#حق_با_علی_است(18) (قسمت نهم)
✳️ در بين علمای اهل سنت هر به اصطلاح عالمی كه بيشتر بتواند فضايل و مناقب اميرالمؤمنين علیه السلام را ذبح كند، جايگاهش نزد اکثر علمایشان بالاتر و قدر و منزلتش بيشتر میشود!
سرآمد اينها کسانی چون مسلم، بخاری، طبری و... هستند.
رویه اینها هنگام مواجهه با فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام غالباً به این شکل است، فی المثل در اکثر موارد که آیهای در فضیلت حضرت امیر صلوات الله علیه نازل شده، شأن نزول را بیان نمیکنند، یا با تشکیک در وثاقت راویان، فضائل سعی در تضعیف حدیث میکنند، اگر هم در مواردی آنقدر فضیلت مبرهن و غیرقابل نادیدهگرفتن و انکار کردن باشد، سعی میکنند به شکلی انحصار آن فضیلت را برای علی علیه السلام نفی نمایند؛
فی المثل در آیهی اولی الامر که مربوط به دادن زکات در حال رکوع است، میگویند دیگرانی هم این کار را جز حضرت امیر صلوات الله علیه کردهاند؛
یا مدعی میشوند علی علیه السلام تنها کسی نبوده است که در کعبه به دنیا آمده است و...
✳️ طبری که در تاريخ و تفسير خود، تا توانسته فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را محو كرده، در مواردی هم که آنقدر فضيلت حضرت مبرهن میباشد که قابل انکار و نادیده گرفتن نباشد، سعی کرده به شکلی در انحصار آن فضیلت برای حضرت امیر خدشه وارد نماید، در ذیل آیه ۷ از سوره بینه اقراری تاریخی از خود برجای نهاده:
❇️ «إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّلِحَٰتِ أُوْلَٰئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ.»
«بهراستی كسانی كه ايمانآوردند و عمل صالح انجام دادن ايشان حقيقتاً بهترين مخلوقاتند.»
طبری در تفسیر خود ذیل این آیه، تنها فقط و فقط يك حديث و يك مصداق را برای این بهترین مخلوقات آن هم به نقل از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بیان کرده است:
✅ وقد: حدثنا ابن حميد، قال: ثنا عيسى بن فرقد، عن أبي الجارود، عن محمد بن عليّ:
(أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ) فقال النبي صلى الله عليه وسلم: "أنْتَ يا عَلي وَشِيعَتُكَ".
💠 رسول خدا صلوات الله عليه و آله در خصوص مصداق اين بخش از (ایشان به راستی که بهترینِ مخلوقاتند) خطاب به علی علیه السلام فرموده:
⬅️ يا علی، تو شيعيانت بهترين مخلوقات هستيد!
📚 تفسير طبری: ج۳۰، ص۱۴۶
لينك از خود سايت اهل سنت:
https://mosshaf.com/ar/main?ver=1#?&GetSura=98&vers=7&type=tafseer&b=tabary1
پ.ن: البته اين مطلب در منابع متعددی از بزرگان اهل سنت نيز ذكر شده، نظير:
نام کتاب: الدر المنثور في التفسير بالمأثور (سيوطي): جلد۸، صفحه۵۸۹
http://lib.efatwa.ir/41689/8/589
نام کتاب: تاريخ دمشق (ابن عساكر): جلد۴۲، صفحه۳۷۱
http://lib.efatwa.ir/40314/42/371
نام کتاب: فتح القدير (شوكاني): جلد۵، صفحه۵۸۲
http://lib.efatwa.ir/41780/5/582
نام کتاب: محرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابن عطية اندلسی): جلد۵، صفحه۵۰۸
https://lib.eshia.ir/41716/5/508
✳️ فضايل مولی امیرالمؤمنین علیه السلام در منابع اهل سنت آنقدر زياد و با عظمت است که...
لیک در خانه اگر کسی باشد، همين يك حرف بس است...
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(19) (قسمت دهم)
چرا در روز قیامت بسیاری از مردم میگویند: ایکاش خاک میبودیم؟!
وَ يَقُولُ الْكَافِرُ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا[1]
عبایة بن ربعی نقل میكند:
از عبد الله بن عباس پرسیدم: چرا رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) كنیه علی (علیهالسلام) را ابوتراب قرار داده است؟
گفت: چون ایشان صاحب زمین است، و حجت خداوند بر روی زمین و برای ساكنان آن است، و بقا و دوام زمین به خاطر ایشان است و سكون و آرامش زمین از رهگذر ایشان است.
و شنیدم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
هنگامی كه روز قیامت فرا رسد و كافر (به ولایت علی)، آن همه پاداش و قرب الهی و كرامتی را كه خداوند عزّ و جلّ برای شیعه علی (علیهالسلام) مهیا كرده است، ببیند، میگوید:
ای كاش تراب بودم،
یعنی این كه، ای کاش از شیعیان علی (علیهالسلام) بودم و این همان سخن خداوند عزّ و جلّ است كه میفرماید:
«وَ یَقُولُ الْكَافِرُ یَا لَیْتَنِی كُنتُ تُرَابًا».
و در (روز قیامت) كافر گوید: ایكاش من خاك بودم.[2]
بر طبق روایات شیعه و سنی[3]، کنیه ابوتراب را شخص نبی مکرم (صلوات الله علیه و آله) بر امیرالمؤمنین نهادند و حضرت امیر بسیار این کنیه را دوست داشتند!
و از رسول خدا (صلوات الله علیه و آله) نقل شده است که:
أَنَا وَ عَلِیٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة.[4]
من و علی دو پدر این امت هستیم
وقتی امیرالمؤمنین ابوتراب (پدر خاک باشد)، خوش بر احوال آنان که تراب (خاک) باشند.
پانوشت:
[1] نبأ:۴۰
[2] علل الشرایع، شیخ صدوق، ج۱، ص۱۸۷.
[3] محاضرة الأوائل، السکتواری، ص۱۲۳.
[4] عيون الأخبار، شیخ صدوق، ج۲، ص۸۵ .
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(20) (قسمت یازدهم)
آیهای که در قرآن خداوند متعال، مستقیم امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیهماالسلام) را مورد خطاب قرار داده است!
