[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ خاطرات #امام_خامنهاے(حفظهالله)
🔻همراه بـا رزمندگان
🌀پس از انتخاب آیــةاللهخـامنهاي بـه ریاسـت
جمهوري، حضـرت امام رفتنِ ایشان به مناطق
جنگی را ممنوع کردند. در اواخر جنگ، معظمله
با اصرار فراوان، رضایت حضرت امام خمینی
قدس سـره را براي حضور دوباره در جبهه، جلب
کردند و بار دیگر از نزدیک، گام به جبهههاي نبرد
گذاشتند. معظمله به عنوان امـام جمعه تهران،
قبـل از آمـدن به جبهه، پیـامی براي همه ائمه
جمعه و جمـاعت، صادر نمودنـد و آنان را براي
حضور در جبهههـا، دعـوت کردنـد.
⤴️ایـن حرکت انقلابی و مهم ایشـان، بـاعث
تحـول عظیمی در جبهههـا شـد. معظمله در
آن دوران، به همه لشگرها سرکشی میکردند،
وضعیت یگانهاي رزم را بررسی مینمودند و
مشکلات را از زبان تک تک رزمندگان میشنیدند.
⤴️آقا چون همیشه، مثل یک پدر با بچهها
برخورد میکردند و با مهربانی حرفهایشان را
گوش میدادند. این حضور و رفتار، اثر عجیبی
در روحیه رزمندگان گذاشت؛ اثري که آنان را تا
شکست کامل دشـمن، در صحنه نبرد نگاهداشت.
🎙سـردار سرتیپ پاسدار محمد کوثري
پرتویي از خورشید، ص۱۵۸
#خاطرات_نوستالژیک_آقا☺️
#استاد_سید_علی_خامنه_ای🌱
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #صبورانه🥀]
•
°
موقعمسافرتمیگفت:
«خانم!کسیافرادمُسنفامیل
رابهمسافرتنمیبردبچهها
حوصلهبردنپدرومادرهایشان
بهمسافرتراندارند،بیاما
آنهاراکربلاببریم.»مثلا
مادربزرگآقامرتضی،
مادربزرگمن، خالهشانو
عمهشان،کهسنبالایی
داشتندراباخودمانمیبردیم.
میگفت:«بهبزرگترها
احترامبگذاریموآنهاراببریم»
ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ ــ
🕊|❥•#شهید_مرتضی_عطایی
°
•
[یا بࢪگرد...
یا آݩ دݪ را بࢪگردانـ💔]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
👼🌸🦋 [ #دردونہ ] وقتے ڪودڪتون نقاشی میڪشه به نقاشیهای اون توجه ڪنید👀💡 تحلیل کنید؛حتی اگر آموزش کاف
👼🌸🦋
[ #دردونہ ]
👇👀روانشناسۍنقاشے👀👇
مثلابعضےازمابهطوࢪڪل
خودڪارومـداد[🖍]روفشارمیدیم.
یابعضےمونهمشُلمیگیریم.[🤷♀]
اینڪهمیگیمبھترهبهایننڪات[👀]
توجهڪنیمبرایاینہکهمشکلروپیداکنید
مثلاینکهاگربچهتـ🤒ـبکردهباشه
شمابهدکترمراجعهمیکنیدکهتخصصداره
یانه؛ دیگهخودتونبلدیدکه
چهداروییبهشبدینتاخوببشه[👩⚕]
اگرتوےنقاشۍاونبچهفشارذهنی
یاترس[😥]هستبایدبریمپیشمشاور
وتوضیحبدیموراھحل بخوایم💡!
امااگرمیبینیمبہطورِمثالازنقاشیش
زنسالاریبرداشتمیشهمیتونیم
خودمونروےاقتدارِمردتومحیط
خونه[🏡]تلاشڪنیم.
