🔸وضعیت امشب صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی فلسطین
#یکی بزنی صدتا میخوری
🇮🇷
#خاطره ای باشهید مدافع حرم بهمن قنبری #
#برادربهمن، ازهمر زمان ودوستانم ازدوران دفاع مقدس بود.
#باتوجه به مشکلات جسمی که داشت ازدیده بانان ماهروتوانمندی بود که درهرعملیات های افندی وپدافندی دوران دفاع مقدس نقش وبژه ای داشت.
#روحیه سلحشوری وشهادت طلبی اش خیلی بالا بودوبرایش شهادت شهدی گوارا بود.
#او ازجاماندگان دوران دفاع مقدس بود که دوستانش ویارانش معراجی شده بودند وبهمن دردنیای خاکی بدنبال سرنوشت جدیدی میگشت.
#هیچگاه مسیرراگم نکرد وولایت مداری وسیره شهدایی روش ومنش اودرزندگی وکارهایش بود.
#باب جهاد فی سبیل الله دردفاع از حرمین شریف گشوده شده بود. وبهمن دلتنگ این باب بودتاباردیگر به میدان بیاید وحماسه آفرینی کند اما با شرایط جدید که هم همسر وفرزندان و..... داشت.
#حضورا وتلفنی پیگیری میکرد ومیگفت که مراباخود رابرای دفاع ارحرم اهل بیت علیهم السلام ببربد.
#بنده حقیر کاملا ازتوانایی او آگاهی داشتم وجایگاه اورا درمیدان نبرد لمس میکردم.
او دردوران دفاع مقدس بارها تامرز شهادت پیش رفته بودوازنظرمهارت ومسولیت درجایگاه فرمانده گروهان ویژه دیده بانی تیپ شهدای الحدید ("ادوات و ضدزره) لشکر ویژه 25 کربلا قرارداشت.
#دوستان، فعلی لشکر، اورانمیشناختند ونسبت به حضورش درجمع رزمندگان اسلام برای نبرد باتکفیریها ابهام وشک داشتن وپیش خودشون میگفتن که این پیرمرد وجانباز چکار میخاد کنه؟
چرا حاجی، اورادرلیست اعزامی قرارداده است؟
#یکی، دونفر، ازدوستان، مستقیم ازخودم درمسیر راه کاروان عشق سوال کردند.
بهشون گفتم، دوستان، بنده بهمن را ازدوران دفاع مقدس می شناسم اوگوهری گرانبهاست که دنیای تجربه ومهارت های تخصصی وصفات انسانی رادرخودش داره، خیلی توی ماموریت بکارخواهدامد.
دوستان باتعجب حرف های بنده راگوش میکردند ولی یقین به حرف های بنده نداشتند.
#شهید محمود رادمهر، بدلیل، حضورش درگروه توپخانه لشکری، شهید بهمن رامیشناخت (البته شناخت محدود)،
#وارد جبهه خان طومان شدیم، وانجا میدان کارزار وامتحانات ونشان دادن هنرهای مردان خدابود.
#شهیدان بهمن قنبری و محمود رادمهر دریمین ویسار جبهه خان طومان چه هاکردند.
آرامش، آسایش، راحتی وخواب و... رابا انجام واجرای انواع آتشها گرفتند.
مکان ونقطه ای از منطقه استقرارومیدان عمل دشمن اززیرچشمان آنان مخفی باشد.
#بیشترین تلفات وارده با دشمن با ندای زیبای:
مارمیت اذرمیت ولکن، مارما،
این شهیدان عزیزبود.
#شهید بهمن، حج خود رادرجهاد انجام داد وباپرتاب وهدایت گلوله، برروی یاران شیطان، رمی جمرات میکرد.
#درحماسه های خان طومان 95، نبردهای آتشینی با تکفیری ها داشت تااینکه درعصر روز 16 اردیبهشت بر اثر اصابت گلوله های راکت انداز های گراد غربی هابه تکفیری ها، بشهادت رسید.
#رزمندگان یگان، وفاطمیون عزیز درطول یکماه نبرد درخان طومان، بخشی ازاین گوهر گرانبهاراشناختند. واوراحبیب وچشمان بصیر یگان ویژه 25 کربلا درمیدان خان طومان می دانستند.
وبرای همیشه، نام حبیبی ازحبیب های لشکر دردل رزمندگان لشکر عملیاتی 25 کربلا ولشکر فاطمیون ثبت وماندگارشد.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
سرتیپ دوم پاسدارحمید رضا رستمیان ازفرماندهان جبهه مقاومت
یادواره مجازی شهدای خانطومان : 👇🏻👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/3986030592C4946d1a352
@بیاد شهید مدافع حرم رضا حاجی زاده @
#. بعدازهجوم اول دشمن در٢١فروردین ماه ۹۵، جلسه ای باحضور فرماندهان گردانهای یاسرومالک درخصوص تحلیل نبرد وبررسی نکات ضعف وقدرت نیروهای خودی ودشمن انجام گرفته شد. راهکارهابرای مقابله با حملات بعدی احتمالی دشمن وحفظ منطقه ونیروهاپیش بینی شد.
