eitaa logo
ڪُلُـﻧآ فَـנآڪ ﯾآ زِﯾﻧَب‹ـس
316 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
19 فایل
💕°•﷽•°💕 سݪام ࢪفیق جانا:)🌿 ‹شرو؏ـمون:²⁹'⁷'¹⁴⁰¹💕🗞 پاﯾاﻧموטּ:شه‍ادتموטּ انشاءاللّٰه:)💔 لف ﻧده‍ بمونے قشنگ ٺࢪھ!:) +ڪپے حلالت مؤمن❕
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از •★فاطمیون★•
رمان‌ لباسهای یاسی مو با ست روسری همرنگش از داخل کمد برداشتم و تنم کردم یه عطر دلنشین به خودم زدم و حالا برای مهمونی اماده اماده بودم..؛ درهمین حال صدای مامان بلند شد:مرضیه!اماده ای ؟ باید حرکت کنیم دیگه از اتاق اومدم بیرون چشمم به بابا خورد و گفتم:اوم بله مامان بریم.. بابا با رفتاری خشمگینانه گفت:این چه تیپی تو زدی هان؟ برای تولد یه بچه.... برای خوندن ادامه این رمان زیبا به کانال زیر مراجعه کنید✅ https://eitaa.com/jhgcfcd 👆🏼عضو باشید و رمان رو دنبال کنید و لذت ببرید😍❤️ 🍃🌈 🛩🌧