eitaa logo
خانه طلاب جوان
8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @admin_kht 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حوزه و تمدن سازی
🔆 (۲) 🔆 🔴فلسفه 《بی خودی》 اقبال/ نبوت را به عنوان مایه ی اصلی می داند🔴 ✳️ دنباله خودی، (( )) است. فلسفه بی خودی، یعنی وقتی که ما درباره خود و تقویت هویّت یک انسان بحث می کنیم، معنایش این نباید باشد که انسان ها، ، به دور خودشان یک حصاری بکشند و زندگی بکنند، نه؛ این خودها باید در مجموعه ی یک ، بشوند و فرد بایستی ارتباط پیدا کند با جامعه، و این (( )) است. 📖 کتاب ((رموز بی خودی)) کتاب دوم اقبال است که بعد از ((اسرار خودی)) سروده شده و منتشر شده و نشان دهنده ایده ی اقبال در باب است، که افکار اقبال در باب تشکیل یک ، در رموز بی خودی از همه جای دیگر بیشتر است. ⭕️...ما امروز وقتی که نگاه می کنیم به آن مضامینی که در ذهن اقبال هست، در رموز بی خودی، می بینیم دقیقا همان معارفی است که امروز بر ذهنیت جامعه ی اسلامی ما حاکم است: 1⃣رسالت امتِ توحید در ، یکی از شورانگیزترین نظرات اقبال این است. معتقد است که مسلمان ها و امت اسلامی، بایستی را منتشر بکنند و بایستی نیاسایند، تا اینکه این کار را انجام بدهند. 2⃣یکی از مفاهیمی که در رموز بی خودی روی آن تکیه می کند، و است. ♨️ را به عنوان مایه ی اصلی می داند. می گوید این طور نیست که وقتی افراد دور هم جمع شدند، یک ملت به وجود بیاید، یک لازم است تا این تار و پود ملیت را مجتمع کند، و بهترین تفکرها و اساسی ترین آنها، است، که انبیای الهی آمدند و آن را مطرح کردند. این بهترین چیزی است که می تواند پایه ی تشکیل ملت را به وجود بیاورد، که به جمع، می بخشد، می بخشد، می بخشد، و می بخشد. 3⃣ یکی از مفاهیمی که باز روی آن تکیه می کند، است، بندگی خداوندان تخت و محراب. 📖منبع: اقبال لاهوری متفکر و مصلح انقلاب/نشر صهبا/ ص۷۷_۷۰ 📖📖📖📖کانال حوزه و تمدن سازی🔰🔰🔰🔰 https://eitaa.com/howzah114
خانه طلاب جوان
#جزوات_طلبگی (۴۰) 📖 نقش #عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره) 📖 ✴️ تبیین #شخصیت امام راحل
❌ عرفان و اجتماع...بقاء بعد الفناء، ناظر به شئون اجتماعی است...شأن پایانی انبیاء و انسان کامل، حکومت است...باطن قوی تر، به خلافت به سیف می رسد ❌ 🔴 واقعیت این است اصل عرفان به لحاظ مبانی ای که در خود دارد، عارف را به سوی رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. ♨️ یکی دیگر از مسائلی که می تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. ⭕️ مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. ✴️ نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاءبعدالفناء نمی رسند، که البته از به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی میگویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. ✳️ ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قوی تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎 منبع: نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)/خرداد ۱۳۸۶ 🔴🔴🔴🔴 خانه طلاب جوان 🔰🔰🔰🔰 @khaneTolab
❌ عرفان و اجتماع...بقاء بعد الفناء، ناظر به شئون اجتماعی است...شأن پایانی انبیاء و انسان کامل، حکومت است...باطن قوی تر، به خلافت به سیف می رسد ❌ 🔴 واقعیت این است اصل به لحاظ مبانی ای که در خود دارد، را به سوی رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. ♨️ یکی دیگر از مسائلی که می تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. ⭕️ مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. ✴️ نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاءبعدالفناء نمی رسند، که البته از به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی میگویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. ✳️ ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قوی تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎 منبع: نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)/خرداد ۱۳۸۶ 🔴🔴🔴🔴 خانه طلاب جوان 🔰🔰🔰🔰 @khaneTolab
