هﻤسنگࢪﯾهاۍ عزيز لينڪ عوض شد:))✨
لیستتون رو با این ایدی تگ کنید🕶💗
@Kelna_Fadakor_Zainab_313
#با_تشکر
https://harfeto.timefriend.net/16710063857631
ݘـﻧد כقێقھ اے دࢪ خدمٺم:)🕶🔗
حسین جان خادمتم یه عمره که روضه خونه مادرتم💔 خاک زیر پای اصغرتم💔
➪🌸
عاقبتتون حسینے💔
سلام خوبی من میخوام از کانال و از خودت و ادمین ها تشکر کنم واقعا یه گروه کشف انگیزه هیچ گروهی مثل گروه شما نیست من تو گروه واتساپ هم بودن حدودا ۳ سال شمارو میشناسم😍🧡🌷⚘
➪🌸
بلھ ممنوݩ
تشࢪیف بیاࢪید پیوے✨
سلام من الان توی مزار حاج قاسمم ع***بدم
➪🌸
التماس د؏ـا بانو☝️🏻🌿
شروع تبادلات پر جذب یاس💜🌿
ادمین تبادل کانال تون میشم:)🍓✨
آمار تون +⁶⁰🍶💗
آیدیـم جهت شرکت در تبادلات:
@CUKWHK
اطلاعات و شرایط تبادلات 👇🏻🐟💙
https://eitaa.com/joinchat/166920416Cc502712b28
رمان:جانانم تویی❤️
پارت:...
با رفتن بیرون خیلی خودمو کنترل میکنم گریم نگیره اما نمیشه و قطره اشک سمجی از گوشه ی چشمم میاد که سریع پاکش میکنم، مرتضی میاد سمتم و نگاهی بهم میکنه و میگه
-نگران نباشید من مطمعنم این پسره اوکی میده
لبخند خونسردی میزنه و همینطور که آسانسور میره بیرون میگه
-شما فکر کردی من همون یکی رو دارم از روش ده تایی زدم و اصلیشم جای خودم مخفیه
لبخندی مصنوعی زدم و راهی خونه شدیم.
گوشیم و بعد از دو روز روشن کردم که یک عالمه پیام و تماس بی پاسخ داشتم، خواستم به شبنم زنگ بزنم که خودش تماس گرفت و سریع جواب دادم
-الو؟
-الو مردی ایشاالله؟ دو روزه کجا بودی؟ نمیگی نگرانت میشم خنگول؟
لبخندی میزنم و میگم
-نفس بگیر خواهر من، منو فحش بارون کردی دو دقیقه بزار جوابت و بدم
-حقته، توضیح بده همچی رو بدو؟
-بابا دو روزه حوصله ی خودمم نداشتم گوشیمو خاموش .....
اگه ادامشو میخوای یه سر به کانال زیر بزن 👇
@shohadaakarbala3
تازه کلی متن و عکس و ادیت و تم و مداحی های زیبا هم داره ❤️
#در_پارت_های_آینده_خواهید_خواند
عطری #تلخ و #مردانه در فضا پیچید.. درست شبیه همان ادکلنی که دانیال میزد..
سر چرخاندم به طرف منبعِ تجدید کننده ی خاطراتم..
پسری که #قدبلند و #هیکل_تراشیده اش را از پشت سرش دیدم.. با صدا میخندید و با کسی حرف میزد. دراتاقی که دربِ نیمه بازشِ اجازه ی مانور را به چشمانم میداد..
کمی چرخید.. نیم رخش را دیدم.. آشنا بود.. زیادی #آشنا بود!! خودش بود..!
ادامه دارد...
قلم:زهرا اسعد بلند دوست
#پارتی_در_آینده
#به_زودی
@MahdiAdrakni313
﷽
دنبال یه کانال گاندویی ک داخلش پست های
گاندویی
طنز گاندویی
پروف گاندو
کلیپ از گاندو
سکانس های گاندو
عکس و کلیپ از بازیگرای گاندو
پروف
کلیپ مذهبی و ... میگردی ولی پیدا نمی کنی؟
این که غصه نداره یه کانال تو ایتا هست ک همه ی اینارو می ذاره.تازه اگر اعضا برن بالاتر یه رمان جذاب گاندویی هم میذارن🌚🙈
پس عجله کن و عضو شو😉👇🏻
@gandoyeeha
فقط ورود آقایان ممنوع و حرام است❌
این کانال ایتارو ترکوووند🤩✅
گاندویی ها از دستش ندنااا😍👌🏻
فصل اولش اینجوری گذشت👇🏻
رسول عاشق خواهر محمد (آوا) شده و محمد عاشق خواهر رسول (عطیه) شده😐❤️
آوا فکر میکنه رسول بهش خیانت کرده...👀
رسول با جاسوس پرونده ازدواج میکنه.. با وجود اینکه با آوا ازدواج کرده😢
محمدو عطیه دارن مامان بابا میشن😍
محمد با رسول به یه ناموریت میره و بدون اون برمیگرده..!
