eitaa logo
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
1.1هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
3هزار ویدیو
53 فایل
#تنهاڪانال‌شهدای‌ڪربلای۴🌾 دیر از آب💧 گرفتیـم تـورا ای ماهـی زیبا؛ امّا عجیـب عذابـی ڪہ ڪشیـدی تازه اسٺ #شهادت🌼 #شهادت🌼 #شهادت🌼 چه‌ڪلمه‌زیبایی... #غواص‌شهیدرضاعمادی و سلام‌بر ۱۷۵ غواص‌شهید #کپی‌ممنوع⛔ 🍃ادمیـن‌پاسخگو↓ @goomnaam_1366
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ _ شما رفتید تا ما بمانیم.. امّا نه فقط برای زنده بودن؛ بلڪه برای زیستن به‌ شیوه‌‌ی شما: « بی‌ریا، بی‌توقع، و سرشار از عشق به این خاک. » •ما وامدار راهتانیم و َ ادامه‌دهنده‌ی آن.   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
حاج محمود کریمیenc_16326650684871614013015.mp3
زمان: حجم: 4.03M
🏴 🎶 🎙 حاج محمود کریمی 🚩 ساکن کربلا... ✋🏻 لبیک یا حسین   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
اگر از استفاده نمی‌کنیم،برای آن است که یقین ما ضعیف است؛ از این رو،اگر خود راهم ببینیم،تغییری در ما ایجاد نمی‌شود؛ چنان چه عده‌ای در حالِ حضور به ائمه علیهم‌السلام،بدو ناسزا می‌گفتند..! •آیت‌الله‌بهجت•   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
✨بعضی ها را هر چقدر بخوانی خسته نمی شوی ! بعضی ها را هر چقدر گوش دهی عادت نمی‌شوند ! بعضی ها هر چه تکرار شوند باز بکرند و دست نخورده! مثل ... 🥀🕊️ ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
علاقه‌ی عجیبی به ذکر مصیبت اباعبدالله‌ الحسین (ع) داشت در وصیت‌نامه‌ اش نوشت: « اگر احياناً من در اين عمليات شهيد شدم و راه كـربلا باز شد از شما ملّت عزيز می‌خواهم سلام مرا به امام‌ حسين (علیه‌السلام) برسانيد و بگویيد كه مدت‌ها در انتظارت نشسته بودم، ولی چه فايده كه سعادت آنچنانی نداشتم..»   ⊰❀⊱ 🌊🥽 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
هرصبح بہ رسم نوڪرے از ما تورا سلام اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام ما هرچہ خوب و بد، بہ درِخانہ‌ے توییم از نوڪران مُنتظـــــر آقا تو را ســـــــلام🌱🌹 ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
35.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهیدِ غواص محسن جاویدی ، به فرزند شهیدش پیوست. این شهید بزرگوارِ غواص در عملیات کربلای چهار در آب های کارون جاوید الاثر گردید و پیکر پاکش هیچ گاه برنگشت. مادرش در آن اوایل که خبر شهادت فرزند رشیدش را شنید، بسیار بی‌قراری می‌کرد و بهانه ی او را می‌گرفت تا اینکه به او گفتند پسرت را ماهی‌ها خورده‌اند و دیگر قرار نیست برگردد! از آن موقع دیگر مادر، لب به ماهی نزد.😔 ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
26 مرداد سالروز بازگشت آزادگان گرامی باد✌️🇮🇷 ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
‌ ۴۷ روز تمام در زندان الرشید روی زمین دراز نکشیدم و ایستاده خوابیدم. ــــــــــــــــــــــــــــــ
