eitaa logo
اِسکول‌فان | school fun
2.3هزار دنبال‌کننده
234 عکس
272 ویدیو
0 فایل
اینجا‌قراره‌کلی‌خاطرات سمی‌ ازدوران‌مدرسه‌ازهم‌بشنویم😂💣🗿 خاطراتتون‌به‌اشتراک‌بزارید https://daigo.ir/secret/9726414532 کپی‌ازمحتوای‌ساخت‌کانال‌بدون‌ذکرمنبع‌‌ممنوعه‌❌️
مشاهده در ایتا
دانلود
https://eitaa.com/Khateratsami/6875 خاطره هم اینکه من امروز صبح یه امتحان داشتم جدا از مدرسه داخل فنی حرفه ای، بعد آقا من وسایل مدرسه رو هم برده بودم که بعدش مستقیم برم مدرسه ، چون حالا آزمون میخواستم بدم اول، گوشیمم با خودم بردن بودم ، بعد که آزمون به خوبی و خوشی تموم شد و رفتم مدرسه و برگشتم خونه، داشتم دنبال گوشیم می‌گشتم که فهمیدم یادم رفته بوده گوشیمو بردارم بدم بابام، یعنی خدارو صد هزار مرتبه شکر کردم که رو سایلنت بود وگرنه.... _🦦شانس‌اوردید
خاطره میخوای فرزندم خاطره اینکه کنار مدرسمون یه مدرسه پسرونه هست بعد حیاط ما پشت بوم هست زنگ ورزش رفتیم والیبال بازی کنیم چون باشگاه رو دارن تعمیر میکنن توپ والیبال رو اومد با پا بفرستم به دوستم هم توپ و هم کفشم رفت حیاط مدرسه پسرونه افتاد هفته قبلم باز توپ انداخته بودم 😑😂 _فکرمیکنم‌شما‌فرزندان‌من‌هستید🦦 عجب🤣
https://eitaa.com/Khateratsami/6887 و من یه بار با یکی از دوستام دعوامون شد وقتی فکر میکنم من مفصر اصلی اون بود حوب بریم سراغ اصل کاری اون دوستم کیف من رو برداشت همه کتاب دفتر هام رو انداخت زمین لگد کردم مداد رنگی های ۳۶ رنگم هم ۱۲ تا شون رو گم کرد روی دفتر هم خط انداخت این کار ها رو برای این کرد که از من خوراکی میخواست چون ۲ تا از خوراکی هان رو جا گذاشته بودم و فقط یکی آوردم و نمی تونستم بهش بدم وسایلم رو خراب کرد من هم به معلم گفتم و معلم هم کاری کرد که هم دل من برای اون دختره سوخت و هم دلم خنک شد خیلی خیلی خیلی خیلی دختره خحالت کشید (پارت دوم)
اِسکول‌فان | school fun
https://eitaa.com/Khateratsami/6887 و من یه بار با یکی از دوستام دعوامون شد وقتی فکر میکنم من مفصر ا
کار معلم رو بهتون بگم معلم سرش داد زد بهش گفت از کلاس برو بیرون دختره ی بی فکر و اون‌هم با گریه رفت بیرون معلم هم ادامه داد خیلی کار خوبی کردی داری با این گریه هات احساب ما رو هم خورد میکنی یه دفعه مدیر اومد و خانم ماحرا رو به مدیر هم گفت و مدیر هم کلی دعواش کرد مادرش با مدیر معلم دعوا کرد و خانم هم جواب مادره رو داد نتیجه اخلاقی: وقتی می‌بینید معلم طرف یکی هست با اون در نیفتید (پارت آخر) _🦦🦦🦦🦦
