلا  گوز  مارالی گلدی نعشون  ال اوسته یارالی سینمی ایلیوب   غم  نشانه * قلبیمی  قان  ائدوبدی  فراقون قوی اوپوم   بیرده قانلی دوداقون باغلی  قالدی بالا طوی  اطاقون درد هجران  منی گتدی  جانه **** آهیله عالمی  داغلارام  من سیل اشکی  یوزه  باغلارام  من یاسه دوندی  طویون آغلارام من خون دل اولدی  گوزدن روانه **** ئولسه هربیر آنانون جوانی یاد ائدر لیلی خون فشانی عرشه چیخدی اونوندا فغانی گلدی بو نوعی غمدن بیانه * ای وجاهتده خوش منظر اوغلوم اولموسان گل کیمین پرپر اوغلوم یاره لی یاتما ای اکبر اوغلوم بیرده  گلمز مثالون  جهانه * نیلرم یثربه  من  گئدنده اود دوتوب آغلارام بو محنده تای توشون  گورسم اوغلوم وطنده گوزیاشیم وار یری دونسه قانه باسبک یاامام زمان گل آماندا
در سوگ فرزند جوان به سبک خدامادرم راکجا می برند ترکی و فارسی مرتضی اسکندری « ساعد » ترکی دور ای نازنینیم دانشدیر منی وجودیم یانور آز آلشدیر منی منیم مهربانیم، آلاگوز جوانیم، قوجالدیم بالا ئورکده غمیم چوخ، الیمدن دوتان یوخ، قوجالدیم بالا گیجه گوندوز آه و فغان ایلرم یوزه اشک حسرت روان ایلرم ملالین ئورکده نهان ایلرم سنیدون امیدیم، جوان رشیدیم، قوجالدیم بالا یوخوم یارویولداش، ئولیدیم من ای کاش، قوجالدیم بالا بو دنیانون آسایشی یوخ بالا صفاسی آز اولدی غمی چوخ بالا گوزومدن کأنَّه دگوب اوخ بالا گوزون آچ آماندی، حالیم چوخ یاماندی، قوجالدیم بالا بودنیایالاندی، جفاسی قالاندی ، قوجالدیم بالا فارسی دلم خون شد آخر ز هجران تو پریشان ضمیرم، پریشان تو جوابم بده جان به قربان تو زجاخیز وبنگر، زداغت مکرر، کنم شوروشین گل نوبهارم ، تورا می سپارم، به دست حسین الهی که مهمان زهرا شوی زیاران امّ ابیها شوی نظر کرده ی آل طاهاشوی برو که الهی، کند گاه گاهی، نگاهت علی شود روز محشر، شفیعت پیمبر، پناهت علی
AUD-20220104-WA0660.m4a
5.9M
(بندر عباس) زبان حال مولا علی (ع) زدے آتش بـه جــونم مهـربـونم ز داغت اے گلم آروم جــــونـم نفـس بالا نـمے آیـد بـه ســیـنـه چه سـخته بعد تو زنده بمـونـم تورفتے من شـــدم تنـهاے تنـهـا غریب وبے معیــن در بند غمـها چو بر دیوار و در افتـد نگاهـم تداعے مے شــــود داغ تـو زهـرا تو مـردانـه به پـایـــم ایسـتادی تو ایثـــار و وفـا را درس دادی خدا داند که جــــانـم براے آمـد چو پشت در غـریــبانـه فتـادی زجا برخیز و بین افسرده حـالم چگـونـه از غـمـت یکـدم نـنالــم خجل هستم زروے همچوماهت به جـان زینــبت بنمـا حـلالـم التماس دعا شعر:استادطاهرکاشانی
AUD-20220902-WA0041.opus
539.5K
