🔻ماجرای عنايت #حضرت_معصومه(س) به #مسجد_مقدس_جمکران
✅ يکي از مردان صالح براي من نقل کرد که چند سال پيش در #حرم_مطهّر_حضرت_معصومه(س) نشسته بودم، زائر غريبی از پيرمردی که در حرم شرفياب بود، در مورد عظمت و جلالت قدر حضرت معصومه(س) سؤال کرد، آن پيرمرد گفت:
من در جوانی بنّا بودم به #مسجد_مقدّس_جمکران مي رفتم، يک روز ديدم ديوارهای مسجد خيلی سياه شده، به دوستان سفيدکار خود گفتم: بياييد همّت کنيد #مسجد را سفيد کنيم، گفتند: مانعی نيست.
هنگامي که به شهر آمديم سراغ گچ فروشی رفتيم و داستان را گفتيم، او حاضر شد که گچ بدهد، درآنجا الاغ داری بود آنن هم پذيرفت که گچ ها را تا #مسجد_جمکران حمل کند، روز بعد که به سراغ گچ فروش رفتيم از تقديم گچ امتناع کرد و مالدار هم از حمل آن امتناع نمود!
از آنجا دست شستيم و به حرم مطهّر حضرت معصومه(س) مشرّف شديم و حال خود را به خدمت بی بی عرض کرديم. بعد از دعا و زيارت در کنار #ضريح نشسته بودم لحظه ای به خواب رفتم و در عالم رؤيا ديدم بانوی بزرگواری از ضريح مقدّس بيرون آمد و به من فرمود: " برو در منزل فلان بنّا، دربزن، چون بيرون آمد دستش را بگير و مچ دستش را فشار بده ".
عرض کردم: بی بی گچ نداريم، فرمود: " دم در #مسجد، دکّان گچ پزی هست و گچ دارد، ولی يادتان باشد که حجره آن دو سيد را نيز سفيد کنيد" !
در خانه ِآن شخص رفتم و در کوبيدم، صاحب منزل که خود بنّا بود بيرون آمد، بعد از سلام دستش را گرفتم و مچ دستش را فشار دادم، گفت: صبر کن ماله و تيشه ام را بياورم.
معلوم شد که به او نيز دستور رسيده بود و فشار مچ به عنوان نشانی بيان شده بود.
رفقا را نيز برداشتيم و به مسجد مقدّس جمکران رفتيم، ديدم دمِ درِ بزرگ مسجد دکّان گچ پزی متروکه ای هست ولی مقداری گچ هست.
خواستم به دهِ #جمکران بروم و الاغی پيدا کنم، ديدم مال ِبی صاحبی می آيد و بيل به بغلش بسته شده است.
با همان مال گچ ها را بردم و رفقا مشغول سفيد کردن #مسجد شدند.
به سوی #روستای_جمکران راه افتادم که غذايی تهيه کنم، مرد کامل سِنّی را ديدم، پرسيد: کجا مي رويد؟ داستان را گفتم، گفت: شما مشغول کارتان باشيد من غذا می آورم، خواستم پول بدهم، گفت: مهّم نيست حساب می کنيم.
سه چهار روز که کار سفيدکاری طول کشيد آن مرد مرّتباً غذا می آورد و ما مسجد را سفيد می کرديم و حجره آن دو #سيد را نيز سفيد کرديم.
وقتي از سفيدکاری فارغ شديم، رفتم که پول غذاها را بدهم، آن مرد را پيدا نکردم، و کسی از چنين شخصی نام و نشانی نداد.
معلوم شد همه اش از #عنايات_حضرت_معصومه(س) بود، که براي گچ و حمل آن، و غذاها چيزي پرداخت نکرديم...
📚 کتاب #کرامات_معصومیه(س) - ص85، علی اکبر مهدی پور
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
⁉️ مگر #حسن_بن_مثله چه کسی بود که #امام_مهدی(عج)، شخصاً فردی را دنبال او فرستاد؟
📜ایشان از علما نبود؛ ولی ماجرای ساخت #مسجد_مقدس_جمکران نشان میدهد که او یکی از افراد مؤمن، صالح، عاقل، کاردان و مورداعتماد از #روستای_جمکران بوده است. ماجرای دستور ساخت مسجد جمکران ، صفات والای او را نشان میدهد. #محدث_نوری از فرزند استاد بهبهانی نقل میکند که #شیخ_صدوق از حسن بن مثله جمکرانی چنین تعبیر کرده است: «الشَّیخِ اْلعَفِیفِ الصَّالِحِ اْلحَسَنِ بنِ مُثَْلةَ اْلجَمْکرَانِی... » این تعبیر از شخصی مثل شیخ صدوق که حسن بن مثله معاصر و از اهل قم بوده است، جایگاه این شخصیت را نشان میدهد.
📘 #مهدی_شناسی
🖋 #سید_عباس_طباطبایی_فر
برای تهیه کتاب کلیک کنید👇
https://ketabejamkaran.ir/72520
📘📘📘📘📘
❓ #پرسش_و_پاسخ_مهدوی ❓
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
❗️ داستان یک کلبهٔ ساده در دل #روستای_جمکران که بوی عشق و مهربانی را میپراکند.
📣#به_زودی در تازهترین اثر انتشارات کتاب جمکران
📙 #کلبه_آرزوها
🖋 #زهرا_عبدی
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran