«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#عشق_بی_پایان #پارت_126 سارا: الان چند روزه باید این گزارو تحویل رسول بدم... ولی نمیتونم... اصلا
#عشق_بی_پایان
#پارت_127
سما: حدودا دو هفته از اومدن سارا به سایت میگذره.. رفتارش کاملا عوض شده.. اصلا انگار یکی دیگس..
سارا: داشتم مطالبی که توی کامپیوترم بودو وارد برکه میکردم.. سنگینی نگاهی رو حس کردم..
اروم اروم سرمو بالا اوردم
رسول: تا سرشو بالا اورد نکاهمو ازش گرفت
تنها کسی که دم دستم خانم کیانی بود
خانم کیانی گزارشایی که گفتمو اماده کردید؟
شادی: بله دیروز دادم خدمتتون
لبخند زدم ندیدینشون؟
رسول: اها... چرا...
ببخشید.. بفرمایید
شادی: لبخندم عمیق تر شد
خواهش میکنم
سارا: اصلا حس خوبی به این شادیه ندارم..
ـــــ
رسول: نمیتونستم به طور مستقیم با سارا حرف بزنم با واسطه حرفامو بهش میرسوندن..
یه گزارش بود که باید بهم میداد
کارم بدون اون برگه لنگه
نمیتونستمم برم بهش بگم
تو همین فکر بودم که..
سارا: برگه هارو گذاشتم رو میز
بفرمایید.. همون گزارشی که گفتید رویا بهم بگه امادش کنم واستون
رسول: نفسن بالا نمیومد..
سعی کردم خودمو کنترل کنم
م.. مم.. نون
پ.ن: به رویا کفته بودید بهم بکه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواندن رمان بدون عضویت ممنوع است🚫
به کپی رمان راضی نیستم🚫
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#عشق_بی_پایان #پارت_127 سما: حدودا دو هفته از اومدن سارا به سایت میگذره.. رفتارش کاملا عوض شده.. اص
#عشق_بی_پایان
#پارت_128
یک هفته بعد:
رسول: ای خدا این چه وضعیه که توش گیر کردم..
رویا: رسول..
خوبی؟
رسول: سرمو پایین انداختم..
خوبم..
رویا: مطمعن؟
رسول: اره..
رویا: لبخند زدم: داری دروغ میگی؟
رسول: لبخند تلخی زدمو گفتم: آره
رویا: به خاطر ساراست نه؟
رسول: لبخندم محو شدو سرمو پایین انداختم
فک. میکردم این همه سال دوری میتونه کاری کنه که یادم بره گذشته رو
ولی وقتی دیدمش...
رویا: به نظرم شماها دوباره میتونین همچیو درست کنینا..
رسول: پوزخندی زدمو گفتم: گیرم بشه.. حلقه شو ندیدی مگه!
رویا: اکه بگم اونو همینجوری دستش کرده چیزی عوض میشه؟
رسول: نگاهش کردم..
مطمعنی؟
رویا: نـــه😂
ولی خب... میفهمم اگه بخوای
میخوای؟
رسول: نگاهمو ازش گرفتم..
رویا: پس میخوای..
پ.ن: ندیدی حلقه شو..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواندن رمان بدون عضویت ممنوع است🚫
به کپی رمان راضی نیستم🚫
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@rooman_gando_1400🇮🇷
@rooman_gando_1400🇮🇷
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🎉✨ نیمهشعبان داره میاد... وقت یه جشن خفنــــه! ✨🎉
سلام به گلای دوستداشتنی مدرسه! 😍🌸
میلاد امام زمان (عج) نزدیکه و مثل هر سال قراره یه جشن محشر داشته باشیم! 🎊💖 بچههای پارسال خوب میدونن که جشنمون چقــــدر خفن و پرانرژی بود! 🤩🔥 امسال هم قراره همونقدر باحال، یا حتی باحالتر باشه! 😏✨
ولی خب، جشن بدون خوراکیای خوشمزه، بادکنکای رنگی و کلی برنامه هیجانانگیز، ناقصه! 😱 اینجاست که شما عزیزای دل دست به کار میشین! هرچقدر که دوست داشتین و تونستین، کمک کنین تا یه جشن رویایی بسازیم! 🍰🎈🎶
💳 شماره کارت:
6221 0612 3695 7249
🌸 به نام فاطمه طاهری
📩 سوالی داشتی یا خواستی خبر بدی، اینجـــا پیام بده:
@fatemeh_taheri2006
منتظر یه جشن بینظیر باشید! 😍💖
✨ اللهم عجل لولیک الفرج ✨