─═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅❃﷽❃༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌─ «از اساتید گرامی کانال» 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گاهی وقتاتوی خواب آروم میشه علی آروم شِــه رباب آروم میشه بـه خـــدا چــیـز زیادی نمیخـواد با یکی دو قطــره آب آروم میشه ســـایه ی ســــرش پَــرِ ملک شده تازه یک ذره تــبــش خـنک شـده کاش میشد فقـط لباشــو تَـر کنند لبـش از عطــش تـرک تـرک شده  مـادرش گــهوارشــو تکـون میده اما این گــریـه مگــه امــون میده اگـه میتـونی یه کاری کـن حسین بچـم از تشنــگی داره جون میده 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((لای لای علی،،،علی جان،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ به دلم زدی چــه تیـــری حــرمله از خـدا میخــوام بمیری حــرمله بد جــوری دل منــو آتیــش زدی الهی آتیــش بگــــیـری حـــرمله کاش که سهم گریه هات خنده نشه کاش که هیچ بابایی شــرمنده نشه سر بچـم به یه مو بنــده حسیـن مراقـب باش از تنـش کنده نشـه با خـــدا راز و نیـازش رو ببین دستای کوچیک و نازش رو ببین مــادرش ببیـنــدش دق میکـنــه آخه چــشم نیـــمـه بازشـو ببیـن 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ((لای لای علی،،، علی جان،،،)) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ تقدیم به روح مادر شهید،،، ناله ها، گـریه های دخــترها نیست دیگـــر خبر ز مادرها خون رگها که ازجهش افتاد داغ قلبی که از تپش افتـاد اولیاء شــهـید بـر خیـــزید در رثای شــهید بـرخیـزید میـرود سـوی جنـت المــأوا مـــادری از تـبار عاشـــورا مــادری داغــدار دلـبنـدش رفته حالا به نزد فــرزندش زیر تابوت، ذکر حــزب الله نـغـمــــــه ی لا اله الا الله شعر: محمد محمدی 🔷🔷🔷🔷🔷🔷
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺎ،"ﺩﻝ"ﺭﺍﺑﻪ "ﺩﻧﯿﺎ" ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ ﺧﺎﻧـــﻪ ﻣـﺎﻥ ﺭﺍ، ﺭﻭﯼ " ﺗـﺎﺭ ﻋﻨﮑـﺒﻮﺗﯽ "ﺳﺎﺧﺘﯿﻢ ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﺭﻓـﺖ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺭﺍ، ﮐــﻪ " ﺁﺩﻡ"ﺑﻮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﭼﻬـــﺮﻩ ﺧــــﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﯾﻨـــــﻪ، ﻧﺸــــﻨﺎﺧﺘﯿﻢ ﻭﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ"ﺧﻮﺩخوﺍﻫﯽ"،ﮔﺮﯾﺒﺎﻧﮕﯿﺮﺷﺪ ﺑﯽ ﻣﺤـﺎﺑﺎ، ﺳﻮﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ِ "ﺷــﺮﺍﻓــﺖ" ﺗﺎﺧﺘـﯿﻢ ﺣــﺮﻣــﺖ "ﺍﻧﺴـﺎﻥ" ،ﺷﮑسـﺘﯿﻢ ﻭ ﺑـﺪﻭﻥ ﺩﻟــﻬﺮﻩ ﭘـﯿﮑــــﺮ ﺑﯽ ﺟــﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ، ﺯﯾــﺮ ﭘـﺎ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﯿــﻢ ﮔﻮﺭﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺩﻭ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﯾﺶ ،ﮐﻨﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻧﻮﺣﻪ ﺧﻮﺍﻧﺪﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺗﺮﺣﯿﻢ ﻭ ﻋـــﺰﺍ ﭘﺮﺩﺍﺧﺘﯿﻢ ﺩﯾﺮ ﻓﻬﻤﯿﺪﯾﻢ ﺑﺎ "ﺧﻮﺩ"، ﻣﺎﭼﻪ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﭼﻪ ﺷﺪ ﻣﺎ" ﺷﺮﺍﻓﺖ "، "ﺁدمیت " ، ﻣﺎ "ﺧﺪﺍ " ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯿﻢ شعر:؟ 🔷🔷🔷🔷🔷
