آقا مرتضی، همیشه خندهرو بود. بیشتر، کار را رفاقتی پیش میبرد.👌 موقعی هم که وارد گردان ملارد شدند، همه کارها را صد در صدی به نفرات سپردند. یعنی مثلاً آقای کرمی شما که مسئول فرهنگی هستی، کار به عهده خودت است. برو انجام بده من کمکت میکنم نه اینکه رد کنم یا این چیزها، راهنمایی میکنم.🌹
ایشان استاد بینظیر در تخریب و انفجارات بودند.💥 در مدیریت بحران، کار رزمی، تاکتیک، رزم انفرادی و جنگ افزار هم استاد بودند☝️. در واقع یک فرد نظامی به تمام معنا بودند. بسیار هم خوشاخلاق بود. بین خودمان به خندهرویی معروف بود، در بدترین شرایط روحی و روانی، بمب روحیه بودند.😊
شهید مدافع وطن مرتضی ابراهیمی🌹
@karbala_1365
~♡~🌱
🌱بعضی وقتها هیچکس مثلِ خدا
به فکر آدم نیست،
🌱حاج آقا سعادتفر میگفت:
قبل از اینکه شما از خدا یاد کنید
خدا از شما یاد کرده
که به یاد خدا افتادید..
#حاج_حسین_یکتا
………..... 🍃.❤️.🍃 …………
@karbala_1365
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌸🍃
✨السلام علیڪ یابقیة الله یا
اباصالح المهدۍیاخلیفة الرحمن
ویاشریڪ القرآن ایهاالامام
الانس والجان"سیدی"و"مولاۍ"
الامان الامان✨
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لولیک الفرج💕
🌹امام على عليه السلام:
🌺هر كه خدا را شناسد، تنها شود.
🌺هر كه خود را شناسد، رها شود.
🌺 هر كه دنيا را شناسد، از آن دل بر كند.
🌺 هركه مردم را شناسد، تنهايى گزيند.
🍀غررالحكم
#حدیث_دل🍁
لحظاتی با شهدا
#اهمیت به نماز اول وقت
هوا مساعد نبود اما گردان باید به سمت بوالحسن می رفت .
سوار اتوبوس شدند و تا پایین رودخانه و نزدیک پل سیدالشهدا رفتند .
از آن جا به بعد را باید با کمپرسی می رفتند . وقت نماز مغرب شد .
سوزسرما بچه ها را اذیت میکرد
گفتند:« حاجی ، نماز رو بریم مقر بخونیم.»
حاج حسن : شما برای چی اومدید اینجا؟
نیروها: معلومه دیگه حاجی برای جنگ اومدیم.
حاج حسن: نه، برای نماز اومدید نمازتون و بخونید تا بریم.
#فرمانده طرح و عملیات لشگر ۳۲انصارالحسین(ع)
#فرمانده تیپ کربلا
#فرمانده گردان ۱۵۱مسلم بن عقیل ملایر
و از همه مهمتر #فرمانده دلها
#سردارشهید
#حاج_حسن_تاجوک❤️
@Karbala_1365
مداحی آنلاین - باز یه سلام بدیم برسه کربلا - سید رضا نریمانی.mp3
3.11M
⏯ #شور احساسی
🍃باز یه سلام بدیم برسه کربلا
🍃الهی این مسیر برسه کربلا
🎤 #سید_رضا_نریمانی
『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شهیدسعیدچندانی جوان سنی که امام زمان علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها را ملاقات کرد و شیعه
سعید چندانی متولد 1360، در استان سیستان و بلوچستان و در منطقه سنی نشین بود که مذهب #سنّی حنفی داشت.
او در سن 13 سالگی، چند ماهی در حوزه اهل سنت، طلبه بود و در کنار طلبگی در یک کارواش مشغول به کار بود. یک روز در کارواش برایش اتفاقی می افتد و لگن او آسیب شدیدی می بیند. بعد از مدتی او را برای عمل جراحی به بیمارستان می برند ولی متوجه می شوند که یک غدّه ی بدخیمی در بدن او وجود دارد. سپس او را به تهران اعزام می کنند. ولی دکترهای تهران هم او را جواب کردند. و هیچ امیدی به زنده بودن او نبود. 😔
مادر بزرگوارش با حالتی مادرانه و متضرّعانه رو به درگاه خداوند متعال می آورند و خواستار #شفا یافتن فرزندشان می شوند. ایشان را راهنمایی می کنند به مسجد مقدّس جمکران. وقتی به قم رسیدند، مادر سعید، رو به حضرت #معصومه (س) می کند و می گوید که: « خانم جان؛ سعیدمن مریضه. بی حاله. من میرم و شفای سعید جان رو می گیرم و میام. »
وقتی به مسجد میرسند، در اتاقی ساکن می شوند. شب شهادت #حضرت-زهرا (س) بود. دو نفر وارد اتاق می شوند و در کنار سعید قرار می گیرند.سعید خودش تعریف می کرد: « خوابیدم. بین خواب و بیداری دو نفر اومدن توی اتاقم. یه خانوم و یه آقا. با هم عربی حرف میزدن. من به اونا اعتنایی نکردم. آقا کنارم نشست و سلام کرد. پتو رو از روی سرم ورداشتم و از روی اجبار جواب دادم. خانومه، روبند و چادر سیاه داشت. اون خانومه خودشو معرفی کرد و گفت: #فاطمه-زهراست (سلام الله علیها). و گفت که چون مادرت خیلی گریه و التماس میکنه، من سفارش شما رو به فرزندم مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) کردم». سعید بلافاصله بعد از آن شفا میگیرد و از شیعیان و پیروان راستین مولا علی علیه السّلام و ائمه ی بعد از ایشان شدند.
جریان سعید و شیعه شدنش، باعث شد موجی از شیعه گرایی در آن منطقه پدید بیاید. خیلی ها بواسطه ی این اتفاق شیعه شده بودند. و همین باعث شد که این اتفاق، به مذاق وهابیت خوش نیاید. یک روز به طرف او تیراندازی کردند که تیر، به گوشش اصابت می کند و گوشش آسیب می بیند. خانواده ی چندانی که جان سعید را در خطر می بینند، برای ادامه تحصیل، او را به #مشهد می فرستند.
سعید به خانواده گفته بود که من مدت کمی میهمان شما هستم و باید بروم...😞سعید چندانی به یکی از خادمین مسجد جمکران گفته بود که: « سیّد؛ من رفتنی هستم و آقا علی بن موسی الرّضا (ع) فرمودند که بیا که جایگاه تو پیش ماست... و دیدار ما تا زمان #ظهور ولیّ الله أعظم أرواحنا فداه... » آری. او خود، قبل از شهادتش، خبر شهادتش و اینکه در کجا آرام می گیرد را به نزدیکانش گفته بود.
پس از مدتی، وهابیت ملعون، این شخص بزرگوار و عنایت شده را مسموم و مضروب کرد، و روح او در شب 21 #رمضان سال 1375 به ملکوت اعلا پیوست.💚🌹💚
@karbala_1365