نقاش تصویر شهید هادی در محله شان می گوید:
من ابراهیم را نمیشناختم، برای کشیدن چهره او هم چیزی نخواستم، اما بعد از انجام کار به قدری خدا به زندگی من برکت داد که نمیتوانم برایتان حساب کنم. خیلی چیزها هم از این تصویر دیدم.
زمانی که این عکس را کشیدم و نمایشگاه جلوه گاه شهدا راه افتاد یک شب جمعه خانمی پیش من آمد و گفت: آقا، این شیرینیها برای این شهید تهیه شده، همین جا پخش کنید. فکر کردم از بستگان این شهید است. برای همین پرسیدم: شما شهید هادی را میشناسید؟ گفت: نه، تعجب من را که دید ادامه داد:من در زندگی مشکل سختی داشتم چند روز پیش وقتی شما مشغول ترسیم عکس بودید از اینجا رد شدم، با خودم گفتم خدایا اگر این شهدا پیش تو مقامی دارند به حق این شهید مشکل من را حل کن. من هم قول میدهم نمازهایم را اول وقت بخوانم، سپس برای این شهید که اسمش را نمیدانستم فاتحه خواندم. باورکنید خیلی سریع مشکل من برطرف شد!
نقاش ادامه داد: پارسال مشکلات زیادی داشتم. از جلوی تصویر آقا ابراهیم رد شدیم و دیدم به خاطر گذشت زمان، تصویر زرد و خراب شده من هم داربست تهیه کردم و رنگها را برداشتم و شروع کردم به درست کردن تصویر شهید. باورکردنی نبود درست زمانی که کار تصویر تمام شد یک پروژه بزرگ به من پیشنهاد شد. خیلی از گرفتاریهای مالی من برطرف گردید. آقا اینها خیلی پیش خدا مقام دارند. ما هنوز اینها را نشناختهایم!
کتاب: سلام بر ابراهیم ١
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
سرباز #امام_زمان(عج) باشید
🕊 گروه شهیدابراهیم هادی 🕊
🏴•https://eitaa.com/joinchat/3291742651C520981fe7d
#بـشیـممثـلشهـدا
🌱در عزاداری ها حال خوشی داشت. خيليها با وجود ابراهيم و عزاداري او شور و حال خاصی پيدا ميكردند. ابراهيم هر جایی که بود آنجا را کربلا ميكرد!
گريه ها و ناله های ابراهيم نشــور عجيبي ايجاد ميكرد. نمونه آن در اربـعين سـال ۱۳۶۱ در هيئت عاشـقان حسين(ع)بود.
بچههای هيئتی هرگز آن روز را فراموش نمي كنند. ابراهيم ذكر حـضرت زينب (س) را می گفت. او شـور عجيبی به مجلس داده بود. بعدهم ازحال رفت و غش كرد! آن روز حالتی در بـچه ها پـيدا شد كه ديگر نديديم. مطمئن هسـتم به خاطر سوز درونی و نفس گرم ابراهيم، مجلس اينگونه متحول شده بود.
ابراهيم هيچ وقت خودش را مداح حـساب نميكرد. ولی هر جا كه ميخواند شور و حال عجيبی را ايجاد می كرد. ذكر شهدا را هيچوقت فراموش نميكرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
سرباز #امام_زمان(عج) باشید
🕊 گروه شهیدابراهیم هادی 🕊
🏴•https://eitaa.com/joinchat/3291742651C520981fe7d
✍مقید بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ، حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت رو می خواند
✍دائما می گفت ، اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست #امام_حسین ، همه مشکلاتشان حل می شود و امام با دیده لطف به آنان نگاه می کند
#شهید_ابراهیم_هادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لیلاکیه؟
لیلاتویی!
قربونتشم♥️https://eitaa.com/joinchat/3291742651C520981fe7d
به یک نگاهِ خدایی شهید خواهی شد
شهید اگر بشوی، روسپید خواهی شد🕊
#شهیدابراهیم_هادی🥀
#کانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃https://eitaa.com/joinchat/3291742651C520981fe7d
گروه شهید ابراهیم هادیhttps://eitaa.com/joinchat/128647445Ce167e7a2de
به سراغ آپارتمان اعلام شده رفتیم و بدون درگیری شخص مورد نظر رو دستگیرکردیم. وقتی میخواستیم از ساختمان خارج شویم جمعیت زیادی جمع شده بودن تا فرد مظنون رو مشاهده کنند. خیلی از آنها ساکنان همان ساختمان بودند.
ناگهان ابراهیم برگشت داخل آپارتمان و گفت: صبر کنید!
با تعجب پرسیدیم: چی شده؟!
چیزی نگفت فقط #چفیهای که به کمرش بسته بود رو باز کرد و به چهره مرد بازداشت شده بست. پرسیدم:"ابرام چیکار میکنی !؟
با آرامش خاصی جواب داد: "ما بر اساس یه تماس و یه خبر، این آقا رو بازداشت کردیم. اگه آنچه که گفتن درست نباشه، آبروی این آقا رو بردیم و دیگه نمیتونه اینجا زندگی بکنه. همه مردم هم به چهره یک متهم به او نگاه میکنند. اما این طوری کسی اون رو نمیشناسه. اگر فردا هم آزاد بشه مشکلی پیش نمییاد".
