『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#مردان_بی_ادعا
نيروهاي #شهيد_کاوه شب عمليات رسيده بودند به ميدان مين؛ به هر زحمتي آن را رد کردند اما حالا رسيده بودند به سيم خاردارهاي حلقوي.
سيم خاردارهاي همه يکجا جمع شده بودند و اگر ميبريديشان کل معبر منفجر مي شد.
وقت تنگ بود؛ گره به کار عمليات افتاده بود.
ناگهان نوجواني آمد و خوابيد روي سيم خاردارها
بچه ها هم معطل نکردند؛ همه ي سيصد نفر گردان که از رويش عبور کردند عمليات شروع شد.
زير منور بچه ها ديدند که خون از بدن سوراخ سوراخش روان شده بود.
همان موقع به سختي دستانش رو به آسمان بلند کرد و گفت: خدايا! تحمل ندارم! #شهادت را نصيبم کن.
لحظه اي نگذشت که تيري آمد به چشمش خورد و او را آسماني کرد.
قسمت جانسوز ماجرا اما آن جايي است که وقتي #پيکر_شهدا را آوردند براي تحويل به خانواده ها
پيکر #شهید_رجبعلي_غلامي را کسي نبود تحويل بگيرد.
خانواده اش را در جنگ افغانستان از دست داده بود...
#ادامه_دارد
🌷👇🌷👇🌷
گاهی وقتها
ما عکسها را میسوزانیم🔥
و گاهی #عکسها ما را ...
لحظهای به این عکس "خیرهشو"
پیکرهای🌷 بر زمینِ نمناک مانده
و #خـون جـاری از آنها را
با نگاهِ #رزمنده خیره شده
به خودت را تصور کن
راستی عجیب هوای عکس #بارانیست!!
#پیکر_شهدا
#شبتون_شهدایی