نقاشۍبهگونهاےهستکہناخودآگاھِ
درونیخودمونحتے[😳]،توی نقاشۍ
فرزندمونبهطورمستیقیمیاغیرمستقیم
دیدهمیشھ![😯🤔]
مثل مثالیڪهبالاذکرشد[🙄👆]
#نقاشی
#روانشناسی_نقاشی
#ادامھ_دارد
@Khadem_Majazi
🤓🌸🦋
خادم مجازی
••🖤🕊•• #خادمانه | #چفیه #ختم_صلوات امروز بہ نیت: •• شهید محمودرضا بیضائی •• ـــــــــــــــــــــ
••🖤🕊••
#خادمانه | #چفیه
#ختم_صلوات امروز بہ نیت:
•• شهید علی اکبر عربی ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ📿🖤
[🥀]ارسال صلوات ها
[🥀] @Deltang_Karbala99
جمع صلـوات گذشتہ:
• ۸۵۰ •
ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇
@Khadem_Majazi
••🖤🕊••
《 #شهید_زندھ✨ 》
.
.
باید باور کنیم که این امام زمان (عج) است که بر دلها حکومت میکند، نه عملیات رسانهای و روانی دشمن؛ بر این اساس جوانان جامعه باید عقیده خود را بیش از پیش تقویت کنند تا در مواجهه شبهات بیپایه و اساس اعتقاداتشان متزلزل نشود.
#حاج_حسین_یکتا
.
.
•{ماملتشھادتیم..
ماملتامامحسینیم..!✌️❤️}•
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #عجݪ_فࢪجہ🦋]
.
.
•
.
بھ نظر من باید تمام دنیا ؛
'طریق نجف تا ڪربلا بشود'
براے آمدن وجود مقدسشان ...
#اللهمعجللولیڪالفرج🦋!'
.
.
〖مستۍنھازپیالہ،نھازخُمشرو؏شد
ازجادھۍسہشنبهشبِقـمشرو؏شد..!🌃💙〗
Eitaa.com/Khadem_Majazi
CQACAgQAAxkBAAFDHFFhWSyeGXPdV1CEQn9YyRvQEc8DoQACRAAD8rqxUFg-UdjiDuNSIQQ.mp3
5.34M
[ #نقارھ_خونہ🔉 ]
عکس رفیق شهیدم 💔😔
#حاج_امیر_کرمانشاهی
#شهادت_آرزومه
[در این هیاهـو
با گوش دل بشـنو💓]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
•°🕊💚↻
#دمے_با_یار
.
.
مصطفـٰےهراسانازخواببیدارشد..
ولۍدیدمدارهمیخنده..!'
علتشروپرسیدم..
گفت:خوابدیدمکهبالاۍیهتپه
ایستادموامامزمانرودیدم💚!'
آقادستروۍشانهامگذاشتوگفت:
مصطفـٰے..ازتوراضۍهستم.. ꧇))
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن♥️🕊
.
.
@Khadem_Majazi
•°🕊💚↻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
[ #رئوفانہ🦋 ]
✨﷽✨
📲 #استوری
دست خالے نمیرمـ
مــن از این درگاه
السلام علیڪ یا امین الله...😢
⚜#۲روزتاشهادت#امام_رضاعلیه السلام
🦋*أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰآ
🌹 #یاضامنآهو
[نمے دانم کہ چࢪا اینقدر مهࢪبانے تو با من🧐]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
خادم مجازی
[ #عشق_نامہ💌 ] #نخل_های_بی_سر #قسمت_نود چينهاي پيشانياش ورم كرده و از پشت قاب عينك توي چشم مي
[ #عشق_نامہ💌 ]
#نخل_های_بی_سر
#قسمت_نودیکم
ناصر ساكت مانده و دهان باز نمي كند. تنها گوش مـي دهـد و حرفـي بـراي زدن ندارد. 👂
پدر پا جلو ميگذارد:
ـ آقاي دكتر، ديگه از اين حرفها گذشته. اگه ممكنه... دكتر منتظر شنيدن بقية حرف هاي پدر نمي ماند.👂
دست به جيـب روپوشـش ميبرد و دسـته كاغـذي را كـه سـر آن از جيـبش بيـرون زده در مـي آورد. 📃
كاغذها را روي تخت ناصر ميگذارد و مشغول نوشتن ميشود. به مرد ميگويد:
ـ اسمت چيه؟
ـ ابراهيم؛ ابراهيم عبدالهي.
