#کلام_شهید
چه بکشیم چه کشته شویم پیروزیم
عبدالرضا وزوایی:
محسن یکبار در عملیات بازیدراز در اردیبهشت سال ۶۰ در روز اول عملیات دو تیر به گلویش میخورد😔 که یکی از گلولهها تا شهادتش در گلو مانده بود.😔😭
بار دیگر به شدت در عملیات بعدی بازیدراز مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و آنقدر مجروحیتش شدید بود که همه فکر میکردند شهید شده است.😔😔
یکی از بستگان ما خیلی مخالف #انقلاب بود، ولی محسن را دوست داشت،
از نخبگان #علمی بود که در یکی از کشورهای اروپایی سمت بالای پزشکی داشت،
ایشان هر وقت محسن را میدید، میگفت محسن هوش و علم تو حیف است.
تا اینکه محسن مجروح شد و وقتی این فامیل ما خبر را شنید سریع خودش را به ایران رساند.
زمانی که کمی محسن حال بهتری پیدا کرده بود در بیمارستان سجاد به دیدنش رفت.😊🌺
آن روزها محسن فقط میتوانست برخی حرفهایش را بنویسد😔 و امکان صحبت نداشت.😔 این فامیل ما اصلا انتظار نداشت محسن را با این وضعیت ببیند.
با آن علاقهای که به محسن و نفرتی که از انقلاب داشت😒
یکباره بهم ریخت و گفت:
«محسن ببین چه کردی، کجاست کسی که بخواهد تو را درست کند، گفتم دنبال این انقلاب چند دقیقهای صحبت کرد و در تمام مدت محسن فقط نگاه میکرد و چشمش تکان میخورد.
محسن به من اشاره کرد تا کاغذی برای او ببرم، با سختی روی کاغذ نوشت: 👇👇👇👇
«چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم، چون در هر دو حال تکلیف خود را انجام دادیم»
و اشاره کرد این را بالای سرش بچسبانم، به فامیلمان اشاره کرد این نوشته را بخواند،
نوشته را که خواند #منقلب شد، گفت محسن تو چه روحی پیدا کردی از عظمت روح تو من ماندهام.😔
یاد شهدا با صلوات🌺
@KarbalaKhanTuman