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحيماً * فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً[1]
و اگر اين مخالفان، هنگامىكه به خود ستم مىكردند [و فرمانهاى خدا را زيرپا مىگذاردند]، به نزد تو مىآمدند، و از خدا طلب آمرزش مىكردند، و پيامبر هم براى آنها استغفار مىكرد، خدا را توبهپذير و مهربان مىيافتند. * به پروردگارت سوگند كه آنها ايمان نخواهند آورد، مگر اينكه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند؛ و پس از داورى تو، در دل خود احساس ناراحتى نكنند؛ و كاملاً تسليم باشند.
در این آیات گفته شده که برخی از معصیتکاران امتِ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، باید نزد شخصی بروند و بعد، از خداوند هم طلب آمرزش نمایند و سپس پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) نیز برای ایشان طلب مغفرت نماید.
بر اساس بلاغتِ قرآن کریم، مرجع ضمیر تو در آیات فوق که آن گناهکارانِ امت، امر شدهاند که نزد او بروند، شخصی جز رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) است.
در ذیل، مبتنی بر روایاتِ معتبر، تفسیر این دو آیهی مهم قرآن کریم و مصداق مرجع ضمیر (تو (کَ)) در عبارت (جاؤُکَ)) تبیین میگردد:
این آیات دربارهی کسانی است که پس از اعلام رسمی ولایت و خلافت امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در غدیر خم توسط پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله، همپیمان شدند و عهد کردند که اجازهندهند تا امامت و خلافت بعد از رحلت رسولالله صلیاللهعلیهوآله برسد.[2]
طبق این آیات و روایات ذیل آن، مرجع ضمیر «تو (کَ)» در عبارت «به نزد تو میآمدند (جاؤُکَ)» حضرت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) است[3]
و اگر این منافقان نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام میآمدند و از پیمانشان برای غصب خلافتشان برمیگشتند و از خدا برای چنین قصدی طلب آمرزش میکردند و به نزد پیامبر صلیاللهعلیهوآله میآمدند[4] و ضمن در خواست طلب آمرزش از آن حضرت نسبت به هر حکمی که ایشان در قبال امیر مؤمنان علی علیهالسلام و خلافت و ولایتش[5] و نیز در خصوص مجازاتشان بابت این قصد و نیتشان صادر مینمود (اعم از فرمان قتل یا عفو) در ظاهر و باطن کاملاً تسلیم میبودند،[6] خدا را آمرزنده و مهربان مییافتند!
(حال آنکه به گواه تاریخ، نهتنها چنین نکردند و پیمانشان را برای غصب خلافت پس از رحلت رسول الله صلیاللهعلیهوآله عملی ساختند، بلکه جسم و جان دخت پیامبر را (که پارهی تن رسول الله بود و غضبشان غضب خدا بود را) نیز به بدترین شکل هتک حرمت نمودند و... فاجعهی عاشورا تنها یکی از آثار بعدی اقداماتشان بود...)
پانوشت:
[1] نساء:۶۴و۶۵
[2] امام باقر (علیهالسلام): ...فِیمَا تَعَاقَدُوا عَلَیْهِ لَئِنْ أَمَاتَ اللَّهُ مُحَمَّداً (صلیاللهعلیهوآله) أَلَّا یَرُدُّوا هَذَا الْأَمْرَ فِی بَنِیهَاشِمٍ... (الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۳۹۱)
...فَلا وَ رَبِّکَ لایُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ یَا عَلِیُّ (علیه السلام) فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ یَعْنِی فِیمَا تَعَاهَدُوا وَ تَعَاقَدُوا عَلَیْهِ بَیْنَهُمْ مِنْ خِلَافِکَ وَ غَصْبِکَ... (تفسیر قمی، ج۱، ص۱۴۲)
[3] الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۳۹۱.
[4] همان، ج۸، ص۳۳۴.
[5] همان.
[6] همان، ج۱، ص.۳۹۱
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(21) (قسمت دوازدهم)
گوهری که بدون آن، نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح، به انسان سودی نمیدهد و فایدهای ندارد!
إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى [1]
من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، میآمرزم!
در آیهی فوق، مواجههی انسان با غفّاریت خدا، مقید شده است به اینکه پس از توبهکردن و ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن، شخص هدایت هم شده باشد.
اینجا این پرسش مطرح میشود که: مقصود از این هدایتی که علّت تامّه برای مورد مغفرت ویژهی خداوند واقع شدن است چیست؟
چرا که هر ایمان آوردنی، مقدمهاش هدایت شدن است، یعنی کسی که ایمان آورده، قبل از ایمانش، هدایت شده که بعد، متأثر از آن هدایت، ایمان آورده،
حال سؤال این است: این چه هدایتی است که مافوق هدایت اولیه است، که علّت تامه است برای مورد مغفرت واقع شدن
و بدون آن، نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح سودی نمیبخشد!
پاسخ، در روایاتِ تأمّلبرانگیز و ارزشمند ذیل:
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام:
مقصود از (ثُمَّ اهْتَدى - سپس هدایت شود) در این آیه، این است که به ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام هدایت شود.[2]
رسول خدا حضرت محمد مصطفیصلیاللهعلیهوآله:
به خدا سوگند یا علی!
تو آفریده نشدهای، مگر برای اینکه پروردگارت پرستیده شود.
و راهی به خدا ندارد، کسی که به تو و ولایتت هدایت نشده است
و این سخن خود پروردگار عزّ و جلّ است که فرموده: «به راستی که من بسیار آمرزندهام، تنها برای کسی که توبه کند، ایمان آورد، عمل صالح انجام دهد و پس از آن هدایت هم بشود»
یعنی [بعد از توبه از شرک و ایمان به وحدانیت خدا و نبوت من و انجام اعمال صالح (از واجب و مستحب و ترک حرام و...)] به سوی ولایت تو [نیز] هدایت شود.[3]
حضرت امام محمد باقر علیهالسلام دربارهی همین آیهی ۸۲ از سورهی طه میفرمایند:
آیا نمیبینید که خداوند چگونه شرطی گذاشته است که نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح به حال انسان سودی نمیبخشد، مگر آنکه هدایت یابد.
به خدا قسم! بنده هر قدر هم تلاش کند تا عمل صالحی انجام دهد، از او پذیرفته نیست تا اینکه هدایت یابد.
