• باب السلام •
از گشت باب السلام که وارد حرم میشی نگاهت محو حرم میشه؛ آروم آروم از پلهها پایین میایی
میدونی چرا اسمش باب السلامه(در سلام)؟
چون وقتی پایین میای همینطور که محو حرمی یهو چشمت به پنجرهای میخوره که گنبد طلایی ازش پیداست. چشمات رو لرزون میاری پایینتر؛ از پرچمها عبور میکنی
پایین
پایینتر
چشمت به جمعیت روبرو میخوره
کمی که جلوتر میایی با ضریح آقا چشم تو چشم میشی
تمام دلتنگیهات، تمام نفسهای سختت، اشکی میشه و از گوشهی چشمت پایین میاد
آروممم، به مولات سلام میدی
| اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ |
دیگه نمیخوای از اونجا جایی بری اما با اجبار آروم آروم میای پایینتر
با دلتنگی نگاه میکنی
میدونی حرف بزنی یا نه، فرقی نداره؛ آقاجان میشنوند تمام حرفاتو، تمام ناگفتههاتو، تمام خستگیهات، تمام دردات، تمام دوریهات رو...
#شبجمعه
#بابالسلام
#سفر_اربعین
•FS-Writer کٰاتِبْ•
@Kateb_FS