eitaa logo
༺ ོکاروان‌عاشقانོ ༻
119 دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
475 ویدیو
18 فایل
مبادا دست روی دست بگذاریم و بنشینیم اگر حرکت کنیم، آن قله را نزدیک می‌بینیم! اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِکَ الفَرَج🌱
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۹فوریه ۲۰۱۶ ساعت ۳:۳۰ بامداد عمه ی احمد تماس گرفت و درحالی که متعجب از تماسش بودم حال احمد را از من پرسید. من به شدت نگران شدم و نمی دانستم چه اتفاقی افتاده است. تا اینکه عده ای از اعضای حزب الله آمدند و حضور آن ها خبر فراق را برای من به ارمغان آورد........ 📚نام کتاب:ملاقات در ملکوت @karvane_asheghan
خودش بلد بود.دفعه اول با ما خداحافظی نکرد.دفعه دوم بغل و کرد و خداحافظی کرد.دم آخر آمد درگوشم و گفت:<حلالم کن.بچه بودیم تورو خیلی زدم.>من فقط گریه می‌کردم. لحظه آخر توی ترمینال گفت:<علی اکبرتون داره میره🥺😭> گفت:<گریه نکنید،من رو نمی برنا!> خیلی خوشحال بود.مثل بچه ها که چیزی بهشان می دهند..... 📚نام کتاب:سربلند @karvane_asheghan
اسم وفامیلم،به درد کسی نمی‌خورد؛مهم،حرف هایی ست که باید گفته شود.همین که دست کم بگویم همه می دانند در سوریه به من ابومصطفی می‌گفتند، کافی ست تا نوشته ها بی هویت نشود؛والا چه فرقی می‌کند چه کسی گفته است؟ مهم این است که اتفاق افتاده.مهم این است که از مهر ۱۳۹۴ وقتی برای اولین بار ابوهادی را می‌بینی تا دوهفته بعد که در شب عاشورا آن اتفاق تلخ می‌افتد و بعد هنوز درست و درمان آرام نگرفته ای ،واقعه ی دردناک دیگری به روح ات چنگ میزند، با کسی زندگی کرده باشی که بعدها وقتی یادت می افتد، مثل آدمی که گم کرده ای دارد، و انتظار اورا از پا در می آورد، یا سایه ای که جویای نور است و به آن نمیرسد، کلافه شوی وآخر سر چاره نداری بگویی کاش اصلا اورا ندیده بودم!کاش کسی به نام ابوهادی در زندگی من نبود!کاش.... 📚نام کتاب:سه گاه ابوهادی @karvane_asheghan
مراسم که تمام شد بین مردم بروشورهای زندگینامه شهید رسول خلیلی را پخش کردند.... جلوی نحوه شهادت نوشته بود:درحین خنثی‌سازی بمب به شهادت رسید. از مسجد که بیرون آمد،اولین حرفی که به روح الله زد همین بود:<ببین نوشته وقتی میخواسته بمب رو خنثی‌ کنه، شهید شده.> روح الله به بروشور نگاه کرد<آره کار ما همینه زینب.اولین اشتباه آخرین اشتباهه. من باید اینقدر درسم رو خوب بخونم،اینقدر کارم رو بادقت انجام بدم که اولین اشتباهم آخرین اشتباهم نشه.> 📚نام کتاب:دلتنگ نباش! @karvane_asheghan
با بچه های پایگاه بسیج تصمیم گرفته بودیم در محله مان،یادواره شهدا برگزار کنیم. در مورد چگونگی برگزاری آن با هم صحبت می کردیم که بحثمان به زمان برگزاری مراسم رسید. محمود پیشنهاد داد مراسم در یازدهم یا هجدهم شهریور برگزار شود.پیشنهاد محمود مورد قبول بچه ها قرار گرفت و بعد از بحث و بررسی، تاریخ هجدهم شهریور برای برگزاری مراسم انتخاب شد.مدت زیادی نگذشته بود که در تیر ماه محمود عازم سوریه شد و سه هفته بعد به شهادت رسید. روز برگزاری مراسم فرا رسیده بود هجدهم تیر ماه چقدر عجیب بود گه این روز همان اربعین شهادت خودش بود. 📚نام کتاب:دُرَّ دُروان @karvane_asheghan
🔹صحیفه‌ی فاطمیه «ادعیه حضرت زهرا (س)» @karvane_asheghan
🔸انسان ۲۵۰ ساله (حلقه‌ی دوم) @karvane_asheghan