فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آرزو میکنم امروز
بهترين ثانيه ها
شيرين ترين دقايق
دلچسب ترين ساعت ها
دوست داشتنی ترين روز
را کنار خانواده و عزیزانتان
پيش رو داشته باشید..
🌻🍃روزتون زیبـا
و سرشاراز آرامش و شادی
📚 @ketab_Et
📚#معرفی_کتاب
🌟افول آمریکا در نگاه مقام معظم رهبری مدظله العالی🌟
✍به قلم:اسماعیل دانش -حسن مسلمی
📅سال چاپ:1402
📖نوبت چاپ:اول
📜تعداد صفحات:310
📓زبان:فارسی
🔖قطع:رقعی
📚موضوع:علوم سیاسی
🌟نوع جلد:شومیز
💠مرجع سفارش:نمایندگی جامعة المصطفی العالمیة درگرگان
💠دسترسی مستقیم به کتاب از طریق لینک زیر:
🌟https://buy-pub.miu.ac.ir/product/5588045🌟
💠📚💠📚💠📚💠📚💠📚
📚 @ketab_Et
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
کت قهوهای رنگی که تا سر زانوهایم را میگرفت و هرکدام از دکمههایشیک رنگ بود، شلوار کاموایی زردرنگی که جای زانویش به اندازهٔ یک کف دست با پارچهای بهرنگ صورتی وصله خورده بود، پایم بود و روسری قرمز رنگی که فقط نصفی از سرم را پوشانده بود، با چکمههای سیاه و گشادی که مال فاطمه بود و پایم توی آن لق میزد، کنار جوی آبی که پُر بود از آشغال و آب سیاه، برای خودم بالا و پایین میپریدم، هوا ابری بود و سرد، سوز سرما روی پوست صورتم مینشست. از گوشهٔ چشم و سوراخ دماغم آب چکه میکرد. مجبور میشدم با سر آستین کتم مایع چسبناک را خشک کنم.
اینطرف و آنطرف خیابان باریکی که اسمش سرچشمه بود، همهجور دکان دیده میشد، مسفروشی، صابونفروشی، نانوایی، چراغسازی ساعتفروشی، بستنیفروشی، میوهفروشی، ماهیفروشی، خرمافروشی، کوزهفروشی، زغالفروشی... نگاهی به دکانها میکردم و نگاهی به پشت سرم، حواسم به مادرم بود که با چادر کدری سرمهای با گلهای سفید ریز کیپ رو گرفته بود، به این دکان و آن دکان سرک میکشید:
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📚 باشما که رودرواسی ندارم!
🖋زهرا پور قربان
📚 @ketab_Et
2_144211946681984831.pdf
1.26M
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:نمازفرشته🌟
✍به قلم:نورا حق پرست
📝ناشر:کانون پرورش فکری
💠رده سنی:کودک
📓🌟📓🌟📓🌟📓🌟📓🌟
📚برای آشنایی کودکان با احکام ساده نماز و وضو✨🌙👦
🌟مجموعه ای از داستان های کوتاه که در آنها احکام نماز در قالب ماجراهایی که برای شخصیت اصلی داستان اتفاق میفتد بیان میشود.
📚6 داستان کودکانه که درجریان هر داستان بچهها با موضوعات مرتبط با نماز مثل وضوی صحیح، بطلان وضو، نماز صحیح، بطلان نماز، قبله، نماز شکسته، نماز قضا آشنا میشوند.
