🌸🌸🌸
🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾
#قسمت (۴۲) 📝
..............
کلاش را گرفتم طرفش و شلیک کردم و چندجای بدنم گُر گرفت و سوخت و سنگین شدم و باصورت افتادم روی باتلاق.
آمدم دست راستم را ستون تنم کنم و بلند شوم که یک نارنجک آمد افتا کنار زانوی چپم ، توی گِل.
فقط توانستم صورتم را برگردانم و صدای انفجار را بشنوم و آن گر گرفتگی باز بیاید.
حالا از مچ پا تا کتف را ترکش شکافته بود.
آسمان و زمین و خط سرخ تیرها و آتش ، دور سرم می چرخیدند ومن به خودم می گفتم چیزی نیست و صلوات می فرستادم و بو می کشیدم , تا باز بوی 🍃#نعنا🍃 بیاید.
که آن هم آمد و من فکر کردم نکند همه چیز دارد تمام میشود و خیلی آنی و حتی بلند گفتم:نه.
گفتم:نمی گذارم...
تیر می آمد میخورد به گِل های دور و برم و می پاشیدشان به صورتم و من به بچه ها، به آنها که لای سیم خاردار تیر می خوردند می گفتم:بیایید بیرون. بیایید این طرف....
تیربار عراقی هنوز آتش می ریخت و من بی اختیار و معلوم نبود به کی ، فریاد می زدم:خاموشش کن!
شاید اغراق باشد و نشود باور کرد. اما تیربار درست همان لحظه خاموش شد و من درست در همان لحظه , زیر نور منور چندتا از بچه ها را دیدم وخندیدم , آن هم با همه زخم و درد و تیر و بوی 🍃نعنایی🍃 که داشت دیوانه ام می کرد.🌹
گفتم به خودم:این هم از خط اول.
وحس کردم حالا درد کشیدن راحت تر است...🌸
🌸.....
@Karbala_1365
🌸🌸🌸
🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾
#قسمت (۴۳) 📝
..............
💦گفتم:چیکار میکنی؟
ندیدم کیست. چشم باز کردم دیدم صورت بی نورش به علی #منطقی می زند.
برای همین بود که سعی کردم هشدار بدهم بگویم:علی!
گفت:جان بخواه !
انتظار داشتم که بگوید:کیه که بدهد. 😅
اما دست انداخت زیر بغلم که بلندم کند.
گفتم:آ...ی. آ...ی ، مدی. چیکار میکنی پسر؟
گفت:خیلی پنچری؟
گفتم:کم نه . فقط دستم ...همین دست راستم سالم مانده.
گفت:یعنی بلند هم نمی توانی بشوی؟
گفتم:اگر مواظب باشی.....
علی بند کلاشش را انداخت دور گردنش و دست های سردش را برد زیر کتفم و محکم کشیدم بالا.
گفت:حاجی! تو هم که خیلی ورزشکاری. زورم بت نمی رسد. چیکار کنم؟
وبیشتر زور آورد و گفت:غلط نکنم یک تانکر آب اروند را زده ای تو رگ.💧
میخواستم نبازم , حتی به قیمت گفتن حرفی که ممکن بود همین پنج دقیقه پیش خونم را به جوش بیاورد.
گفتم:هوف ف ف.
گفتم:کم بلبلی کن, بگو ببینم از بچه ها چه خبر؟
گفت:همه سلام دارند خدمتتان . قرار است نامه هم براتان بنویسند. تلفن که ...می بینید...نمیشود..ولی خب...☺️
اخمم را لابد در نور منور دید که گفت:خب بابا. بچه که زدن ندارد.
همه شان افتاده اند تو کانال ها و دارند برای عراقی ها پپسی باز میکنند...
🌸.....
@Karbala_1365
🌸🌸🌸
🌾#غواص ها بوی نعنا می دهند🌾
#قسمت (۴۴) 📝
...............
