ا❁﷽❁ا
🟢#سید_هاشم_نعل_بند از عارفان شیعه و شاگردان مرحوم سیدعلی قاضی طباطبایی
📖#سید_هاشم_حداد از ذائقۀ فراخی بهرهمند بود. مدتی را تحصیل فقه کرده بود، اما ذوق و رغبتش به سلوک بود. از همان کودکی در #کربلا پی تحصیل را گرفت. به صِرف عقل بسنده نبود و پیشه اش نعلسازی و نعل کوبی به پای اسبان بود. ملقّب شده بود به «سید هاشم نعل بند.» بهشدت در کسبوکارش مراقبت میکرد. نکند حقی را پایمال کند. جنس را از همۀ آهنگرها ارزانتر می فروخت. در موقع توزین و ترازو کردن، سنگینتر می کشید. مقداری نعل هم اضافه بر روی آن میریخت. هر کس که نسیه میخواست، بی پروا به او میداد. حتی سوءاستفاده هایی از او کردند. این نسیه دادن ها برای برخی راه کسب درآمد شده بود. سید اما میدانست که این دغل بازیهای دنیا ره به جایی نمی برد. چنان #غرق_در_حق بود که گاه تدبیر امور دنیویاش را نمیتوانست به نیکی انجام دهد. بسیاری هم این را می دانستند...
📘 #آسید_علی_آقا
🖋 #سید_هادی_طباطبایی
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran
ا❁﷽❁ا
🟢#صبر و #تحمل
📖پاسی از شب گذشته بود، #سید_هاشم_حداد (از شاگردان مرحوم #آیت_الله_قاضی_طباطبایی) خسته، فرسوده، تشنه و گرسنه به منزل بازگشت. مادر زنی داشت که مدام از او شاکی بود. همین که خواست به اتاق برود و قدری استراحت کند، مادرزن که کنار حوضچه داخل منزل نشسته بود شروع کرد به بد گفتن و #ناسزا و فحش دادن. سید بدون آنکه پرخاشی کند، از در خانه بیرون رفت و سر به بیابان نهاد؛ بدون هدفی و مقصودی. در این حال ناگهان دید که تبدیل به دو نفر شده است. #مکاشفه_ای بر او رخ داده بود. زمانش بود که اجر صبرش را ببیند. او دید که گویی خودش نبود. بدن دیگری یافته بود. یکی از بدنها همان است که مادرزن به او تعدّی میکرد و یکی هم بدن حقیقی اوست که بسیار عالی و مجرد است و ابداً فحش و ناسزایی به او نمیرسید و کسی نمیتوانست به آن بدن تعدی کند.
دانست که نباید از این مسیر پای پس کشد. نباید که کوچکترین تعّدی بر مادر همسر کند. دانست که در اثر تحمل آن ناسزاها می تواند به چه مرتبتی نائل آید.
📘 #آسید_علی_آقا
🖋 #سیدهادی_طباطبایی
📘📘📘📘📘
♦️ #سیره_علما
✅ کانال رسمی انتشارات کتاب جمکران:
@ketabeJamkaran