eitaa logo
کانون همسران طلاب مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد
41 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2هزار ویدیو
412 فایل
{{ بِـسْـــمِ الله الـرَّحْـمَٰـنِ الـرَّحِـیــم }} کانون وابسته به واحد فرهنگی-تبلیغی مدرسه علمیه مسجد گوهرشاد بوده و زیر نظر آن فعالیت می کند. {{ اَللَّهُمَّ‌ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجْ }} آیدی ادمین کانال)): 🆔 @Z535774
مشاهده در ایتا
دانلود
محرم 94 بود 🏴 جوری با اطمینان میگفت تاسوعا پیش عباسم انگار از حضرت عباس دعوتنامه داشت❗️ گذشت و تاسوعا رسید.. وقتی شهید شدنش را دیدیم، باورمان شد که از حضرت عباس(ع) دعوتنامه به آسمان داشت...😭😭😭 دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می‌دهیم به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان
دستخط اخلاقی شهید مصطفی صدرزاده جهاد اکبر = جهاد با نفس عملیات نظم با رمز یازهرا، یازهرا، یازهرا! محور: نظم در عبادت الف) نماز باید اول وقت و حتی الامکان در مسجد یا به صورت جماعت ب) چند لحظه قبل اذان باید منتظر دستور خدا بود د) زیارت عاشورا هر روز ج) روزی ۵۰ آیه قرآن ه) نماز نافله صبح اجباری
در ستایش رفاقت توجهتونو جلب میکنم به قسمتی از فراقنامه شهید مرتضی در فراق شهید مصطفی... دلاور! نگاهی، دعایی؛ دلمان پوسید در دنیای بدون شما؛ بامرام چشممان به در خشک شد؛ میهمان داری، شب میلادت، همه روضه خوانده‌اند، سینه زده‌اند، نایی برایشان نمانده. کجایی؟ دمی، دقیقه‌ای از مجلس اربابی قدم رنجه کن! بیا حداقل مهمان‌هایت را بدرقه کن. سیدابراهیم، کجایی؟ صدرزادهء صدرنشین خیمهء اربابی؟ سالروز شهادت
شبی که خبر شهادت رو میخواستم به فاطمه خانم بگم خداوند کمک کرد و به زبانم جاری کرد و گفتم: مامان می‌خوام خبر خوب بهت بگم دیگه نیاز نیست خبرها و اتفاقات روبه بابا بگی ،یا تلفنی یا وقتی که اومد. از الان هر اتفاقی که برای شما پیش بیاد بابا می‌دونه" این بچه ۶ ساله یه لبخند تلخی روی لبش نشست و گفت بابا شهید شده؟ گفتم بله جالب اینجاست که برایش ملکه شده بود که بابا از همه اتفاقات، خبر داره ولی چند روز پیش به این رسیدم حتی از آینده و ناراحتی آینده ما هم مطلع که هست هر یه کاری می‌کنه ما ناراحت نشیم. حدودا ۴ یا ۵ ماه پیش یکی از دوستان آمدن منزل ما و گفتند نمی‌دونم چرا آقا مصطفی رفته به خواب خواهرم و گفته که از من ناراحته؟ تا اینکه ما بعد از ۴ ماه از ماجرایی باخبر شدیم که فاطمه خانم چند روز به خاطرش گریه کرد و شب با گریه می‌خوابید وقتی فکر میکردم دیدم آقا مصطفی اشک ها و ناراحتی فاطمه ش رو می‌دیده و وقتی رفته و ابراز ناراحتی کرده که جلوی این اشکها رو بگیره یعنی پدری انقدر مراقب بچه هاشه؟ انقدر نگرانه؟ فاطمه جان دخترم من حرفی که شب عاشورا به شما گفتم حرف من نبود آیه قرآن بود که بابات همیشه زنده ست ثواب اعمال امروز رو تقدیم میکنیم به روح ملکوتی این شهید بزرگوار دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 همسر