🌾شانه ام هنوز از گِل جدا نشده بود وهنوز فکر می کردم بدنم باسیم خاردار یکی شده و به این سادگی جدا نمی شود.که نمی شدهم , درد نمی گذاشت.
گفتم:آخ.
گفتم:بس است دیگر.
گفتم:اصلا نمی توانم . باشدبعد.
علی گفت:کدام بعد؟
و رو چرخاند. انگار گفته باشد:مگر نمی بینی چه خبراست؟
گفتم:صبح ،به بچه ها بگو ...بیایند بابرانکار ببرندم...
گفت:اگر خیلی اذیت شدی ،می خواهی بگویم یک آمبولانس سفارشی از روی اروند بیاید ببردت؟....یک وقت خجالت نکشی آ ؟
گفتم:مزه نریز !... بلند شو برو با کلت منور به خرمشهر دو منور سبز و سرخ شلیک کرد تو آسمان و من زیر همان نور سبز و سرخ نماز صبحم را زیر لب خواندم و خواندم با صدای موتور قایق ها یکی شد که از دلتای کارون آمده بودند تو اروند.
گِل صورتم نمی گذاشت خوب ببینم . با پشت دستم گِل صورتم را گرفتم و خیره شدم به اروند و به آتش ضدهوایی که به جای هواپیماها می رفتند طرف قایق ها و....
چه بگویم....؟🌹😭
#ادامه_دارد…
🌸.....
@Karbala_1365
💕 #کربلای۴ یعنی عِشق و عِشق باعث شد که بر تَنم ، خورشیدی بجایِ میخِ دَر باشد....💕
🌹 #طلبه_شهیدرضاعمادی 🌹
شهادت عملیات #کربلای۴
🌸.....
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💕 #کربلای۴ یعنی عِشق و عِشق باعث شد که بر تَنم ، خورشیدی بجایِ میخِ دَر باشد....💕 🌹 #طلبه_شهیدرضاعم
🌸 #معرفی شهدا...🌸
🌸✨شهیدی که آخ نگفت...✨🌸
🌹طلبه وغواص شهید رضا #عمادی🌹
🌸" شهیدرضا #عمادی " اهل تفریجان. روحانی بزرگوار.
جایی که به سختی می توانستیم برویم و خورشیدی داشت , سیم خاردار داشت . نسبت به جاهای دیگر که بهتر می شد رد شد , ایشان مجروح شد به هر زور و بلایی بود خودش را روی خورشیدی ها انداخت.🌸
( خورشیدی میل گردهایی است که بهم جوش کرده اند با میل گردهای قطور که نوک آنها تیز است بخاطراینکه غواص و قایق نتواند از آنها عبور کند. )
بچه ها را قسم داد به جان حضرت زهرا س, که بیائید از رویم عبورکنید دارند بچه ها یکی یکی به شهادت می رسند . بیائید عبورکنید و بروید.🌸
بچه ها اولش امتنا کردند بعدا مجبور شدند از رویش رد شوند.🌹
حالا این میل گردها دارد در بدن رضا فرو می رود ولی
🌸رضا آخ نگفت...🌸
که نکند معامله اش عوض شود.🌹
یکی از بچه ها گفت: فلانی من شنیدم که استخوانهای " رضا " شکست ولی آخ نگفت...🌹
🌸راوی:آزاده جانباز سیدرضا #موسوی🌸
🌸روحش شادو یادش گرامی🌸
🌸.....
