eitaa logo
خانه طلاب جوان
8.1هزار دنبال‌کننده
4.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @admin_kht 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ شعاری به ظاهر فداکارانه اما نفسانی 📃 این یادداشت نگاهی تحلیلی دارد به شعار «نه غزه ،نه لبنان، جانم فدای ایران» که توسط عده ای در جریان حوادث بیان شد. 🔻 مبارزه بین نفس علوی و سفلی ✍ گاهی اوقات تضاد بین دو جمله کمی پیچیده است و برای یافتن آن باید ریزبین و دقیق بود. برای بیان دقیق این تضاد بهتر است اشاره ای به کتاب نبرد حق و باطل شهید مطهری کنیم. شهید مطهری در کتاب نبرد حق و باطل برای انسان دو نفس را برمیشمرد. نفس علوی انسان و نفس سفلی. در ادامه بیان میکند که این دو نفس در درون انسان در حال جهاد و مبارزه هستند، آنهایی که در درونشان نیروهای علوی توانسته اند نیرو های سفلی خود را در کنترل خود داشته باشند گروه طرفدار حق و حقیقت را تشکیل داده اند و آنهایی که در این مبارزه شکست خورده اند گروه های حیوان صفت و انسان های پست را تشکیل داده اند. همچنین ایشان در ادامه در همین کتاب راه تقویت جنبه انسانی که همان نیرو های علوی است را بیان کرده اند. 🔻 غلبه نیروهای علوی بر سفلی ✍دفاع از حق و هزینه کردن برای یاری به آنها نیاز به ازخودگذشتگی دارد. در واقع نیاز به این دارد که در این خصوص نیروهای علوی بر نیروهای سفلی پیروز گردند و نفس برای این هزینه آماده باشد. هزینه کردن برای میهن و یاری کردن مظلوم و ... فرقی ندارند ، در همه آنها باید نفس آماده فداکاری باشد. تفاوتی بین آنها نیست، اگر نیت و هدف فقط معنوی باشد نه اینکه در پس این فداکاری و یا حتی در کنار آن نفع مادی دیگری هم دخیل باشد که آنگاه این فداکاری خالص نیست. به طور طبیعی کسی که برای میهن خود و برای دفاع از هموطن خود حاضر است جانش را فدا کند برای دفاع از حق مظلوم، حتی اگر هموطن خود هم نباشد حاضر است جان خود را بدهد چون در هر دو مساله بحث گذشتن از خود مطرح میشود و نفس آماده فداکاری در راه آرمان های انسانی است. 🔻 بهانه گیری بچه گانه ✍ کسی که نمیتواند این فداکاری را انجام دهد بهانه میگیرد، مثلا میگوید من از حق مظلوم دفاع نمیکنم ولی در عوض جانم را برای میهن میدهم.این فرد همانند یک بچه بهانه میگیرد و زمانی که موقعیت برای دفاع از میهن هم فراهم باشد باز هم آماده نیست، چون نفس خود را برای فداکاری آماده نکرده است. در نتیجه در این هنگام که موقعیت جهاد فراهم شده بهانه جدیدی میگیرد. به وصیت نامه های شهدا و رزمندگان مراجعه کنید و موضع گیری های انها را در مورد فلسطین و قدس بررسی کنید. آنها برای میهن جنگیدند و اگر نیاز بود برای و قدس هم جان خود را فدا میکردند. آرمانشان کندن ریشه ظلم بود و هدفشان مبازره با ظلم و فرقی برای آنها نداشت که در چه سرزمینی مبارزه میکنند. 🔻 توقف در مسیر آرمان خواهی ✍ اما اگر بخواهیم خوش بینانه به آن نگاه کنیم این شعار میتواند نشانه توقف باشد نه تضاد. به این معنی که فداکاری فقط اگر در محدوده میهن و هموطن باشد راحت تر است تا اینکه بخواهد از این حد فراتر برود و در سطح جهان باشد. زیرا در فداکاری برای مظلومین جهان باید هزینه بیشتری را پرداخت کرد و برخی انسانها به این مرحله که میرسند مقابل نفس خود سر تسلیم فرود می آورند و عقب نشینی میکنند. خانه طلاب جوان @khanetolab