4_5947514924447041213.mp3
18.72M
(استان کیلان) ─┅┅═❧❧❧═┅┅─ ─┅┅═❧❧❧═┅┅─ گل زیبای من نشکـفتـه پژمرد اجل با خود تمام هسـتیم برد ز داغ آن گل رعـنـای با غــــم امید و آرزو در سـیـنه ام مُرد ─┅┅═❧❧❧═┅┅─ ─┅┅═❧❧❧═┅┅─ دل شـیدایـیم ســویی ندارد و تاب وطاغت و دوری ندارد کجـایی روشـــنای شـام تارم چـراغ خـانه ام نــوری ندارد ─┅┅═❧❧❧═┅┅─ ─┅┅═❧❧❧═┅┅─ شب سالت غمی جانانه دارم درون خانه ام عکست گذارم عصایه دست مـادر بیقــرارم کــجا رفتـی امــیـد روزگارم 🔷🔷🔷🔷🔷🔷
4_5875467823014215997.mp3
492.3K
‍ نوحه امام علی علیه السلام خدایا خونه بدون بابا چقدر سرد و دلگیره خدا میدونه که زینب دیگه از این زندگی سیره آروم آروم نیمه ی شب دو نیمه جون باباشونو غسل میدن بند نمی یاد خون سرش گل می کنه لاله به روی کفن یکی غرق اشک و آه، داره می سوزه از تب همه زیر لب می گن، امون از دل زینب غریب آقام، غریب آقام، وای وای دل آسمون پر از غربته زمین تیره و تاره حسن مشکی پوش حسین بیقرار اباالفضل‌ عزاداره امشب دارن فرشته ها یه تابوتُ روی شونه می برن یه تابوتُ از این خونه غریبونه باز شبونه می برن دل آسمون تنگه، پر از ابر و بارونه چقدر غربت حیدر، دلا رو می سوزونه غریب آقام، غریب آقام، وای وای موضوع: علیه السلام سبک: شاعر: خوانی مراسمات ترحیم
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ قضاوت خود خطا كاریم و مردم را قضاوت مي كنیم بی جهت از عالم و ادم شكايت مي كنیم هر جفايي را كه گويي ان به دنيا می كنیم با چه شوري ديگران را هم هدايت مي كنیم مال مردم مي خوریم و دم ز ایمان مي زنیم چون به خلوت ميرویم از خودبرائت مي كنیم خود گنه كار یم و اهل صد ريا و اختلاس با چه زهدی در صف اول عبادت مي كنیم ابروي عالم و ادم به غفلت مي بریم چون به مال خودرسیم ازان صيانت مي كنیم ما كه خود بيمار و از درمان ان وامانده ایم تا به هر كس ميرسیم او را طبابت مي كنیم غافل از اينم كه ما در كار خود وا مانده ایم با چه رو در کار این و ان دخالت مي كنیم زندگي كوتاه و اين دنيا بود نا پايدار بهر اين دنياي فاني هم جنايت مي كنیم مانده ام در پاسخ اين گفته هاي بي جواب از چه رو باچشم بسته خواب راحت مي كنیم
داغ حسرت از قصه جدایی تو غرق محنتیم در دل اسیر شعله جانسوز حسرتیم کردی سفر بسوی خدا از میان ما از شور و شوق و همت توغرق حیرتیم یادت گرامی است ز خاطر نمی رود ما نیز چون تو تشنه جام شهادتیم سازش نمی کنیم بخون شما قسم پای مرام و راه تو در استقامتیم اماده اند اهل وطن بهر انتقام جان بر کفیم و منتظر یک اشارتیم بر خصم اندکی هم اگر مهلتی دهیم در هر امور تابع امر ولایتیم حکم جهاد گر بدهد مقتدای ما تا آخرین نفس همگی دراطاعتیم