رسول ناگهان نا پدید میشه..
اتفاقی میوفته که همه فکر میکنن رسول شهید شده اما...😨
آنچه در فصل دوم رمان #مدافعان_امنیت خواهید خواهند::
_ بهترین عضو گروهت جاسوسه! کسی که مثل برادرت دوسش داری.. کسی که مث چشات بهش اعتماد داری.. بهت خیانت کرده.. جاسوسیتونو کرده
_یعنی هرچی بهم گفت همش دروغ بود...
_اول اعتمادتونو جلب کرد.. بعد بهتون خیانت کرد..
_من همیشه در هر شرایطی کنارتم قربونت برم...
_رسول مریضه...
_ای کاش همش کابوس بود...
_دارن میبرنم جایی که خودم رئیسش بودم..
_من از همون اولم دوست نداشتم!
_احساس کردم قلبم نمیزنه...
_این همه بلا سرت اورد بازم نگرانشی بازم دوسش داری؟!
_محکم زدم تو گوشش...
_پدر بچمه..
_من حاملم... بخوام برمم نمیتونم..
_باید ازش متنفر باشم اما.. هنوز دوسش دارم...
@rooman_gando_1400
@rooman_gando_1400
تازه شروع به نوشتن کرده بدووو عضو شو تا جا نموندییی😍👌🏻
رمان دو دنیای متفاوت رو هرچی گشتی پیدا نکردی؟🙁💔
اینکه ناراحتی نداره😃❤️
توی این کانال رمان دو دنیای متفاوت رو داره آنلاین پارت گذاری میکنه🤩✨
اگر پارت اولش سنجاق نبود لف بده😉🥀
به غیر از پارت گذاری رمان هر روز فعالیت میکنن و چالش با جایزه های عالی میزارن😍❣
پس سریع عضو شو تا بنر پاک نشده😁!
اگر مذهبی هستی سریع عضو بشو😊🌹
https://eitaa.com/joinchat/660930747C2569121014
ورود آقایان با عرض معذرت ممنوع❌
❂◆◈○•--------﴾﷽﴿--------❂◆◈○•
💠رمان جذاب✌️، عاشقانه👌 و پلیسی👊
💞 #ݐلاڪ_ݐنـــــہان💞
💠قسمت #...
سمانه پتو را روی زینب کشید و کلافه گفت:
ــ زینب عمه بخواب دیر وقته😬🤦♀
گوشیش را نشان زینب داد و گفت:
ــ نگا عمه ساعت۳ شبه من باید سه ساعت دیگه بیدار بشم😑
نگاهی به زینب انداخت متفکر به گوشی خیره شده بود:
ــزینب ،عمه به چی خیره شدی؟؟
ــ عمه این آقا مرد بدیه؟؟☹️👧🏻
سمانه به عکس زمینه گوشی اش که عکس #مقام_معظم_رهبری بود
ــ بعد دیدم عمو داره تو لپ تاب💻 یه فیلم از این آقا میبینه که داره حرف میزنه، بعد منو دید
سمانه دیگر کلافه شده بود،
باور نمی کرد کمیل #درجمع ضد رهبری صحبت می کرد و مخفیانه سخنرانی های رهبر را گوش می داد.🤨🤔
اگه ادامه این رمان ...
پروفایل جذاب ...
متن های قشنگ ...
ادیت های محشر....
خلاصه چیزای باحال میخوای برو یه سر به کانال زیر بزن 👇👇
@RoomanGando
⁹⁰⁰ تاﯾﯾت ﻤباࢪڪ ﺟاﻧم☝️🏻🔗
بالا تر ببینمت🥨🍃
تقدیم به:/ @FADAEI_312_1🌚💕