📓🌟📓🌟📓🌟📓🌟📓🌟
📚 @ketab_Et
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
«نویسنده بودن، مستلزم داشتنِ فضایی محفوظ و ویژه برای پرداختن به حرفهٔ مورد علاقهتان است. نمایشنامهنویسی را میشناسم که در گوشهای از اتاق نهارخوری خانهاش مینویسد. همهچیز بر روی میز کوچکش با نظم خاصی چیده شدهاند و بریدههای کوچک کاغذ یادداشت بر پنجرهٔ مقابل چسبانده شده. نویسندهٔ دیگری را میشناسم که فقط در دفتر کارش در دانشگاه مینویسد. اتاق هیچ پنجرهای ندارد، ولی پوسترهای سیرک و علائم و چراغهای رنگارنگ دیوارهایش را پوشاندهاند. معمولاً موسیقی فولکلور از دفترش شنیده میشود. همهچیز آنجا بههمریخته است، کاغذها و کتابها در همهجای اتاق پراکندهاند و تهسیگارها در زیرسیگاری تلنبار شدهاند. هیچکس حق ورود به اتاقش را ندارد. عجیب است! چطور در چنین مکانی قادر به نوشتن است؟ او نمایشنامهنویس بسیار موفقی است، فعال و همواره بهدنبال تجربههای نو و تازه. نمایشنامهنویس دیگری را میشناسم که با همسر نویسندهٔ خود در خانهای در نیویورک زندگی میکند. دو اتاق همشکل برای دو نویسنده در دو طرف خانه طراحی و ساخته شدهاند. همهچیز در این اتاقها تمیز و مرتب است. هر تکهکاغذ در جای خود قرار دارد. بهنظر میرسد هیچ کس پشت این میزها کار نمیکند، ولی هر دوی این نویسندگان در سال، سه یا چهار پروژه اجرا میکنند و همواره مشغول نوشتن، بازنویسی و اصلاح آثار خود هستند.
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📚 نوشتن برای تئاتر
🖋جانت نیپ ریس
📚 @ketab_Et
💠#معرفی_نویسندگان_زن_ایرانی
🌟افسانه شعبان نژاد🌟
🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚
🔸ميگويند اول ارديبهشت ماهِ سال چهل و دو در شهداد وقتي كه بلبلهاي خرمايي شاد از هواي بهاري، لابهلاي شاخههاي نخل اين سو و آنسو ميپريدند و آواز ميخواندند، صداي گريههاي نازك و كشدار نوزادي كه هشتمين عضو از خانوادهي شعباننژاد بود، به نرمي با صداي بلبلها در هم آميخت. صدايش با نسيم ملايمي كه از كوير ميآمد و برگهاي نارنج و پرتقال باغ را نوازش ميكرد، همراه شد.
آن نوزاد من بودم. نامم را افسانه گذاشتند و ناخودآگاه روحم را به شعر و قصه و افسانه پيوند زدند. اينگونه بخشي از آسمان آبي مال من شد. آسماني كه در خواب و بيداري به آن سفر كردهام و سفر ميكنم.
🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚
🌟آثار:
📝دس و دس و دس نخود و عدس
📓من میگم تو میگی،متضادها
📝ابراومد باد اومد
📓کلاغه به خونه اش نرسید
📝دارام دارام ساز میزنم
📓میخوام برم به مهمونی
📝نخ های پشمی رو ببین
📓وای داره بارون میاد
📝من نه واین سورنه
📓موشه یواش حرف میزنه
📝لوپه تو
📓بارون دون دون
📝گل زری،کاکل زری
📚 @ketab_Et
🟩 در این لحظات زیبای شب
⭐️ از خدامیخواهم دردها و
🌺 غم هایتان پایان پذیرد
⭐️ طعم خوش زندگی را بچشید
🌺 و امیدوارم هر آنچه را که
⭐️ آرزو دارید برآورده شود
🌺شبتون بخیر⭐️
📚 @ketab_Et
🌸يک سبـد عشـق
🌼يک دنيـا زیبـایی
🌸يک آسمان لطف خداوند
🌼یک لب خنـدان
🌸یک دل شـاد
🌼یه خونه ی دل پر از صفا
🌸آرزوی قلبی من برای شما
📚 @ketab_Et
📚#معرفی_کتاب
🌟اصول گزارش نویسی و مکاتبات اداری و سازمانی🌟
✍ به قلم:سمیرا ملایی
📝ناشر: موسسه فرهنگی هنری دیباگران تهران
🌟📚🌟📚📚📚🌟📚🌟📚
کتاب اصول گزارش نویسی و مکاتبات اداری و سازمانی پس از توضیح کلی درمورد ارتباطات و انواع آن، به ارتباطات سازمانی میپردازد؛ ارتباط در سازمان ارتباطی دوسویه است شامل ارسال دستورات و دریافت بازخوردها درجهت انجام یک مأموریت. درواقع نظام ارتباطات در ایجاد هماهنگی، تصمیمگیری، هدایت و رهبری، نظارت و کنترل و سایر وظایف مدیر در ادارهی امور، نقش مؤثری دارد. زبان در این ارتباط سازمانی بیشترین اهمیت را دارد و بهدلیل رسمیتِ سازمانها زبان در قالب نوشته میآید و نه گفتار. بنابراین لازم است بیشترین سود را از امکانات نوشته ببریم و کاستیهایش را به حداقل برسانیم.