حارث میگوید: عرض کردم: بهسوی چه کسی هدایت شود، فدایت گردم؟
امام علیهالسلام فرمود: بهسوی ما (اهل بیت).[4]
سدیر صیرفی از شاگردان برجسته امام باقر علیهالسام نیز نقل میکند:
هنگامیکه امام باقر علیهالسلام داخل مسجد الحرام میشد، من خارج میشدم؛
امام علیهالسلام دست مرا گرفت و رو به قبله ایستاد فرمود:
«سدیر به مردم دستور دادهاند که بیایند اطراف این خانهی سنگی را طواف نمایند؛ بعد پیش ما بیایند و ولایت و ارادت خود را به ما خانواده اعلام نمایند؛
که این آیه: اشاره بههمینمطلب است؛
«وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی. (طه:۸۲)»
سپس با دست به سینهی مبارکشان اشاره نمود و فرمود:
یعنی به ولایت ما خاندان هدایت یابند. [5]
پانوشت:
[1] طه:۸۲
[2] تأویل الآیات الظاهرهًْ، استرآبادی، ص۳۱۰.
[3] وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ! مَا خُلِقْتَ إِلَّا لِیُعْبَدَ رَبُّکَ... وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّوَجَلَّ «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی (طه:۸۲)» یَعْنِی إِلَی وَلَایَتِک. (امالی، شیخ صدوق، ص۴۹۴)
[4] أَ لَا تَرَی کَیْفَ اشْتَرَطَ وَ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَهًْ أَوِ الْإِیمَانُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ حَتَّی اهْتَدَی... (تفسیر قمی، ج۲، ص۶۱)
[5] ...إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ إِلَی وَلَایَتِنَا. (الکافی، ثقة السلام کلینی، ج۱، ص۳۹۲)
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(22) (قسمت سیزدهم)
ای کاش در کنار پذیرش ولایت پیامبر، ولایت دیگری را نیز قبول میکردم...
وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً * يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً[1]
روزى كه ستمكار دستان خود را [از شدّت حسرت] به دندان مىگزد و مىگويد: «اى كاش با رسول [خدا] راهى برگزيده بودم * [و] اى واى بر من، كاش فلان [شخص گمراه] را به دوستى انتخاب نكرده بودم!
این دو آیه از آیات بسیار تأمّلبرانگیز قرآن کریم است!
در آیه نخست شخص ظالم در روز قیامت با حسرت میگوید:
«يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً»
ای کاش به همراه رسول خدا راهی برمیگزیدم
در آیه بعد و در ادامه باز با حسرت میگوید:
«يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً»
ای وای بر من، ای کاش فلانی را به عنوان دوست برنمیگزیدم!
به حسب ظاهر، منطق حاکم بر این آیات نشان میدهد که بایست، یک ارتباطی از جنس تضاد وجود داشته باشد، میان «مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً» و «فُلاناً خَلِيلاً»؛
یعنی همچنانی که شخص میگوید: ایکاش فلانی را به عنوان دوست برنمیگزیدم و از مهمترین عوامل شقاوت خود را دوست انتخاب کردن یک شخص خاصی میداند؛ همچنان باید این سبیلی که باید اتخاذ میشده در کنار پیغمبر اکرم نیز، شخص خاصی باشد که عدم اتخاذ ولایت و دوستی او در کنار پذیرش ولایت و دوستی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهآله نیز مایه شقاوت شخص شده باشد.
اهمیت خاص این دو آیه از این جهت است که به حسب ظاهر آیه و با توجّه به روایات تفسیری ذیل آن، این آیه نیز از آیاتی است که نشان میدهد، پذیرش ولایت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به تنهایی نجاتبخش نیست و شرط لازم است اما کافی نیست، در کنار پذیرش ولایت رسول الله طبق این آیه و آیاتی دیگر (نظیر آیه ۸۲ از سورهی طه که قبلاً توضیحش تقدیم شد) بایست چیز دیگری نیز از جنس پذیرش ولایت و دوستی شخص (و یا اشخاصی) از یکسو و برائت و دشمنی با دشمنان این شخص (یا اشخاص) از سوی دیگر محقّق شود تا نجات واقع گردد.
اما روایات تفسیری ذیل این آیات شریفه:
در روایات متعدد بیان شده است که در هنگام مرگ (که پردهها کنار میرود و حقایق مشخّص میشود)، ملائکه برای منافقان و کافران به ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب، هم جایگاهشان در دوزخ را نشان میدهند و هم نشان میدهند که در صورت پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام جایگاهشان در بهشت چگونه میبود.
در این هنگام است که با حسرت فراوان میگویند:
«ای کاش به همراه رسول خدا راهی برمیگزیدم (فرقان:۲۷)، اى كاش دستور پيامبر صلیاللهعلیهوآله در خصوص ولايت علی عليهالسّلام را مىپذيرفتم...[2]
همچنین در روایتی از امام محمد باقر علیهالسلام نقل شده است که در تفسیر دو آیهی فوق فرمودند:
مقصود از «يَا لَيْتَنِي اِتَّخَذْتُ مَعَ اَلرَّسُولِ – ای کاش همراه با پیامبر راهی را بر میگزیدم» پذیرش ولایت علی علیهالسلام است و مقصود از فلانی در «يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً – ای کاش فلانی را به عنوان خلیل برنمیگزیدم» دشمن علی علیهالسلام است که حق او را غصب و حرمت او را هتک کرد.[3]
و در خلال روایتی طولانی و بسیار تأمّلبرانگیز و پرنکته و زیبا، رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله در پاسخ به پرسش جمعی از اهالی یمن که به خدمت ایشان رسیده بودند، در خصوص اینکه جانشین ایشان چه کسی است فرمودند:
كسى است كه ...خداى تعالى دربارۀ او اين آيه را فرو فرستاده:
«يَوْمَ يَعَضُّ اَلظّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اِتَّخَذْتُ مَعَ اَلرَّسُولِ سَبِيلاً * روزى كه ستمكار دستهاى خود به دندان گزيده گويد اى كاش همراه با پيامبر راهى را برمیگزیدم» او همان وصی من است و پس از من راه رسيدن به من است.
