eitaa logo
خانه طلاب جوان
8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @admin_kht 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
مصاحبه با نیروی مردمی آبادانی .mp3
9.38M
💠 از همون ساعات اول پای کار اومدند... ⏪ این اتفاق تلفیقی از و بوجود آورد ⏪ مسئولین و مردم در کنار هم هستند... ⏪ از همه اقشار اینجا هستند - روحانیت - ورزشکاران - مسئولین - هنرمندان و .... ✊ یک ملّت کنار هست 🎙 راوی: از امدادگران مردمی 3⃣ 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جریان نوشتن نیروی آتش‌نشانی در حین کار 💠 روایت کاپیتان تیم فوتبال صنعت نفت، و جریان طلبه و نیروی جهادی شدن و حضور او در بین امدادگران حادثه 💠 پیدا شدن پیکر پدر و پسری که پسر و پدر همدیگر رو بغل کرده بودند. 🎙 راوی: حیدر رازی‌پور از نیروهای امدادی مردمی 4⃣ 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
5⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه‌ طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 📢 روایتگر روایت‌های خوب باشیم... ▫️ می‌گفت در طول ۳۰ سالی که از خدمتم میگذره اینچنین خلق صحنه‌های زیبای انسانی رو ندیده بودم. ▫️ ببخشید، فراموش کردم ایشون رو معرفی کنم، ایشون آقا سید مهدی موسوی مدیر بهداشت و غذا و دارو هستند. ▫️ آقای دکتر می‌گفت ما از روز اول برای خدمت رسانی اینجا مستقر شدیم، حتی بعضی از بچه های ما از روز اول یک بارم خونه نرفتند و از ساعات اول این اتفاق در حال خدمت رسانی هستند. ▫️ آقا سید با وجود اینکه با همکاراش تو این قصه سنگ تمام گذاشته بودند ولی با این وجود احساس شرمندگی میکرد و سرش رو پایین انداخته بود، می‌گفت ما کاری نکردیم و کار اصلی رو کردند؛ می‌گفت ارزش کار مردم رو می‌دونم و قدردان اونا هستم. ▫️ صحبت های آقای دکتر من رو یاد این بیان امام انداخت که «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده ی میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی، می‌باشند.» 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
6⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 📢 روایتگر روایت‌های خوب باشیم... ❓ازش پرسیدم شما با این ضعف بدنی که دارید و و مجروح جنگی هستید دیگه چرا اومدید شما که دِینتون رو به انقلاب ادا کردید... ▫️ جواب ایشون من را 😞شرمنده کرد، آقای مسعودی گفتند اتفاقا علت اومدن من، همین چیزی هست که شما گفتید، من مرد جنگ و دفاع مقدسم و نمیتوانم نیام و بی تفاوت باشم؛ من کاری نکردم و هنوزم بدهکار انقلابم! ▫️ آقای مسعودی اهل هست و از روز اول یعنی ده روزی میشه که اول صبح میاد و تا شب مشغول خدمت رسانی هست. می‌گفت زیر زمین متروپل هم رفتم و در بیرون آوردن جنازه ها کمک کردم، میگفت انگیزه‌ام فقط در کنار مردم بودن و ادای دینم به انقلاب هست. ▫️ غم عجیبی تو چشمای آقای مسعودی بود، از ایشون پرسیدم چرا اینقدر ناراحتید، از اقوام شما کسی زیر آوار بوده، آقای مسعودی گفتند، نه کسی از اقوام من نبوده، ولی این اتفاق خیلی‌خیلی برام سخت بود، اکثر جنازه ها، مربوط به کارگرهایی بودند که اینجا کار می‌کردند، همین خیلی منو اذیت میکنه. 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
7⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 📢 روایتگر روایت‌های خوب باشیم‌... ✅ روایت تصویری گوشه‌ای از اتفاقات ناب این روزها در اطراف که رسانه‌ها آن‌ها را نمی‌کنند! 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
8⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 📢 روایتگر روایت‌های خوب باشیم... ‼️ در میان گریه می خندم 🔰 دیشب حوالی ساعت 10 حصارهای کاری و امنیتی را درنوردیدم و به میان مردم رفتم. حدود 200 نفر از مردم داغدار و بهت‌زده و پریشان دورم جمع شدند. نزدیک دو ساعت با هم گپ زدیم. گفتم برای عرض تسلیت از آمده‌ام. بهم احترام گذاشتند و خوش‌آمد گفتند. 🔰 اما یکی‌یکی گله‌گذاری کردند و من ایستادم و گوش دادم. گاهی بهشان حق دادم و گاهی بهشان توجه دادم. گاهی با هم گریه کردیم، و گاهی خندیدیم. از همه چی گفتند. یکی داد می‌زد و می‌گفت: به فاطمه زهرا من دیگه دین رو قبول ندارم. من به شما احترام میذارم ولی دوستت ندارم، چون آخوندی. من لبخند زدم و گفتم: اما من شما رو دوست دارم. 🔰 دیگری می‌گفت: چرا تو استادیوم جشن گرفتن. گفتم: جشن نبوده، مداحی بوده. گفتند: ما جشن می‌دونیم. گفتم: رو چرا نمی‌گید؟ گفتند: اونا تسلیت گفتن. گفتم: خب تو هم تسلیت گفتن. 🔰 آن دیگری می‌گفت: چرا دیر تسلیت گفته؟ گفتم: از اول پیگیر بوده و دستور داده به برای انجام کارها ولی ابعاد قضیه دو، سه روز بعد معلوم شده، برای همین دیر شده. 🔰 یک جوان هیکلی می‌گفت: دیشب زده توی گوش من چون روی موتور بودم و داشتم می‌اومدم اینجا. دستم را کشیدم روی صورتش و بوسش کردم. 🔰 دیگری می‌گفت: زن و بچه مردم رو در حالیکه گاز اشک آور خورده بودن، نجات دادم. گفتم: درسته. شاید نباید می‌زدن، ولی شما مردم خوب باید از اونایی که برای از شهرهای دیگه غشون کشی کردن، جدا بشید، خودتون رسواشون کنید. برای حفظ امنیت خودتون و مغازه‌های اینجا و ماشین و اموال مردم اومده. 🔰 دیگری گفت: حاج آقا چرا تو اومدی بین ما، بقیه نمیان؟ ما ترسناکیم؟ همان موقع یک عده از طلبه های بومی آمدند و سرکشی کردند و رفتند. یکی گفت: حق قدمشون رو گرفتن و رفتن. گفتم: نه اینطور نیست، اینها جهادی‌اند. اهوازتون هم واقعا وسط میدونه. خودش تو آواربرداری بوده. داره کارها رو پیگیری می‌کنه، با مدیران، با امدادگران. دیروز عصر هم با هم رفتیم به خانواده جانباختگان سر زدیم و تسلیت گفتیم. به همدیگر گفتند: راست میگه، اون خوبه. 🔰 یکی گفت: حاجی یه دور توی شهر بزن ببین چرا وضع شهر ما اینه، ما تو کوچه هامون چشمه فاضلاب داریم، باورت میشه؟ ما نه آب درستی داریم، نه فاضلاب درستی، نه شهر و ساخت و ساز مرتبی. ما که همه چیز اینجا داریم، ، ، آزاد، چرا باید وضعمون اینجور باشه. ما که پدرامون برای این زمین دادن، دادن چرا باید اینطور باشیم. گفتم: باید شهردار خوب انتخاب کنید. باید شورای‌شهر خوب انتخاب کنید. کار دست خودتونه. ما توی قم شورای خوب انتخاب کردیم، شهردار خوب آوردن، شهرو زیر و رو کرده حسابی. گفتند: ، اتوبوسی، میان از فلان‌جا و رأی میدن و میرن. گفتم: خب خودتون باید درستش کنید. الان جلوی همون اتوبوس رو می‌تونه بگیره؟ نه. آشوب میشه. خودتون باید وضعیتو اصلاح کنید. بین خودتون. 🔰 یکی گفت: من وضعی ندارم، جوونم بیکاره، روغن شده دویست تومن، ما داریم له میشیم. گفتم: منم همینطوره وضعم. دو و نیم می‌گیرم و الباقی یارانه. و داره بهم فشار میاد. حالا امید داریم این دولت یه کارایی بکنه، مردم نجات پیدا کنن. گفتم مثلا تو همین قضیه، من از امدادگرها سوال کردم، گفتن از وقتی وزیر کشور اومد و مدیریت واحد در میدان انجام داد، وضعیت آواربرداری و کشف اجساد سر و سامون گرفته و کار سرعت گرفته. باز به هم گفتند: راست میگه، بهتر شده. 🔰 یک خانمی آمد گفت‌: دوستات رفتن، جا نمونی حاجی! همه خندیدیم. دیگر آن شور و التهاب اولیه فروکش کرده بود. مردم قدری آرام تر شده بودند. یکی گفت بیا با هم بگیریم. گرفتیم. برایم آب و شربت آوردند. دعوتم کردند به شام، خورش بامیه، فلافل. گفتم: شما غذاتون تُنده. به من نمیسازه. گفتند: نه. تندش نمی کنیم برات. گفتم: کُند شما هم برای ما تنده. خندیدیم. گفتند: حاجی بیا ما بشو. خندیدم. دیگر ساعت حوالی ۱۲ بود، مردم رفته بودند و فقط سه، چهار نفر کنارم بودند. با آنها خداحافظی کردم و برگشتم به مسجد محل اسکان نیروهای امدادگر، مسجد قائم! ✍ نویسنده: علی اخباری 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
9⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 📢 روایتگر روایت‌های خوب باشیم... 🏴 ابراز همدردی اعضای خانه طلاب جوان به عنوان نماینده با خانواده جانباختگان 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔟 "روايت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 📢 روایت نیمه شب ۱۲ خرداد، از 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
1⃣1⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 🔹امروز صبح تو مسجد قائم، کنار متروپل وقتی داشتم صبحانه می‌خوردم آقایی رو دیدم که وارد مسجد شد، خستگی از سر و صورتش می‌بارید، روبروی ما نشست، اما از شدت خستگی همون حالت نشسته خوابش گرفت! 🔹 پرسیدم، گفتند دیشب مشغول بوده و الان برای استراحت کردن اومده، بیدار که شد با ایشون صحبت کردم می‌گفت فامیلی بنده پاپاچیان هست ما یک گروه دوازده نفره هستیم که اطراف کرج تو معدن کار می‌کنیم. 🔹 وقتی شنیدیم این اتفاق افتاده، طاقت نیاوردیم و از مسئولمون خواستیم که با ارتباط بگیره، تا ماهم بتونیم حضور پیدا کنیم، میگفت وقتی فهمیدیم آبادان با حضور ما موافقت کرده خیلی خوشحال شدیم، انگار دنیا رو به ما داده بودند. 🔹 خلاصه ما به صورت ، با دو تا بیل مکانیکی فوق سنگین، چهارتا کامیون و شش تا لوددر اومدیم آبادان، فقط هم به عشق کشور و مردم آبادان اومدیم و الانم با عشق مشغول کاریم. 🔹 تا فراموش نکردم بگم که آقای پاپاچیان تازه مسلمان و شده، می‌گفت کلیمی بودم و چند ماه پیش ،ایام فاطمیه تو هیئت توفیق پیدا کردم و مسلمان شدم، البته از گروه دوازده نفریشون فقط آقای پاپاچیان مسلمان هستند! 🔹این رو محض اطلاع اونور آبی‌ها گفتم، که بدونند و این واقعیت رو انکار نکنند، اینجا مردم و مسئولین، زن و مرد، پیر و جوون، مسلمان و مسیحی و... همه با هم و در کنار هم و بدون منّت و به دارند کار می‌کنند و فقط حرف نمیزنند، عاشق واقعی وطن اینا هستند نه شما... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 🆔 @Khanetolab
2⃣1⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه "جلسه اعضای خانه طلاب جوان با استان خوزستان، آقای جعفری صریح برای برخورد با مسببین ماجرای متروپل و احقاق حقوق آسیب دیدگان و اراده جدی ایشان و معاونین و قوه قضاییه برای احقاق حقوق عامه مردم 📢 روایتگر روایت‌های خوب باشیم... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
روایت آبادان.mp3
3.99M
3⃣1⃣ "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 🎙 پادکست روایت‌ حاضرین در اطراف آبادان و شرح اتفاقات بعد از واقعه دلخراش ساختمان ▫️ همه آمدند، از همه جا، از همه قشر... 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
عهد مجازی ویژه نامه حادثه آبادان.pdf
3.68M
🔰 اینجا آبادان 🔰 ویژه‌نامه مجازی نشریه علمی فرهنگی عهد "روایت اعضای اعزامی خانه طلاب جوان قم به آبادان از واقعه " 💠 برخی از عناوین این ویژه‌نامه: - روحانی در بین مردم، مانند ماهی در آب است 🎙 "گفتگو با حجت‌الاسلام غبیشاوی، امام‌جمعه محترم آبادان" - رسالت ما، حفظ روایت صحیح از ماجرا 🎙 "گفتگو با حامد عسگری" - یک اربعین کوچک در دل آبادان 🎙 "گفتگو با حسین سلامی نیروی جهادی در آبادان - گفتگو با حسن باقرکلانتری 🎙 " رئیس H.S.E صنایع منطقه آزاد روند" - قصه و غصه آبادان؛ ✍ علی مهدیان - افسران ارشد مبارزه؛ ✍ حسین کاظم‌زاده - روایت یک رویش؛ ✍ علی‌سپهران 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
📢 . فهرست مجموعه روایت‌های کرونا که از اوایل دوران کرونا شروع و تا چند پیش ادامه داشت 🗓 بمناسبت صفر شدن آمار فوتی‌های کرونا بعد از گذشت از شروع این ✅ فهرست قسمتی مجموعه پادکست‌های در مطلب بعد تقدیم حضورتان می‌گردد. 🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f