من معمولا توی کلاس بچه ی ساکتی هستم و ر بغل دستیمم امروز کرمش گرفته بود هی منو قلقلک میداد منم به شدت قلقلکی هی میپریدم بالا حالا معلم ریاضیمون میگفت شما ها(کل کلاس) امروز دیوونه شدین😂😂😂 آخه خرخون کلاس که نماینده ی ریاضی هم بود هی میخندید و بدمیگشت حرف میزد و در همین لحظات که معلم پای تخته بود من دستای بغل دستیمو گرفته بودم که قلقلکم نده یهو معلم برگشت و با یه حالت تاسف باری گفت از دست شما ها چیکارش داری بزار گوش بده من😅🙄 بغل دستیم🤣🤣🤣🤣 معلم😔🫤🫤 _دبیرتون‌نجات‌داد‌شما‌رو🗿😂
شمام یادتونه تو قم گاز میزدن پارسال؟ یادمه اون روزا تو مدارس دولتی تقریبا هیچکس نمیومد مدرسه... من و چند تا از دوستام فقط رفته بودیم یهو یکی از بچه ها میاد تو میگه گاز زدن و همه مدرسه جیغ میزنن و میخوان قرن بیرون و یه هرج و مرجی میشه که نگو بعد دیدیم فقط یکی چون صحونه نخورده بود حالش بد شده بود فقط باید قیافه معلما و مدیرو میدیدی _🤣🤣 من‌اونموقع‌بیمارستان‌بستری‌بودم
سلام من همونیم که گفتم نمیخواستم شورا بشم و به زور بوده وای نمیدونید امروز چی کشیدم اول که خانوم بردتمون بالا که کار هایی که برای مدرسه میکنیم رو بگیم من از روی اجبار گفتم هرکاری از دستم برمیاد برای پیشرفت مدرسه میکنم بعد اون طرف رو که نگاه کردم دیدم خانم پرورشی بهم نگاه میکنه و میخنده اخه من چه گناهی کردم بعد وقتی رای گیری کردن از هرکی اشنا بود میپرسیدم به من رای دادی میگفت اره والا من نمیخوام رای بیارم به کی بگم خدایا
من امروز خیلی سوسکی داشتم جامدادی رو از کیفم در می آوردم که جزوه بنویسم زنگ ادبیات بود معلم ماهم قاطی ، کیفمون رو روی زمین میزارم منم گفتم خوب الان این جامدادی ته ته کیفمه پس بزار سرم بزارم رو میز با دستم بردارم خوب این عملیات دو سه دقیقه طول کشید این معلمه فکر من خوابیدم 😐 گفت : عزیزم نخواب برو صورتت رو آب بزن قیافه من این شکلی بود 😐 بعد شروع کردم توضیح دادن که آیا من میتونم او خواب جزوه بنویسم ؟ این دیگه شد سوژه از امروز دیگه همه میتونن تو خواب همه کار بکنن + توانایی بالاست🤣🤣🤣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی‌موقع‌کار‌کردن‌قوانین‌فیزیک‌نادیده میگیری🗿🗿😂😂😂
ما هفتم هستیم پارسال مدرسمون عوض شد و رفتیم مدرسه نو ساز. امسال دو هفته پیش رفتیم مدرسه قبلیمون تا مدیر معاونمون ببینیم در مدرسه بسته بود زنگ زدیم گفتن کیه دوستم گف مزاحم نمیخواین معلمه جواب داد شرمنده امروز از اموزش پرورش اومدن خانم مدیر گفته در کسی باز نکنیم اونجا بود ک با خاک یک سان شدیم + وای خیلی بدهه🤣💔 ماهم یبار رفتیم معلممونو ببینیم اون بنده خدا اصن مارو یادش نمیومد🤣🤣
معلم میگه دعا کنید بارون بیاد دل های شما پاکه دعاتون میگیره میخواستم بگم اگه اینجوری بود شما صدبار رفته بودین زیر تریلی به خاطر دعاهای ما😅 خدا را شکر قوم مغول کتاب ها را آتیش زدن وگر نه هم حجم کتاب هامون بیشتر بود هم بیشتر کتاب داشتیم😂 + این کار قبیحه مسسسستهجه😂 اگه گفتید دیالوگ چه فیلمی بود؟😂