🔴 سئوال شهید مطهری از خودش و پاسخ آن: آیا بجای رشته ای دیگری را فرا می گرفتم بهتر بود❓ ✴️ خاطره ای خوش و جاوید ✴️ ⁉️ يادم هست، در زماني که در قم تحصيل مي‌‌‌‌‌کردم، يک روز خودم و تحصيلاتم و راهي را که در زندگي انتخاب کرده‌‌‌‌‌ام ارزيابي مي‌‌‌‌‌کردم؛ با خود انديشيدم که آيا اگر بجاي اين تحصيلات، رشته‌‌‌‌‌اي از تحصيلات جديد را پيش مي‌‌‌‌‌گرفتم بهتر بود يا نه؟ ⁉️ طبعا با روحيه‌‌‌‌‌اي که داشتم و ارزشي که براي ايمان و معارف معنوي قائل بودن اولين چيزي که به ذهنم رسيد اين بود که در آن صورت وضع روحي و معنوي من چه مي‌‌‌‌‌شد؟ 💠 فکر کردم که الان به اصول و و و و غيره ايمان و اعتقاد دارم و فوق العاده اينها را عزيز مي‌‌‌‌‌دارم؛ آيا اگر يک رشته از علوم طبيعي و يا رياضي يا ادبي را پيش گرفته بودم چه وضعي داشتم؟ 🌐 به خودم جواب دادم که اعتقاد به اين اصول و بلکه اساساً روحاني واقعي بودن وابسته به اين نيست که انسان در رشته‌‌‌‌‌هاي علوم قديمه تحصيل کند. بسيارند کساني که از اين تحصيلات محرومند و در رشته‌‌‌‌‌هاي ديگر تخصص دارند، اما داراي ايماني قوي و نيرومند هستند و عملًا متّقي و پرهيزکار و احياناً حامي و مبلّغ اسلام‌‌‌‌‌اند و کم و بيش مطالعات اسلامي هم دارند؛ احياناً ممکن بود من در آن رشته‌‌‌‌‌ها بر زمينه‌‌‌‌‌هايي علمي براي ايمان خود دست مي‌‌‌‌‌يافتم بهتر از آنچه اکنون دست يافته‌‌‌‌‌ام. ✳️ آن ايام، تازه با آشنا شده بودم و آن را نزد استادي ( ظاهرا مقصود (ره) است)- که برخلاف اکثريت قريب به اتفاق مدّعيان و مدرّسان اين رشته صرفاً داراي يک سلسله محفوظات نبود، بلکه الهيات اسلامي را واقعا چشيده و عميق‌‌‌‌‌ترين انديشه‌‌‌‌‌هاي آن را دريافته بود و با شيرين‌‌‌‌‌ترين بيان آنها را بازگو مي‌‌‌‌‌کرد - مي‌‌‌‌‌آموختم. لذّت آن روزها و مخصوصاً بيانات عميق و لطيف و شيرين استاد از خاطره‌‌‌‌‌هاي فراموش ناشدني عمر من است. 📚 در آن روزها با همين مسأله که آن ايام با مقدّمات کامل آموخته بودم آشنا شده بودم، قاعده معروف‌‌‌‌‌ «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد»را آن طور که يک حکيم درک مي‌‌‌‌‌کند درک کرده بودم (لااقل به خيال خودم)، نظام قطعي و لا يتخلّف جهان را با ديده عقل مي‌‌‌‌‌ديدم، فکر مي‌‌‌‌‌کردم که چگونه سؤالاتم و چون و چراهايم يک مرتبه نقش بر آب شد؟ و چگونه مي‌‌‌‌‌فهمم که ميان اين قاعده قطعي که اشياء را در يک نظام قطعي قرار مي‌‌‌‌‌دهد، و ميان اصل‌‌‌‌‌ «لا مؤثّر في الوجود الّا اللّه»منافاتي نديده آنها را در کنار هم و در آغوش هم جا مي‌‌‌‌‌دهم، معني اين جمله را مي‌‌‌‌‌فهميدم که‌‌‌‌‌ «الفعل فعل اللّه و هو فعلنا»و ميان دو قسمت اين جمله تناقضي نمي‌‌‌‌‌ديدم، «امر بين الامرين»برايم حل شده بود، بيان خاصّ صدر المتألّهين در نحوه ارتباط معلول با علت و مخصوصاً استفاده از همين مطلب براي اثبات قاعده‌‌‌‌‌ «الواحد لا يصدر منه الّا الواحد»فوق العاده مرا تحت تأثير قرار داده و به وجد آورده بود؛ خلاصه يک در فکرم ريخته شده بود که زمينه حلّ مشکلاتم در يک گسترده بود؛ در اثر درک اين مطلب و يک سلسله مطالب ديگر از اين قبيل، به اصالت معارف اسلامي پيدا کرده بودم، و و پاره‌‌‌‌‌اي از احاديث و ادعيه پيغمبر اکرم و اهل بيت اطهار را در يک اوج عالي احساس مي‌‌‌‌‌کردم. 📕 در اين وقت فکر کردم ديدم اگر در اين رشته نبودم و فيض محضر اين استاد را درک نمي‌‌‌‌‌کردم همه چيز ديگر چه از لحاظ مادّي و چه از لحاظ معنوي، ممکن بود بهتر از اين باشد که هست، همه آن چيزهايي که اکنون دارم داشتم و لااقل مثل و جانشين و احياناً بهتر از آن را داشتم، اما تنها چيزي که واقعاً نه خود آن را و نه جانشين آن را داشتم همين بود با نتايجش؛ الآن هم بر همان عقيده‌‌‌‌‌ام. 📙 منبع: عدل الهی/ص۹۹ 📕📕 خانه طلاب جوان 🔰🔰 @khaneTolab
❌ عرفان و اجتماع...بقاء بعد الفناء، ناظر به شئون اجتماعی است...شأن پایانی انبیاء و انسان کامل، حکومت است...باطن قوی تر، به خلافت به سیف می رسد ❌ 🔴 واقعیت این است اصل به لحاظ مبانی ای که در خود دارد، را به سوی رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. ♨️ یکی دیگر از مسائلی که می تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. ⭕️ مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. ✴️ نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاءبعدالفناء نمی رسند، که البته از به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی میگویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. ✳️ ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قوی تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎 منبع: نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)/خرداد ۱۳۸۶ 🔴🔴 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
