سیمای زن در قرآن کریم
📙 آنچه در این کتاب می خوانید 👇
💠 قرآن کریم به عنوان برجستهترین متن دینی، محصول ارتباط زبانی خالق جهان با بشر بوده است؛ این ارتباط با زیباترین و شیواترین مؤلفهها و سازههای سبک شناختی رخ داده است. جایگاه محوری قرآن کریم در منظومه فکری اسلام و ویژگی های منحصر به فرد آن، سبب گردیده تا خداوند متعال نسبت به تدبّر در این کتاب الهی و بهرهمندی از اصول و آموزههای آن به مثابهی راهنمایی جاودانی، به کرات توصیه نموده باشد.
📚 @ketab_Et
⊰•🍄•⊱
.
🕊「کتاب بیست هفت روز یک لبخند」🕊
زندگینامہ شهید بابڪ نوࢪی
قسمت یازدهم...シ︎
اقای سرهنگی میگفت: باید به این خونواده نزدیک بشی؛ انقدری که تو را جز خودشون بدونن؛ چون قراره حرف هایی رو بهت بزنن که تاحالا به کسی نگفته ان باباجان!
بنابر این فکر میکنم برای دیدن اومدم نه هیچ کار دیگری. ضبط گوشی را خاموش میکنم. الهام، چای وشیرینی می آورد بابت شیرینی هایی که برای شان بردم تشکر میکند. حین چای خوردن از خودم میگویم ، و خانم نوری مادر بابک با دقت گوش می دهد و گاعی اوقات سوال میپرسد. طعم شیرینی را که پخته ام را هم تحسین میکند. ان وسط به کار ها و رفتار های اراز هم میخندیم. موجی از صمیمیت بین مان شکل میگیرد.
مادر خم میشود و گوشی اش را از توی کیف کنار پایش بر میدار. میگوید بیا اینجا بنشین.
کنار مادر مینشینم، و او توی گوشی اش، عکس ها و ویدیو های بابک را نشانم میدهد. یکی از ویدیو ها مال یکی دو ماه قبل از رفتن بابک به سوریه است.
توی ویدیو رضا پسر بزرگ خانواده نوری، میگوید: بریم اردبیل. ان موقع نمیدانسته اند بابک قصد رفتن دارد؛ ان هم با این همه جدیت. هر چند وقت یکبار، وقت کار کردن مادرش، دورش میچرخیده و از اینکه خیلی ها به سوریه رفته اند حرف میزده. گاهی هم سرش را گوشه بالش مادرش می گذاشته و از وضعیت سوریه میگفته و این که چه خوب میشود او هم برود؛ اما حرفی از اینکه حتما میخواهد برود نبوده؛ یعنی بوده و بابک به زبان نمی آورده است.
خانواده نشسته اند توی پارک شورابیل. سایه ی درخت های بالای سر شان، وشت مشت هوای خنک میریزد روی سرشان. بابک روی زیر انداز دراز کشیده، و تیشرتش، با وزش باد تکان میخورد. انگا. اب تنی کرده و موهایش نمناک است مثل همیشه لبخند میزند.
دوربین به سمتش میرود.....
.📚 @ketab_Et
سلوک سجادیه شرح دعای مکارم الاخلاق
📙معرفی کتاب👇
🔹کتاب «سلوک سجادیه شرح دعای مکارم الاخلاق» اثر خانم موسوی، استاد مدرسه علمیه عالی الزهراء(س) گرگان چاپ و منتشر شد.
🔸یکی از با ارزشترین دعاهای صحیفه سجادیه، دعای مکارمالاخلاق است. اخلاق بخش عظیمی از تعالیم انسانساز انبیاء را تشکیل میدهد و این خلق و خوی شایسته است که موجب ایجاد مدینه فاضله در دنیا و سعادت ابدی انسان در عالم آخرت میشود.
🔹کتاب "سلوک سجادیه، شرح دعای مکارمالاخلاق" توسط خانم سیده طاهره موسوی، استاد حوزه و دانشگاه و مبلغ عرصه بین الملل، در قالب تفسیر و به زبان فارسی در 30 فراز دستهبندی شده و به رشته تحریر درآمده که توسط انتشارات هنگام در سال 1399 در تهران چاپ و منتشر شده است.