🔴معنویت منقطع از امام🔴 🖋 متن پيش رو حاصل نشستي طلبگي در اردوي معنوی راهیان نور است. موضوع اين نشست معنويت انقلابي و تمايز آن با معنويت بي تفاوت است. ✅ معنويتهاي متعددي در فضاي جامعه و حوزه وجود دارند. از معنويتهاي نوظهور گرفته تا معنويتهايي که سبقه ي ديني دارند و شيعي هستند. ما به معنويتي مي گوييم معنويت انقلابي و ناب که از دل ياري و برخيزد، و گرنه معنويتي در خدمت نفسانيت است که فقط شکل معنوي به خود گرفته است؛ معنويتي که فرد را فداي جبهه ي حق نکند؛ معنويت قلابي است. معنويت شهدا از جنس است. سرعت سير چنين معنويتي قابل مقايسه با ساير معنويتها نيست. اينکه امام اشاره ميکنند که شهدا ره صد ساله را يکشبه رفتند، حقيقتي هست که از دل يک واقعيت بيرون آمده است. واقعاً اگر کسي در راه خدا کند معنويت از او ميجوشد. بايد به شدت از معنويتهاي منقطع از امام و انقلاب دوري کرد. چرا که معنويت يعني و طريق هدايت وقتي از امام منقطع شود ديگر هدايت نيست، ضلالت است. ✅ از شاخصه هاي معنويت انقلاب، جامعيت آن است. اين جمله شهيد مدرس که «سياست ما عين ديانت ماست و ديانت ما عين سياست ماست» را ميتوان اينگونه فهميد که ما در مقام انجام عباداتي مثل نماز و روزه و حج، حس معنوي داريم بايد در حال انجام کارهاي سياسي هم اين حس تقرب به خدا را داشته باشيم. در قضيه ي انتخابات اگر دقت کنيد، مقام معظم رهبري تاکيد دارند با وضو برويد، اول وقت برويد، قصد قربت کنيد، انگار دارد عبادتي شکل ميگيرد. همان حسي را که در موقع نماز داريم در موقع انجام يک فعاليت سياسي هم بايد داشته باشيم، در موقع درس خواندن هم داشته باشيم. ✅ وقتي از الگوهاي طلاب سؤال ميکنيم، مي گويند در مسائل معنوي فلاني و درمسائل سياسي فلاني و در مسائل علمي فلاني. اين جور جدول بندي کردن علما غلط است، چون شناخت از معنويت غلط است. مثلاً گفته مي شود: اينکه ما داريم کار تشکيلاتي انجام ميدهيم، کي به خودسازي برسيم؟ منظورش از خودسازي هم نماز شب و دعاست. در صورتي که هم است، اينطور نيست که اينجا خودسازي باشد و آنجا ديگر سازي. همه خودسازي هستند. جامعيت که مي گوييم يعني اين. خلوتش به جلوت ميکشد و جلوتش به خلوت. ما تصويرمان از معنويت غلط است. ميشود همانند ابلیس سر سجاده عبادت بود و هزاران سال هم عمر گرفت و سجده کرد و آخرش هم فقط خودخواهي جمع کرد. «واستکبر و أبي». ميشود. نبايد صحنه را غلط نگاه کرد. معنويت انقلابي، دارد. هم طلائيه دارد و هم پشت آن جاي قبر دارد. هم دارد و هم . در خلوت چيزهايي کسب ميشود تا بعد شمشير کشيده شود نه اين که انسان خودش را راحت کند که ما داريم بندگي خدا ميکنيم، إن شاء الله ديگران به خلق الله رسيدگي ميکنند. اين فضاي غلط از معنويت است و امام خميني دنبال چنين معنويتي نبود. اگر اين را بفهميم بعداً ظهور و بروز معنويت را فقط در امور شخصي و جزئي نميبينيم. لذا اگر کسي مثلاً پشت سرش را ديد و طي الارض داشت با اينکه اينها ويژگيهاي خوبي است ولي اينها فقط شاخص معنويت نيست. اگر يک نفر يک کار معنوي در اندازه يک اجتماع مثل انقلاب اسلامي انجام بدهد، آيا نبايد معجزه معنوي يا کرامت حساب شود. چند نفر از آنهايي که پشت سرشان را ميبينند، ميتوانند اين کار را بکنند. ما معنويت را اينجور نميبينيم، لذا مي گوييم فلان استاد، معنوي است و فلان استاد، سياسي. برايمان معنوي نيست ولی کمیل را معنوی میدانیم. متاسفانه ما اينجور آدم معنوي تک بعدي در حوزه زياد داريم، ولي آن لحظه که انتظار حرکتي داريم، هيچ عملي انجام نميشود. ✅ پيامبر وقتي روضه سيد الشهدا را ميخواند و همه گريه ميکردند ميگفت «أتبکونه و لا تنصرونه» اگر واقعاً گريه ميکنيد چرا بلند نميشويد کمک کنيد. # معنويت انقلابي، معنويتي است که ميفهمد ، در موقعيت زماني و مکاني فعلي چه کاري است. اگر معنوي بود، چون ميفهميد نصرت امام زمان يعني چه و الان بايد چکار کند، اما خيليها اين را نميفهمند. آدمهاي معنوي، بروز معنويتشان در نصرت ولي خداست. ريشه ي معنويت يعني عاشق خدا بودن ولي ما آخر همه ي عبادتهايمان، «مَن» ميخواهيم. اين معنويت همان معنويتي است که رسول خدا ميفرمايد امت من جهاد است که امام خميني فرمودند هفتاد سال عبادت کرديد يکبار هم شهدا را بخوانيد...اين معنويت هماني هست که فرمود کسي که در دلش نداشته باشد، در دل او است. يعني در درونش يک خودخواهي دارد. خانه طلاب جوان @KhaneTolab