‌ در دوران اسارت افرادی داشتیم که اگرچه مجروحیت داشتند، اما دلیل شهادتشان آن مجروحیت نبود. بسیاری از آن‌ها به دلیل شکنجه شدن و کتک خوردن شدند.🥀 « اکبر قاسمی» از این ‌دست افراد است. او یک فرد بازاری بود. سر گذر مغازه خیاطی داشت. یک فرد ۳۳ ساله که بر اساس تکلیفی که احساس کرده بود با وجود اینکه چهار دختر و یک پسر داشت. راهی جبهه شد. ایشان در آخرین مرحله حضور خود در جبهه، به گردان ۱۵۵ مأمور شده و شهید سردار شد. شب عملیات او و چند نفر از رزمندگان به خط‌زده و آنجا براثر درگیری به اسارت دشمن درآمدند. این شهید بزرگوار یک اخلاق ویژه داشت و چون در بازار بزرگ‌شده بود یک حالت جوانمردی داشت. در زمان اسارت ما را در آسایشگاه به گروه‌های ۱۰ نفری تقسیم کرده بودند و چون شهیداکبر از ما بزرگ‌تر و در گروه ما بودند. مسؤول گروه ما شد. وقتی در آسایشگاه به ما نان می‌دادند او نان را تقسیم می‌کرد. بعد ضمن طلب حلالیت پشتش را به ما می‌کرد و دستش را روی نان‌ها می‌گذاشت و بر اساس آن جیره افراد را می‌داد. شهیداکبر، برای حج ثبت‌نام کرده بود یعنی همان روز‌هایی که شهید شد اگر در ایران بود، به مشرف می‌شد. معتقدم شهید قاسمی حتی اگر آن روز‌ها در اسارت نبود و در عوض در حال انجام دادن مناسک حج بود، باز هم می‌شد. در اردوگاه ما یک بن‌هایی داشتیم که به اسرا می‌دادند که البته مبلغ این بن‌ها مطابق با درجه افراد فرق می‌کرد. ما برای گرفتن نمک با نخ و سوزن از این بن‌ها استفاده می‌کردیم. ازآنجاکه شهیدقاسمی مسؤول گروه ما بود ما این بن‌ها را جمع کرده و به او می‌دادیم تا به وقتش استفاده کنیم. یک روز شهیدقاسمی متوجه نشده بود و وقتی این بن‌ها در جیب لباسش بود. لباسش را شسته بود. عراقی‌ها وقتی این بن‌های مچاله شده را دیدند این موضوع را بهانه کرده و گفتند: «شما می‌خواستید با این کار به ما توهین کنید و...» در اصل آن‌ها دنبال بهانه بودند تا بچه‌ها را اذیت کنند. با وقوع این ماجرا عراقی‌ها اول بچه‌های گروه را زدند، بعد کل آسایشگاه را. همین موضوع نیز سبب ناراحتی شدید شهیدقاسمی شد. ایشان می‌گفت: «من نادانسته این کار را کردم چرا باید دیگران را بزنند و...» چند روزی از این موضوع گذشت تا اینکه روز جمعه ۶۶/۴/۱ شهیدقاسمی صبح که از خواب بیدار شد شروع به دادن شعار‌هایی مانند الموت الصدام، الموت آمریکا و... کرد. یکی از مأموران آسایشگاه آمد و گفت: «پدرسوخته زبانت را می‌برم، شهید قاسمی هم گفت: پدرسوخته خودت هستی...» وقتی در آسایشگاه را باز کردند ایشان به آقای حسن خانی که بیشتر از همه با او ارتباط داشت گفت: من را امروز شهید می‌کنند. بیا باهم به یکی از دست‌شویی‌ها برویم تا من غسل شهادت کنم. بعد از اینکه شهید قاسمی رفت و برگشت، نگهبان‌ها آمدند و او را بردند. افرادی که در اتاق شکنجه بودند تعریف می‌کردند که عدنان، قیس و علی آمریکایی (از افسران اردوگاه تکریت ۱۱) با میلگرد و نبشی او را سخت زده‌اند. ساعت نزدیک دو بعدازظهر بود که او را برگرداند. ساق، ران پا، ساعد و قفسه سینه شکسته و در حال اغما بود. اگرچه دوستان ما تلاش کردند با دادن تنفس مصنوعی او را نجات دهند، اما اثری نداشت و درنهایت ایشان پس از چند دقیقه به رسید. بعد هم نگهبان‌ها پیکر او را با خود بردند و ما دیگر از وضعیت او اطلاعی پیدا نکردیم. ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
‌ در دوران اسارت افرادی داشتیم که اگرچه مجروحیت داشتند، اما دلیل شهادتشان آن مجروحیت نبود. بسیاری از
پیکر مطهرش مردادماه سال ۸۱ به همراه باقی پیکر‌های شهدایی که در اسارت به شهادت رسیده بودند، به کشور بازگشت.🕊 ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
سه ساله‌ای هم در اسارت بر اثر ضربات یزیدیان به‌شهــادتــــــ رسید..💔 . . چـون بجــــز نــــام نکــــو از مـا نمانـد یادگـار خـاک درگاهـم بخوانـد کآش روزی آن نگـار... ⊰❀⊱ 👣 …❀ @Karbala_1365🌾 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