متن کامل:
news.whc.ir/news/128090
📚 @ketab_Et
چرا باید کتاب بخوانیم؟؟؟
3⃣بهتر مینویسید
🧡 زمانی که کتاب میخوانید، مغزتان تکنیکهای نویسندگی و واژهها را جذب میکند. همین موضوع باعث میشود که زمانی که مینویسید، بهشکل ناخودآگاه آن سبکها را در ذهنتان داشته باشید و از آنها استفاده کنید. همچنین خواندنِ کتاب، دایرهی لغات شما را افزایش میدهد؛ حتی اگر معنیِ واژهای را ندانید، میتوانید بهشکلِ طبیعی و از واژگانِ اطرافش، معنی آن را بفهمید و در نوشتنتان از آنها استفاده کنید
📚 @ketab_Et
202030_16975293.pdf
25.3M
📚 عنوان کتاب : خداحافظ سالار
شهید حسین همدانی
✍️نویسنده:حمید حسام
📖موضوع : زندگینامه
📄تعداد صفحات : ۳۳۶ صفحه
#داستان
#زندگینامه
#رمان
#خداحافظ_سالار
📚 @ketab_Et
[ من و پنج وارونه ام ]
📙معرفی کتاب👇
❇️ خانمی مبلّغ ولایت بود و درباره فضایل حضرت علی(ع) سخنرانی می کرد. این خانم تمام همّ و غمّش بیان فضایل حضرت علی(ع) بود و هدفی جز این نداشت. زمانی که حَجّاج این خبر
را شنید، دستور داد که آن خانم را نزدش بیاورند.
✳️ حَجّاج به آن زن گفت: «علی را لعن کن»؛ ولی آن زن نپذیرفت. حَجّاج هرچه او را تهدید کرد، اثري نداشت. عاقبت، آن زن را شکنجه کرد: نخست او را با تازیانه اي زدند که از الیاف خرما درست و در روغن هاي مخصوصی گذاشته شده بود تا آسیب بیشتري بر بدن وارد کند.
♻️ ده یا بیست تازیانه که به او زدند، با اینکه گوشت و پوستش از بدنش جدا شدند، باز هم حاضر نشد حضرت علی(ع) را لعن کند. تعداد شلّاق ها که بیشتر شد؛ در حالی که توانی براي او باقی نماند بود، شروع کرد به خندیدن. به او گفتند در این حالت چه جاي خنده است؟ گفت: «تا به حال، به زبان، خودم را دوستدار علی(ع) معرفی می کردم؛ ولی فکرش را نمی کردم که بتوانم فدایی علی بن ابیطالب(ع) باشم».
✅ این همان محبتی است که در درون انسان، انقلاب به پا می کند. حالا انسان این سرمایه را
چگونه باید صرف کند؟ دل به عشق هایی بی هویت و بی شناسنامه ببندد و این سرمایه را تلف کند یا به دنبال لایق ترین ها بگردد؟
📚 @ketab_Et
🔍روحها وقتی بزرگ شد، وای به حال آن بدنها! روح وقتی بزرگ شد و روح همه بدنها شد و درد همه را احساس کرد،
😔کارش به آنجا میکشد که مجازات میبیند، برای چه؟ برای غافل ماندن از حال یک بیوه زن و چند یتیم.
🧕میان کوچه زنی را میبیند که مشک به دوش گرفته است. علی علیه السلام آدمی نیست که بیتفاوت از کنار این مناظر بگذرد.
🙆♀💧علت ندارد که یک زن خودش آب کشی کند، حتماً کسی را ندارد یا کسی دارد ولی به حال این زن نمیرسد. فوراً خودش جلو میرود
🤦♂(نمیگوید: آی شُرطه! آی پاسبان! آی نوکر! آی غلام! آی قنبر! تو بیا)، با کمال ادب میگوید: خانم! اجازه میدهید شما را کمک دهم و من مشک آب را به دوش بکشم؟ این زحمت را به من بدهید.
👈🧕آن زن میگوید: خدا پدر تو را بیامرزد. به خانه آن بیوه زن میرود.