@Karbala_1365
🍃
جانانه بودن از این عشق بازیهاست ،
و #تو چه زیبا #عشق را هم عاشق کردی....✨
دانشجوی رشته پزشکی
#غواص_شهیدرضاساکی❣
شهادت عملیات #کربلای۴
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍃 جانانه بودن از این عشق بازیهاست ، و #تو چه زیبا #عشق را هم عاشق کردی....✨ دانشجوی رشته پزشکی #غوا
🌸 #معرفی شهدا...🌸
🌸✨ #فرمانده ای که ، فرماندهی را در حق بچه هایش تمام کرد.✨🌸
🌹شهیدغواص #رضاساکی🌹
🌹یادی کنیم از #شهیدعلی_شمسی_پور:
علی شمسی پوری که همیشه خاطره " رضا " رو میگفت و به بچه ها میگفت : هواستان باشد ما یک رضایی داشتیم که یک همچین کاری کرد.🌹
🌸 من میگویم:رضاهایی داشتیم که این کار را کردند. رضایی که فرمانده دسته و گروهان بود, بخاطر اینکه نمیخواست بچه هاش به شهادت برسند و نمی خواست بچه هاش خدای نکرده از بین بروند, روی سیم خاردار خوابید و قسم داد بچه هایش را , که جان حضرت زهرا(س)، بیائید از روی من عبور بکنید و بروید و وارد کانال بشوید.🌸
رضاساکی خودش را روی سیم خاردار انداخت و بچه ها از رویش عبور کردند.🌹
🌸✨یعنی فرماندهی را در حق بچه هایش تمام کرد.✨🌸
🌷هرکس هرجا میخواهد یک مثالی بزند از یک فرد نخبه و یک فردی که تمام خصوصیت ها در وجودش هست از "رضای #ساکی" نام می برد و "رضای ساکی" را بعنوان الگو قرار می دهد.
🌸راوی:آزاده جانباز #سیدرضاموسوی🌸
🌸روحش شادو یادش گرامی🌸
🌸.....
@Karbala_1365
🍂❣
#شکسته_پهلوها
میگفت مگه میشه یکی تو اون شرایط سخت عملیات خودشو بندازه روی سیم خاردار و خورشیدی ها!!؟؟؟
جواب داد:
بله میشه!
وقتی بَراتِ شهادتت رو
بی بی امضا کنه و بدونی شهید میشی، سعی میکنی خیلی قشنگتر #پرواز کنی... شاید بخوای یکم ها ، فقط یکم مثل خود بی بی بشی...🕊
اگر شک کردی به این موضوع یکم روی #ولایت مداریت کار کن....🌱
کسی از خودش این روایتهارو نمیگه
ما این قهرمانهارو داریم مواظب باش حذفشون نکنن....
🍂❣
@Karbala_1365
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴حرم خانم رقیه(س)
/حتماً با وضو ببینید چون به یه زیارت خاص دعوتید
/حاج محمود کریمی
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🏴حرم خانم رقیه(س) /حتماً با وضو ببینید چون به یه زیارت خاص دعوتید /حاج محمود کریمی
ڪنج خرابه رفته اے و باز شامیان
پایت اگر چه ڪرده ورم سنگ مےزنند
دیگر عروسڪ گلیت را بغل نڪن
اینها به دلخوشے تو هم سنگ مے زنند
#یارقیه
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌸 #کربلاجاریست_تاشهادت...
🌸
🌸 راوی شهدا
ازکربلای #حسین(ع)تاشهادت،
#تنهاکانال_شهدای_عملیات_کربلای٤🌾
و پر از دلنوشته های ناب…❣
✨💧✨
آی دی جهت تبادل:
@goomnam_313
~~~
@Komiel_110
°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
لینک عضویت👇
@Karbala_1365
~~~
http://eitaa.com/joinchat/4252303360C232b5f1967
کانال خودتون👆 رو به دوستان و گروه هاتون معرفی کنید..
🍃
🌸 🍃 🍃🌸🍃
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج):
به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک گرداند💔
🌸دعای فرج هدیه بشهدا
بخصوص شهدای عملیات #کربلای۴
🌹🌾
@Karbala_1365
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🌺حضرت صاحب الزمان(عج): به شیعیان ودوستان مابگوئیدکه خدارابحق عمه ام #زینب(س)قسم دهندکه #فرج مرانزدیک
#جمعـہ اسـت و
خیـال بودنـت
مـرا چہ بی تاب کرده
ڪاش می دیـدمت و
جشن پاییــز را
با دستان گره شده تو میگرفتم ...