.: عجب رسمیه رسم زمونه عجب رسمیه رسم زمونه       قصه‌ی برگ و باد خزونه میرن آدما از اونا فقط       خاطره هاشون به جا می‌مونه کجاست اون کوچه، چی شد اون خونه آدماش کجان خدا می‌دونه بوته‌ی یاس ِ باباجون هنوز      گوشه‌ی باغچه توی گلدونه عطرش پیچیده تاهفتاخونه  خودش کجاهاست خدا میدونه میرن آدما از اونا فقط          خاطره هاشون به جا می‌مونه تسبیح ومهر بی بی جون هنوز    گوشه‌ی طاقچه توی ایوونه خودش کجاهاست خدا می‌دونه میرن آدما از اونا فقط          خاطره هاشون به جا می‌مونه پرسید زیر لب یکی باحسرت      پرسید زیرلب یکی با حسرت از ماها بعد‌ها چه یادگاری          می‌خواد بمونه خدا می‌دونه میرن آدما از اونا فقط        خاطره هاشون به جا می‌مونه  شعر : رسول نجفیان
haj abas meftah-pedar.mp3
5.53M
دشتی حاج عباس مفتاح – آهنگ و مداحی فوت پدر   همیشه مونس و یاروم پدر بود به وقت رنج غم خواروم پدر بود چو پروانه اگه بال و پرم سوخت ولی شمع شب تارم پدر بود ای دل ای دل ای دل ای دل منم آنکه پدر رفته ز دستش منم آنکه پدر رفته ز دستش دعایش میکنم تا زنده هستم میگفت یکی که از تب هجران جگرم سوخت از آتش این داغ ز پا تا به سرم سوخت از آمدن باد خزان من چه بگویم کز بی خبری آمد و باغ و شجرم سوخت ❇دشتی حاج عباس مفتاح❇
4_5785072612702948136.mp3
6.24M
شروه دشتی مرگ برادر آخ به اینجا اومدی؛ داداش منزل مبارک! آخ چه خوش خوابیده ای! منزل مبارک… چه خوش خوابیده ای تنهای تنها؛ آخ جدا گشتی تو از دردا و غم ها لالا لالا لالا ای گل گندم… از اون روزی تو رفتی سیر نخندوم نمیدونوم دلوم داداش دیوانه کیست؛ اسیر نرگس مستانه کیست لالا لالا لالا لالا عزیزم؛ چقدر خون جگر باید بریزوم؟ لالا لالا لالا ای گل پونه! بیا برگرد داداش بریم به خونه حاج عباس صدرایی ❇
نوحه ی خدا مادرم را کجا میبرن 🔷🔷🔷🔷 🔷🔷🔷🔷🔷 خدا مادرم را کجا می برن گمانم برا ی شفا میبرن کجا میبرن میبرن یه تابوت رو دوشه یه مرده غریب یه مردی که بی فاطمه ست بی حبیب یه دختر که باور نداره هنوز.هنوزداره می خونه ام یجیب واویلا از غم کبابه علی واویلا بی صبر تاب علی واویلا شد خونه بی فاطمه واویلا خونه خرابه علی 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 خدا مادرم را کجا میبرن گمانم برای شفا میبرن کجا میبرن کجا می برن 🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 قرار ی نبود زود بری از خونه شبونه غریبونه مخفیونه من از حالا باید یه مادر بشم تو چهار سالگی کی میگه آسونه واویلا بی مادرم بی کسم واویلا تا اوج غم می رسم واویلا بی جونم و بی رمق واویلا به اشک بابا قسم 🔷🔷🔷🔷🔷 خدا مادرم را کجا میبرن گمانم برای شفا میبرن کجا می برن کجا می برن 🔷🔷🔷🔷 شب آخری گفتی تو گوش من بشم مادر هم حسین هم حسن یکیشون مدینه میشه بی حرم یکی کربلا یی و بی کفن واویلا عصر عطش کربلا واویلا غوغا میشه قتلگاه واویلا زینب داره می بینه واویلا سر می‌ره رو نیزها 🔷🔷🔷🔷🔷🔷
4_5897480836076279006.mp3
989K
