eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
850 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
52 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ گاهی آدم‌های عاقلی را می‌بینیم که در تأمین حداقل‌های زندگی‌شان مانده‌اند و بر عکس، آدم‌های بی‌استعدادی که روزی فراوان دارند. پیداست تدبیر رزق به دست فرد دیگری است و تابع زرنگی‌های افراد نیست. 📖فجر:۱۵ و ۱۶
میگفت شب عملیات والفجر هشت بود، تو رود اروند زیر آتیشِ سنگین فهمیدم هرکسی میخواد به ‹عج› برسه باید خودشو به آب و آتیش بزنه‌‌؛ اون شب هم آب بود هم آتیش ...   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فتح المبین؛ خاکریز های خاطره انگیز! از پل ناجیان که عبور می کنید به شیارهای معروفی می رسید که ماه های نخست جنگ شاهد حماسه های بسیار بودند. در شمال غربی شوش و در غرب رودخانه کرخه، دشت فتح المبین قرار دارد که یادآور حماسه و عملیات پیروزمندانه فتح المبین است. این عملیات در تاریخ دوم فروردین سال ۱۳۶۱ با رمز «یا زهرا(س)» و فرماندهی مشترک ارتش و سپاه در این منطقه انجام شد.در یادمان این منطقه که در ۸ کیلومتری شهر شوش واقع شده است، ۸ شهید گمنام به خاک سپرده شده اند. دشمن بعثی در روزهای نخستین جنگ تا پشت رودخانه کرخه پیشروی کرد و بر شهر شوش و جاده اندیمشک- اهواز مسلط شد. رزمندگان اسلام در این جبهه یک خط دفاعی شکل داده و عملیات امام مهدی(عج) را به اجرا در آوردند. این رزمندگان در این شیار ها با سنگرهای کمین دشمن درگیر شده و تعداد زیادی از آنها در این شیار ها به شهادت رسیدند.   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
شهید زنده است من و تو مرده‌ایم.. شهدا صدق و استقامت خویش را در آن عهد ازلی که باخدا بسته بودند اثبات کرده‌اند کاش ما از خیلِ منتظرانِ شهادت باشیم.. | سید مرتضی آوینی | ◜   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمی‌خواهد شما خودتان را برای انقلاب فدا کنید انقلاب راه خودش را می‌رود شما خودتان را بسازید و اصلاح کنید. -شهیدعباس‌بابایی- ‌‎‎‎‎  ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
...🌱 همیشه ماندن دلیل عاشق بودن نیست، رفـتند که ثابت کنند عاشق‌تراند   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
يَا خَيْرَ النَّاصِرِينَ(صف‌۱۳) ای بهترین یاوران. به گذشته‌ام که نگاه میکنم میبینم یه روزایی بوده که اگر خدا نبود هیچوقت نمیتونستم بگذرونمشون
چونکه صبح آمد و چشمم باز شد قلب من با چشم شما همراز شد غرق رحمت می شود آن روز که صبحــش با یاد شما آغاز شد نوشتند زائران کربلا، و چه زود به مقصد رسیدند 📎سلام ،صبحتون شهدایی 🌺 چه صبحی شودباشمابودن   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 💐 ای عزیزان حزب الهی ، حواستان خوب جمع باشد و خدا را همیشه در نظر داشته باشید . خدای ناکرده یک لحظه از خدا غافل نباشید ، نکند زرق و برق دنیا شما را از جهاد فی سبیل الله و کمک کردن به دیگران باز دارد که اگر امروز به این مسائل مهم اهمیت ندهید ، فردا دیر است . 🌹 🕊 🌹 🌹   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
یادت باشد اسم نیست، رسم است!!! عکس نیست که اگر از دیوار اتاقت برداشتی فراموش بشود!!!  مسیر است،👌 زندگیست،راه است،مرام است! امتحانِ پس داده است! راهیست بسوی !🕊 😢رزمنده ای که رفیق مجروحش رو به دوش می کشد تا به بهداری ببرد   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
