📖دوشیزه رزیتا
📝معرفی کتاب
دوشیزه رزیتا داستان ساده زنی است که بدون عشق نمیتواند زندگی کند، به این دلیل تمام طالبان خود را که بنا بر مصلحت به او گرایش دارند پس میزند. دل او در گرو عشق پسر عمویش است که در خارج از اسپانیا زندگی میکند .دنا رزیتا انتظاری بیستوپنج ساله را در راه عشق خود تحمل میکند و همیشه سرخوش از این عشق است. اما پسرعمو با وعدههای بی اساس و به دور از مسئولیت و تعهدش در سرگرم کردن او، دنا رزیتا با این انتظار به پیری میرسد.
✍🏻فدریکوگارسیا لورکا
@KetabkhaneDenj
دوشیزه رزیتا.pdf
835.8K
📖دوشیزه رزیتا
✍🏻#فدریکوگارسیا_لورکا
@KetabkhaneDenj
📖عشق و یک دروغ
📝معرفی کتاب
سیسیلی و کتی دو دختر از طبقه متوسط و فروشنده، با پس انداز حقوق خود برای تعطیلات به یک هتل گران قیمت ساحلی می روند. راجر بوکانان ثروتمند نیز برای درمان ذات الریه به همراه برادر و زن برادرش به این هتل آمده اند. راجر با شنیدن نظرات غیرمحترمانه سیسیلی در مورد خودش و زن برادرش نظرش نسبت به این دختر جوان جلب می شود. این آغاز آشنایی و به وجود آمدن عشقی عمیق بین این دو می شود، عشقی که با برملا شدن یک دروغ به نفرت سیسیلی تبدیل می شود و این دو از هم جدا می شوند. غافل از ینکه سرنوشت دوباره آنها را سر راه هم قرار خواهد داد اما این بار با وضعیتی متفاوت.
✍🏻مارگریت وست
@KetabkhaneDenj
📖مثل خون در رگ های من
📝معرفی کتاب
کتاب مثل خون در رگهای من بازگوکنندهی سرگذشت عشق احمد شاملو و آیدا سرکیسیان است که با چاپ نامههای بین آن دو روایت میشود و دومین مجموعه نامه شاملو است. هدف ناشر از بازنشر این نامهها این بوده که به جوانان نشان دهد عشق مختص روزهای اول آشنایی نیست و با مراقبت از آن مثل یک گیاه، همچون شاملو و آیدا میتوان آن را حفظ کرد. این رابطه عاشقانه یکی از معروفترین روابط شیرین و شناختهشدهی ایرانی است که بر سر زبانها افتاده است. شاملو در دورهای که از دنیا بریده بود و فکر پایان دادن زندگی خود به سرش زده بود به واسطه همسایگی با آیدا آشنا شد و بعدا برایش شعری به این مضمون سرود:
آفتاب را در فراسوهای افق پنداشته بودم
به جز عزیمت نابهنگام ام گزیری نبود
چنین انگاشته بودم
آیدا فسخ عزیمت جاودانه بود
شدت این عشق آنقدر زیاد است که احمد شاملو نگران مرگ است. میگوید نگران است که کسی این خوشبختی را از او برباید، میخواهد حداقل صد سال زنده باشد و با آیدا زندگی کند. حس میکند با آمدن آیدا دوباره از او متولد شده و عشقش دوباره و دوباره در قالب زن و شوهر، مادر و فرزند، دوست و در همه اشکال دوست داشتن استحاله مییابد. از خانه رویاییاش با آیدا میگوید که در یک جای سرسبز است، و فقط دوستانشان به آن راه خواهند یافت. دوستانی با حرفهایی تازه و ذاتی نیکو. از آروزی داشتن پسرانی از آیدا میگوید. آنها یکدیگر را با نامهایی تازه و خلاقانه صدا میزنند و این از اسرار عشق بین آن دوست.
✍🏻احمد شاملو
@KetabkhaneDenj
مثل خون در رگ های من.pdf
39.44M
📖مثل خون در رگ های من
✍🏻#احمد_شاملو
@KetabkhaneDenj