🌟سمیرا ملایی به ویژگیهای نوشته و ابعاد قانونی آن در ایران و دیگر کشورها میپردازد و اهمیت و نقش نوشتههای اداری و آثار مالی و حقوقی آنها را موشکافی میکند. او در فصلی مجزا «گزارشنویسی» را تشریح میکند و مراحل گوناگون گزارشنویسی و هرچه را که در این مورد لازم است بدانید، ارائه میدهد.
🌟📚🌟📚📚📚🌟📚🌟📚
📚 @ketab_Et
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
شانهٔ راستش را میدهد عقب، دستش را میبرد پشتش و آنقدر روی کمرش میکشد تا نوک انگشتانش به سر زیپ میرسد. نفسش را حبس میکند و با انگشت شست و اشاره زیپ را کمی بالا میکشد. زیپ تا وسط کمرش که میرسد، صدای در بلند میشود.
پدر یک بار دیگر به در میزند و میپرسد: «هنوز نپوشیدی؟»
ماهتیسا خودش را در آینه میبیند. پیراهن درست قالب تنش است. با لباس سیندرلایی که توی کارتونها دیده مو نمیزند. همان تورها، پفها، چینها و اکلیلها. حتی آن نگین بزرگ وسط سینه را هم دارد که آدم اولش ممکن است فکر کند گردنبند است.
ماهتیسا در آینه به خودش لبخند میزند و پفهای سرشانه و چینهای دامنش را درست میکند. هر بار که میخواست لباس بخرد چقدر به مادر اصرار میکرد حتماْ آستینپفی باشد. مادر هر بار میگفت: «بگذار بزرگتر که شدی آستینپفی هم برایت میخرم. الان صورتت توی پفها گم میشود.» و جوری ماهتیسا را بغل میکرد که صورتش بین بازوهایش گم میشد و دماغش پُر میشد از عطر کِرِم نیوآ و صابون نخل که مادر همیشه بوی آنها را میداد.
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📚ققنوس همین جاست
🖋فاطمه سرمشقی
📚 @ketab_Et
📣#خبر
🔰 بررسی شد؛
💠پرفروشترین کتابهای کودک و نوجوان در سال ۱۴۰۲
🔸در گزارش پایان سال ایبنا به بررسی پرفروشترین کتابهای ادبیات کودک و نوجوان تعدادی از کتابفروشیهای کشور در سال ۱۴۰۲ پرداختهایم.
💠مشروح گزارش:
ibna.ir/x6kKt
📚 @ketab_Et
2_144211946691351888.pdf
2.97M
📚#معرفی_کتاب
🌟نام های قشنگ تو🌟
✍به قلم:محمد جواد احمدی
💠رده سنی:کودک
💠📓💠📓💠📓💠📓💠📓
🌟هر کدوم از ما یه اسمی داریم که باهاش شناخته میشیم و ما رو با اون اسم صدا میزنن. اسم هر شخصی مخصوص به خودش هست و منحصر به فرده.
خدای مهربون هم اسم های زیادی داره و اسم های خداوند از بهترین و زیباترین نام هاست. این نام های قشنگ و نیکو فقط برای خداوند هستند مثل خالق، کریم، حافظ، صمد ، رحمان و رحیم و …
تو کتاب «نام های قشنگ تو» ما با اسم های خداوند و معنی اون ها آشنا میشیم و داستانهای جذابی در مورد این اسم ها میخونیم .
نامهای قشنگ تو تصویرهای زیبایی هم داره که داستان ها رو خوندنی تر کرده و به ما کمک می کنه که بیشتر معنی اسم های قشنگ خداوند رو درک بکنیم.
🔆داستانهایی شیرین و جذاب برای آشنایی کودکان با اسامی خدا
💠📓💠📓💠📓💠📓💠📓
💠برای دسترسی به کتاب کلیک کنید
https://ketabejamkaran.ir/122387
📚 @ketab_Et
#یک_قاچ_کتاب📚📚📚
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📓چیزهای زیادی بود که باید یاد میگرفت. همهچیز جدید بود.
