eitaa logo
کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد
41 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2هزار ویدیو
412 فایل
{{ بِـسْـــمِ الله الـرَّحْـمَٰـنِ الـرَّحِـیــم }} کانون وابسته به واحد فرهنگی-تبلیغی مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد بوده و زیر نظر آن فعالیت می کند. {{ اَللَّهُمَّ‌ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ }} آیدی ادمین کانال)): 🆔 @Z535774
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امشب خدا به کوثـر خود داد کـوثـری در بر گرفته فـاطـمه زهـرای دیگری یا این که در لبـاس زن آمد پـیـمـبـری یا اینکه حق به حیدر خود داد حیدری...!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درمحضرامام خامنه‌ای حفظه الله درهفته کتاب و کتابخوانی
کتاب.m4a
45.98M
نقش کتاب و کتابخوانی درزندگی سخنرانی حجت هاشم زیی
مهدی خیلی شوخ بود. دفعه اول که رفته بود، من خانه‌ی مادر شوهرم بودم که تماس گرفت. شماره‌اش معلوم بود اما من توجه نکردم. تلفن را برداشتم، دیدم آقایی سلام‌علیک کرد و گفت: «شما خانم موحدنیا هستید؟» گفتم: «بله!» مِن‌مِن‌کُنان گفت: «همسرتان...» با حالِ بدی گفتم:«آقا همسرم چی؟!» گفت:«همسرتان به درجه رفیع شهادت رسیدند.» من بغض کردم. یک‌لحظه خواهر شوهرم فهمید و به من اشاره کرد که این شماره‌ی مهدی است و اذیّتت می‌کند. منم خنده‌ام گرفت اما خودم را کنترل کردم. با لحن شوخی- جدی گفتم: «آقا ولش کن! این شاسی‌بلند را کِی به ما می‌دهید؟» با این جمله، مهدی فهمید دستش برایم رو شده و زد زیر خنده، گفت: «تو چقدر نامردی! منو به شاسی‌بلند فروختی؟» گفتم: «تا تو باشی مرا اذیّت نکنی!» راوی: همسر سالروز شهادت
💔 ساعت ۳ شب، بلند‌ شدم رفتم بیرون دیدم پتو رو انداخته رو‌ دوش خودش‌ داره نماز میخونه (وقتی میگم ساعت‌ ۳ صبح یعنی خدا شاهده اینقدر هوا سرد بود، نمیتونی از پتو بیایی بیرون!!) گفتم: بابک با اینکارا‌ شهید‌ نمیشی پسر ...حرفی نزد منم رفتم خوابیدم. صبح نیم ساعت زودتر از‌ من رفت خط و همون روز شهید شد....❤️ سالروز شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا