📣 آیین رونمایی از کتاب #بهشت_کبوتر_می_خواهد
📚با موضوع زندگی شهیدان #اسماعیل_اکبری، #جلیل_شرفی و شهدای دبیرستان علویان با لهجه شیرین همدانی، #ویژه_نوجوانان
🔆با حضور:
نویسنده اثر: #مونا_اسکندری
🗓یکشنبه 9 مهرماه
🕦ساعت 10 صبح
📌سالن همایشهای دانشگاه علوم پزشکی همدان
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
🔰#شهدا_را_یاد_کنیم، حتی با ذکر یک صلوات.
🌹شهید مهدی زین الدین:
هر گاه در شب جمعه شهدا را یاد کنید؛ آنها شما را نزد اباعبدالله علیه السلام یاد میکنند!
📖خیسی دور دهانش را با آستینهایش گرفت و برگشت، دید اسماعیل است. نگاهی بهش کرد و گفت: «تو بسیج چه کارهایی میکنن؟ بهم کارت بسیج هم میدی؟ پسری که چند روز پیش آمد سخنرانی کرد هم بسیجیه؟»
اسماعیل خندید. شیر آبهایی را که چکه میکردند، سفت کرد و گفت: «بعد ساعتِ آخر بمان.» و دور شد.
جلیل دهانش را زیر شیر آب برد و سیر که شد، گفت: «آب هم آبهای قدیم. خدایا شکرت.» رو کرد به محمدحسن که توی فکر بود و گفت: «از مادرت تشکر کن. لقمهت خیلی مایه داشت. پرِ پنیر و گردو بود. فردا بازم میآری؟ بیزحمت لقمه منِ جدا بذار. » بعد خندید و گفت: «هی! دارم با تو حرف می زنمها. چیه؟ اسماعیل تو رو هم سِحر کرد؟ تو هم ماخوای بیای بسیج؟ بیا. خیلی جای باحالیه. بچه های گُلی داره. این اسماعیل هم از حق نگذریم، بچه خوبیه. من که خیلی ماخوامش. بامرامه، میدانی؟»
شهید #اسماعیل_اکبری
📙 #بهشت_کبوتر_می_خواهد
🖋 #مونا_اسکندری
برای خرید کتاب کلیک کنید👇
https://ketabejamkaran.ir/139411
📘📘📘📘📘
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran