『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🏴🌷
#ده_اسفند_هزاروسیصدوشصتوپنج_شهيد_شد....
🌷بچهها خیلی روحیهشون کسل بود؛ آتیش شدید دشمن هم مزید علت خستگی بچهها شده بود. یه دفعه صدای شادی بچهها بلند شد. برگشتم، دیدم پوراحمد و امیر حاج امينى و چند نفر دیگه اومدن خط برا سرکشی، بچهها انقدر به اینا علاقه داشتن که روحیهشون کلاً عوض شد.
🌷١٠، ٢٠ دقیقه بیشتر نگذشته بود که یه خمپاره پشت خاکریز خورد، گرد و خاک عجیبی بلند شده بود؛ همینکه گرد و غبار نشست دوربینم رو برداشتم تا ببینم چه خبره. رفتم جلوتر که این صحنه رو دیدم....
🌷دو تا عکس ازش گرفتم، یکی از تموم بدنش، یکی از صورتش (همون عکس معروف) یه قطره خون رو لبش بود. دیدم امیر تو اون حالت تو حال خودشه و داره زیر لب زمزمه ای میکنه. رفتم جلوتر ولی متوجه حرفش نشدم. همون موقع بود که دیگه شهید شد.🕊🌹
🌹خاطره اى به ياد #شهيداميرحاجامينى
راوى و عكاس: رزمنده دلاور احسان رجبى
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#یاحسیـــن🏴
#یـازینــــب🏴
@Karbala_1365🏴
●➼┅═❧═┅┅───┄
هدایت شده از دِلْنِوِشْتِههآیِشُھـَدآوَمَنْ🌿
🏴 #چلـهمحـرم
🦋 #امامزمان(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به جد بزرگوارشان #امامحسین(علیهالسلام) میفرمایند:
وَ اُقیمَتْ لَکَ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ، وَ لَطَمَتْ عَلَیْکَ الْحُورُ الْعینُ ...
✨مجالس ماتم برای تو در عالم ملکوت برپا شد و حوریان بهشتی در عزای تو بر سر و صورت خویش لطمه زدند...❣
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍂
🗓 #چلهشب_۳۴
🌷 #شهیـدامیــرحاجامینــی
#تولد: ۱۳۴۰ (۵ دی) روستای علیشار از توابع زرند شهر ساوه
#شهادت: ۱۳۶۵(۱۰اسفند) شلمچه-کربلای۵
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍂
🥀🕊
🕯هدیه به روح پاک و مطهرش ۵صلوات
✅به نیت تعجیل در ظهور و رفع همه حاجات
#التماسدعا🌹
•••✾🍂🏴#یٰاحُسیٖـݩ🏴🍂✾•••
@Shahadat1398🕊
•🕊•اگر لحظھاۍ ما را بھ حاݪ
خودمان بگذارند واۍ بھ آن لحظھ
ڪه بطور قطع نابــود میشویم . .
#شهیدگراف |💌|
#شهیدامیرحاجامینی |♥️|
•
•
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص👣
…❀
@Karbala_1365🌾
●➼┅═❧═┅┅───┄
گاهی میان شلوغیِ دنیا یادمان کنند دنیایمان بهشت میشود..
اولین شهیدی بود که باشهدا آشنایم کرد. حتی روح ناآرامم نیز نمیداست که قرارهست مهمانش باشم.
نشانش را تنها در بهشتزهراس، میدانستم، اما کجای بهشتزهرا؟ و کدام قطعه؟
نمیدانستم!
خودش قدمهایم را بسویِ خودش روانه کرد. من بودمو او، من بودم یک شاخه گلنرگس و چشمهای امیر که بظاهر بسته بود اما بیناتر از چشمهای من بود..
بااینکه یادم رفته بود اما او روی قولمان مانده بود..♥️🌹
#شهیدامیــرحاجامینــی
شهادت: کربلای۵ _ شلمچه
#شادیروحشصلوات