eitaa logo
اِسکول‌فان | school fun
2.2هزار دنبال‌کننده
273 عکس
235 ویدیو
0 فایل
اینجا‌قراره‌کلی‌خاطرات سمی‌ ازدوران‌مدرسه‌ازهم‌بشنویم😂💣🗿 خاطراتتون‌به‌اشتراک‌بزارید👀🦥 https://daigo.ir/secret/9726414532 کپی‌ازمحتوای‌ساخت‌کانال‌بدون‌ذکرمنبع‌‌ممنوعه‌❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
اِسکول‌فان | school fun
مدیر ما قدش کوتاهه و من امروز به جای دوستم اشتباهش گرفتم و هم زدم تو سرش و هم اب ریختم روش ولی از او
‌من‌قبل‌اینکه‌برای‌شورای‌دانش‌آموزی‌برم رفتم‌کارهای‌که‌محدوده‌کاری‌که‌مدرسه‌باید‌دراختیار‌شورا‌بزاره‌رو‌مطالعه‌کردم بعد‌... دوسال‌رای‌آوردم خدایی‌من‌خواستم‌کار‌کنم‌مدرسه‌نمیزاشت اصلا‌اجازه‌نمیداد‌شورا‌توهمون‌حدی‌که‌اجازه فعالیت‌داره‌کار‌کنه من‌کلی‌بحث‌میکردم‌باهاشون‌باز‌فایده‌ نداشت خلاصه‌الان‌کانال‌مدرسه‌رو‌هنوز‌دارم‌ میبینم‌اصلا‌دیگه‌شورای‌دانش‌آموزی‌ندارن😂 کلا‌جمع‌شد‌ازبعد‌من😐😂
مدرسه که میرفتم یادش بخیر زنگ ورزش اصلا معلم ورزشمون بامون ورزش کار نمیکرد ماهم از مدیر اجازه میگرفتیم میرفتیم پارک بستنی میخوردیم😂😂😂😂 _به‌به‌😐😂 خوش‌میگذشت؟
میخوام از یکی از بد ترین خاطرات دوران مدرسه تعریف کنم تا بقیع درس عبرت بگیرن🥺 پارسال من کلاس هفتم بودم امتحان ادبیات داشتم. کتامبو گذاشتم زیر میز و کلا یادم رفت که کتابم زیر میزه بعدش موقع امتحان شد و معلم برگه ها رو پخش کرد.وسط امتحان بود که متوجه شد کتاب من زیر میزنه.فکر کرد برای تقلب گذاشتم.برگمو ازم گرفت و گفت بهت صفر میدم.من خیلی قسم خوردم ولی بی فایده بود.منو از کلاس بیرون کرد‌.یه جوری گرین گرفته بود که نزدیک بود غش کنم.خیلی قسم خوردم و گفتم که قصد تقلب نداشتم. فکر کنم حد اقل ۶ دور ۱۴ معصوم رو دور زدم😂 خلاصه هر چی گفتم بی فایده بود تا اینکه زنگ تفریح توی سالن بودم،دبیر زبانم دیدم و رفتم پیشش و براش توضیح دادم که چه اتفاقی افتاده.بعد دبیر زبانم رفت با دبیر ادبیات صحبت کرد و راضیش کرد _عجب‌من‌بادبیر‌های‌‌ادبیات‌ خوب‌بودم‌به‌جز‌سال‌هفتم😐😂
اِسکول‌فان | school fun
میخوام از یکی از بد ترین خاطرات دوران مدرسه تعریف کنم تا بقیع درس عبرت بگیرن🥺 پارسال من کلاس هفتم بو
