سالروزپروازعاشقانه سرداربی سر
#شهیدمدافع حرم
#محسن حججی
نامه شهید حججی
عمریست شب و روزم را به عشق شهادت گذرانده ام …
و همیشه اعتقادم این بوده و هست که با شهادت به بالاترین درجه بندگی میرسم …
خیلی تلاش کردم که خودم را به این مقام برسانم، اما نمیدانم که چقدر توانسته ام موفق باشم …
چشم امیدم فقط به کرم خدا و اهل بیت است و بس امید دارم این رو سیاه پرگناه را هم قبول کنند و به این بنده بد پرخطا نظری از سر رحمت بنمایند …
که اگر این چنین شد؛ الحمدالله رب العالمین …
اگر روزی خبر شهادت این بنده حقیر سرا پا تقصیر را شنیدید؛ علت آن را جز کریمی و رحیمی خدا ندانید …
اوست که رو سیاهی، چون مرا هم میبخشد و مرا یاری میکند …
همسر عزیزم زهرا جانم اگر روزی خبر شهادتم را شنیدی بدان به آرزویم که هدف اصلی ام از ازدواج با شما بود رسیدم و به خود افتخار کن که شوهرت
فدای حضرت زینب شد …
هدیه به روح مطهر ش صلوات
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
#نماز اول وقت
سفارش#شهدا
◀دائم الوضو
روستای سابقیه را تازه فتح کرده بودیم.
درگیری سنگینی داشتیم. در آن درگیری ها، تانک را پشت دیواری از دید پنهان کردیم.
همان موقع گوشی همراه محسن شروع کرد به اذان گفتن. سریع پیاده شد و ایستاد به نماز. دائم الوضو بود.
بین آن همه سر و صدا و شلوغی، با یک آرامش مثالزدنی نماز می خواند.
ما هم با تأسی به او قامت بستیم برای نماز اول وقت.
شهید#محسن حججی
برگرفته از کتاب #سرمشق
صفحه ی ۳۹
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
سالروز#شهادت خونین کفنان سرزمین اسلامی که بدست #شقی ترین افراد(#منافقین کوردل)بشهادت رسیدند
💥پرونده سازمان منافقين بقدري ننگين است كه حتي بازخواني يكي از جنايتهاي اين سازمان، ننگ و نفرت ابدي را متوجه آن مي كند. يكي از اين جنايت های منافقین, شكنجه سه تن از پاسداران کمیته بود كه در 21 مرداد سال 61 به وقوع پيوست. بعد از ربودن و انتقال به خانه تیمی, ابتدا آنها را روی صندلی نشانده و با طناب دست و پاهای آنها را می بندند و با کابل به کف پا و سر و صورت و بدنشان می زنند تا تاول بزند و دوباره تاول ها را کنده وبا کابل دوباره آنها را می زنند تا خون از بدنشان جاری شود... سپس زنده زنده گوش وبینی آنها را بریدند و چشمان شان را از حدقه درآوردن... بعدا با اتو و سیخ داغ کل بدنشان را "داغ کردند" و در نهایت آب جوش را روی تمام بدن شان ریختند، و با شیشه پوست بدنشان را جدا کردند و سرانجام آمپول سیانور به بدن شان تزریق کردند و بدن آنها را طوری طناب پیچ کردندکه داخل صندوق عقب ماشین جا شود و در نهایت در حالیکه هنوز زنده و در حال جان دادن بودند آنها را زنده به گور کردند...
#کتاب_خاطرات_دردناک
#ناصرکاوه
شهیدان کمیته انقلاب اسلامی, #طالب طاهری، #محسن میرجلیلی، #شاهرخ طهماسبی
یادشان گرامی وراهشان جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