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند : اَلْقَبْرُ یُنادِی کُلُّ یَوْمٍ بِخَمْسَ کَلَماتٌ : اَنا بَیْتُ الْوَحْدَه فَاحْمِلوا اِلیَّ اَنیساً اَنا بَیْتُ الْظُّلْمَه فَاحْمِلوا اِلیَّ سِراجاً اَنا بَیْتُ التُرابْ فَاحْمِلوا اِلیَّ فِراشا اَنا بَیْتُ الْعِقابْ فَاحْمِلوا اِلیَّ تَرْیاقاً انا بَیْتُ الْفَقْرْ فَاحْمِلوا اِلیَّ کَنْزاً 😭😭😭😭
4_5938312926950590168.mp3
7.91M
((جهت اجرا در همه محافل ختم)) : استاد حسین کریمی نیا
🔷🔷🔷🔷🔷🔷🔷 # جهت اجرا در همه محافل ختم تو رفتی و دلم میگیره ، برا نبودنت بهونه.، تموم دنیـا روبگـردم، پیدا کنم از تو نشونه تو رفتی و نمونده دیگه، تو آسمونم یه ستاره چشای من مونده به راهت،که از سفربیای دوباره ((امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی)) ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ غم مصیبـت و جداییـت ،هنـوز نمیشه باور من ای روزگار این چه بلایی،بود که آوردی به سرمن تو رفتـی ای مسـافر من، نداره خونمون صفایی سر میذارم به روی خاکت، تا بشنوم از تو صدایی ((امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی)) ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ دلم میخاد برات بخونم لالا لالا لالایی ایشالا ای عزیز جونم ،که مهمون امام رضایی میدونی ای ضامن آهو ،کسی به غیر تو ندارم تموم هستیمو آقا جون، به دستای تو میسپارم ((امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی) ✿࿐❁❈❁࿐✿࿐ با رفتنت ببین چه جوری، تو کمر منو شکستی خواب میبینم هر شب جمعه ،تو حرم آقا نشستی خواب میبینم که مثل عکسات ،میون بین الحرمینی زائر کربلا شدی و ،پیش ابا الفضل و حسینی ((امان امان از این جدایی، مسافرم بگو کجایی)) شاعر:حسین کریمی نیا
🔷🔷🔷🔷🔷 به نام خدا ❁❈❁࿐✿࿐ گـب بـزن جــان بـرار زینــب نالان مره شون درم دربه درے من تے یتیمان مره چقدر من بوسوجم تے غم هجـران مره مره تنهــا بنییـے مـے دیل ســوزان مره بس که افغان بوگودم غربت یاران وسے آسمان گــریه کنه مے چـوم گریــان مره اے برار زندگیـه بـے تو چطو، سر بکونم تے جداییه بـرار مـن چطــو، باور بکونم نو بو ان رســم وفـا ،زینــب تنهــا بنیـی هـر ســو ویــرانه میــان خاڪ مے بستر بوکونم اے برار چــوم واکون زینـب نالان بدیـن نـالـه و شیـون و فـریـاد یتیـمـان بـدین خیمه سوختن دره دیـل واپـسـه سجــاد بدین مے ســرا سیمگــے و بخت پریشان بدین من چطو!جان برار سوے وطن روبکونم چقـدر از داغ تو بـرار من ارسـوء فکونم پرپر بوستن، گولانه جـان برار من بدینم تـے غریبـے زکـان جـان بـرار من ندینـم تـے زکـان جـان برار عمـه جـا بابا خایده تشنـه کامان حرم از مـے جـا سقا خایده تـے یتیمـان بـرار مـن چطـوه آرام کونم عـابــد و اهل خیــام اکبــر رعنـا خایـده ویرے اے جان برارجز تو مدد کار نارم ا بیـابـان میــان یاور و انصــار نـارم جعفر وعون وعلے اکبر وقاسم‌ چے ببوه حافظ خیمــه ره ره میـرو علمـدار نارم