بچه‌ها‌یه‌بار‌دبیر‌ادبیات‌هفتم‌مون گفت‌که‌۵‌دقیقه‌استراحت‌میدم تا‌برگه‌هارو‌صحیح‌کنیم مبصر‌کلاس‌مون‌هم‌گذاشت‌تاهرکسی‌شلوغ‌. کاری‌کرد‌اسمشو‌بنویسه ماهم‌بااکیپ‌راهنمایی‌مون‌نشستیم‌به‌ صحبت‌کردن‌ یادم‌نیست‌دقیق‌چیشد‌ بعد‌من‌یه‌چیزی‌گفتم‌ این‌جمله‌‌دبیرباحال‌بود‌ دبیر‌به‌مبصر‌کلاس‌گفت‌ اینو‌دوبار‌اسمشو‌بنویس🗿😂 ما‌زدیم‌زیرخنده‌🤣🤣 تا‌چندوقت‌رفقا‌میگفتن‌بهم😐😂 کلا‌بادبیر‌کلاس‌هفتم‌خوب‌نبودم‌ادبیات‌رو میگم درصورتی‌که‌من‌ارامم‌و‌همیشه راضی‌بودن‌ازم😂 نمیدانم‌چرا‌‌اینطوری‌گفت😐😐😂
ما پارسال یه دبیر ریاضی داشتین هر کی تقلب میکرد بیرون متوجه میشد اکثر امتحانات کلاسی و میان ترم خودش نبود ولی بعدا متوجه میشد که از کی تقلب کرده حتی از اونی که ازش تقلب کردن هم نمره کم میکرد بد تر از این نمیشه _چه‌قدر‌پیگیر😂😐
یه بخش نامه ی جدید از اداره اومده که از پایه هفتم هم فیزیک هم شیمی هم زیست و هم هوش مصنوعی هست ؛یعنی پدر آدم در اومدهههههه _چی😐
خواهرم‌کلاس‌اول‌هست،بعد‌مدیرشون‌به‌پسرا‌ گفته‌بودند‌موهاتون‌بلند‌هست‌کوتاه‌کنید.. خواهرم‌فکر‌کرده‌منظورش‌دخترا‌هم‌بوده😂 رفتم‌اتاقم‌دیدم‌خواهرم‌با‌قیچی‌موهاشو‌کوتاه‌کرده😂 از‌ظهر‌تا‌الان‌داره‌گریه‌میکنه‌موهاشو‌میخواد😂 _نظری‌ندارم😂
من یه معلم داشتم معلم علوم؛ گفته بود دفتراتون رو فقط با ابی مینویسین نگو من یادم رفته باید با ابی بنویسم با سیاه نوشتم فرداش رفتم کلاس معلم گفت دفتراتون رو ببینم بعد یهو دفتر منو گرفت پاره کرد و از اون موقع یه کینه ی شدید دارم ازش😒 _نه‌این‌چیزا‌مهم‌نیست‌من‌سر‌اینچیزا‌ میبخشم ولی‌وقتی‌وسط‌کلاس‌داد‌سر‌ت‌بزنه‌اونم‌به‌ اشتباه‌بدون‌اینکه‌اجازه‌بده‌توضیح‌بدم‌و ابروی‌منو‌ببره‌و‌عذر‌خواهی‌هم‌نکنه‌هیچی‌ مثل‌قضاوت‌منو‌اذیت‌نمیکنه‌اونم‌وقتی‌ توجمع‌اون‌رفتار‌داشته‌باشه
من پایه دهم تجربی هستم امروز واقعا زبان نخوندم و امتحان گرفت ۰ گرفتم هنوز باورم نمیشه معلمم بهم ۰ داد _ادامه‌بدید‌عالیه😂 اشکال‌نداره‌دفعه‌بعد‌بخونید
من همونیم که در مورد معلم علوم گفتم میدونی اخه‌ سر کلاس بیاد بالا سرت دفترتو بگیره پاره کنه و داد بزن انگار مثلا تقلبی چیزی کردم یعنی خیلی افتضاحه گاهن یه حرکتایی میکنن که.... ولی با این همه حال نمیدونم چرا ازش خوشم میاد _میدانم‌خیلی‌بده‌ولی‌قابل‌گذشته 🗿🗿خوشتون‌میاد
ما یه بار رفتیم همایش ۱۲۰ تا دهمی بودیم بعد مدیر برگشت گفت شما باید خاله و عمه های خوبی باشید منم زدم زیر خنده چون نه داداش دارم نه اجی رفیقم هم یه اجی داره خیلی کوچولو من آخر سالن نشسته بودم یه دفعه مدیر داد زد آسمون برو گفت نخند واقعا بهم برخورد امروز که رفتیم سالن جای مدیر وایسادم دیدم بنده خدا ضاویه دیدش فقط من و دوستم بودیم خلاصه درس گرفتم آخر نشینم