🍁 معجزه ای عبرت آموز
🍂قطب راوندی از ابو عیینه روایت کرده که گفت: در خدمت حضرت امام محمدباقر علیه السلام بودم که مردی داخل شد و گفت: من از اهل شامم دوست میدارم شما را و بیزاری میجویم از دشمنان شما و پدری داشتم که بنی امیه را دوست میداشت و ثروتمند بود و جز من فرزندی نداشت و در شهر رمله زندگی می کرد و او را باغی بود که خویشتن در آن خلوت مینمود و چون بمرد هرچند در طلب آن مال بکوشیدم پیدا نکردم و هیچ شکی ندارم که بخاطر آن عداوتی که با من داشت آن مال از من مخفی ساخت.
🍁 امام علیه السلام فرمود: دوست میداری که پدرت را ببینی و از وی پرسش کنی که آن مال در کدام موضع است؟
🍃 عرض کرد: آری، سوگند به خدای که بی چیز و محتاج و مستمندم،
🍀پس آن حضرت مکتوبی نوشتند و به انگشتر شریف مزیّن داشت آنگاه به مرد شامی فرمود:
(اِنْطلِقْ بِهذا الْکِتابِ اِلی الْبقِیعِ حتّی تتوسّطهُ ثُمّ نادِ (یا درْجان) فاِنّهُ یاْتیک رجُلٌ مُعْتمُّ فاْدفعْ اِلیْهِ کِتابی و قُلْ انا رسُولُ مُحمّدِ بْنِ علِیِّ بْنِ الْحُسیْنِ علیهم السلام فاِنّهُ یاْتِیک فاسْئلْهُ عمّا بدالک؛)
این مکتوب را به جانب بقیع ببر در وسط قبرستان بایست آنگاه صدا بزن و به آواز بلند بگو:
یا درجان! پس شخصی که عمامه بر سر دارد نزد تو حاضر میشود این مکتوب را به او ده و بگو من فرستاده محمّد بن علی بن الحسین علیهم السلام هستم و از وی هرچه خواهی بازپرس،
🍃 مرد شامی آن مکتوب را برگرفت و برفت،
🍂ابوعیینه میگوید: چون روز دیگر فرا رسید به خدمت حضرت ابی جعفر علیه السلام شدم تا حال آن مرد را بنگرم
🍃 ناگاه آن مرد را بر در سرای آن حضرت بدیدم که منتظر اذن بود پس او را اجازت دادند و همگی به وارد خانه شدیم،
🍂 آن مرد شامی عرض کرد: خدا بهتر داند که علم خود را در کجا بگذارد؛ همانا شب گذشته به بقیع رفتم و به آنچه فرمان رفته دادید عمل کردم در ساعت همان شخص به آن نام و نشان بیامد و به من گفت از این مکان به دیگر جای نرو تا پدر تو را حاضر نمایم،
🍃 پس برفت و با مردی سیاه حاضر شد و گفت: همان است لکن
شراره آتش و دخان جحیم و عذاب الیم دیگرگونش کرده است،
🍃 گفتم: تو پدر منی؟ گفت: بلی! گفتم: این چه حالتی است؟ گفت: ای فرزند! من دوستدار بنی امیه بودم و ایشان را بر اهل بیت پیغمبر که بعد از پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلم هستند برتر میشمردم از این روی خدای تعالی مرا به این هیئت و این عذاب و این عقوبت مبتلا گردانید،
🍃 و چون تو دوستدار اهل بیت بودی من با تو دشمن بودم از این روی تو را از مال خود محروم نموده و آن را از تو مصروف داشتم و امروز بر این اعتقاد، سخت نادم و پشیمانم،
🍂 ای فرزند! به جانب آن بوستان من شو و زیر فلان درخت زیتون را حفر کن و آن مال را که صد هزار درهم میباشد برگیر از آن جمله پنجاه هزار درهم را به حضرت محمّد بن علی علیه السلام تقدیم کن و بقیه را خود بردار.
🍃 و اینک برای اخذ آن مال میروم و آنچه حق تو است میآورم، پس روی به دیار خود نهاده برفت.
🍂ابوعیینه میگوید: چون سال دیگر شد از حضرت امام محمدباقر علیه السلام سؤال کردم که آن مرد شامی صاحب مال چه کرد؟
🍃 فرمود: آن مرد پنجاه هزار درهم مرا آورد، پس من ادا کردم از آن دینی را که بر ذمه داشتم، و زمینی در ناحیه خیبر از آن مال خریدم و مقداری از آن مال را صرف کردم در صله حاجتمندان اهل بیت خودم
📗منتهی الآمال
┄┅┅┅•••✺●🔵●✺•••┅┅┅┄
✔️واحد تربیتی-تبلیغی
مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد
╭•••━━━⊰🔹🔸🔹⊱━━━•••╮
https://eitaa.com/joinchat/3427532879Ce0f541407b
╰•••━━━⊰🔸🔹🔸⊱━━━•••╯
🤲اللّٰهُــــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّــــــڪ الفَـــــرَجْ🌤
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠نمونهای از حلم امام باقر علیهالسلام
🎙استاد محمدعلی انصاری
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
4_5836672654739769967.mp3
2.13M
🏴 #شهادت_امام_محمد_باقر(ع)
♨️معنویت امام محمد باقر(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #رفیعی
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
#شهادت_امام_محمد_باقر (ع)
#السلام_علیک_یا_محمد_بن_علی_ایهاالباقر
میان دفتر عمرش چه خاطرات بدی
ز چوب و باده و دندان و تشت زر دارد
✍شاعر: علیرضا خاکساری
#آجر_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
.
مینی دوره
🧒🏼نقش بازی در تربیت کودکان👩🏻🦰
💥(#رایگان)💥
🎙مدرس: استاد احــمدی
📚سرفصل ها:
📘آشنایی با انواع بازی ها
📙ویژگی های یک بازی مفید
📗قواعد بازی والدین با کودکان
📔فواید بازی برای کودکان
🗓تاریخ برگزاری: ٠۳/٠۳/۱۷
🔰امکان درخواست گواهی
💯دوره مجازی آفلاین
✅#هزینهشرکت: ارسالبنر به ۵نفر یا گروه
❌ثبت نام و شرکت در دوره👇
https://eitaa.com/joinchat/3470589988Cfe0acd75e0
.
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
۲۶ خرداد ۱۴۰۳