⚠️💁♂همینکه مشک را زمین میگذارد، استفسار میکند که ممکن است برای من توضیح بدهید که چرا خودتان آب کشی میکنید؟ شاید مردی ندارید؟ میگوید:
🧔👩👧👧بله، اتفاقاً شوهر من در رکاب علی بن ابیطالب کشته شد. من هستم و چند تا یتیم. این کلمه را که میشنود، سرتا پایش آتش میگیرد.
🌌🚶♂نوشتهاند آن شب وقتی برگشت و به خانه رفت، تا صبح خوابش نبرد. صبح، نان و گوشت و خرما و پول با خودش برمیدارد و با عجله میرود و درِ خانه همان زن را میزند.
🧕☝️میگوید: کیستی؟ میفرماید: من همان برادر مؤمن دیروز تو هستم. به سرعت گوشتها را کباب میکند و به دست خودش در دهان یتیمها میگذارد و یتیمها را روی زانو مینشاند
😭و آرام به آنها میگوید: از تقصیر علی که از شما غافل مانده بگذرید. آنگاه تنور را آتش میکند.
🔥😰وقتی سر تنور میرود، صورتش را به آتش نزدیک میکند. حرارت آتش را احساس میکند، [با خود میگوید:[ علی! حرارت آتش دنیا را بچش و آتش جهنم یادت بیاید،
❌تا دیگر از حال مردم غافل نمانی. بدنی که باید جور بکشد اینطور است، بدنی که روحش روح همه مردم است این گونه است.
🤲باسمک العظیم الاعظم الاعزّ الاجلّ الاکرم یا الله....
✨خدایا تو را قسم میدهیم به حقیقت علی بن ابیطالب که درد سلام را در دل ما ایجاد کن. عاقبت امر همه ما را ختم به خیر بفرما. درد محبت، و ✨معرفت و طاعت و عبادت خودت را در دلهای ما قرار بده. احساس همدردی با خلق خودت را در ما ایجاد بفرما. ما را از پرتو نور ولایت علی علیه السلام ✨بهرهمند بفرما. ما را پیرو واقعی آن بزرگوار قرار بده. دلهای ما را به نور ایمان منور بگردان. ما را با حقایق اسلام آشنا بفرما.
⚡️و لا حول و لا قوّة الّا بالله العلی العظیم
📚 #استاد_مطهری، انسان کامل
ص74، 75، 76 ✨
📚 @ketab_Et
📎 نیت صادقانه باشد
🖌 حضرت #امام_صادق (ع) فرمود: بنده مؤمن فقیر مى گوید: پروردگارا روزى ده تا چنین و چنان کنم؛ یعنی نیکی و کارهاى خیر کنم! اگر خداى عزوجل بداند با صدق نیت می گوید، برای او مانند همان پاداشی را می نویسد که اگر انجام می داد مى نوشت.
🖌 عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْعَبْدَ الْمُؤْمِنَ الْفَقِیرَ لَيَقُولُ يَا رَبِّ ارْزُقْنِى حَتَّى أَفْعَلَ كَذَا وَ كَذَا مِنَ الْبِرِّ وَ وُجُوهِ الْخَيْرِ فَإِذَا عَلِمَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذَلِكَ مِنْهُ بِصِدْقِ نِيَّةٍ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلَ مَا يَكْتُبُ لَهُ لَوْ عَمِلَهٌُ .
📚 اصول کافى جلد ۳ صفحه: ۱۳۵ روایت ۳
📚 @ketab_Et
[ راز انگشتر ]
روایت هایی از سبک زندگی شهیدمدافع حرم بیاضی زاده
گزیده✂️کتاب
تا آن لحظه انگشترش دقت نکرده بودم.
انگشترش را نشانم داد و گفت: قشنگه؟
خواستم انگشتر را از دستش در بیاورم ولی اجازه نداد.
برایم عجیب بود سعیدی که اصلاً به مسائل ماده اهمیت نمی داد الان نسبت به این انگشتر علاقه پیدا کرده بود.
با کلی چک و چانه زدن انگشتر را داد تا ببینم.
گفت: میدونی کی این انگشتر را به من داده؟
گفتم: نه.
گفت:حاج قاسم داده.....
📚 @ketab_Et