وقتی روز خواستگاری مطرح شد که من می‌خوام برم سرکار، اولین سوالی که پرسید؛چه کاری؟ گفتم معلمی گفت:خوبه اتفاقا، شاید تنها کاری که هیچ مشکلی ندارم همسرم وارد این شغل بشه معلمیه. خیلی از اوقات می نشست کنارم ،می‌گفت از مدرسه چه خبر؟ منم از کلاس و مدرسه صحبت می‌کردم، از سوالات و مشکلات بچه‌ها برایش می‌گفتم. یه روز گفت: میای معامله کنیم؟ _چه معامله ای ؟ گفت: اجر و ثواب این ساعت هایی که مدرسه ای، رو بده به من، منم تمام اجر کار فرهنگی م رو میدم به شما؟ _۸سال در برابر ۲ سال؟ گفت دو سال نه،یه روز؛ نمیدونی این کاری که شما می‌کنی چه اجری داره؟! بچه ها تاثیرپذیری‌شون از معلم خیلی زیاده؛ کاری که شما می‌کنی توی چند ساعت ، منِ مربی باید چند سال کار کنم که این نتیجه رو بده. با یه حساب سر انگشتی می‌بینی که من ضرر نمی‌کنم 😀 راوی: همسر
💔 روز ۱۳ اردیبهشت بعد از خواندن خطبه ی عقد من رو رسوند جایی من که از ماشین پیاده شدم گفت: الان اذانِ تا شما آماده بشید من میرم مسجد . مادر آقا مصطفی گفت: کلی مهمون داریم همه منتظر شما هستن. اصلا مهمون ها هیچی خانمت رو می‌ذاری بری مسجد؟ با لبخندی گفت: مامان جان مسجد که روز عقد و غیر عقد نداره نماز جماعت که جشن و دامادی و....نداره . من بعد نماز سریع میام دنبال شما بعدها تعریف میکرد که اون شب وقتی رفته بود مسجد خیلی ها بهش گفته بودن بابا شب عقد هم میای مسجد؟😁 فدایی عمه جان
💔 بعد از شهادت آقا مصطفی موبایلشون رو باز کردم دیدم چقدر عکس از فاطمه خانم و آقا محمدعلی دارن. برای من جالب بود که با اینکه حافظه موبایلش کم بود این عکس ها رو پاک نکرده بود. این عکس هم یکی از عکس های موبایل آقا مصطفی بود. روزی که خداوند به ما آقا محمد علی رو هدیه دادند همیشه به آقا مصطفی میگفتم : چرا خدا منو اینطور امتحان کردن روز ولادت حضرت علی اصغر به من پسر دادن من با این بچه ظهر عاشورا چه کنم؟ چطور به این بچه ظهر عاشورا آب بدم؟ خداوند تقدیر رو جوری رقم زدند که شب عاشورا خبر شهادت آقا مصطفی رو دادن و روز عاشورا خونه ما عاشورایی بود و من نتونستم خیلی به آقا محمد علی رسیدگی کنم. راوی: همسر
الان دوست داشتم آقا مصطفی بود کنارمون و تحلیل می‌کرد، امید می‌داد این روزها از اتفاقات داخل دل خونیم این اتفاق هم داغ بر داغ دلمان اضافه کرد آقا مصطفی! عزیزم که شدی عزیز کرده خدا شدی عند ربهم یرزقون کمکمان کن مثل قبل بیا و تحلیل کن این اتفاقات را بیا امیدِ آزادی قدس بده یادم می آید یک بار گفتم "بمون! ان شاءالله برای آزادی قدس و فلسطین" محمدعلی توی بغلش بود به محمدعلی اشاره کرد و گفت: "قدس برای محمدعلی! من الان باید انجام وظیفه کنم" خبر شهادت اسماعیل هنیه درد بزرگی بود خدایا شما جبارید جبران می‌کنید ....... راوی: همسر
امروز برای هزارمین بار خواستم فیلم لحظه شهادتت را ببینم اما هر بار بیشتر از قبل حالم بد شد‌؛ ضربان قلبم مانع از دیدن این صحنه میشه. و هر بار به خودم نهیب میزنم من حتی تحمل دیدن صحنه شهادت را ندارم آن هم بعد از نه سال، عمه سادات شرمنده شما هستیم شما چطور تحمل کردید بالای تل زینبیه...... روزی که فیلم لحظه شهادت پخش شد همه با من تماس گرفتند مراقب باش فاطمه خانم و آقا محمد علی نبینند. وای که ما چقدر شرمنده بچه های ابا عبدالله هستیم مراقب بچه های ما هستند اما یزیدیان مراقب قلب کوچک دختران ارباب نبودند و کاروان را ......😭 بابی انت و امی و مالی و اولادی یا ابا عبدالله 😭 راوی: همسر