چشم هرسه، به دست دكتر دوخته شده كه با شتاب روي كاغذ ميجنبد. 👀
دكتر، قلم را از روي كاغذ برميدارد و به پدر ميدهد:
ـ بيا آقاجون؛ اينو امضا كن و ببر پذيرش.
پدر عينكش را جابه جا ميكند و نوشته را ميخواند:
«اينجانب ابر اهيم عبدالهي، گواهي مي دهم كه براي فرزندم ناصـر عبـدالهي، بنا بـر اصـرار خـود او، از بيمارسـتان درخواسـت مرخـصي كـردم .😳 همچنـين، بدينوسيله تعهد مي كنم كه اگر حال نامبرده به بهبود كامل نرسيد، دكتـر معـالج
او از هرگونه مسؤوليتي مبراست». 😞
قلم را زير نوشته هاي دكتر مي چرخاند و بي ميل پايين نوشته را امضا مي كند.
دكتر برگه را ميگيرد و ميگويد:
ـ به سلامت!
و با همان شتابي كه آمد، از اتاق بيرون ميرود.
مادر وسايل ناصر را برداشته و او را بيرون مي برد. ناصر تند قدم برمـي دارد. 🏃♂
انگار خرمشهر بيرون بيمارستان است و مي خواهد خودش را، هرچه زودتـر بـه شهر برساند .🥺
همين كه پـايش را بـه خيابـان مـي گـذار د، هالـه اي از شـادي بـه صورتش مي دود. چشم مادر كه به چهر ة ناصر مي افتد؛ لب به خنده باز مي كنـد و خرسند به شوهر اشاره مي كند و ناصر را نشان مي دهد. 😃
ناصر سـرحال آمـده؛ انگار مريض نبوده و انگار همان ناصر توي بيمارستان نيـست . سـبكبال شـده و تند مي رود. پدر هم وقتي حال او را مي بيند، ذوق مي كند. 😄
ناصر دست هـايش را تند به هم ميمالد و خنده كنان ميگويد:
ـ از همينجا ميرم خرمشهر، پيش بچه ها😀
[در دنیاے مدࢪن📱
به سبک قدیمے با تو سخن میگویم اے عشق دیرین♥️]
Eitaa.com/Khadem_Majazi
[ #فرماندھ✌️🏻 ]
❇️ خاطرات #امام_خامنهاے(حفظهالله)
🔻تشـریفات اضـافی؛ ممنوع!
🌀در زمـان جنـگ، همراه آیـةالله خامنهاي
براي بازدید از لشگر ۲۱ امام رضا علیهالسـلام
عازم جبهه شدیم. ایشان قبل از حرکت فرمودند:
ماشین کم بیاورید! یکی یا دو ماشین کافی است!
وقتی از اهواز خارج شدیم، دیدیم حدود ده
ماشـین دیگر پشت سر ماشین ما در حال حرکت
هستند. آیةالله خامنهاي به راننـده فرمودنـد:
توقف کن! و بلافاصـله به من گفتنـد: از ماشـین
دومی به بعـد یـا به اهواز برمیگردنـد و یـا اگر
قصـد آمـدن دارنـد، خودشان به تنهایی میآینـد.
چه دلیلی دارد که پشت سـر من راه افتادهانـد؟!
اگر رئیسجمهور با یک کاروان ماشـین حرکت
کنـد، سرمشـقی براي دیگران میشود. براي من
یک یا دو ماشـین کافی است!
📝سـردار سـرتیپ پاسـدار شوشتري.
پرتویي از خورشـید، ص۱۶۴
#خاطرات_نوستالژیک_آقا☺️
#استاد_سید_علی_خامنه_ای🌱
[حقا ڪه تو از سلاݪہ زهرایے
ݕا خندھ خود مرهم ࢪنج هایے😍]
🌷| Eitaa.com/Khadem_Majazi