و در نهایت نیز، رسول الله صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهالسلام را به عنوان جانشینشان به آنها معرفی فرمودند.[4]
پانوشت:
[1] فرقان:۲۷و۲۸
[2] رسول خدا صلیاللهعلیهوآله: ...فعند ذلک یقول: ...فقبلت ما أمرنی و التزمت من موالاة علی علیهالسلام ما ألزمنی. (تفسير امام حسن عسکری علیهالسلام، ج۱، ص۱۳۱)
[3] امام باقر علیهالسلام: یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول علیا ولیا... (تفسير قمی، ج۲، ص۱۱۳)
[4] فقالوا یا رسول الله من وصیک فقال... هو الذی یقول الله فیه «و یوم یعضّ الظّالم علی یدیه یقول یا لیتنی اتخذت مع الرسول سبیلا» هو وصیی و السّبیل إلیّ من بعدی... (الغيبة، نعمانی، ج۱، ص۳۹)
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(23) (قسمت چهاردهم)
آیهی مباهله، بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنين علیهالسلام در قرآن، به گواه شیعه و سنی!
و دلیل اصلی افضلیت امیر مؤمنان علیهالسلام بر همهی انبیا علیهمالسلام (جز رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله)
فَمَنْ حَاجَّک فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَک مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَأَنفُسَنَا وَأَنفُسَکمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَتَ الله عَلَی الْکاذِبِینَ [1]
هرگاه بعد از علم و دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، (باز) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم؛ و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
همانطور که در خلال مباحث گذشته عرض شد، در احادیث متعددی منقول از حضرت امیر صلواتاللهعلیه و دیگر حضرات معصومین علیهمالسلام، که در تفسیر «نبأ عظیمِ» مورد نظر قرآن بیان شده، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را عظیمترین خبر و بزرگترین نشانهی الهی معرفی کردهاند[2].
و بر طبق روایات این مطلبی بوده است که حضرت علی علیهالسلام مکرّر آن را بیان میفرمودند و بر آن تأکید ویژه داشتند[3]!
حال ممکن است این سؤال پیش آید، با توجه به این که پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله یقیناً افضل از امیرالمؤمنین علیهالسلام هستند، چرا حضرت امیر علیهالسلام چنین بیان کردهاند که عظیمترین خبر و بزرگترین نشانهی الهی هستند!
جواب در آیهی مباهله[4] نفهته شده که بنابر فرمایش امامان علیهمالسلام، بزرگترین فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام در همین آیه بیان شده[5]،
چرا که بر طبق آن (به اتفاق روایات منقول در منابع شیعه[6] و سنی[7]) امیرالمؤمنین علیهالسلام در حکم نفس و حقیقت باطنی وجود رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله معرفی شدهاند.
بر این اساس، وقتی حضرت امیر صلواتاللهعلیه میفرمایند من عظیمترین خبر خدا و بزرگترین آیت الهی هستم، یعنی حقیقت باطنی وجود پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله عظیمترین خبر و بزرگترین آیت الهی است.
پانوشتها:
[1] آل عمران:۶۱
[2] تفسير قمی، ج۲، ص۴۰۱.
[3] الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۲۰۷
[4] (آلعمران:۶۱)
[5] روزی مأمون به امام رضا (علیهالسلام) گفت: «مرا از بزرگترین امتیاز امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که در قرآن آمده باخبر کن».
امام رضا (علیهالسلام) فرمود: «امتیاز مباهله که خداوند در قرآن میفرماید:... (الفصول المختارهْ، شیخ مفید، ص۳۸.)
[6] به گفته قاضی نورالله شوشتری متکلم شیعه، مفسران اتفاقنظر دارند که... «اَنفُسَنا» (خودمان) به امام علی(علیهالسلام) اشاره دارد. (احقاق الحق، قاضی نورالله شوشتری، ج۳، ص۴۶)
[7] در کتاب اِحقاقالحق (ج۳، ص۴۶-۷۲)، حدود شصت منبع از اهلسنت ذکر شده است که تصریح کردهاند آیه مباهله درباره امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه، امام حسن و امام حسین (صلواتاللهعلیهماجمعین) نازل شده است؛ از جمله:
الکَشّاف (ج۱، ص۳۷۰) اثر زَمَخشَری،
التفسیر الکبیر (ج۸، ص۲۴۸) اثر فخر رازی،
اَنوارُ التَّنزیل و اَسرارُ التَّأویل (ج۲، ص۲۱) اثر عبدالله بن عمر بیضاوی و...
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(24) (قسمت پانزدهم)
هادی امت، علی علیهالسلام و زمینی که از حجت خداوند خالی نمیگردد...
إِنَّمَا أَنْتَ مُنذِرٌ وَ لِکُلِّ قَوْمٍ هَادٍ[1]
به راستی که تو فقط بیمدهندهاى؛ و براى هر قومی هدایتکنندهاى است.
در بسیاری از معتبرترین منابع اهل سنت، از راویان متعدد، احادیث معتبر فراوانی نقل شده است که مقصود از هادی در این آیه، علی بن ابیطالب علیهماالسلام است.
به عنوان نمونه:
فخر رازی در تفسیر خود از ابن عباس چنین نقل کرده:
هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر صلیاللهعلیهوآله دست مبارکش را بر سینه خود گذارد و فرمود: من بیمدهنده هستم»، سپس اشاره به على علیهالسلام کرد و فرمود:
تو هدایت کنندهاى یا على!
و به وسیلهی تو بعد از من هدایتشوندگان هدایت مىشوند.»[2]
همچنین سیوطی از بزرگترین مفسران اهل سنت، در تفسیر خود (الدّر المنثور) این روایت را به نقل از بزرگان اهل سنت نظیر: ابن جرير و ابن مردويه و ابونعيم و ديلمى و ابن عساكر و ابن نجار نقل کرده است.[3]
برخی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت که در منابعشان این حدیث را ذکر کرده و آن را صحیح دانستهاند:
شهاب الدین آلوسی در (تفسیر روح المعانی، ج۷، ص۱۰۳)
شوکانی در (فتح القدير، ج۳، ص۸۴)
ابن عساکر در (تاریخ دمشق، ج۴۲، ص۳۵۹)
ابن کثیر در (تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۳۷۲)
حاکم نیشابوری در (مستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۰)
ثعلبی در (تفسیر خود، ج۵، ص۲۷۲)
متقی هندی در (کنز العمّال، ج۱۱، ص۶۲۰)
و اینها تنها بخش کوچکی از علمای اهل سنت هستند که در منابع خود این حدیث را نقل کردهاند!