با مادر رفته بودیم مزار شهدا همین که کنار پسرش نشست عکس و گذاشت رو سنگ قبر و گفت : پدر و پسر رفتین و من و تنها گذاشتین.خسته شدم. منم ببرین بهشت پیش خودتون. مادر رضاعلی بابایی 🌱  ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ای پاک و نجیب مثل باران، برگرد ای روشنی کلبۀ احزان برگرد... ✨یعقوب امیدش همه پیراهن توست ای یوسف گمگشتۀ کنعان برگرد... تعجیل در فرج مولایمان صلوات
أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا(بقره۱۶۵) که تمامِ قدرت از آن خداست. اگه یه چیز خوبی رو بهت میده خودشم محافظشه، از حسادت‌های بقیه نترس. تو یه نفرو داری که صاحب تمومه قدرتهای این دنیاست.      ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
میگفت شب عملیات والفجر هشت بود، تو رود اروند زیر آتیشِ سنگین فهمیدم هرکسی میخواد به ‹عج› برسه باید خودشو به آب و آتیش بزنه‌‌؛ اون شب هم آب بود هم آتیش ...   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
نیت کنیم که تا شب ثواب تمام کارهایی که میکنیم رو هدیه کنیم به یک ... بیاد شهید والامقام بهروز مرادی♥️
⊰•♥️🔗🌹•⊱ . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌وصیتنامه_شهید: خواهران خوبترازجانم،من نمیدانم وقتی که حسین درصحرای کربلا بود چه عذابی میکشیدولی میدانم حس اوبه زینب"س"چه بود. عزیزان من حالادست هایی بلندشده وزینب هاغریب و تنها مانده اندوحسینی درمیان نیست.امیدوارم کسانی باشیم که راه اورا ادامه دهیم واز زینب های زمانه وحرم اودفاع کنیم.. شهید‌بابڪ‌نوࢪے ♥️ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
: 🌱تقريباً اوايل سال 72 بود كه در خواب ديدم در محور «پيچ انگيز» و شيار «جبليه» در روي تپه ي ماهورها، شهيدي افتاده كه به صورت اسكلت كامل بود و استخوان هايش سفيد و براق! شهيد لباسي به تن داشت كه به كلي پوسيده بود. وقتي شهيد را بلند كردم، اول دنبال پلاك شهيد گشتم و پلاك را پيدا كردم، بسيار خوانا بود، سپس جيب شهيد را باز كردم و يك كارت نارنجي رنگ خاك گرفته از جيب شهيد درآوردم. روي كارت را دست كشيدم تا اسم روي كارت مشخص شد، بنام «سيد محمدحسين جانبازي» فرزند «سهراب» از استان «فارس» كه يك باره از خواب بيدار شدم. خواب را زياد جدي نگرفتم ولي در دفترچه ام شماره پلاك و نام شهيد را كه هنوز به ياد داشتم، يادداشت نمودم. حدود دو هفته بعد به «تفحص» رفتيم، در محور شمال «فكه» با برادران اكيپ مشغول گشتن شديم. من ديگر نااميد شده بودم، يك روز دمدم هاي غروب بود كه داشتم از خط برمي گشتم. رفتم روي يك تپه نشستم و به پايين نگاه كردم. چشمم به يك شيار نفررو افتاد. در همين حين چند نفر از بچه ها كه درون شيار بودند، فرياد زدند: «شهيد! شهيد!» و چون مدت ها بود كه شهيد پيدا نكرده بوديم همگي نااميد بوديم. جلو رفتم، بچه ها، شهيد را از كف شيار بيرون آورده بودند، بالاي سر شهيد رفتم. ديدم شهيد كامل و لباسش هم پوسيده است. احساس كردم، شهيد برايم آشناست. وقتي جيب شهيد را گشتم، كارت او را درآوردم و با كمال حيرت ديدم روي كارت نوشته شده: «محمدحسين جانبازي»! وقتي شماره پلاك را با شماره پلاكي كه در خواب ديده بودم مطابقت دادم، متوجه شدم همان شماره پلاكي است كه در خواب ديده بودم، فقط تنها چيزي كه برايم عجيب بود نام «سيد» بود! من در خواب ديده بودم كه روي كارت نوشته: «سيد محمدحسين جانبازي» ولي در زمان پيدا شدن شهيد فقط نام «محمدحسين جانبازي» فرزند «سهراب» اعزامي از استان «فارس» ذكر شده بود. اين جا بود كه احساس كردم لقب «سيدي» را بعد از شهادت از مادرش زهرا (س) عاريت گرفته است! و جز اين نبود! | راوي : نظرزاده | 🌱 | | وعجل‌فرجهم🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱☘🌱☘ 🔺صحبت های شهید مدافع حرم مصطفی صدر زاده ببینیم، بشنویم و عمل کنیم. ╭═━⊰🍂🌺🌺🍂⊱━═╮
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❲وخداۍ‌ بندگان‌ مُخلص ، رخصتـ❳