#یکی ازراهکارها، استقرارتک تیراندازها درمکانهای مناسبی که دید تیرخوبی داشته باشند. بود.
قرارشد قناسه چی هادرخط اول چندمکان اصلی برای شکارنیروهای دشمن وچند مکان فرعی را برای فریب دشمن انتخاب کنند.
.# پیش بینی شده بود که اگراحتمالا عقب نشینی تاکتیکی صورت گرفت درخط دوم هم مکان شکارنیروهای دشمن راانتخاب وآماده برای سلاحهای 12،7نماییم.
#تک تیراندازهای هردوگردان مکانهای خوب ومناسبی راانتخاب کرده وچندین مرحله تمرین جابجائی تاکتیکی هم انجام دادند.
#. ماهم ازسوی محور دوم ، مکانهای آنهارادیدیم.
#نوبت بازدیدازمکان استقرار وسنگراماده شده توسط شهید رضا حاجی زاده شد.
درخط دفاعی گردان یاسر، سنگری برای تجمع وقرار همیشگی داشتیم. اون سنگر رابا همگی باهم ساخته بودیم.وبه سنگرحاجی معروف بود.
#اونجاآقارضارادیدم.
گفتم بیابرویم مکان تک تیراندازی شماراببینیم.
#شهیدرضاحاجی زاده درجوابم گفت نه. #گفتم چرانه؟
#شهیدرضاگفت،
اون مکان بهشت من هست.بگذاربد فعلا مخفی بمونه تا بهشتم فاش نشه.
##درتاریخ ١۶ اردیبهشت ، رضا حاجی زاده ازآن مکان مشغول شکار تکفیریهای ملعون شد وتلفات سنگینی ازآنان گرفت جنگید و جنگید تا براثر تیرهای دشمن بشهادت رسید.
ازآن سنگری که بهشت خود می نامید به جوار الهی عروج کرد ودرجنات النعیم سکنی گزید.
روحش شاد و راهش پررهرو باد.
(راوی برادر شیرزاد شعبانی )
@خاطره ای با فرمانده دلها شهید حاج قاسم سلیمانی @
#دی ماه سال ٩۴ه ش ودر روزهای پایانی ماموریت به هنگام ظهر روز چهارم دی ماه بود که توفیق حضور ودیدار حاج قاسم سلیمانی فرمانده دلها درموقعیت استقراری یگان ویژه ٢۵کربلا درشهر الحاضر حلب نصیبمان گردید .
#پس ازاقامه نماز ظهر و عصر،
خیرمقدم گفته وگزارش یگانی داده شد.
#یکی از مداحان همراه کاروان زینبی (س) درخواست مداحی کوتاه راکرد.
گفتم اگر فرمانده قبول کند حرفی نیست تعدادی از دوستان، ازجمله شهید رحیم کابلی اصرار کرد که خوانده شود.
#از فرمانده عزیزحاج قاسم درخواست کردم اگر اجازه بدهید برای لحظاتی مداح عزیزمان اشعاری را بخوانند.
##شهید حاج قاسم سلیمانی گفت :
فرصتم کم هست وباید چند جای دیگر بروم خیلی کوتاه و خلاصه بخوانید.
#به مداح که برادر حسین قنبری بود گفتم خیلی خلاصه بخوانید که وقت فرمانده عزیز را کمتر بگیریم.
@مداح عزیز اینگونه خواند :@
#مارا بنویسید فدای سر زینب
آماده ترین افسر رزم آور زینب
باید به مسلمانی خود شک کند آنکه
یک لحظه کوتاه شود او کافر زینب
کافیست که با گوشه ابرو بدهد اِذن
فرماندهی کل قوا مادر زینب
رهبر بدهد رخصت میدان بگذاریم
مرحم به سر زخم دل مضطر زینب
از بیخ درآورده و خواهیم درآورد
چشمی که چپ افتد به دور و بر زینب
آن کشور سوریه و این کشور ایران
مجموع دو کشور بشود کشور زینب
با لطف خدا مملکت شیعه پر است از
سلمان ابالفضل و علی اکبر زینب
باید که به گور پدر خویش بخندد
هرکس بشود باعث درد سر زینب.
##هنگامی که مداح عزیز، بیت به بیت میخواند اشک ازچشمان فرمانده دلها جاری میشد.
ماهم بواسطه اشک چشمان پاک فرمانده دلها غمگین واشکی میریختم،
اما آن اشک کجا واین اشک کجا!!!!
##درپایان بیان اشعار حماسی فوق، شهید حاج قاسم رو به مداح کرد گفت :
احسنت، عالی بود،
این اشعار سروده خودت هست؟
مداح گفت :نه بنده فقط خواندم.
##حاج قاسم سلیمانی، تشکر کرد واشکهایش راپاک کرد وشروع به سخنرانی دربین رزمندگان یگان ویژه ٢۵کربلا نمود.
#یاد وخاطره وحماسه ها ی او ویاران شهیدش گرامی باد..
("انصار الولایه)
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