شدّت اهمیت این آیه، از این حیث است که مؤید این حقیقت معقول در معارف بلند شیعی است که زمین از حجت خداوند که خلق را به سوی خداوند هدایت کند (بی هیچ شک و شبهه و اعواجی) خالی نمیماند!
حتی ابن تیمه، مؤسس فرقهی وهابیت، وقتی سعی کرده است که در صحت حدیث فوق خدشه وارد کند، به این حقیقت مستتر در آیه تمسّک جسته، که اگر بخواهد علی مصداق هدایتگر در آیهی فوق باشد، دیگر در اقوام پس از زمان حیات خودش چه کسی هادی است؟
بعد نتیجه گرفته است که چون علی علیهالسلام نمیتواند برای اقوام بعد از خودش هادی باشد، پس حدیث فوق نمیتواند صحیح باشد![4]
حال آنکه توجّه نداشته است که با این اقرار، همان عقیدهی حقّهی معقول و منبعث از آیات قرآن و روایات نبوی را تأیید کرده است که زمین از حجت خالی نمیماند!
چنانچه امام باقر علیهالسلام به نقل از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلیاللهعلیهوآله در تفسیر این آیه چنین بیان میدارند:
«من آن منذر و بیمدهنده هستم»، در حالی که در هر عصری، امامی از ما اهل بیت، مردم را به آنچه پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آورده است، هدایت میکند.
هدایتگران الهی پس از ایشان، علی (علیهالسلام) و سپس اوصیای بعد از او، یکی پس از دیگری هستند.
به خدا سوگند، هدایت امّت وظیفه ماست و تا روز قیامت ادامه دارد.
رسول خدا همان منذر است و آنان که خواستار هدایتاند، به وسیله علی (علیهالسلام) هدایت میشوند.[5]
و در حدیثی بسیار تأمّلبرانگیز از امام صادق علیهالسلام که در حقیقت پاسخ به ادعای ابن تیمیه نیز محسوب میشود، در خصوص پرسش ابابصیر دربارهی تفسیر این آیه، نقل شده است:
اى ابابصیر، رسول خدا صلّىاللّهعليهوآله (منذر و) بيمدهنده است و على عليهالسّلام هادی بود،
بگو بدانم امروز هم (به نظر تو) هدایتگری هست؟
ابابصیر میگوید، گفتم: آرى فدایت گردم، هميشه از شما خانواده هدایتگری پس از هدایتگری دیگر بوده، تا نوبت به شما رسيده است.
فرمود: اى ابابصیر، خدايت رحمت كند، اگر چنان بود كه آيهاى (تنها فقط و فقط) دربارۀ شخصی نازل مىشد و چون آن شخص میمُرد، آيه هم مىمُرد (و دیگر مصداقى نداشت) در نتیجه قرآن مرده بود، ولى قرآن، هميشه زنده است و همانطور كه بر گذشتگان منطبق مىشد، بر بازماندگان هم منطبق مىشود.[6]
پانوشت:
[1] رعد:۷
[2] تفسیر فخر رازی، ج۱۹، ص۱۴
[3] الدر المنثور، سيوطی، ج۴، ص۶۰۸
[4] منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه، ج۷، ص۱۴۲
[5] تفسیر العیّاشی، ج۲، ص۲۰۴
[6] الکافی، ثقة السلام کلینی، ج۱، ص۱۹۱
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(25) (قسمت شانزدهم)
با علی باشید...!
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ[1]
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! تقوای الهی پیشه کنید و با صادقان باشيد.
این آیه از مبناییترین آیاتی است که مؤید شاکلهی اعتقادات تشیع است.
بر طبق این آیه شریفه، خداوند پس از دستور به رعایت تقوا خطاب به اهل ایمان، دستور میدهد بیقید و شرط و در همهی شرایط و زمانها مؤمنان در معیت و همراهی با صادقان باشند!
اینکه آیه نفرموده (کونوا من الصادقین - یعنی از صادقان باشید) بلکه فرموده: (كُونُوا مَعَ الصَّادِقينَ - یعنی همراه با صادقان باشید) یعنی این صادقان در مرتبهای از صدق قرار دارند که باقی مؤمنان، هر قدر هم که تقوا پیشه کنند، باز از زمرهی ایشان نمیتوانند قرار بگیرند، چرا که اگر امکان نائل شدن به آن مرتبه از صدق وجود داشت، آیه میفرمود (کونوا من الصادقین - از صادقین باشید)
همچنین بیقید و شرط بودن امر به معیت و همراهی با این صادقان نیز گواه معصوم بودن این صادقان است، چرا که امر مطلق و بیقید خداوند به معیت و همراهی با کسی که معصوم نیست محال است.
همچنین مطلق بودن امر به معیت با این صادقان از حیث زمان نیز مؤید این حقیقت است که در هر زمان، حداقل یکی از این صادقان باید باشد که مؤمنین ضمن رعایت تقوا، مأمور هستند به همراهی مطلق و بیچون و چرا با این صادقان!
اما روایات تفسیری ذیل این آیهی شریفه:
قندوزی عالم حنفی مذهب اهل سنت در ینابیع المودة، حدیث ذیل را به نقل از امیرمؤمنان در خصوص تفسیر این آیه ذکر کرده که حضرت فرمود:
آیا شما نمیدانید که هنگامی که این آیه نازل گشت:
سلمان از رسول خدا صلی الله علیه و آله پرسید:
ای رسول خدا! این آیه عام است یا خاص؟
و حضرت در پاسخ فرمود:
به عموم مؤمنان امر شده که با صادقان منظور نظر آیه باشند و از این حیث آیه مصداق عام دارد.
اما در خصوص صادقین، پس خاص هست و مصداقش مختص برادرم علی که اوصیای بعد از او از فرزندانش است، تا روز قیامت و از این حیث آیه مصداق خاص دارد.[2]
در روایت دیگری نیز منقول از رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در خصوص شأن نزول این آیه چنین آمده است:
حسین سعید با سندی از ابوسعید روایت کرده که گفت:
هنگامیکه آیه: اتَّقُوا اللهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ، نازل شد، رسول خدا (صلیالله علیهوآله) رو به صحابه کرده و فرمود:
«آیا میدانید این آیه دربارهی چه کسی نازل شد»؟
...ابودجانه گفت: «ای رسول خدا (صلیالله علیهوآله) ما همه از صادقین هستیم که به تو ایمان آورده و تصدیقتان کردیم».
