eitaa logo
داستانهای زیباو تأثیر گذار
152 دنبال‌کننده
125 عکس
12 ویدیو
0 فایل
داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 ارتباط با ادمین؛ @valayat
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎆پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم):بَیْتٌ لا صِبْیانَ فیهِ لا بَرَکَةَ فیهِ خانه اى که کودک در آن نباشد، برکت ندارد. (کنز العمّال، ح 44425) ✅خواجه اى غلامش را ميوه اى داد. غلام ميوه را گرفت و با رغبت تمام مى خورد. خواجه، خوردن غلام را مى ديد و پيش خود گفت: كاشكى نيمه اى از آن ميوه را خود مى خوردم. بدين رغبت و خوشى كه غلام، ميوه را مى خورد، بايد كه شيرين و مرغوب باشد. پس به غلام گفت: يك نيمه از آن به من ده كه بس خوش مى خورى. غلام نيمه اى از آن ميوه را به خواجه داد؛ اما چون خواجه قدرى از آن ميوه خورد، آن را بسيار تلخ يافت. روى در هم كشيد و غلام را عتاب كرد كه چنين ميوه اى را بدين تلخى، چون خوش مى خورى. غلام گفت:اى خواجه!بس ميوه شيرين كه از دست تو گرفته ام و خورده ام. اكنون كه ميوه اى تلخ از دست تو به من رسيده است، چگونه روى در هم كشم و باز پس دهم كه شرط جوانمردى و بندگى اين نيست. صبر بر اين تلخى اندك، سپاس شيرينى هاى بسيارى استكه از تو ديده ام و خواهم ديد داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.🎆 پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): اِنَّ الْوَلَدَ الصّالِحَ رَیْحانَةٌ مِنْ رَیاحینِ الْجَنَّةِ فرزند شایسته، گُلى از گل هاى بهشت است. (کافى، ج 6، ص 3، ح 10) ص: 71 روزي ملك الموت نزد حضرت موسي (علیه السلام) آمد همينكه چشم موسي (علیه السلام) به او افتاد پرسيد براي چه آمده اي ؟ منظورت ديدار است يا قبض روح من. گفت براي قبض روح. موسي (علیه السلام) مهلت خواست تا مادر و خانواده خود را ببيند و وداع نمايد. ملك الموت گفت اين اجازه را ندارم. گفت آنقدر مهلت بده تا سجده اي كنم. او را مهلت داد. به سجده رفت و در ان حالت گفت خدايا ملك الموت را امر كن مهلت دهد تا مادرم و خانواده ام را وداع كنم. خداوند به عزرائيل امر كرد قبض روح حضرت موسي (علیه السلام) راتاخير اندازد تا مادر و خانواده اش را ببيند. موسي (علیه السلام) پيش مادر آمده گفت مادر جان مرا حلال كن سفري در پيش دارم پرسيد چه سفري. جواب داد سفر آخرت. مادرش شروع به گريه كرد. با او وداع نموده پيش زن و فرزند خود رفت. با همه آنها نيز وداع كرد. ص: 72 بچه كوچكي داشت كه بسيار مورد علاقه اش بود. دامن پيراهن حضرت موسي (علیه السلام) را گرفت زار زار گريه مي كرد. حضرت موسي نمي توانست خودداري كند شروع به گريه كرد. خطاب رسيد موسي اكنون كه پيش ما مي آئي چرا آنقدر گريه مي كني؟ عرض كرد:پروردگارا ! به واسطه بچه هايم گريه مي كنم چون به انها بسيار مهربانم و علاقمند. خطاب رسيد موسي! با عصاي خود به نزديك دريا برو. . . . . عصا را به دريا بزن. . . . حضرت موسي (علیه السلام) عصا را به دريا زد. دريا شكافته شد و سنگ سفيدي نمايان گشت. كرم ضعيفي را در دل سنگي مشاهده كرد كه برگ سبزي بر دهان داشت. و مشغول خوردن بود. خداوند خطاب كرد كه موسي ! در ميان اين دريا و دل اين سنگ،كرمي به اين ضعيفي را فراموش نمي كنم آيا اطفال تو رافراموش مي كنم. آسوده خاطر باش من آنها را نيكو حافظم. موسي (علیه السلام) به ملك الموت گفت ماموريت خود را انجام بده و عزرائيل او را قبض روح كرد.(1) داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 🎆امام باقر علیه السلام: اِذا اَرَدْتَ الْوَلَدَ فَقُلْ عِنْدَ الْجِماعِ: اَللّهُمَّ ارْزُقْنى وَلَدا وَ اجْعَلَهُ تَقیّا لَیسَ فى خَلْقِهِ زِیادَةٌ وَ لا نُقْصانٌ وَ اجْعَلْ عاقِبَتَهُ اِلى خَیْرٍ هرگاه فرزند خواستى، هنگام آمیزش بگو: بار الها! به من فرزندى عطا کن و او را با تقوا قرار ده و در آفرینش او، کم و زیادى نباشد و او را عاقبت به خیر گردان. کافى، ج 6، ص 10، ح 12 ✅نامه ای به دست ابوذر رسيد آن را باز كرد و خواند. از راه دور آمده بود. شخصی به وسيله نامه از او تقاضای اندرز جامعی كرده بود. او از كسانی بود كه ابوذر را می شناخت كه چقدر مورد توجه رسول اكرم بوده، و رسول اكرم چه قدر او را مورد عنايت قرار می داده، و باسخنان بلند و پرمعنای خويش به او حكمت می آموخته است. ابوذر در پاسخ فقط يك جمله نوشت، يك جمله كوتاه: "با آن كس كه بيش از همه مردم او را دوست می داری، بدی و دشمنی مكن". نامه را بست و برای طرف فرستاد. آن شخص بعد از آنكه نامه ابوذر را باز كرد و خواند، چيزی از آن سر در نياورد. با خود گفت، يعنی چه ؟ مقصود چيست ؟ با آن كس كه بيش از ص: 74 همه مردم او رادوست می داری بدی و دشمنی نكن، يعنی چه ؟ مگر ممكن است كه آدمی، محبوبی داشته باشد - آن هم عزيزترين محبوبها و با او بدی بكند ؟ ! بدی كه نمی كند سهل است، مال و جان و هستی خود را در پای او می ريزد و فدا می كند. از طرف ديگر باخود انديشيد كه شخصيت گوينده جمله را نبايد از نظر دور داشت، گوينده اين جمله ابوذر است. ابوذر، لقمان امت است و عقلی حكيمانه دارد، چاره ای نيست بايد از خودش توضيح بخواهم. مجددا نامه ای به ابوذر نوشت و توضيح خواست. ابوذر در جواب نوشت: " مقصودم از محبوبترين و عزيزترين افراد درنزد تو همان خودت هستی. مقصودم شخص ديگری نيست. تو خودت را از همه مردم بيشتر دوست می داری. اينكه گفتم با محبوبترين عزيزانت دشمنی نكن، يعنی با خودت خصمانه رفتار نكن. مگر نمی دانی هر خلاف و گناهی كه انسان مرتكب می شود، مستقيما صدمه اش برخودش وارد می شود و ضررش دامن خودش را می گيرد".(1) داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست برسینه روبه کربُبلا.. 😢 🧮 سـه مـرتبه بگوئیم ✋🏼صَـلّـَـۍٱللّٰـهُ عَـلَـیْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ✋🏼صَـلّـَـۍٱللّٰـهُ عَـلَـیْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ✋🏼صَـلّـَـۍٱللّٰـهُ عَـلَـیْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ ٱلْـحُـسَـیْـنِ ✅ یک بار بگوئیم: ♥️ اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْـکَ یـٰااَبـٰاعَـبْـدِٱللّٰـهِ ♥️ اَݪــسَّـلٰامُ عَـلَـیْـکَ وَ رَحْـمَـةُٱللّٰـهِ وَ بَـرَکـٰاتُـهُۥ ❀ 💠اَلْـݪّٰـهُـمَّ ٱرزُقْـنـٰا فـِۍٱݪـدُنْـیـٰا زیٖـٰارَۃَٱلْـحُـسَـیْـنِ وَ فـِۍٱلْـآخِـرَۃِ شِـفـٰاعَـةَ ٱلْـحُـسَـیْـنِ🤲🏻 ⛳️گروه دلدادگان امام حسین ع (طرح چله زیارت عاشورا) https://eitaa.com/joinchat/2071986607C0c3444224b 🌴⛳️🌴⛳️🌴⛳️🌴⛳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎆. امام صادق علیه السلام: مِیرَاثُ اللّهِ مِن عَبدِهِ المُؤمِنِ الوَلَدُ الصَّالِحِ...؛ میراث خداوند به بنده مؤمنش فرزند صالح است (وسائل الشیعة، ج15، ص97) امام سجاد (علیه السلام): خداوندا! مرا بر تربیت فرزندانم کمک فرما.(1) یکی از ارادتمندان امام خمینی قدس سره می گوید: یک بار که به محضر ایشان در جماران رسیدم. یکی از مسئولین مملکتی برای انجام کارهای جاری به خدمت امام رسید و پدر سالخورده اش نیز همراه او بود. وقتی خواست به حضور امام برسد خود جلوتر از پدر حرکت می کرد. پس از تشرّف خدمت امام، پدرش را معرفی کرد. امام نگاهی به آن مسؤول کرد و فرمود: این آقا پدر شما هستند؟ عرض کرد: آری. امام فرمود: پس چرا جلوی او راه افتادی و وارد شدی؟(2) داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎆. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ فى بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قیلَ: وَکَیْفَ ذلِکَ یا رَسُولَ اللّه ِ؟ فَقالَ: بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ؛ ✅فرزندانتان را در رحم مادرانشان تربیت کنید. سئوال شد: این چطور ممکن است، اى رسول خدا؟ فرمودند: با خوراندن غذاى حلال (به مادرانشان). (جُنگ مهدوى، ص 132) روزي پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با جمعي از مسلمانان، در نقطه اي نماز مي گزارد. موقعي كه آن حضرت به سجده رفت، حسين (علیه السلام) كه آن موقع كودك خردسالي بود، در پشت پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سوار شد و به پاهاي خود حركت داد و هي هي مي كرد. وقتي پيغمبر خواست سر از سجده بردارد او را گرفت و كنار خود به زمين گذارد. باز در سجده هاي ديگر اين كار تكرار شد تا اين كه نماز به پايان رسيد. يك يهودي كه ناظر اين صحنه بود، پس از نماز به حضرت عرض كرد: «شما با كودكان خود طوري رفتار مي كنيد كه ما هرگز چنين نمي كنيم. » پيغمبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در جواب فرمودند: «اگر شما به خدا و رسول او ايمان مي داشتيد، با كودكان خود به عطوفت و مهرباني رفتارمي كرديد.» آري مهر و محبت پيغمبر عظيم الشأن اسلام با يك كودك، چنان آن مرد يهودي را تحت تاثير قرار داد كه از صميم قلب، آيين مقدس اسلام را پذيرفت. داستان های تربیتی داستان های بلند و کوتاه https://eitaa.com/joinchat/301006916Cad88331e14 داستانهای زیباو تأثیر گذار https://eitaa.com/joinchat/2162622656C7d14b265ef @KanaleDastan https://eitaa.com/KanaleDastan