و رقص برگ ریزان را
با چشمان تو میدیدم ...
#پاییـز_دلواپس_نبودن_توست ...
#السلام_علیک_یامهدی(عج)❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 #اربعین هدف اصلی ناآرامی ها در عراق
👈هدف اصلی ناآرامی ها در #عراق چیست؟
🔴آخرین اخبار روز #اربعین
#میخواهنداربعین_این_شورحسینی_راخاموش_کنند...
#اما_با_آل_علی_هرکه_در_افتاد_برافتاد....
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
💥 #اربعین هدف اصلی ناآرامی ها در عراق 👈هدف اصلی ناآرامی ها در #عراق چیست؟ 🔴آخرین اخبار روز #اربعین
💥معلوم می شود راهپیمایی #اربعین تبدیل به پدیده بسیار ترسناکی برای #اسراییل و #امریکا و #سعودی شده که برای کمرنگ کردن آن #آشوبگر اجیر کرده اند.
✊خواهند دید که #شیعه اگر پیاده هم راه برود، باز قوی تر از هر ارتش و سرویس اطلاعاتی است که خیال می کند با فداییان #حسین می توان درافتاد.
#ایران_و_العراق_لایمکن_الفراق
#الحسین_یجمعنا
#حب_الحسین_یجمعنا
#عراق
خیلی شوخ بود . در محیط کار با بچه ها شوخی می کرد و اصطلاحا همکارانش را سر کار می گذاشت.
ولی نسبت به من یک احترام خاصی می گذاشت . هیچ وقت با من شوخی نکرد. حتی این اواخر وقتی با هم معانقه می کردیم شونه ام را می بوسید. این کارش خیلی خجالت زدم می کرد.
بارها شده بود که ازش پول قرض گرفته بودم و محمود رضا هم هرطور شده بود ، حتی با قرض گرفتن از دیگران بهم پول را می رساند و دیگه به رویم نمی آورد . این اواخر یک بار بهم گفت پول لازم دارم و سریع بر می گردونم .
گفتم : لازم نیست برگردانی ، من به تو بدهکارم اول باید بدهیم را صاف کنم . گفت : صافیم.
یادم می آید نوجوان که بودیم . تقریبا به حد رکوع خم می شد دست پدر و مادر را می بوسید.
طوری که پدرم گفت دیگه این کار را نکن
#شهید_مدافع_حرم
محمودرضا بیضاییِ🌺🍃
📎فرازی از وصیتنامه شهید :
💠جنازه مرا بر روی مین ها بیاندازید، تا منافقین فکر نکنند، ما در راه خدا از جنازه مان دریغ داریم، به دامادیِِ دو ماهه من نگریید، دامادیِ بزرگی در پیش داریم.
💠خدا کند که حکومت سرنگون گردد، اما منحرف نگردد، چون انحراف، خیانت به خون شهداست. بگذارید بگویند حکومت دیگری هم به جز حکومت علی (ع) بود به نام خمینی که با هیچ ناحقی نساخت تا سرنگون شد، ما از سرنگونی نمی هراسیم بلکه از انحراف می ترسیم.
💠مسئولیت ما مسئولیت تاریخ است. من در این راهی که انتخاب کرده ام، سختی بسیار کشیده ام؛ خیلی محرومیت ها لمس نموده ام.
💠همهٔ هدفم این است که زحماتم از بین نرود. از خدا می خواهم که حتماً این کارها را از من قبول کند و اجرم را بدهد. اجر من تنها با شهادت ادا می شود و اگر در این راه شهید نشوم، همه زحماتم هدر رفته است.
#شهید_غلامعلی_پیچڪ🌷
#سالروز_ولادت