حضرت فرمود: «ای ابودجانه! چنین نیست؛ این آیه اختصاصاً در شأن پسر عموی من علیّبنابیطالب (علیهالسلام) نازل شده است، و او از راستگویان است».[3]
و در کتاب کافی شریف نیز چندین روایت در خصوص این آیه ذکر شده از جمله حدیث ذیل منقول از امام رضا علیهالسلام:
مقصود از صادقان در این آیه، همان امامان علیهمالسلام هستند که در طاعتشان صدّیق هستند.[4]
پانوشت:
[1] توبه:۱۱۹.
[2] ینابیع المودة، قندوزی، ج۱، ص۳۴۴.
[3] تفسیر فرات الکوفی، ص۱۷۴.
[4] الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۲۰۸.
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(26) (قسمت شانزدهم)
ایمان، یکی از نامهای امیرالمؤمنین علیهالسلام در قرآن
وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالْإيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرينَ[1]
و كسى كه به ایمان کافر شود، اعمال او تباه مىگردد؛ و در سراى ديگر، از زيانكاران خواهد بود.
این آیهی شریفه، تعبیر عجیبی را به کار برده است!
در قرآن کریم در چندین مورد از عبارت "مَن یَکفُر" استفاده شده است و در تمامی این موارد اشاره شده است به:
۱- کفر ورزیدن به خداوند.[2]
۲- کفر ورزیدن به خداوند، ملائکه، کتب آسمانی و روز قیامت.[3]
۳- کفر ورزیدن به کتب آسمانی.[4]
۴- کفر ورزیدن به آیات خداوند.[5]
اما آیهی فوق، تنها آیهای است که از آن از عبارت کفر به ایمان استفاده شده است؛ و به حسب ظاهر، عبارتِ کفر به ایمان، عبارتی مبهم است،
ایمان لوازمی دارد و کسی که مؤمن به آن لوازم باشد، ایمان در او محقق میشود و کسی که به آن لوازم کافر باشد، کفرش محقق میشود،
همانگونه که در آیات دیگر قرآن کریم هم، کفر به خدا، روز قیامت، کتب آسمانی و آیات الهی که همگی لوازم ایمان هستند را، نشانههای تحقق کفر معرفی کرده است.
حال باید دید مقصود از کفر به ایمان چیست!
در روایات تفسیری، مصادیقی برای این لازمهی ایمانی که اگر به آن کفر ورزیده شود، همه اعمال حبط میشود، بر شمرده شده
که بنابر فرمایش حضرات معصومین علیهمالسلام، مهمترین این مصادیق که بیش از دیگر موارد بر آن تکرار و تأکید شده، عبارتست از:
پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهماالسلام
به عنوان نمونه، حضرت امام محمد باقر علیهالسلام در خصوص مقصود ایمان در این آیه میفرماید:
مقصود از ایمان در بطن قرآن، علی بن ابیطالب علیهالسلام است و هر کس به ولایت ایشان کفر بورزد به تحقیق که عملش نابود است.[6]
در تبیین اینکه بر چه اساسی، مقصود ایمان در این آیه، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهماالسلام است، به حدیثی از رسول خدا صلواتاللهعلیهوآله استناد میشود که علاوه بر بسیاری از منابع شیعی، در منابع اهل سنت نیز نقل شده است؛
و آن حدیثی است که رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله در روز جنگ احزاب (خندق) هنگامی که امیرالمؤمنین علیهالسلام به نبرد با عمر بن عبدود رفت بیان فرمود:
برزَ الإیمانُ کلُّه إلی الشِّرکِ کلِّه[7]
همهی ایمان در برابر همه شرک آشکار شد.
اگر به این حدیث نبوی و حدیث مذکور از امام علیهالسلام دقت شود، تطابق ظریف و دقیق آن عیان میشود!
امام باقر علیهالسلام فرمودند، بطن ایمان در قرآن ولایت امیرالمؤمنین است.
بطن یعنی چیزی که ظاهر نیست؛ و در روز خندق هم، رسول خدا در بیان خود از فعل بَرَز به معنای آشکار شد، استفاده فرمود.
چیزی باید مخفی باشد که آشکار شود، آن چه که مخفی بوده چه بوده است؟
بلی، اینکه حقیقت ایمان، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیهماالسلام است.
بنابر این، ایمان یکی از نامهای امیرالمؤمنین علیهالسلام در قرآن است!
علامه طباطبایی نیز در المیزان، بعد از بیان مباحث فوق مجدد تأکید میکنند که:
اين را هم بگوئيم كه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در روز جنگ خندق که على (علیهالسلام) را به جنگ با عمرو بن عبدود روانه مىكرد، آن جناب را ايمان خواند، چون در آن روز فرمود: برز الايمان كله الى الكفر كله، و در اين معنا روايات ديگرى نيز هست.[8]
از جمله آیات دیگر قرآن کریم که امیرالمؤمنین علیهالسلام را با عنوان ایمان یاد کرده است، آیهی ۷ از سورهی حجرات است که میفرماید:
حَبَّبَ إِلَیکُمُ الْإِیمانَ[9]
خداوند ایمان را در نزد شما محبوب گرداند.
در کتاب شریف کافی، از امام صادق علیه السلام روایت شده است که مقصود از ایمان در این آیه، که در نزد مؤمنین محبوب شده است، وجود مبارک امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است.[10]
پانوشت:
[1] مائده:۵
[2] بقره:۲۵۶؛ زخرف:۳۳.
[3] نساء:۱۳۶
[4] بقره:۱۲۱؛ هود:۱۷
[5] آل عمران:۱۹؛ مائده:۱۱۵.
[6] الإیمان فی بطن القرآن علی بن أبی طالب علیه السلام... (تفسیر فرات کوفی: ص۱۲۱) - با همین مضمون: بصائر الدرجات، صفار قمی، ص۹۷؛ مناقب، ابن شهر آشوب، ص۹۴ و...
[7] در منابع شیعی: ارشاد القلوب، دیلمی، ج۲، ص۶۴؛ الطرائف، سید بن طاووس، ج۱، ص۶۰ و...
در منابع اهل سنت: ینابیع المودة، القندوزی، ج۱، ص۲۸۱؛ حیاة الحیوان الکبری، دمیری، ج۲، ص۲۴۹ و...
[8] المیزان فی التفسیر القرآن، علامه طباطبایی، ج۵، ص۲۱۷و۲۱۸
[9] حجرات:۷
[10] امام صادق علیهالسلام: فی قوله تعالى: "حبب إلیکم الایمان و زینه فی قلوبکم (یعنی أمیرالمؤمنین) و کره إلیکم الکفر و الفسوق و و العصیان" الأول و الثانی و الثالث. (الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۴۲۶)
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(27) (قسمت هفدهم)
یکی دیگر از دلایل قرآنیِ افضلیت امیر مؤمنان علی علیهالسلام بر همه انبیای الهی علیهمالسلام (جز رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله)
وَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللهِ شَهِيداً بَيْنِي وَ بَيْنَكُمْ وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[1]
آنها كه كافر شدند مىگويند: «تو پيامبر نيستى»! بگو: «كافى است كه خداوند، و كسى كه علم كتاب نزد اوست، ميان من و شما گواه باشند».
در منابع شیعه[2] و بسیاری از منابع اهل سنت[3] ذکر شده که مقصود از کسی که علم کتاب نزد اوست، علی بن ابیطالب علیهماالسلام است.
از طرف دیگر در منابع حدیثی شیعه و سنی بیان شده است که مقصود از «الذی عنده علم من الکتاب[4] - کسی که علمی از کتاب نزد اوست» آصف بن برخیا (وصیِ حضرت سلیمان) است که به واسطهی همان علمی که از کتاب داشت، تخت ملکهی سبا را در کمتر از چشم بر هم زدنی نزد سلیمان علیهالسلام حاضر ساخت.
با توجه به اینکه خداوند، قرآن را مهیمن بر کتب آسمانی دیگر معرفی کرده است، یعنی علاوه بر معارف و حقایق فراوان دیگری که تنها در قرآن کریم ذکر شده است، هر آنچه از حقایق که در کتب آسمانی گذشته بوده را نیز در خود دارد.[5]
همچنین تبیان هر چیز نیز در قرآن بیان شده[6] (که چنین وصفی برای کتب آسمانی پیش نیست و باز مؤیدی است بر همان مهیمن بودن قرآن کریم بر کتب آسمانی پیشین)
بر این اساس امیر مؤمنان علی علیهالسلام که حامل کل علم کتاب است (آن هم کتابی که تبیان همه چیز در آن است)، بر تمام انبیای گذشته که بخشی از این علم را در اختیار داشتهاند، افضل هستند.
در ذیل از بین انبوه روایات تفسیری مرتبط با این آیات، دو نمونه تقدیم میشود:
امام باقر علیهالسلام:
خداوند هیچ پیامبری را بر نیانگیخت؛ مگر اینکه بخشی از علم را به او داد، به جز پیامبر ما (صلیاللهعلیهوآله)، که به او تمام علم را داد و در قرآن فرمود: تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْءٍ. (نحل:۸۹) تبیین همهچیز در آن است»[7]
عبداللهبنولید گوید: امام باقر (علیهالسلام) فرمود: «ای عبداللَّه! دربارهی علی و موسی و عیسی علیهمالسلام چه میگویی»؟
گفتم: «دربارهی آنان چه میتوانم بگویم»؟
فرمود: «او به خدا سوگند! از آن دو اعلم بود».
سپس فرمود: «مگر شما نمیگویید آنچه را که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآله) دارد علی (علیه السلام) هم دارد»؟
گفتم: «آری، ولی مردم انکار میکنند».
فرمود: «با این فرمایش خداوند به موسی (علیهالسلام) با آنان استدلال کن که میفرماید: «و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم (اعراف:۱۴۵)» در این آیه خداوند به ما فهمانده است که همه چیز را برای او ننوشته است.
و به عیسی (علیهالسلام) فرموده است: «تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم (زخرف:۶۳)» و اینجا هم به ما فهمانده که تمام چیزها را برای عیسی (علیهالسلام) بیان نکرده است.
و به محمّد (صلیاللهعلیهوآله) فرموده است: «تو را گواه بر آنان قرار میدهیم! و ما این کتاب را بر تو نازل کردیم که بیانگر همه چیز (نحل:۸۹)»
و فرمود: دربارهی آیه: «بگو که خداوند و کسی که علم کتاب نزد اوست برای من کافی هستند که شاهد (حقانیت نبوت) من باشند (رعد:۴۳)»
سپس فرمود: «به خدا سوگند! منظور (از کسی که علم کتاب نزد اوست در این) آیه ما (اهل بیت) هستیم و علی (علیهالسلام)، نخستین ما و افضل ما و بهترین ما بعد از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) میباشد».[8]
پانوشت:
[1] رعد:۴۳
[2] امالی (شیخ صدوق): ص۵۵۶
[3] از جمله منابع اهل سنت که احادیث مربوط به این مطلب در آنها ذکر شده عبارتند از: البحر المحيط في التفسير، أبو حيّان اندلسی، ج۶، ص۴۰۲؛ تفسير قرطبی، ج۹، ص۳۳۶؛ زاد المسير في علم التفسير، ابن جوزی، ج۲، ص۵۰۲؛ تفسیر ثعلبی، ج۵، ص۳۰۳؛ مناقب علي، ابن مغازلی، ج۱، ص۳۸۰، ينابيع المودة، قندوزی،ج۱، ص۳۰۷؛ شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۳۰۷
[4] نمل:۴۰
[5] در آیه ۴۸ از سورهی مائده دربارهی این ویژگی قرآن کریم آمده است:
«و أنزلنا إلیک الکتاب بالحقّ مصدّقا لما بین یدیه و من الکتاب مهیمنا علیه
و این کتاب (قرآن) را به حقّ بر تو نازل کردیم، درحالیکه کتب پیشین را تصدیق میکند و با آنها هماهنگ است، و نگاهبان و حاکم بر آنهاست.»
[6] «و نزّلنا علیک الکتاب تبیانا لکل شیء (نحل:۸۹) و این کتاب را که بیانگر همه چیز بر تو نازل کردیم»
[7] تفسیر فرات کوفی: ص۱۴۵
[8] الخرایج و الجرایح (قطب راوندی): ج۲، ص۷۹۸ - بصائر الدرجات (صفار قمی): ص۲۱۴ - المناقب (ابن شهر آشوب): ج۴، ص۴۰۰
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
#حق_با_علی_است(28) (قسمت هفدهم)
آیهای در فضیلت امیرالمؤمنین علیهالسلام که شیعه و سنی دربارهاش هیچ اختلافی ندارند!!!
یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَینَ یدَی نَجْوَاکمْ صَدَقَةً ۚ ذَٰلِک خَیرٌ لَّکمْ وَ أَطْهَرُ ۚ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ[1]
ای کسانی که ایمان آوردهاید، هرگاه با پیامبر گفتگوی محرمانه میکنید، پیش از گفتگوی محرمانه خود صدقهای تقدیم بدارید. این برای شما بهتر و پاکیزهتر است؛ و اگر چیزی نیافتید بدانید که خدا آمرزنده مهربان است.
خیلی نادر است که آیهای در شأن و فضل امیر مؤمنان علی علیهالسلام در قرآن کریم باشد و میان علمای شیعه و سنی در آن هیچ اختلافی وجود نداشته باشد!
اما از میان آیات قرآن آیهی فوقالذکر، به گواه همهی منابع روایی و تفسیری شیعه و به اقرار تمام منابع تفسیری و روایی اهل سنت،
تنها، فقط و فقط در شأن و فضل امیرالمؤمنین علی علیهالسلام نازل گشته
و احدی جز ایشان به آن عمل نکرده و عمل نخواهد کرد!
در شأن نزول این آیه در منابع شیعه و سنی متفقاً چنین آمده است:
گروهی از ثروتمندان مسلمان، زیاد نزد پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) میآمدند و با او نجوا (گفتگوی سری) میکردند و نوبت فقیران را میگرفتند که این کار باعث ناراحتی فقرا میشد. پیامبر اسلام(صلیاللهعلیهوآله) نیز از پرگویی و زیاد نشستنشان ناراحت میشد. به همین دلیل خداوند، آیه نجوا را که به آیه مناجات نیز معروف است، در امر به صدقه دادن پیش از نجوا کردن با پیامبر، نازل کرد.
هنگام نزول آیه تنها علی علیهالسلام به این آیه عمل کرد (ثروتمندان از این کار امتناع ورزیدند!) علی علیهالسلام یک دینار داشت که آن را ده درهم کرد و هر روز یک درهمش را صدقه میداد و به زیارت پیامبر صلیاللهعلیهوآله میرسید و پس از آن آیهی بعدی سورهی مجادله نازل گشت و این حکم را نسخ کرد؛ حکمی که امتحانی بود و در این امتحان جز علی بن ابیطالب علیهماالسلام احدی سربلند بیرون نیامد!
از جملهی انبوه منابع اهل سنت که به این فضیلت غیرقابل انکار مولی علی اقرار کردهاند و آن را بیان داشتهاند به منابع ذیل میشود اشاره کرد:
تفسير مجاهد، ج2، ص660 (قرن اول)؛
تفسير القرآن، عبد الرزاق صنعانی، ج3، ص280 (قرن دوم)؛ تفسير طبری، ج23، ص248 (قرن سوم)؛ تفسير البسيط، واحدی، ج21، ص352 (قرن پنجم)؛
معالم التنزیل، بغوی، ج5، ص47 (قرن پنجم)؛ کشاف، زمخشری، ج4، ص494 (قرن ششم)؛ محرر الوجيز، ابن عطية، ج5، ص280 (قرن ششم)؛ زاد المسير، ابن جوزی، ج4، ص249 (قرن ششم)؛ مفاتيح الغيب، فخر رازی، ج29، ص495 (قرن ششم)؛ تفسير قرطبی، ج17، ص302 (قرن هفتم)؛ أنوار التنزيل، بیضاوی، ج5، ص195 (قرن هفتم)؛ مدارك التنزيل، النسفی، ج3، ص450 (قرن هشتم)؛ التسهيل لعلوم التنزيل، ابن جزي، ج2، ص355 (قرن هشتم)؛ البحر المحيط، أبو حيّان أندلسی، ج10، ص129 (قرن هشتم)؛ نظم الدرر، بقاعي، ج19، ص382 (قرن نهم)؛ جامع البيان، إيجي، ج4، ص279 (قرن نهم)؛ الدر المنثور، سيوطی، ج8، ص84 (قرن نهم) إرشاد العقل السليم، أبو السعود، ج8، ص221 (قرن دهم)؛ روح المعاني، آلوسی، ج14، ص225 (قرن سیزدهم)؛ فتح البيان، صديق حسن خان، ج14، ص28 (قرن سیزدهم)
در بین انبوه منابع اهل سنت که در خصوص این آیه و فضیلت امیرمؤمنان علی علیهالسلام احادیثی نقل کردهاند به ذکر یک حدیث از قول عمر بن خطاب در این خصوص بسنده میشود (که در خانه اگر کسی باشد، حقیقتاً همین یک حرف بس است...):
فرزند عمر بن خطاب میگوید، پدرم میگفت:
برای علی سه فضیلت است، که اگر یکى از آنها براى من حاصل مىشد، بهتر بود از شتران سرخ موى[2]:
نخست اینکه پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فاطمه (علیهاالسلام) را به ازدواج با او در آورد.
دوم اینکه در روز خیبر رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) پرچم را به دست او داد (و او فاتح گشت)
و سوم آیه نجوا (که تنها او به آن عمل کرد).[3]
پانوشت:
[1] مجادله:۱۲
[2] این تعبیر در میان عرب براى اشاره به گرانبهاترین اموال، به کار برده مىشد، و آن را به صورت ضربالمثل به هنگام بیان بسیار نفیس بودن چیزى، ذکر مىکردند.
[3] علاوه بر زمخشری در کشاف (ج4، ص494) این حدیث شریف در بسیاری از دیگر منابع مهم اهل سنت نیز نقل شده است.
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran
دفتر روزهای ماه پر برکت ذی الحجه به پایان آمد؛ ماهی که در آن وعده کرده بودیم شما را با نَمی از یَمِ بیکرانِ فضائلِ امیر مؤمنان علی علیهالسلام در قرآن آشنا کنیم؛
اما حکایت این بحر طویلِ فضایل علوی در قرآن، همچنان باقیست...
یا علی مدد ✋
#مبلغ_غدیر_باشیم
#غدیریام
#عید_بزرگ_غدیر
✅ کانال رسمی کتاب جمکران:
@ketabejamkaran