وقتی از ساختمان خارج شدیم کسی مظنون مورد نظر را نشناخت و من به دقت نظر ابراهیم فکر میکردم که چقدر آبرو و شخصیت انسانها در نظرش مهم بود.
سلام بر ابراهیم
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
https://eitaa.com/joinchat/128647445Ce167e7a2de
❁═══┅┄
《 گروه شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاشقان شهدا استوری کنند بویژه ارادتمندان ابراهیم هادیhttps://eitaa.com/joinchat/3291742651C520981fe7d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بی حسین نمیگذره روز شبم...🖤
#امام_حسینhttps://eitaa.com/joinchat/3291742651C520981fe7d
#تاثیر_کلام
در حال زدن حکم انفصال از خدمت رئیس یکی از فدراسیون ها ،به خواهر حضور با قیافه زننده در محل کار و برخورد نامناسب با کارمندان مخصوصا خانم ها
به علاوه داشتن مواضع ضد انقلابی، با خانمی بد حجاب، بودم.
ابراهیم از من خواست گزارش را ببیند
بعد پرسید:خودت با آقا صحبت کردی؟
گفتم: نه .
جواب داد:مگه نشنیدی :فقط انسان دروغگو،هر چه که می شنود تأیید می کند!
عصر آن روز به در خانه شان رفتیم.ابراهیم حدود یک ساعت مشغول صحبت بود. او از هر موردی برایش مثال زد.
میگفت: ببین دوست عزیز، همسر شما برای خود شماست نه برای نمایش دادن آن به دیگران .میدانی چقدر از جوانان مردم با دیدن همسر بیحجاب شما به گناه میافتند.
یا اینکه وقتی شما مسئول کارمندها در اداره هستی، نباید حرفهای زشت یا شوخیهای نامربوط ،آن هم با کارمند زن داشته باشی.
حکم انفصال از خدمت را به او نشان داد و سپس آن را پاره کرد و گفت به حرفهای من فکر کن!
در راه برگشت به ابراهیم گفتم: خیلی خوب حرف زدی ،روی من هم تاثیر داشت.
ابراهیم گفت ای بابا ما چه کارهایم ،فقط خدا همه اینها را خدا به زبانم انداخت انشاالله که تاثیرگذار باشد.
بعد ادامه داد: مطمئن باش چیزی مثل برخورد خوب روی آدمها تاثیر ندارد .
مگر نخواندهای خدا در قرآن به پیامبرش میفرماید :اگر اخلاقت تند و خشن بود، همه از اطرافت میرفتند .پس لااقل باید این رفتار پیامبر را یاد بگیریم.
کتاب:سلام بر ابراهیم ۱
راوی :مهدی فریدوند
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
سرباز #امام_زمان(عج) باشید
🕊https://eitaa.com/joinchat/128647445Ce167e7a2de
اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ شَهَادَةً فِي سَبِيلِك:
🌷ای شهید🌷
خودم آگاهم به حال خودم...
آگاهم به دلم...
و به گناهانم ...
که هی مرا دور میکنند از تو...
اما میشود آیا
تو برای دلم کاری کنی ؟؟؟
ای شهید برایم دعا کن که محتاج دعایت هستم .😔
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
#اربعین
┄┅┅❅❁❅┅┅🖤
https://eitaa.com/joinchat/128647445Ce167e7a2de
❁═══┅┄
《 گروه شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم 🖤👆》
آنان که عاشقند به دنبال دلبرند...
#رفیق_شهیدمhttps://eitaa.com/joinchat/128647445Ce167e7a2de
#راه_خدا
یک نوجوانان به ظاهر زیبا وارد باشگاه ابومسلم شد و ورزشکاران راتماشا میکرد. ابراهیم کار داشت و زودتر از بقیه بیرون رفت.
همزمان دو سه نفر از جماعت اهل فساد، به سراغ این نوجوان آمده و ضمن طرح رفاقت، او را با خودشان بردند!
من که این قضیه برایم مشکوک بود به دنبال ابراهیم رفتم و قضیه را گفتم. ابراهیم بلافاصله دوچرخه یکی از دوستان را گرفت و سریع به سمت آنها رفت.
حوالی میدان آیت الله سعیدی آنها را دید و با یک فریاد، آنها را متوقف کرد بعد آن نوجوان را از آنها جدا کرد و به سوی منزلش فرستاد.آن سه نفر را هم حسابی تهدید نمود.
ابراهیم فردای آن روز از من تشکر کرد و گفت :«خدا کمک کرد تا بدن من قوی شود. ورزش و بدن قوی اینجا به درد میخورد. اگر آنها از قدرت بدنی من نمیترسیدند، هرگز آن نوجوان را رها نمیکردند.»
کتاب:سلام بر ابراهیم ۲
راوی:مهدی حسن قمی
🎐 نشر دهید و همراه ما باشید
سرباز #امام_زمان(عج) باشیدhttps://eitaa.com/joinchat/128647445Ce167e7a2de