📝تالی به او توضیح داد که کلیدهای برق، یخچال، شیر آب و اجاقگاز چه هستند و چطور کار میکنند. هرچه تالی بیشتر حرف میزد، کوو چیزهای بیشتری از حرفهایش میفهمید. تالی به او یاد داد چطور تخت را مرتب کند. تخت کلمهای آسان بود، همان لانهٔ انسانها. بعد، گفت بهزودی میروند مغازهٔ دستدومفروشی تا تختی سفری برای کوو پیدا کنند که تالی هم بتواند دوباره روی تخت خودش بخوابد.
📓اما کوو ترجیح میداد به سبک و سیاق کبوترها بخوابد. بعد از چند شب، تالی متوجه این موضوع شد و اجازه داد او با پتوهای تمیز و روزنامههای قدیمی، گوشهٔ اتاق پذیرایی برای خودش لانهای درست کند.
📝کوو یاد گرفت بیاینکه آب بیرون بریزد از لیوان آب بخورد، ساندویچ کرهٔ بادامزمینی درست کند، دندانهایش را با صابونِ شیرین تمیز کند و دوش حمام را باز و بسته کند؛ و فهمید برخلاف آنچه اولین بار فکر کرده بود، دوش حمام شبیه رگبار و طوفان نیست. تالی استفاده از بخشهای دیگر حمام و دستشویی را هم به او آموزش داد.
📝📓📝📓📝📓📝📓📝📓
📚به زبان کبوترها
🖋کیلا نوئل
📚 @ketab_Et
📣#خبر
🔰مشتمل بر تجربههای امداد فرهنگی بانوان طلبه؛
💠دفتر سوم کتاب «امداد فرهنگی؛ از ادبیات تا تجربه» روانه بازار نشر شد
🔸دفتر سوم کتاب «امداد فرهنگی؛ از ادبیات تا تجربه؛ تجربههای زیسته روحانیون امدادگر امداد فرهنگی بانوان» اثر معصومه حریزاوی منتشر شد.
🔸دفتر سوم کتاب «امداد فرهنگی؛ از ادبیات تا تجربه؛ تجربههای زیسته روحانیون امدادگر امداد فرهنگی بانوان» اثر معصومه حریزاوی است که در پژوهشکده مطالعات تمدنی و اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی تهیه و به همت نشر این پژوهشگاه در ۲۱۶ صفحه به چاپ رسید.
📚 @ketab_Et
💠#معرفی_نویسندگان_زن_ایرانی
🌟منصوره عرب خراسانی🌟
🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚
منصوره عرب خراسانی هستم متولد دی ماه ۶۴ از شهر قم. کارشناس ریاضی محض از دانشگاه قم. در حال حاضر برای کودکان شعر و نمایشنامه مینویسم و بازیهای نمایشی و …طراحی میکنم. تدریس نمایش خلاق و ترانهسرایی برای گروههای نمایشی و صدا و سیما از فعالیتهای جانبی من هست. از سال ۹۱ وارد حوزه نویسندگی شدم. تاکنون با اکثر نشریات کودک و نوجوان مثل سلام بچهها، پوپک، سنجاقک، دوست، ملیکا، باران، رشد، سروش، نبات، قلک، اتل متل، کیهان بچهها و… کار کردم. کتابهایی مانند لحاف کرم کوچولو، خیابونای شهر ما، صابون شده پرنده، زیباترین صبح خدا، عروسی ماهی گلی، عروسی گنجشک از من چاپ شده است و یک مجموعۀ شش جلدی که خودم خیلی دوستش دارم و مطمئنم بچهها هم خیلی دوستش خواهند داشت، تحت عنوان “اتل متل یه بازی / بازی خاله بازی” از طرف نشر ناریا زیر چاپ دارم. دو کتاب دیگر هم تحت عنوان «امسال میرم مهد کودک» و «شاد چون پروانه» به زودی از من چاپ خواهد شد.
🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚🌟📚
🌟آثار:
📝ببعی میره به هر طرف،می خوره یونجه و علف
📓روزهای توچه رنگیه
📝وقتی که باد می وزد
📓رهایی کلاغ
📝فیل زور گو و چشمه ی ماه
📓اول اجازه بگیر
📝خبرنگار جنگلا و باغم
📓صدای جنگلبان مهربون بود
📝سارا تولد میگیرد
📚 @ketab_Et