eitaa logo
اِسکول‌فان | school fun
2.3هزار دنبال‌کننده
231 عکس
267 ویدیو
0 فایل
اینجا‌قراره‌کلی‌خاطرات سمی‌ ازدوران‌مدرسه‌ازهم‌بشنویم😂💣🗿 خاطراتتون‌به‌اشتراک‌بزارید https://daigo.ir/secret/9726414532 کپی‌ازمحتوای‌ساخت‌کانال‌بدون‌ذکرمنبع‌‌ممنوعه‌❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا دوباره سلام می‌خوام اینکه چجوری کانالتون رو پیدا کردم رو بگم من امتحان ریاضی داشتم بعد توی سراسری زدم مدرسه.......... این دیدم عکس میقولی پروفتونه بعد دستم رفت روش همین جوری که داشتم پیام رو می‌خوندم ساعت ۱۷:۳۴بود بعد گفتم تا شیش وقت هست خلاصه خوندمو خوندم تا دیدم یا خداااااا ساعت۲۱:۲۸ بود یعنی همون موقع رفتم درس بخونم خلاصه آنقدر که کانالتون خوبهههه😊😊☺️😁😁🥺🥺🥺🥺🙃🙃💜💜💜💜 #💜:)_منو_با_این_بشناسید + چنل ما با شما ممبرای گل قشنگه😍
بچه ها نصف شبی یاد یه خاطره فوق سمی افتادم🤣 اقا ما کلاس دهم که بودیم، کلاسا مجازی بود یه دبیر ریاضی بد اخلاق و عصبی که همیشه هم نمره منفی میداد گیر ما افتاده بود😑 من با رفیقم هم که تو کَتمون نمیرفت یکی بهمون زور بگه تصمیم گرفتیم که هم بچه هارو ایسگا کنیم هم معلمه رو اذیت کنیم اومدیم یه اکانت فیک ساختیم و عکس اونو گذاشتیم پروفمون😂 چه عکس سمی هم از خودش گذاشته بود🤣 خلاصه با اون اکانت به بچه ها پیام میدادیم و میگفتیم که چرا سر کلاس حاضر نبودی؟ مستمرتو صفر میدم
اِسکول‌فان | school fun
بچه ها نصف شبی یاد یه خاطره فوق سمی افتادم🤣 اقا ما کلاس دهم که بودیم، کلاسا مجازی بود یه دبیر ریاضی
ماهم خوش خوشان چند نفرو سرکار گذاشتیم ولی شانس بد ما گیر یه پاچه خوار سیرآبی افتادیم🤢😒 که رفت لومون داد😐 مدیر هم تهدید و تهدید و تهدید که بگین کی هستین که دبیرو هک کردید🤣🤣 حالا بیا قسم بخور که هک نکردیم این اکانت فیکه🤣 تعهد دادیم🤣🤣🤣
سلام یکشنبه که گذشت دبیر پرورشیمون سر صف صبحگاه گفت که هرکی که میخواد شورا بشه بیاد به من بگه از کلاس ما هیچکی نگفته بود بعد وقتی رفتیم روی برد دیدیم اسم من و دوستم و یکی دیگه از همکلاسیام بود من اثلا دوست ندارم شورا باشم یه بار کلاس ششم اسم نوشتم که اونم رای نیاوردم بعد من رفتم به خانم پرورشیمون گفتم خانم من نمیخوام شورا باشم خانم گفت که حالا به بابات میگیم تبلیغ کنی{ما چون که توی روستا زندگی میکنیم همه بابامو میشناسن و بابام هم زیاد به مدرسمون رفت و امد میکنه}بعد من با خودم گفتم اخه به بابام چه بعد فرداش دوباره با دو سه از دوستام بودم داشتیم میرفتیم تو حیاط -اول
اِسکول‌فان | school fun
سلام یکشنبه که گذشت دبیر پرورشیمون سر صف صبحگاه گفت که هرکی که میخواد شورا بشه بیاد به من بگه از کلا
به من میگه چرا تبلیغ نکردی من گفتم خوب خانم من نمیخوام شورا باشم میگه بچه ها به حرفش گوش نکنید اخه من نمیخوام شورا بشم چه اسراریه والا منم به جای اینکه تبلیغ کنم رفتم و به کل مدرسه گفتم به من رای ندید من وقتی شورا بشم هیج کاری نمیکنم _‌🦦چه‌اصراری‌داشتن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
این‌دقیقا‌منم🦦
حالا که حرف از اردو شده براتون بگم چهارشنبه از طرف مدرسه رفتیم اردو حرم از شانس من ، اونجا رفیق بابام که خادم حرمهرو دیدم.معلم پرورشیمون می‌خندید می‌گفت عجب شابسی _شانس‌داشتید😄
. منم خیلییییی مطالعه دوست دارم مخصوصا رمان‌های خارجی با ژانر جنایی‌معمایی‌هیجانی‌ و تخیلی خیلی کتاب خودندن بهم حس خوبی میده مخصوصا تو فضای مناسب خیلی دوست دارم یه بار روی چمن ها زیر سایه لم بدم کتاب بخونم و شیرکاکائو بنوشم خیلی رویایی و نازه حتی فکر کردن بهش بهم حس خوبی میده ولی متاسفانه به شدت از حشرات میترسم و عمرا نمیتونم روی چمن بشینم😭😂🤣 نمیدونم میذارید توی کانال یا نع ولی همینطوری فقط حسم رو نسبت به مطالعه گفتم😂 اگه مطمئن باشم جایی حشره نیست صددرصد برای مطالعه میرم و سریال دیدن🤌🏻🤣🤣🤣 _عالیه‌🦦😂
ما کلاس هفتم یه تک زنگ سم داشتیم تک زنگ زبان/ عربی بعد اینجوریم نبود که یه هفته در میون باشه توی یه زنگ ۴۵ دقیقه ش زبان ۴۵ دقیقه ش عربی😂😂😂ما میگفتیمHelloالسيدة🤣🤣🤣 _پای‌خنده‌هم‌به‌جمع‌مون‌اضافه‌شد🦦