عرفان و اجتماع...بقاء بعد الفناء، ناظر به شئون اجتماعی است...شأن پایانی انبیاء و انسان کامل، حکومت است...باطن قوی تر، به خلافت به سیف می رسد ❌ 🔴 واقعیت این است اصل عرفان به لحاظ مبانی ای که در خود دارد، عارف را به سوی رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. ♨️ یکی دیگر از مسائلی که می تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. ⭕️ مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. ✴️ نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاءبعدالفناء نمی رسند، که البته از به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی میگویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. ✳️ ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قوی تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎 منبع: نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)/خرداد ۱۳۸۶ 🔴🔴 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
خانه طلاب جوان
💠 شأن پایانی انبیاء و انسان کامل، حکومت است/باطن قوی تر، به خلافت به سیف می رسد 💠 ✅ واقعیت این است اصل عرفان به لحاظ مبانی ای که در خود دارد، عارف را به سوی رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. ♨️ یکی دیگر از مسائلی که می تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. ❇️ مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. ✴️ نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاءبعدالفناء نمی رسند، که البته از به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی میگویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. ✳️ ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قوی تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎 منبع: نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)/خرداد ۱۳۸۶ ✅✅ خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f
عرفان و اجتماع 🔷 واقعیت این است اصل به لحاظ مبانی‌ای که در خود دارد، عارف را به سوی رهنمون می‌کند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجه ای به همراه دارد. 🔶 یکی دیگر از مسائلی که می‌تواند به عنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئلۀ بقا و فنا، یا فنا و بقای بعد فنا است. معمولا ناظر به است که نگاه به دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعد الفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند. 🔹 مسئلۀ دیگر، خلافت به سیف یعنی است، شأن پایانی که معمولا برای انبیا و انسان کامل در نظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشان دهندۀ مبنایی است که عارف را به سوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت می‌کند. 🔸 نکتۀ دیگر اینکه همۀ عرفا در یک حد نیستند. برخی در حد فنا متوقف شده و اصلا به بقاء بعد الفناء نمی رسند، که البته از ضعف به اصطلاح وجودی او خبر می دهد. به تعبیری آنچه که در سنت اسلامی متولد شده است براساس آموزۀ بقاء بعد الفناء است و برخی می‌گویند تمام قرآن کریم بر اساس همین آموزه است یعنی در عین حال که مرحلۀ فنا (توحید) در آن موج میزند، به حق خلق نیز توجه دارد. پس گاهی این مسئله به نقص وجودی عارف بازمی گردد و گاهی نیز امکان چنین به او داده نمیشود. به تعبیری این آموزه در عرفان هست ولی احتیاج به استعدادی قوی که بتواند آن مراحل را طی کند و به بقاء بعدالفنا برسد و لازم را نیز داشته باشد، دارد که این استعداد و تیزبینی در حضرت امام(ره) وجود داشت. 🔹 ...خلافت به سیف که به آن اشاره کردم یعنی شخص چنان قدرتمند است که شأن خلافت به سیف و پیدا میکند. این ناشی از است یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن، قوی‌تر باشد از مرحلۀ به مرحلۀ و از آنجا به میرسد. 📎
منبع: مقاله نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی(ره)
🌀🌀 خانه طلاب جوان 🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/2731802626C6597703c2f